eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
88.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
674 ویدیو
125 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
این👆نظرسنجی امروز در پیج ایستای بنده است. جالبه طرفداران بحث خانوادگی و تربیتی از مباحث سیاسی و اجتماعی بیشتره! انشاءالله بتونم یک بحث جذاب و کاربردی ارائه بدم. لطفا شما هم دعا بفرمایید و کمک کنید.🌷
🌷🌷 اجماعا صلوات 🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⛔️ توجه لطفا ⛔️ به درخواست عزیزان، به مناسبت شب یلدا، اکثر کتابها با تخفیف ۲۰ درصد در سایت محصولات نشر حداد موجود می‌باشد. لذا عزیزان میتواند از امشب به مدت سه شب، با مراجعه به سایت زیر یا اپلیکیشن آثار، نسبت به تهیه کتاب اقدام نمایند. ضمنا ارسال رایگان پنج کتاب به بالا کماکان به قوت خود باقی است. سایت محصولات نشر حداد: Www.haddadpour.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح من با این کلیپ بخیررر شد صبح شما هم بخیرررررر😍🥰😭
علیکم السلام اتفاقا این درخواست دیگر دوستان هم هست. بسیار خوب تا دو سه روز دیگه هم ادامه داره Www.haddadpour.ir
سوال به بحث گذاشته شده یکی از اساتید در یکی از گروه های واتساپی👆 نظر حقیر👇
دلنوشته های یک طلبه
سوال به بحث گذاشته شده یکی از اساتید در یکی از گروه های واتساپی👆 نظر حقیر👇
درود بر دوستان علی الخصوص اساتید گرامی، لاسیّما استاد عزیز🌹 بنظر بنده، تفاوت است بین «روایت از سیاهی» و «روایت سیاه» ما هر کاری هم بکنیم، نمی‌توانیم وقتی از سیاهی روایت میکنیم(که باید بکنیم. چرا که همیشه زندگی گل و بلبل نیست) قصدمان از اول این باشد که نه به کسی بربخورد و نه جایی برایمان پرونده سازی شود و نه کسی ناامید شود. چرا که همین ترس و خوف ها سبب بی مزه شدن داستان شده و ملت کتابخوان(حتی اگر حرفه ای هم نباشند) متوجه ترسو بودن یا کاتولیک تر از پاپ بودن و یا بی مزه شدن روایت از تاریکی میشود. باید تاریک را تاریک روایت کرد. مثل همان کاری که شهید مطهری میکرد. ایشان مکتب غربی را جوری تدریس میکرد که انگار خودش بنا نهاده. از بس انگار آخوند و مسلمان نیست و پدر آن مکتب غربی محسوب میشود. اما وقتی به مرحله نقد و بررسی میرسید، آنچنان جذاب نقد میکرد و به قول ما طلبه ها، ارباً اربایش مینمود، که چیزی از آن نگویم بهتر است. بسیار مقتدر و توانا و جذاب. اگر نویسنده از اولش که قرار است از تاریکی سخن بگوید تا از آن کُتل عبور کند و به روز و روشنای داستانش برسد، نباید از همان اول خدایی و پیغمبری عمل کند. باید در سکانس روایت از تاریکی، تاریک گفت و در سکانس روشن، واضح و امیدبخش جمعش کرد. 