eitaa logo
خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا
23.4هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
859 ویدیو
29 فایل
تعین وقت و تهیه کارگاه ها @F_Shojaeeii فهرست موضوعات https://eitaa.com/mohammadi2i/12923 لیست کارگاه ها https://eitaa.com/mohammadi2i/2915 سفارش تحقیقات و مصاحبه از خواستگار https://eitaa.com/mohammadi2i/18921 کانال تلگرام ما t.me/mohammadi2i
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همون جلسه اول و تو برخورد اول من که به اقا پسر سلام کردم نگاهم نکرد و جواب سلامم رو نداد و من خیلی خورد تو ذوقم و بهم برخورد حس کردم من بهش گفتم بیاد خواستگاریم و به زور مثلا اومده ازمایش ازدواج هم ک باهاش رفتم اون خانمی ک قرار بود از دخترا ازمایش بگیره اونروز یک ساعت دیر تر اومد بعد این یکساعت منو ول کرد از ازمایشگاه رفت بیرون تازه زنگ زد مادرشم رفت پیشش و من یک ساعت به در و دیوار و بقیه دختر پسرا ک اومده بودن ازمایش نگاه میکردم و تو افق محو بودم😊فکر کنم اون یکساعت خودشون رفتن یه چیزی خوردن تازه هیچی هم برام نگرفتن و من گرسنه و تشنه.مثلا ازمایش داده بودم🤦‍♀
۳ مهر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جلسه چندم آشنایی داشتیم صحبت می کردیم یهو نگاه کرد یه همچین حرکتی👆🏻 زد😳😅😂 من نمی دونستم چکار کنم، بخندم یا تعجب کنم🤦🏻‍♀️ یه بار هم رو نیمکت چهار زانو نشست من از شدت خنده و خجالت فقط دستمو گذاشتم رو صورتم گفتم ببخشید میشه اینطوری نشینید من نمی تونم جلو خندمو بگیرم بعد گفت ببخشید پام خیلی درد گرفته بود خیلی ضایع بود؟! 😅
۴ مهر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام شبتون بخیر تو جلسه اول خواستگاری انقد که مادرشون تو دلمون جا شد که پسره نشد 😃 اولا اصن سرشو بالا نیاورد که حتی بهم سلام کنه و نگام کنه(که مثلا اره، من خیلی مذهبی‌ام) ولی وقتی از مامانا دور شدیم با چشاش داشت منو میخورد، این ی رفتار بدش.😒 دوما لباسای خاکی و مشکی پوشیده بود، انگار که از بهشت زهرا برگشته😐(خببب چرااا؟؟ مگه زورت کردم که پاشی بیای) سوم اینکه وقتی گفتم چندتا بچه مد نظرتونه خیلی شیک و مجلسی گفت پنج شیش تا خوبه ولی شاید بیشترم بشه 😳 بعدم که گفتم پس چجوری تو ماشین جا بشیم فرمودند که ی وانت میگیرم بچه هارو میریزیم پشت 😱😐
۴ مهر ۱۴۰۳
آموزش آداب اجتماعی در خواستگاری و راه های ارتقا سواد عاطفی با رویکرد افزایش مهارت ارتباطی با جنس مخالف قیمت عادی 500 تومن قیمت با تخفیف 200 تومن دوستانی که مایل هستن برای تهیه کارگاه لطفا 200 تومن رو به کارت شماره 5859831818033721 یا 6277601400046544 صابری واریز کنن و عکس رسید پرداختی شون رو برای خانم شجاعی بفرستن @F_Shojaeeii 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂ پ.ن: کارگاه 20 آبان 1403 در اختیارتون قرار می گیره و در قالب جزوه و صوت خواهد بود.مباحث اولیه رو توی عکس آوردم اما قطعا مباحث بیشتری رو مطرح می کنم.
