eitaa logo
خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا
21.8هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
816 ویدیو
27 فایل
کانال مشاوره ازدواج و روابط عاطفی فهرست موضوعات https://eitaa.com/mohammadi2i/12923 لیست کارگاه ها https://eitaa.com/mohammadi2i/2915 تلگرام ما t.me/mohammadi2i تعین وقت و تهیه کارگاه ها @F_Shojaeeii مکتب‌ خونه @soalatkhososi تنهایی @anjomantanhai
مشاهده در ایتا
دانلود
نظرات: سلام و ادب. استرس معنوی: حال ذکر و دعا ندارم و عمر داره سپری میشه. روز به روز دارم در راه بندگی به عقب بر میگردم. استرس دنیوی: نکنه دختره بهم جواب رد بده. محل تقسیمم که قراره بعد این کجا کار و زندگی کنم.
نظرات: سلام وقتتون بخیر بزرگترین استرسم از باب تحصیلم؛ در حال حاضر اینکه ایا میتونم از پس درسای حوزه بربیام یا نه و ایا اصلا ادم این مسیر هستم یا نه، از باب ازدواجم استرس اینکه ایا این خواستگارایی که رد میکنم در اینده پشیمون نمیشم؟، و باز با این منطق که بی جهت رد نمیکنم و دلیل محکمی حداقل از نظر خودم دارم کمی اروم میشم ولی بعد این اخرین خواستگار که نهمی بود دیگه واقعا خسته ام😔هرچند کلا از این نه تا خواستگار تعدادیشون بودن که من رو نپسندیدن و با رفتار بد خانواده هاشون فکرم تا مدتا درگیر بود😑 احساس میکنم دیگه همون جزوات و اموزشایی که بابت خواستگاری و ازدواج هم دیدم بدردم نمیخوره😑 ولی تنها ترین استرسی که از دنیا سیرم میکنه کلافه و عاصی شدن خانوادم از حرفا و رفتارام بابت زندگیمه الان فقط دلم میخواد برم یه جایی که دست کسی بهم نرسه و همینکه بعد امتحاناتم بعد اینکه خیلی خوب با خودم خلوت کردم و احوالم رو یادداشت کنم
نظرات: بزگترین استرسم اینه که مجرد بمونم، البته نه فقط به خاطر تجرد، اصلش اینه که بزرگترین آرزوم که مادر شدنه بهش نرسم، اینکه تا الان نرسیدم حکمتی داشته که الان متوجه شدم و میدونم اگر خدا بخواد و لایقش باشم حتما اتفاق میفته تا الان بی دلیل کسی رو رد نکردم، چون فکر می کنم باید مطمئن بشم بعد تصمیم بگیرم، ولی اکثرا رد شدم و این رد شدنه بهم استرس میده متاسفانه و اذیتم می کنه
ماجرای جالبی داشت به خواستگارشون جواب منفی داده بودن و پشیمون شده بودن. باهاشون صحبت کردم، دیدم کامل توی ذهن شون گره ایجاد شده. شماره معرف آقا پسر رو گرفتم و خودم بهش زنگ زدم. هر جوری بود پسر رو دوباره فرستادیم خواستگاری و فردا شب بله برون شون هست. برای جواب منفی دادن عجله نکنید🤚
تلخترین برخورد بدی که از طرف مقابل تون در جریان خواستگاری دیدید چی بوده؟ نظرات:: گفت دلم برای دانش آموزات میسوزه باید تورو تحمل کنن ، بعد هم گفت برو پیش روانپزشک، تو مریضی..
نظرات: تلخ ترین برخورد یه بنده خدایی بود جلسه ی اول صحبت کردیم مشکلی نبود حتی آقا پسر با خود بنده داشتن قرار جلسه ی دوم رو فیکس میکردن... مادرشون 2 روز بعد تماس گرفتن قرار شد که به ما خبر بدن چه روزی تشریف میارن... ولی الان 3 سال هست همچنان میخوان تماس بگیرن که خبر بدن یه مورد دیگه هم بود همین 1 ماه پیش که مادرشون تماس گرفتن فرمودن عکس دخترتون رو بفرستید منم عکس پسرم رو میفرستم.. خودشون که عکس نفرستادن اون هیچی.... دیگه هم خبری ازشون نشد..
نظرات:: سلام وقت بخیر تحقیر و توهین و گفتن این حرف که تو اگر تبدیل به بهترین زن دنیا هم بشی، از چشم من افتادی. درحالی ک واقعا موضوع حادی پیش نیومده بود و ایشون تو فکر خودش موضع من رو علیه خودش تعیین کرده بود.