👈 البته تجربه بنده به من نشان داده که خدا نکند مخاطب بو ببرد که قرار است یا هدایتش کنی. یا ماسمالی کنی. و یا بگویی همه چیز خوب و خوش است و اگر هم سیاهی وجود دارد، بخاطر نفس و گناهان ماست و باید توبه کنیم. آنچنان مخاطب زیر همه چیز میزند و کتاب را نبسته پرتاب میکند که نگو! تازه اگر در و وری نگوید و عرض ارادتی به متعلقات نویسنده ننماید. پس باید در وقت شب، شبانه روایت کرد و در وقت صبح امید و ظفر، روشنا. اما یک وقت هست که تصمیمان را گرفته ایم و قرار است از اول سیاه روایت کنیم چرا که دنیا را سیاه میبینیم. خب اصلا نباید از چنین فردی انتظار دیگری داشت. چرا که از کوزه همان برون تراود که در اوست. اتفاقا ژانر بی مخاطبی هم نیست. جدیدا پول خوبی هم میدهند. حتی ممکن است شانست بگیرد و یکهو رفیقی داشته باشی که با ذهن بیمار و روح پریشانت آشنا باشد و دستت را در دستان حاج اصغر آقای فرهادی بگذارد. آن وقت است که هر چه سیاه تر ، جذاب تر ، روشنفکرمآبانه تر، اسکار بگیر تر ، در جامعه جهانی هنرمندان دیدنی تر و حتی از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان، پُر در و داف تر! از بس همه عاشق عینک دودی نگاهت شده اند و از دودهایی که از گوش هایت به خاطر سوخت و سوز فسیل های مغزت بیرون زده، لذت ها میبرند. پس این دو مقوله است نویسنده باید تکلیفش را روشن کند که کدام است. نمیشود راهنمای چپ بزنیم اما به راست بپیچیم. چرا که همان اندازه که من و شما اسم در کرده ایم و تجربه ها اندوختیم، بالاخره مخاطب هم خودش برای خودش غولی شده که شاخ و دم ندارد. ببخشید طولانی شد اگر سوالی هم دارید، لطفا اول تاییدم کنید و استیکر های گل و بلبل بفرستید تا پس از آنکه اندکی نفسم حال آمد، در صورت صلاحدید، به سوالات حضرات پاسخ دهم😅🙃 ارادتمند گل باغا
در خصوص این پیام در یک گروه طلبگی👆👇
دلنوشته های یک طلبه
در خصوص این پیام در یک گروه طلبگی👆👇
درود بر دوستان گرامی 🌹 بنظرم سر اینجور بحث ها باز نکنید بهتر است. چون معمولا آخرش نتیجه ندارد و فقط باعث اتلاف وقت هست. اما نکته ای که می‌خواهم عرض کنم، فقط حرف بنده ناقابل نیست بلکه بسیار دیدیم علمایی که عیناً و یا با کنایه، این نکات را فرمودند. ✔️ اولا چرا توقع داریم بچه آخوند، حتما باید آخوند بشه؟ بچه آخوند، فردی است مانند سایر افراد. دارای اختیار و علاقه های خاص خودش. حتی ممکن است تیپ و قیافه اش با بابا و مادرش تفاوت داشته باشد. مگر مجبور است که حتما عین پدرش بشود؟ شاید همین انتظارات نامعقول باشد که سبب دور شدن بچه ها از پدرشان میشود. شاید همین ها سبب این شود که بچه با خودش بگوید عجب غلطی کردیم که به دنیا آمدیم! و ای کاش بابای ما اصلا آخوند نبود و حتی اگر مذهبی هم نبود خیلی بهتر بود! در روایت داریم که امیر مومنان علیه السلام در وقت خریدن لباس برای قنبر، فرمودند تو جوان هستی و مطابق جوانی و میلت انتخاب کن! حتی ایشان درباره تیپ و قیافه امام حسن اینقدر بچه را آزاد اما با فرهنگ تربیت کرده بودند که حتی پدر بزرگشان از روغن موی امام حسن لذت میبرد و فرمود برای من هم بیاور☺️ شاید وقتش رسیده باشد و حتی از وقتش هم دیر شده باشد که نگاه های تنگ و توقعات بی خود را از بچه های روحانیون برداریم و اجازه بدیم آنها برای خود تصمیم بگیرند و زندگی کنند. حالا چه برسد به این که تصمیم بگیرد راه پدر را ادامه بدهد و او هم آخوند بشود. معتقدم بچه ای تصمیم میگیرد راه پدر