eitaa logo
خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا
21.1هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
787 ویدیو
24 فایل
کانال مشاوره ازدواج و روابط عاطفی فهرست موضوعات https://eitaa.com/mohammadi2i/12923 لیست کارگاه ها https://eitaa.com/mohammadi2i/2915 تلگرام ما t.me/mohammadi2i تعین وقت و تهیه کارگاه ها @F_Shojaeeii مکتب‌ خونه @soalatkhososi تنهایی @anjomantanhai
مشاهده در ایتا
دانلود
ادمین نوشت :: این چن روزه که سوال 45 و 46 رو گذاشتم، درگیر کارای اسباب کشی بودم. خدا رو شکر امروز به هر سختی که بود انجام شد. اما پوستم کنده شد 😶 چقد اسباب کشی سخته، از روزهای آینده هم باید وسایل رو بچینیم. 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂
فقط متاهل ها یا کسانی که سابقه ازدواج داشتن جواب بدن دقیقا معیارهای ظاهری شون برای انتخاب چی بوده؟ و الان اگر همسرشون اون معیار رو نداره، توی زندگی شون چه تاثیری داشته؟ چه معیارهای ظاهری رو اگر برگردن به عقب بیشتر در نظر می گیرن و چه معیارهایی رو در نظر نمی گیرن؟ لطفا فقط متاهل ها نظرات شون رو برام بفرستن @mohammadii3
سلام خانوم هستم من قبل ازدواج معیارم اصلا چیزای ظاهری نبود فقط میگفتم مذهبی باشه اصلا به قد و وزن و هیچ چیز ظاهری فکر نمیکردم و به اولین نفر که یه آدم مذهبی و تقریبا با ظاهر معمولی رو به پایین و کم مو و پوست داغون .... بود رضایت دادم البته اون زمان سنم کم بود ولی الان پشیمونم ای کاش یکم به ظاهر و به دل نشستن هم توجه میکردم چون همون موقع هم به دلم ننشست ولی بخاطر مذهبی بودن قبول کردم حقیقتش دلم میخواست شوهرم حداقل یکم خوشتیپ باشه و به ورزش و سلامتی و ظاهرش برسه که از دیدنش لذت ببرم و مردای خوشتیپ دور و بر جذابیت نداشته باشن برام ..با اینکه خیلی سعی میکنم نگاه نکنم ولی بازم گاهی پیش اومده یهویی محو تیپ یه آقا شدم چون همسرم به شدت معمولی رو به پایین که اصلا ذره ای به ظاهر و تیپ و لباس و... اهمیت نمیده
سلام آقای محمدی من متاهل بودم و بتازگی متارکه کردم البته بعد از هشت سال جدا زندگی کردن و بلاتکلیفی موقع ازدواج با اینکه ظاهر برام مهم بود منظورم بیشتر چهره و تیپ هست ولی جدیش نگرفتم و تکیه کردم به چیزای دیگه مثل ایمان و اخلاق و اینا اما متاسفانه بخاطر ظاهر اطرافیان خیلی تحقیرم کردند که این چه انتخابیه کردی و خیلی سرتری و ازین حرفا متاسفانه به مرور من نسبت به همسرم دلسرد و سرخورده شدم و چون ایشون از نظر شخصیتی هم با من ناسازگار بود (من برونگرا ایشون بشدت درونگرا) هیچی دیگه در مقابل فشار روحی خانواده ها و اطرافیان دووم نیاوردیم و زندگی مون اول به طلاق عاطفی کشید بعدم متارکه به نظرم تا حدودی به دل نشستن طرفین مهمه واقعا ولی نه با تخیلات فانتزی من دقیقا برعکس چیزی که دوست داشتم انتخاب کردم و حتی تو رابطه زناشویی هم سرخورده شدم و به مشکل جدی خوردم😔😞
سلام راجع به سوال معیارهای ظاهری: برام مهم بود، چهرشون به دلم بشینه، یعنی ویژگی خاصی تو چهره مدنظرم نبود ولی مهم بود که جذب چهرشون بشم و شکم نداشته باشن و چاق نباشن. دقیقا همینطور شد. ولی من به قد اصلا توجه نکرده بودم و برام مهم نبود و نیست، قد خودمم ۱۵۶ عه. ولی بعد ازدواج دو سه بار فامیل‌های خودم بهم غیر مستقیم گفتن قد شوهرت کوتاهه. ( ایشون ۱۷۰ هستن)؛ مثلا میگفتن دیگه نمی‌تونی کفش پاشنه بلند بپوشی و اینا... . اون‌زمان یکم توجه کردم و ناراحت شدم ولی چون از اول مهم نبود،برام رفع شد.
