نظرات ::
من تقریبا تا سن ۲۵ سالگی هیچ ارتباطی با آقایون نداشتم و این مسئله بین اطرافیان زبانزد بود اینقدر که خیلی از موردهایی که تو محیط های مختلف اقدام میکردن برای آشنایی و خواستگاری و ....به این نکته اشاره میکردن.
البته همیشه فعالیت داشتم و دارم و توی دانشکده مهندسی هم درس خوندم که تعداد پسرا خیلی بیشتر از دختراست و گاها ناچار به ارتباطات درسی و ....هستیم.اما اینقدر که مانع پیش اومد و ازدواج قسمت نشد که ناخواسته مقداری از اون چهارچوب ها کوتاه اومدم و به خودم اومدم دیدم گاها مثلا با یه نامحرم بیشتر از حد معمول صحبت کردم یا ....
البته خداروشکر چهارچوب اصلی حفظ شده اما اینطور هم نیست که مثل اول باشه.
فقط دوست داشتم اینا رو بگم تا بقیه متوجه بشن همیشه ما مقصر نیستیم
ما توی خیلی از روزای نوجوونی و جوونی خودمون رو حفظ کردیم اما شرایط و حتی گاها درک نشدن از طرف بقیه کلی خستگی و ناامیدی میش آورده و باعث شده ناخواسته ما از چهارچوب هامون کوتاه بیاییم.
نظرات:
سلام شبتون بخیر
تازه اقای محمدی میدونید سختی داستان کجاس؟ اینکه میبینی دوستان دختر و اطرافیان نزدیکت گاها برادر خودت هم حروم کیف میکنه و با دوست دختر یا پسرشون همه جا میرن و مثل یه زوج رفتار میکنن همه خانواده و اطرافیان هم میدونن و نیازای عاطفی شون تامین میشه حالا نیاز های دیگه رو خدا میدونه.
و تو باید نگاه کنی و تقوا پیشه کنی 😐
یه جایی هم آدم کم میاره بخدا
از اونورم نمیشه فقط برای تامین نیاز عاطفی یا بعضا جنسی آدم دست به ازدواج اشتباه بزنه و تب و تابش که خوابید ببینه چه اشتباه بزرگی مرتکب شده.
ولی همین اطرافیان نهایتش کات میکنن و خیلی راحت به ادم بعدی سلام میکنن 😒😕
نظرات:
سلام
راجع به این بحث اخیر...
درسته که خیلی ها نیاز ها رو به رابطه و... حل میکنن
من خودم از کسایی بودم که دور و و برم زیاد از این موارد بود و اذیت میشدم میدیدم...
اما واقعا چیزی که بعد از مدتی متوجه شدم این بود که این جور رابطه ها به ثبات نمیرسه عموما و بعد از کات کردنه همشون یه کُما خفن رو تجربه میکنن که واقعا نمیارزه...
بعد این رابطه ها، نمیارزه به اینکه ادم اون شیرینی پاکی و تجربه اول رو از بین ببره
این مجردیه همه رو اذیت میکنه حقیقتا ولی این با این و اون بودنه بیشتر اذیت میکنه و ادم کلا از فضای ازدواج میاد بیرون(این جور که من دیدم)
سلام.
به پاس گوش شنوا بودنتون امروز در گلزار شهدای کرمان و مزار حاج قاسم دعاگوتون بودم
"بلا را ما انتخاب نمی کنیم. بلا غالبا خودش سرزده می آید و ماهیچه های کرخت و خواب آلود تاریخ را به تحرک وا می دارد. بلا می آید تا تاریخ زخم بستر نگیرد."
کتاب "ارتداد" رمانی است که عاقبت ماجرای انقلاب اسلامی ایران در سال 57 را بنحو دیگری تاریخ نگاری می کند. بنا به دستور شاه امام خمینی اندکی قبل از بهمن 57 به شهادت می رسد و شاه و ملکه به ایران باز می گردند و نظام شاهنشاهی در ایران سرنگون نمی شود.
این کتاب مسیر تاریخ را بصورت خیالی عوض می کند و تاریخ را تا به امروز روایت می کند.
کتاب "ارتداد" داستان کسانی است که با امام خود بیعت می کنند اما استقامت نمی کنند و امام خود را به مقتل می فرستند.
"دریغا که در همراهی هر امام حقی، رنجی نهفته است که سیاه لشکر حامیان را با این پرسش ناگهانی مواجه می آزماید: آیا این انتخاب به رنجی که در پی دارد می ارزد؟ "
داستان از زبان یونس، سایه، آرزو و دریاست. قلم نویسنده کتاب روان و زیباست اما جذاب نیست.پرورش داستان ناقص و گنگ است و انتهای داستان می توانست بسیار بهتر بیان شود. اما بصورت کلی ایده کتاب برایم جالب و درخور تامل بود.
پ. ن:
یک) 22 بهمن آغاز انقلاب اسلامی بوده نه پیروزی انقلاب اسلامی!
دو) چون زمان آن فرا رسد که شهری را نابود سازیم، خوشگذران ها و رهبران آن شهر را وا می داریم تا در آن شهر سرمستی و شهوت رانی در پیش گیرند. آن گاه وعده عذاب درباره آنان تحقق می یابد و آن جا را به کلی ویران می کنیم. سوره 17 آیه 16
#ارتداد
#وحید_یامین_پور
#رمان
#معرفی_کتاب
سلام آقای محمدی من به عنوان یک مادر چون دیدم دخترم شرایط ازدواج داره ازمعرفها کمک گرفتم وخوش بختانه هفته ای 5، 6تا خواستگار داشت که البته بیشترشون تلفنی رد میکردیم چون ملاکهای دخترم بهشون نمیخورد ولی خداروشکر درحال حاضر درجلسات آشنایی بایک آقا پسر هستند وخوب شد که شما گفتید ادامه بدید چون بعداز صحبت کردنهای بیشتر خیلی ازچیزهای مبهم اشکارمیشه