🟩🔶🟪🔶🟩
🍀 گفتم ز درس بندگی حرفی به من تعلیم کن
گفتا ز عالم بگذر و خود را به ما تسلیم کن
گفتم که تن، گفتا بنه گفتم که جان، گفتا بده
گفتم که با دل چون کنم گفتا به ما تقدیم کن
گفتم به سر دارم هوا تا در هوایت جان دهم
گفتا هوای نفس را بر خویشتن تحریم کن
گفتم ز چنگ نفس دون دل را کنم آزاد چون
گفتا نفس گر می کشی با ذکر ما تعظیم کن
گفتم غمی ده تا از آن بخشی سروری بر دلم
گفتا سرور خویش را با اهل غم تقسیم کن
گفتم بترسم از چه کس از پادشه یا از عسس
گفتا از آن کو جز خدا یاری ندارد بیم کن
گفتم به شکر دانشم باشد چه ذکری خوب تر
گفت آنچه را فهمیده ای بر دیگران تفهیم کن
گفتم همه توحید را با من به یک مصرع بگو
گفتا که درس خویش را اوّل به خود تعلیم کن
گفتم که «میثم» را به دل تصمیم صبر است و رضا
گفتا ز هی تا پای جان کوشش در این تصمیم کن
✍ حاج غلامرضا سازگار
🌹
☘عضویتدرکانال رسمی محمدقدرتی🍀
👇
https://eitaa.com/mohammad_ghodratii
🔴 #عیبهای_توهّمی_همسر
💠 مردی متوجه شد #شنوایی همسرش کم شده است و نمیخواست همسرش مطلع شود. به این دلیل، نزد دکتر خانوادگیشان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت. #دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان شنوایی همسرت چقدر است، #آزمایش سادهای را انجام بده و جوابش را به من بگو! در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در #فاصله ۳ متری تکرار کن! بعد در ۲ متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد.
💠 آن شب همسر مرد در #آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود. مرد فکر کرد الان فاصله ما حدود ۴ متر است بگذار امتحان کنم. سوالش را مطرح کرد #جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. بازهم جلوتر رفت #سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت:” شام چی داریم؟”
و #همسرش گفت: عزیزم برای چهارمین بار دارم میگم #ماکارونی داریم!
💠 گاهی بد نیست نگاهی به #درون خودمان بیندازیم شاید #عیبهایی که تصور میکنیم در #همسرمان وجود دارد در وجود خودمان است.
🌹
☘عضویتدرکانال رسمی محمدقدرتی🍀
👇
https://eitaa.com/mohammad_ghodratii
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
#شهیدانه
«شهید حاج احمد کاظمی»🌷
🔸ترکش خورده بود به سرش از بس خونریزی داشت،بی هوش شد بعد از مدتی یک دفعه از جا پرید و گفت : بلند شو باید برویم خط.
❓در طی راه از ایشان پرسیدم چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی؟ ولی او جواب نمی داد قسمش دادم که چه شده؟ گفت می گویم به شرطی که تا زنده ام به کسی حرفی نزنی بعد خیلی آرام ادامه داد:وقتی خوابیده بودم یک باره دیدم «خانم حضرت زهرا سلام الله علیها» آمدند و فرمودند چرا خوابیدی؟ گفتم مجروح شده،نمی توانم ، حضرت دستی به سر من کشیدند و فرمودند: بلند شو،بلند شو،چیزی نیست برو به کارهایت برس.
☘حاج احمد گفت:من تا حالا شکی نداشتم که در این جنگ ما بر حق هستیم ولی امروز این موضوع را با تمام وجود درک کردم
📚بر گرفته از کتاب «مهرمادر» اثر گروه شهید هادی
🌹
☘عضویتدرکانال رسمی محمدقدرتی🍀
👇
https://eitaa.com/mohammad_ghodratii
این متن خیلی زیباست 👌
هفت نفرکه بهترین و ناب ترین لحظات خوش زندگی را به شماهدیه می کنند ا!