من دلم میخواست شوهرم قد بلند باشه. معیار ظاهری دیگه ای نداشتم. ولی با یه پسر خیلی قد کوتاه ازدواج کردم. هرچی از زشتی این بشتر بگم کم گفتم 😅 اما خب من جوری عاشق شده بودم که هیچیییی رو نمیدیم. فقط مشکلی که داشتیم همون قد بود! مثلا من یه جاهایی نیاز داشتم یه چیزی از بالای کابینت بیارم. بهش میگفتم کمکم کن. بجای اینکه تلاش بکنه میگفت منکه قدم کوتاهه خودت انجام بده! کلا هیچ وقت حامی من نبود، تو هیچ شرایطی، این رفتار هاش در کنار سایر رفتار های زشتش که همیشه همه جا پشت منو خالی میکرد(خصوصا جلو خانواده اش)، باعث شده یود من احساس کنم ادم قابل اعتمادی نیست...و نمیتونستم بهش تکیه کنم. البته میدونم اینجا عامل اصلی قد نبود، عامل اصلی اخلاق خیلی زشتش و عدم حمایتش از من بود. در واقع قد این مشکل رو تشدید میکرد! وقتی دعوامون میشد ناخواسته تمام ویژگی های ظاهری داغونش میومد جلو چشمم و ازش متنفر میشدم.... اما باز هم با این حال تا آخرین روز زندگی مون برام خوشگل ترین پسر دنیا بود 🥲 وقتی جدا شدیم و چند ماه گذشت و احساساتم فروکش کرد، فهمیدم چقدر داغون و زشت بوده 🤣
سلام من متأهلم مجرد که بودم دوست داشتم همسرم قد بلند باشه و چاق نباشه، بور نباشه و ریش بذاره،، عینکی هم ترجیحم بود، خودم الان که دارم می‌نویسم خنده‌م میگیره همسرم چاق هستن، کمی بور هستن، خیلی اهل ریش گذاشتن نیست، عینکی هم نیست، قدش هم خیلی بلند نیست اتفاقا یعنی تقریبا هیچکدوم از معیارای ظاهریمو نداره، من وقتی انتخابشم کردم همینطوری بود ولی من با عقل انتخاب کردم، یعنی دلیلی برای رد پیدا نکردم و انتخابش کردم، و البته که ظاهر بنظرم شاید فقط یکی دوماه به چشم میاد و بعدش دیگه اصلا بهش فکرهم نمیکنی
من معیار خاصی برای ظاهر نداشتم ولی خب ناخودآگاه همسرم از لحاظ چهره تو همون اوایل جلسات به دلم نشسته بود و به نظرم اومد از همه خواستگار هایی که داشتم چهره زیبا تر و دلنشین تری دارن ولی چون خودم قدم بلند بود دوست داشتم همسرم قدش بلندتر از من باشه که اون مورد هم بودش نکته دیگه ای هم که برام مهمه تیپ زدن و خوش پوش بودن و رسیدن به ظاهر هستش که یکم همسرم تو این قضیه اندازه من حوصله و وقت نمی‌ذاره که اونم خودم بهش تذکر میدم و تقریبا حل میشه این قضیه ولی احساس میکنم اینکه از همون اوایل به دلم نشسته بود چهرش ، از همه چی مهم تر بود و مشکلات دیگ ، اونقدی به چشمم نمیاد و حلش میکنیم با هم( البته همسرم واقعا برای نظرات من ارزش قائله و مثلا وقتی میگم این لباستو نپوش یا مثلا حتما اینو بپوش گوش می‌کنه به حرفم اما اگر به خودش باشه اونقدی دقت نمیکنه)
یکی از معیارهای مهم همسر من برای ازدواج پوست روشن و شفاف بود ولی صورت من گندمی بود. علی رغم نداشتن این مورد با هم ازدواج کردیم ولی اولین کاری که بعد عقدکرد منو برد کلینیک زیبایی وسفارشات لازم رو به متخصص پوست داد😳 اوایل با کارهای گذرا سعی در تغییر من داشت ولی بعد که دید نمیشه، از من فاصله گرفت. من شدیدا ازش ناراحت شدم چون منو هزاران بار دیده بود قبل ازدواج و میتونست نیاد خواستگاری.
