سلام
حاصل سمی بودن پدر و مادر من شده یه دختر ۲۲ ساله با سابقه ی ۲ بار جدایی
اولین ازدواجم تو سن ۱۳ سالگی که اثرات مخرب روحی و جسمی برام باقی گذاشته
طوری که حس ۴۰ سالگی دارم و دیگه این دنیا بنظرم جای زندگی کردن من نیست
سابقه ی خود کشی دارم و هنوزم بهش فکر میکنم
پدری که مذهبی و خشک و مقدس نماست و حرف مردم براش مهم
مادری که اصلا سر زندگیش نیست و به فکر خوش گذرونی هاشه و حتی یه درددل ساده باهاش نداشتم و ندارم
پدری که بلد نیست پولاشو چجوری خرج کنه و همش داد از بی پولی میزنه طوری ک روم نمیشه بگم پول میخوام و مادری که اگه ۱ میلیاردم دستش باشه خرج خوشی هاش میکنه و کاملا بی توجهه ب خواسته ی عاطفی و مالی بچهاش...
من خیلی قوی ام ولی خیلی ضعیف
قوی چون بعد اینهمه درد هنوز زندم :ضعیف چون دیگه از پا افتادم و هیچی خوشحالم نمیکنه
آقای محمدی کاش انتخاب پدر مادر هم مثل انتخاب همسر به عهده خودمون بود
من که منتظرم حداقل پدرم تو همین دنیا جواب بدی هایی که در حقم کرده رو ببینه و نمیبخشمش
حسرت هایی ک به دلم مونده و دردایی که تو دلم هست بخاطر نادونی پدرمه که گاهی اوقات مردنش بهتراز بودنشه
#دخترکِ بی پناهِی که پیر شده
#نظرات_دوستان
#سوال_76
وقتی 20 سالم بود یه خواستگار برام اومد. قبل اینکه پسره رو ببینم صدای بابامو شنیدم ک بهشون گفت من نظرم مثبته. وقتی دیدمش حس کردم چقدر ازش متنفرم ولی اون ول کن نبود. هر چی گفتم نمیخام نه پسره نه پدرم قبول نکردن. شاید بدترین روزای عمرم همون موقع بود. تازه دانشگاه قبول شده بودم و دلم میخواست فقط به درس خوندن فکر کنم. تو خرید عقد رفتارای زشتی ازشون دیدم و همونجا با خودم گفتم هرچه باداباد. من اینو نمیخوام. پدرم چند روزی منو از خونه انداخت بیرون و دعوای شدیدی تو طایفه اتفاق افتاد. شانس آوردیم کسی اون وسط کشته نشد🤕
بعدم برای فرار از حرف و حدیثها و بدخلقیهای پدر زن یه آدم سمی شدم ک تو همون عقد جدا شدیم. دوباره برای جبران اشتباهم زن یه آدم سمی دیگه شدم ک بعد سیزده سال زندگی کارم به طلاق کشید.
میخوام بگم اگه اون اجبار اول نبود شاید من اینقدر از چاله به چاه نمیفتادم😓
#نظرات_دوستان
#سوال_76
سلام شبتون بخیر در مورد این موضوع آخری که کانال مطرح کردین داغ دلم تازه شد پارسال اواسط زمستون بود ی خواستگار داشتم نمیگم بد بودن اتفاقا خانواده خوبی بودن منتهی پسرشون اونی نبود که من میخوام جواب منفی دادم از اون روز تا حالا خدا شاهد مورد های خیلییی بهتر از اون اومده منتهی چون به اونی که باب میل خانوادم بود جوابم منفی بود حتی اجازه ندادن با این خواستگارا حرف بزنم ببینم چی هستن رد کردن رف با اینش کاری ندارم بازم میگم پدرم لابد صلاح تو این میدونی ولی حتی وقتی سرما هم میخورم موضوع رو ربط میدن به اون پسره آتیش میگیرم نمیتونم قانع کنم زندگی خودم حسی بهش نداشتم رد کردم دائم تو خونه یه ریز در مورد اون میگن حالا اونم ازدواج کرده خوشبخت بشه انشاالله
خلاصه که نزدیک 1 سال زندگی رو برام جهنم کردن 🚶🏻♀🚶🏻♀
#نظرات_دوستان
#سوال_76
منم هیچ وقت دلم با بابام صاف نمیشه...
یبار خواب بودم و اول صبحی نمیدونم بابام از چی عصبانی بود فقط این حرفش یادمه (ینی برای همیشه تو ذهنم هک شده)
من خواب بودم از همه جا بی خبر...
داشت میگفت هر سگی معتادی پدرسگی بیاد این حروم زاده رو بهش میدم ببره
ینی من...