را ادامه بدهد که به او خوش گذشته باشد و لذت و حلاوت طلبگی پدر به او نیز منتقل شده باشد. و لذت و حلاوت طلبگی، هیچ ارتباطی با میزان شهریه و یا ولنگاری فرزند ندارد. بلکه به ارتباط جذاب پدر با فرزندان بستگی دارد. ✔️ ثانیا نقش همسران طلاب خیلی مهم است. بنده اگر عمری باقی بود، از خدا خواستم بتوانم یک رمان جذاب درباره زندگی خانم هایی بنویسم که شوهرانشان طلبه هستند. از بس این قشر مظلوم هستند و حق بسیار زیادی به گردن دین و انقلاب و حوزه ها و مردم دارند. اما نه صدایشان شنیده میشود و نه عکس و تصویری از موفقیت های آنان به چشم و گوش میخورد. گاهی اینقدر این زن مظلوم اذیت شده که دیگر دلش نمی‌خواهد دختر یا پسرش مثل او به زحمت بیفتد. رفقا ! جسارت نباشد اما اگر به جای علاف بودن در فضای مجازی و بحث رنگ های مختلف بورس و واکسن ماکسن و کنج عزلت و اُرد ناشتا ، به اندازه خودمان برای زن و بچه در خارج از وقت حوزه و تحصیل، تلاش کنیم و زمینه آب باریک دیگری در زندگی باز کنیم، باور کنید تبدیل به قهرمان زن و بچه مان میشویم و به ما خواهند گفت الگوی پدر نمونه! اگر منتظرید مرکز مدیریت و بیوت علما و مرکز خدمات و وقف و احیای موقوفات و سایرین کاری کنند، پیشنهاد میدهم منتظر نمانید و وقت خود را تلف نکنید. به فکر یک راه باریک و حلال برای کمک هزینه تحصیل و زندگی باشید. حالا ممکن است بفرمایید نه و کار کردن در شأن ما نیست و مخالفت میشود و ... والا تا جایی که ما اطلاع داریم، حوزه و جامعه با امور سخیف و خارج از شأن مخالفند نه کار و فعالیت معیشتی حلال و فعالیت های آرام و بی حاشیه. فقط نباید به درس و بحث و حلال و حرام آسیبی بزند. وگرنه بسیارند افرادی که زحمت میکشند و بی سر و صدا کار هم میکنند و الحمدلله موفق هم هستند و حتی جزو نخبگان هستند. پس نشد ندارد. ✔️ مطلب آخر هم عرض کنم و جمع بندی... همه ما پدر و مادر هستیم و نگران زندگی و همسر و فرزندانمان. اما یادمان نرود که خودمان هم روزی کودک و نوجوان و جوان و مجرد بودیم و مهر و محبت و اخلاص و اخلاق آخوندهای نسل های قبل من و شما را به این راه کشاند. چرا که دل بنده محبت است. لطفا مراقب دل دختر خانمی که با هزار آرزو به همسری طلبه ای درآمده که فکر می‌کرده شاگرد بلافصل امام زمان است باشیم. لطفا مراقب دل و احساس بچه ای که در ولادت و انتخاب پدر و مادرش نقشی نداشته و بر حسب تقدیر، فرزند من و شما شده و در مدرسه به او بچه آخوند می‌گویند باشیم. به آنها زور نگوییم. اگر هم زور می‌گوییم، اسمش را دین و شأن و همینه که هست، نگذاریم. به والله آه همین ها کوه را جابجا میکند. چه برسد به من و شمایی که اگر نظر لطف پروردگار از ما برداشته شود، نه دنیا داریم و نه آخرت. مخلصم و دستبوس اساتید گرامی🌷
چقدر غم انگیز. حتی میشود کسانی را نشناخت و هیچ وقت ندید اما از رفتنشان ناراحت شد. یکی از اعضای محترم کانال به تازگی به رحمت الهی رفتند. خداوند ارواح همه رفتگان، علی الخصوص رفتگان از این کانال و این جمع باصفا غریق رحمت واسعه اش قرار دهد. فاتحه مع الصلوات
💞