نظرات:: بدترین رفتار اقاپسر بعد ازاینکه صحبت کردیم وحتی مشاوره هم رفتیم براشون مشکلی پیش اومد و نمیتونستن ازدواج کنیم اوشون هم بجای اینکه مستقیم این حرفو به من بزنن بابنده تماس گرفتن وبصورت مستقیم چندتاعیب های منو بهم گفتن درصورتی از نظر من اون ها عیب نبود و من خیلی بهم برخورد چون بالحن خیلی خیلی بدی اینو گفتن ولی بعدا به پدرم گفته بودن که من اینجوری گفتم ک وابسته من نباشن والان من ازااون شخص متنفرم
نظرات: من حدود چهار ماه دوره آشنایی گذرونیم با آقای محترمی ولی مشاور مارو جواب کردن . من خودم به دلیل حساسیتی که داشتم و مطمعن شدن پیش چند تا مشاور دیگم رفتم و به نتیجه نرسیدم آقا پسر وقتی بهشون گفتم دارم میرم پیش مشاور دیگه .و دلخوری های دیگه ایی که داشتن مادرشون زنگ زدن و کلی گله کردن با لحن تقریبا بد و تقصیرارو انداختن گردن من و گفتن من هنوز مطمعن نیستم از انتخاب پسرشون و خدافظی کردن با این که میدونم منم بی تقصیر نبودم ولی میخواستم خوب تموم شه نه با دلخوری ولی چون مادرشون زنگ زدن و تموم کردن من هم چیزی نگفتم 😔 فقط هدیه هایی که داده بودن و هزینه های توی اون مدت شده بودو پس دادیم بهشون با یک نامه حلالیت و آرزوی خوش بختی.
نظرات: دختر خانم(بعد از دو سال رابطه و آشنایی و در جریان بودن خانوده) خیلی رک توی صورتم گفتن که خواستگار جدید دارم و پول داره و خوشگل و ازم خوشش اومده، به همین سادگی گذاشت رفت. هنوز بعد از چند ماه، نتونستم فراموش کنم، هر روز پیام های که قبلا دادیم رو میخونم و اکثر شبا تا صبح فقط گریه و یادآوری خاطرات.
نظرات: سلام آخرین بار با آقا پسری صحبت کردم که قرار شد یک جلسه دیگه هم بیان اما تماس گرفتن گفتن استخاره کردیم خوب نبوده و... بعد از یک هفته دوباره تماس گرفتن که ما از چند نفر سوال کردیم و گفتن استخاره تون درست نبوده قمر در عقرب بوده و فلان. و اگه شما موافقید ک دوباره بیایم ولی دیگه خبری نشد خیلی برام عجیب ک چرا وقتی خودشون دوباره تماس گرفتن ک میخوان صحبت کنیم. دیگه ازشون خبری نشد!!
نظرات: سلام در مورد برخورد بد 🔵 در شهر ما دوران آشنایی وجود نداره و‌طرفین باید در دوسه جلسه صحبت کردن ، جواب نهایی رو بدن ( بله یا خیر ).گرچه دراین دوسه جلسه ، گاها یکی از اقوام دختر خانم هم در اتاقی که دارن صحبت میکنن حضور پیدا میکنه مثل خواهر ، خاله یا ... 😳😢😐😕 یه بار رفتیم خواستگاری ،برای اینکه دست خالی نباشیم ، یک جعبه شیرینی گرفتیم . رفتیم نشستیم دخترخانم چایی آورد .رسم شون این بود که در همان چایی آوردن باید پسر دختر رو میدید و دختر پسر رو . و پدر دخترخانم هم سوالات لازم رو از آقاپسر میپرسید مثل شغل و درآمد و ... و دراتاق صحبت کردن ، می ماند برای جلسه دوم ⚫️ فرداش مادرم زنگ زد که برا جلسه دوم بیاییم ؟ بخاطر شغلم ، جواب رد دادن . و در ادامه در کمال ریلکسی، افاضه نمودند : آدرس بدید شیرینی رو که آورده بودید رو پس بفرستیم . گفتیم شیرینی رو برا شما اوورده بودیم !! گفت : نه بده ،باید پس تون بدیم !!! خیلی هم اصرار کرد 😳 نهایتا گفتیم بدید به یه فقیر رهگذر یا بگذار جلو در کنار آشغالا خدایا دگ چی بنویسم !!!!!😐