📌 محرم و نامحرم...
🔸 شب جمعه و یک هفته مونده به اربعین بود. همگی دلمون زیارت میخواست. به خصوص که موکب هنوز چندان شلوغ نبود. برای همین آنقدر بر خواستهمون اصرار کردیم که سرپرست کاروان راضی شد.
حدود ساعت ۱۰ شب، دَه دوازده خانم جوون با یکی از آقایون، راهی کربلا شدیم.
بینالحرمین غلغله بود. جمعیت مثل ایام حج، به هم فشرده و بینظم بود. با این حال، دلمون نیومد برگردیم.
بسمالله گفتیم و وارد مسیر شدیم اما میونهٔ راه، بدون مَحرم میون اون همه نامَحرم، گیر افتادیم.
با سختی و عذاب و با رد شدن از بین مردان نامحرم [گاه با شونهبهشونه شدن با آنها]، به حرم رسیدیم اما شرمنده و خجالتزده بودیم. چون دلهامون گواهی میداد که مُهر تأیید امام زمان و حضرت زینب پای این زیارت نیست.
🔹 خواهرای گلم، یادتون باشه رعایت حریم عفاف و عدم اختلاط محرم و نامحرم همیشه و همهجا واجبه؛ حتی زیارت اباعبدالله و آرزوی حضور در حرم، توجیه خوبی برای حضور در محیط مختلط نیست.
فراموش نکنید که رضایت و پیروی از امام حسین و یارانشون، از زیارت ایشون واجبتره.
📖 #خاطره ۵ ؛ #اربعین
@mohaminalmahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «نامهٔ عاشقانه از امام زمان»
👤 حجتالاسلام #کاشانی
🔅 اهل بیت پر از محبت و لطافت هستند...
اگر ما مضطر نمیشیم چون نمیدونیم چی رو از دست دادیم..
#امام_زمان
https://eitaa.com/joinchat/1323696266Cf68599de56
#سلام_امام_زمانم🥀
▫️السَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِيَّ الله...
☀️سلام بر تو ای مولایی که خداوند تو را سرپرست جهان و جهانیان قرار داده.
سلام بر تو و بر روزی که تمام خلق زیر پرچم ولایتت جمع خواهند شد.
📙 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها، ص578.
🥀┄┅═✧❁✧═┅┄🥀
#مولایمن
🥀تو تمام هستی مایی
امید و پناه و مامن و آقای مایی
تو یادمان دادهای که با یادت
از هیچ چیز نهراسیم
و در پناهت هرگز ناامید نشویم
تو یادمان داده ای
در اوج اضطراب و اضطرار،
به پشتوانهی نام زیبایت آرام شویم
أللَّھُـمَ عَجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج وَ فَرَجَنا بِهِ 🕊
https://eitaa.com/joinchat/1323696266Cf68599de56
#ارتباط_موفق
آرزوهای کم قیمت، از قدرت جذب ما میکاهند.
هِرَم آرزوهای ما را هیچ کس نمیبیند!
و کسی نمیداند، در رأس قلّهی آرزوهای ما، چه آرزویی نشسته است که همّ و غمّمان را به خویش اختصاص داده است!
✘ اما ؛
☜ارزش و قیمت درونی ما،
همان چیزی که دیگران در اولین برخورد با ما ، انرژیاش را دریافت خواهند کرد؛
به ارزش و قیمت این آرزویمان بستگی دارد.
📌هرچه این آرزو وزینتر و بزرگتر باشد؛
ما در ناخودآگاهِ قلب دیگران، ارزشمندتریم!
حتی اگر با ما هرگز همکلام نشوند..
منبع : شب آرزوها / باران رحمت 16 / مهندسی آرزوها 23
https://eitaa.com/joinchat/1323696266Cf68599de56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
3️⃣ روز مانده تا اربعین
بی اراده میزنم دل و به جاده
میبینم عاشقتر از من چه زیاده
#وضعیت | #استوری
#حیاتناالحسین
@mohaminalmahdi
📌 محل اسکان...
⛺️ توی موکب، محل اسکان خانمها [هم خدّام و هم زوّار] از محوطهٔ اصلی و محل اسکان و رفت و آمد آقایون جدا بود.
مریم، جزء معدود خادمانی بود که در محوطهٔ ورودی موکب و خارج از محیط غرفهها و خوابگاه خانمها، خدمت میکرد.
ساعتها با حجاب کامل توی غرفهای در مسیر رفت و آمد عمومی میایستاد و به شبهات مهدوی زائرین پاسخ میداد.
🔅 نزدیک عصر هم بعد از پایان شیفتش، به جای رفتن به چادر خدّام و استراحت، به غرفههای دیگه سرکشی میکرد و برای بچهها شربت خنک و خوراکی میآورد و به اونها کمک میکرد.
شب دیرتر از همه، هر جا که میشد، میخوابید و صبح قبل از بیدار شدن بقیه، توی غرفه بود.
همهٔ بچههای موکب، خادم امام زمان بودند اما از نظر من، مریم، صعصعهٔ امام زمان بود؛ کمهزینه و پرفایده.
📖 #خاطره ۶ ؛ #اربعین
@mohaminalmahdi
#کنترل_ذهن 38
آیت الله بهجت (ره) یه حرفی در این باره میزنن خیلی قشنگه.
🌹 میفرمایند: بچّه یک لحظه هم به ذهنش خطور نمیکنه که مامان و بابا فردا غذاش رو ندن...
ولی ما مدام این سوءظن رو به خدا داریم....😓
چرا؟
⭕️ چون هنوز شیطان پایگاه های خودش رو در قلب بچه درست نکرده ولی در قلب های ما ....
💢 شیطان یه پایگاه بزرگ زده وسط قلب ما! هلی کوپتراش مدام پرواز میکنن توی قلب ما.
اصلا نامرد اتاق فرماندهی داره! 😒
🔸https://eitaa.com/joinchat/1323696266Cf68599de56
اونموقعیکهزمینوزمانوخواستههای
شدیدِنفست،دستبهدستهممیدنکهتو معصیتکنیولیازنگاهِاوشرممیکنیو
گناهنمیکنی؛میتونیادعاکنیهم
دوستشداریوهممنتظرشی(:
_امامزمان🌱
▪️با رفقایش، از ایران راهی کربلا شده بود.
در دلش دو حاجت بزرگ داشت:
اول، دیدن امام غائب؛
بعد هم گرفتن هدیهای از دستان حضرت.
شب چهارشنبه رسیدند مسجد سهله.
نوبت روضه و توسل شد.
جمع شدند کنار مقام امام زمان علیه السلام.
حال خوشی دست داد.
صدای گریه تمام مسجد را پر کرد.
ناگهان سیدی نورانی کنار محراب دید.
بدون اینکه چیزی بگوید، سید به طرفش آمد.
یک مُهر تربت در دستش گذاشت و رفت.
با خودش گفت:
این سید ناشناس که بود؟
ذهنش را اما مشغول نکرد.
دوباره گرم روضه شد.
چند روز بعد برگشت ایران.
دلگیر از اینکه چرا حاجت نگرفته.
خاطرات سفر را با خودش مرور میکرد.
یکدفعه به خودش آمد.
تازه فهمید در سهله حاجتروا شده.
📚ملاقات با امام زمان علیه السلام در کربلا، ص۲۷۳.
#مسجد_سهله
#داستانک_مهدوی
#سهله_خانه_امام_زمان علیهالسلام
@mohaminalmahdi