🍃نفر اول:
آغوش مادریست که با تمام وجود ، بغلت کرد و شیرت داد
🍃نفر دوم:
دستان پدریست که برای راه رفتنت ، با تو کودکی کرد
🍃نفر سوم:
خواهر یا برادریست که برای ندیدن اشکهایت ، تمام اسباب بازیهایش را به تو داد
🍃نفر چهارم:
معلمی بود که برای دانستنت با تمام بزرگیش هم سن تو شد تا یاد بگیری
🍃نفر پنجم:
دوستی ست که روز ازدواجت در آغوشت کشید و چنان در آغوشش فشرد که انگار آخرین روز زندگیش را تجربه میکند
🍃نفر ششم:
همسرتوست که باتمام وجوددرکنار تو معمار زندگی مشترک تان است
گویی دو شاخه از یک ریشه اید
🍃نفر هفتم :
فرزند توست که خالق زیبایی های آینده است
آری شاید هر کدام از ما تمام هفت نفر را نداشته باشیم
اما
خوشبختی همین حوالیست ...
مادرت را بنگر...پدرت را ببین ..
خواهر یا برادرت را حس کن ..
به معلمت سر بزن...
دوستت را به یاد بیاور...
همسرت را در آغوش بگیر...
فرزندت را ببوس...
یک وقت دیر نشود برای خوشبخت شدنت...خوشبختی را با همه قلبت حس کن ،همین نزدیکیست....🍃
🌹
☘عضویتدرکانال رسمی محمدقدرتی🍀
👇
https://eitaa.com/mohammad_ghodratii
لطیفه
مورد داشتیم آقاهه میره نوار قلب بگیره
خانمش میاد به پرستاره میگه ببین به جز من کسی دیگه توقلبش نیست
میگن دستگاه نوار قلب بجای زیگزاگ؛ موج مکزیکی میرفته 😂😐
در کردستان به باغ انگوری رسیدیم و دو تاحبه انگور از آن را خوردیم. بعد از آن حسین بسیار ناراحت شد و گفت: اجازه صاحب باغ را چه کنم؟
در آن روز یک صد تومانی را به آن شاخه انگور با نخ گره زدیم و زیر آن برای صاحب باغ نوشتیم:
دو حبه از انگورها را خوردیم، راضی باش.
شهید حاج #حسین_خرازی🕊🌹
🌹
☘عضویتدرکانال رسمی محمدقدرتی🍀
👇
https://eitaa.com/mohammad_ghodratii
38.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کنار مزار شهید گمنام روستای احمد آباد
بهاباد یزد که روز شهادت حضرت زهرا س دفن شد
دعا گوی همه شما دوستان عزیز هستم
🌹
☘عضویتدرکانال رسمی محمدقدرتی🍀
👇
https://eitaa.com/mohammad_ghodratii
اللهم عجل لولیک الفرج
🌹
☘عضویتدرکانال رسمی محمدقدرتی🍀
👇
https://eitaa.com/mohammad_ghodratii
"کـوری عاطفـی چیسـت؟!!!"⁉️
👈 کوری عاطفی یعنی اینکه؛ زن و مرددر زندگی زناشویی حرفی برای گفتن ندارند و هرکدام از آنها در عین اینکه در خانه هستند اما هرکدام در اتاق خودشان و یا مشغول کار خودشان هستند....
👈 اما به محض رسیدن به دوست و قوم خویش زبان باز میکنند و کلی حرف نگفته دارند؛ حتی در بارهی همسرشان....!
👈 اگر به این مرحله رسیدید؛ دچار کوری عاطفی شدید و خیلی زود باید به فکر چاره باشید.
🌹
☘عضویتدرکانال رسمی محمدقدرتی🍀
👇
https://eitaa.com/mohammad_ghodratii
لطیفه
ﺗﻮ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺩﻭﺗﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﺩﻋﻮﺍﺷﻮﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺭﻭ ﯾﻪ ﺻﻨﺪﻟﯽ
رﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﻦ ﺗﺮﻩ ﺑﺸﯿﻨﻪ ...