۴ مهر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جلسه اول که اومدن خواهر زاده شیطونشون هم همراهشون بود و این بچه جلوی آقای خواستگار خیلی داشت شیطنت میکرد و این آقا ظاهرا یه لحظه فراموش کردن کجا و در چه جلسه ای قرار دارن با پاش یه لگد زد به پشت پسر خواهرش😶‍🌫😐😐 از اون لگد هایی که ناخودآگاه زبونتم از گوشه دهنت میاد بیرون و گازش میگیری دیگه خودتون تصور کنین منظورم چه حرکتیه🤦‍♀ 😑
۴ مهر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه آقایی ۳۷،۳۸ ساله با مادرش اومدن خواستگاری. (معرف که توی محیط کاری باهاش آشنا شده بود خیلی از شخصیت آقا تعریف کرد و گفت دنبال دختر خوب می گرده بخاطر همین تا حالا ازدواج نکرده) پاشدیم رفتیم تو اتاق صحبت کنیم، هر وقت نگاش می کردم چشمک می زد🤨😠 نفهمیدم فازش چی بود اگه اومده بود زن بگیره چرا چشمک می زد، اگه می خواست چشمک بزنه چرا مادرش آورده بود.
۴ مهر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتار ناپسند فقط بابای من🤦‍♀ آنتی طلبه روش نصبه،و تماما خواستگار های من طلبه هستن و منم با کمال میل قبول میکنم.ولییییی تا میرسن خونمون بابام طوری رفتار میکنه که میرن و پشت سرشونم نگاه نمیکنن🥺😂
۴ مهر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بار اولم بود میرفتم خواستگاری صبح با شوق و ذوق رفتم لباس نو و شیرینی گرفتم شب وقتی رفتیم دختر خانم استقبال که نیومدن هیچ تا ۱۰دقیقه تو اتاق در نمی‌اومدن وقتی اومدن به احترام بلند شدم سلام کردم جواب سلام رو که ندادن هیچ حتی نگاه نکردن و رفتن کنار مادرشون نشستن یه جای دیگه که رفتم تا اومدم صحبت کنم گفتن صبر کن به دایی گفتیم بیاد! بعد دایی‌شون رو مثل بازپرس جلوی من نشوندن تمام سوالات رو مخ و مادی پرسیدن آخرش هم بهم گفت خواهرم داماد تو خونه‌ش راه نمیده!
۴ مهر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفته ‌ی پیش خواستگار داشتم که من فقط اعلام کردم خونه نباشه که حالت رسمی داشته باشه، ولی ساعت و بقیه چیزا با خودتون. رفتیم و اولین باری بود که سر و ته حرف زدن من با یک خواستگار شد یک ربع! همش سرشون تو گوشیش بود😐 می‌گفت من کلاس زبان دارم باید تو کلاس باشم! دِ آخه مرد مومن ساعتو خودت انتخاب کردی؛ خب می‌نداختی یه زمان دیگه😑
۴ مهر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام یه خواستگار داشتم که وقتی ما رفتیم تو اتاق صحبت کنیم پدرشون فقط راجع به اموالشون صحبت کرده بود و از پدرم ریز جزئیات تمام دارایی هامونو پرسیده بود و خب به نظر ایشون ما پایین تر بودیم! پسرشم حین صحبت ولوم صداش انقد پایین بود به زور می‌شنیدم.. هیچی از خودش نداشت و صرفا با حمایت پدرش میخواست ازدواج کنه🤦🏻‍♀
۴ مهر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام رفتار سم خواستگار فقط خواستگار من یه خواستگار طلبه داشتم بزرگوار از وقتی وارد شدن جلسه ی اول که مادرشون دست خالی اومدن هیچی جلسه دوم با پسرشون که تشریف اوردن بازم دست خالی اومدن... حالا این هیچی وقتی رفتیم تو اتاق سوال بپرسن و صحبت کنیم از اول تا آخر داشتن در مورد ساده زیستی میگفتن و تاکید به ساده زیستی داشتن(مدیونید فکر کنید از خساست بوده...) اولا که پرسیدن رنج قیمت لباسایی که می‌پوشید چقدره و سالی چندبار لباس میخرید... دوم که انگار میخواستن سر و ته همه چیز رو تو یه جلسه هم بیارن تمام سوالاتی که اصلا به درد جلسه اول نمیخوره پرسیدن مثلا یکی از سوالاتشون این بود (عادت میشید اخلاقیات خاصی دارید؟🙄من سکوت من نگاه )آخه برادر جلسه ی اول؟چطور روت شد؟
۴ مهر ۱۴۰۳