و من تا دوسه ساعت زیر پتو فقط اشک می ریختم
هیچ وقت دلم باهاش صاف نمیشه
#نظرات_دوستان
#سوال_76
امشب عمیقا دلم براتون سوخت💔
چقدر سخته این کار خدایی
#ارسالی_مخاطب
سلام آقای محمدی کاش این پیام منم بزارید کانال
منم الان چند ساله ازدواج کردم و دو تا بچه کوچیک دارم
انقدر پدرم بهم فشار اورد و اذیت کرد برای اینکه زودتر ازدواج کنم و محبت ازش ندیدم و همش نیشو کنایه و هزار تا کمبود دیگه که به خاستگارم که دو تا عضو مهم بدنش که از کار افتاده بود و ظاهرش مذهبی بود جواب مثبت دادم و الان میبینم چه جفایی در حق خودم کردم
چون این بیماری متاسفانه تو خانوادشون هست و حتی چند تا از بستگان و مادرشون بر اثر این بیماری فوت کردند و من الان عارضه های بیماری شوهرمو از روز اول ازدواجم شاهدش هستم و الان هر روز به این فکر میکنم کی نوبت شوهر منه که به خاطر این بیماری بمیره و من آلاخون والاخون با دو تا بچه کوچیک بدون هیچ پشتوانه مالی و هیچی باید به یک زندگی سخت ادامه بدم😞
و از همه بدتر و جگرسوزتر می دونید چیه اینه که شوهر من برای من ارزش قائل نیست و منو دست کم میگیره و بجای اینکه معرفت داشته باشه که با این بیماری قبولش کردم، بخاطر شرایط بد خانه پدریم از روز اول تا به الان به اندازه موهای سرم بهم توهین کرده
کاش پدرها و خانواده ها طوری رفتار نمی کردند که یه دختر با یه انتخاب اشتباه همیشه با حرفای جگر سوز شوهرش بسوزه... اونم کسی که نه اخلاق داره نه پول نه سلامتی نه هیچی
#نظرات_دوستان
#سوال_76
به جرآت میگم پدر واقعا سمی ای دارم
مشکل من ازدواج نیست (هرچند براشون شدم نون خور اضافی ، اما چون روح ازدواجی دارم مشکلی نیست:)بیشترین چیزی که تو دنیا منو عذاب میده ، فرقی هست که بین من و برادرم میزاره (کاملا مشهوده و زیاد از حد)
و از این جهت میبینم که برادرم تو چه شرایط سخت روحی بزرگ شده ، در این حد که با هر رفتار پدرم میبینم که از برادرم متنفره ، ولی چرا ؟ تنها دلیلی که تونستم پیدا کنم ، این بود که که رفتار خانواده پدرم هم باهاش همین بوده :)💔 از اون ور به من خیلی اهمیت میده و از نطر فقط مالی هوامو داره(نه اینکه بخواد محبت کنه یا باهاشون خیلی صمیمی و راحت باشم) ، اینو اهمیت دادنو نمیخوام چون هیچ شیرینی ای برام نداره
همین باعث شده رابطه ی منو برادرم هم سرد بشه ، حتی نمیزاره کنار برادرم بشینم
حتی موقع سلام کردن بهم دست نمیدیم چه برسه به یه بغل کردن خواهرو برادرانه یا اینکه من بخوام با برادرم صمیمی باشم و به عنوان یه مرد محرم رازم یا حامی خودم بدونمش :)
همین باعث شده در عین اینکه برادر دارم ، جوری باشه که انگار ندارم ، همین باعث شده که برادرم از ازدواج متنفر باشه با اینکه سن ازدواجش رسیده،،، از ترس اینکه بشه مثل بابام و همسر و فرزندش از بودنش عذاب بکشن(همیشه میگه اونا چه گناهی کردن چرا زندگیه یه دخترو خراب کنم💔)
همین باعث شده که وجود یه مرد رو اینقدر در زندگیم خالی ببینم که دائم مواظب باشم اگه حتی مردی متاهل یه لطف یا محبت عادی به من کرد دلم نلرزه و قلبم گرفتار نشه
#نظرات_دوستان
#سوال_76
دوباره امشب پدرم منو به گریه انداخت نمیتونه خط قرمز منو درک کنه میگه خط قرمزتو بذار کنار میگه کاری نکن که به رهبرت فوش بدما 😢فقط به فکرخودشه داماد برا خودش میخواد نه همسر برای من به خدا اگه میدونست برای من اقدامی کنه همکفو منو بتونه پیدا کنه منو به شادترین ورژنم در کنارکسی که میتونم آرامش داشته باشم برسونه منم رابطم باهاش بهتر میشه نمیدونم چرا نمیخوایم عقاید همو بپذیریم من بابامو با همین عقایدش پذیرفتم کاریش ندارم ولی اون میخواد منو تغییر بده سر هرخواستگار من باید حرف بشنوم خدایا فقط خودت😭
#قشر_کافر_بی_نماز
#نظرات_دوستان
#سوال_76
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و منی که هم پدر و مادر سمی دارم و بدترش پدر شوهر و مادرشوهر سمی
#ارسالی_مخاطب
آقای محمدی
من یه دوست داشتم به اجبار خانوادش با یکی از اقوامشون ازدواج کرد
اصلا خودش دوست نداشت
شوهره رفیق باز و معتاد شد
دوستم به هیچکس چیزی نگفت
بعد اینا برا اینکه مشکلشون حل شه تصمیم گرفتن بچه بیارن😔
بعد از به دنیا اومدن بچه اوضاع بدتر میشه
شوهره رفیقاشو میاره خونه و جلو بچه بساطشونو به راه میندازن
و همچنان این دختره به هیچکس چیزی نمیگه
تا اینکه یه شب از استرس و گریه حالش بد میشه میبرنش بیمارستان و خانواده ، اونجا اوضاع رو میفهمن
بعدم طلاق میگیرن
الانم خانوادش خیلی پشیمونن ک دستی دستی دخترشونو بدبخت کردن
اما خواهش میکنم اگه رابطتون خوب نیست به فکر بچه نباشین
یه نفر دیگرم بدبخت میکنین
این بچه الان از همون بدو تولد روحش آسیب دیده و الانم اسمش بچه ی طلاقه
چه گناهی کرده آخه🚶♀
#نظرات_دوستان
#سوال_76