ﻭ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻫﺮﺩﻭ ﺯﻥ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺗﺎ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻣﺴﯿﺮ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﺎﻧﺪ😂
╭┈────『🤣😂
آثار ولایت پذیری:
1. برخورداری از بهترین پاداش: عن امیرالمؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: «لَنا عَلَی النَّاسِ حَقُّ الطَّاعَةِ وَ الْوِلایَةِ وَ لَهُمْ مِنَ اللهِ سُبْحانَهُ حُسْنُ الْجَزاءِ
؛ برای ما نسبت به مردم حق اطاعت و ولایت است و برای مردم نسبت به خدای سبحان برترین پاداشها است.»
هر گاه مؤمن به برادرش تهمت بزند ایمان در قلبش از بین میرود همان گونه که نمک در آب ناپدید میشود.
2. شایستگی و برتری: عن امیرالمؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: « أوْلَی النَّاسِ بِنا مَنْ وَالاَنَا؛
برترین مردم نزد ما کسی است که ولایت ما را بپذیرد.»
3. نجات و رستگاری: عن امیرالمؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: «مَنْ رَکِبَ غَیْرَ سَفِینَتِنا غَرَقَ
؛ هر کس بر کشتیای غیر از کشتی ما سوار شود غرق خواهد شد.»
4. پیوستن به اهل بیت علیهم السلام: عن امیر المؤمنین أنَّهُ قالَ: «مَنْ تَمَسَّکَ بِنا لَحِقَ؛
کسی که به دامان ما چنگ بزند [به ما] خواهد پیوست.»
5. جامعیت در داشتن نیکیها: عن النبی صلی الله علیه و آله أنَّهُ قالَ: «مَنْ مَنَّ اللهُ عَلَیْهِ بِمَعْرِفَةِ أهْلِ بَیتِی وَ وِلایَتِهِمْ فَقَدْ جَمَعَ اللهُ لَهُ الخَیْرَ کُلَّهُ؛
هر کس خدا بر او در شناخت و ولایت خاندان من منت نهاد، پس همانا خداوند تمام خیر و خوبی را در او جمع کرده است
اللهم عجل لولیک الفرج
🍀🍀🌺🌺🍀🍀🌸🌸🍀🍀🌹🌹🍀🍀🌸🌸🍀🍀🌹🌹🍀🍀🌺🌺🍀🍀🌹🌹🍀🍀🌸🌸🍀🍀🌺🌺🍀🍀🌸🌸🌺🍀🌹🍀🌸🍀🌷
🌹
☘عضویتدرکانال رسمی محمدقدرتی🍀
👇
https://eitaa.com/mohammad_ghodratii
📚داستان_کوتاه
"مراد،" ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ روستا ﺑﻪ "ﺻﺤﺮﺍ" ﺭﻓﺖ ﻭ در راه برگشت، به ﺷﺐ خورد و از قضا در تاریکی شب ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ "ﺣﻤﻠﻪ" ﮐﺮﺩ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ "ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ" ﺳﺨﺖ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ "ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ" ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ "ﮐﺸﺖ" ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎ ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﯿﺪ، ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ "ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ" ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ "ﺁﺑﺎﺩﯼ" ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ روستا، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪﺍﺵ ﺍﺯ "ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ" ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:
«ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ، مراد ﯾﮏ شیر ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ!»
مراد ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ "ﺷﯿﺮ"" ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ."
ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ است.!
ﻭﻗﺘﯽ به هوش آمد از او پرسیدند:
«برای چه از حال رفتی؟»
مراد گفت:
«فکر کردم حیوانی که به من حمله کرده یک "سگ" است!»
مراد بیچاره ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ یک سگ به او حمله کرده است وگرنه ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ "ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ" ﻣﯽﺷﺪ.
* ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ. *
🌹🌹💐💐💐🌷🌷🌷🌷🥀🥀🥀🌺🌺☘☘☘🍀🍀🍀🌹🌹🌹🌿
🌹
☘عضویتدرکانال رسمی محمدقدرتی🍀
👇
https://eitaa.com/mohammad_ghodratii