سلام دو بار تجربه ازدواج داشتم در هیچ کدوم معیار خاص ظاهری ای نداشتم همین که تناسب کلی داشته باشیم و شخصیت همو بپسندیم کافی بود برام البته از خردسالی بخاطر خاطره بدی که داشتم حس خوبی نسبت به مردهای چشم روشن نداشتم و صرفا همین بوده خط قرمز جسمی ام . الانم الحمدلله خیلی راضی ام از ظاهر همسرم چون نه فقط خودم میگم جذابه بلکه از دید دیگران هم همینه در حالیکه من اصلا انقدر زوم میکردم رو اخلاق و عقاید که معمولا چهره خواستگارام یادم نمیموند تا چند جلسه ! میخوام بگم اگر چشم تون هرز نرفته باشه و هر یه سر و دو گوشی رو تو جامعه و فضای مجازی رصد نکرده باشید وقتی خدا اونی رو که لایق تونو بهتون میده ازش ایراد نمیگیرید بلکه در نظر تون زیبا و جذاب هم میشه باور کردنش شاید سخت باشه ولی دل هاتون دست خداست ، خدا کسی رو در نظر تون زیبا جلوه میده اگر شما فانتزی سازی کرده باشید خودتونو محروم میکنید از رزقی که همه جوره با پکیج خلقی و عاطفی و جسمی اش تا مدت مقدری برای لذت شما طراحی شده این فانتزیایی هم که دوسدارید خیلیاش نیاز کاذبه ‌و وهمه زیبایی های حقیقی عالم ، در اون جهانه ...
سلام معیار ظاهری برا من این یود که قدش حتما بالای ۱۸۰ باشه فقط و فقط همین قد البته چون خودم ۱۷۵ و میخواستم حداقل پنج سانت بلند تر باشه الان هم قد هستیم در زندگی عادی و تو خونه مشکلی ندارم اما بیرون از خونه محدودم برای انتخاب کفش و اگه حتی ۲ سانتم پاشنه داشته باشه ترکیبمون در کنار هم و دوست ندارم و وااااقعا اعتماد به نفسم پایین میاد خصوصا که خانوم با چادر بلند و کشیده ترم نشون میده تو فامیلم چون کلا همه قد بلندیم و همه اقایون هم حداقل از ایشون ۱۰ سانت بلند ترن انگار دستش میندازن و بهم خیلی حس بدی میده حس میکنم این قد رو احساس تکیه کردنم هم اثر گذاشته و نمیتونم بهش تکیه کنم ایشون رو به عنوان استثنا قبول کردم تو خواستگارام و انتخابم شد اگر برگردم عقب هم به قد هم کلا معیارهای ظاهری بیشتر اهمیت میدم من واقعا برای ظاهر هیچ فانتزی نداشتم و حس میکنم خیلیم دست پایین گرفتم 😐😐 اینکه بعضیا نمیدونم از سر لطف یا هرچی میگن به شوهرت سری اذیتم میکنه و بیشتر حس میکنم باید در انتخابم سخت گیری بیشتری میکردم
سلام من ۱۲ ساله متاهل هستم...توی خواستگارانم دست هاشون خیلی برام مهم بود.اینکه به قولی قیافه دستشون به دلم بشینه..برام تاثیر داشت‌.هنگام خواستگاری شوهرم چیزی که از ظاهرشون برام جذاب بود همین دست ها بود.وقتی جواب مثبت دادم تازه یکم توی قیافه شون مردد شدم که با چند نفر مشورت کردم و برام حل شد‌.بعد از عقد هم ایشون به درخواست من طریقه اصلاح مو و ریش هاشو تغییر داد و دیگه برام مهم نبود ظاهر.یه نکته جالب دیگه اینکه من از مردهای بسیار پر مو می ترسیدم و توی همسرم اینو نفهمیدم تا چند روز مونده به عقد که رفتیم براش پیراهن بخریم و من اینو فهمیدم کاملا متضاد فانتزی من هستن..بسیار پرمو بود🤣..الان بعد از ۱۲سال به جرات می تونم بگم هیچ کدام ازین ظواهر جسمی برام مساله نیست...چیزی که بعد از زیر یک سقف رفتن برام مهم شد فقط اخلاقیات بوده..همین و بس
سلام خداقوت من ریزترین جزئیات ظاهری که دوست داشتم همسرم داشته باشه رو خدا بهم داد ولی انقدر ظاهر در برابر اخلاق بی تاثیرشد رسید به جایی که توی دادگاه طلاق نمیخواستم ببینمش و از چهره ش بابت اخلاق بدش میترسیدم واقعا از قیافش میترسیدم اما آقای محمدی بابت سوال دومتون با این که تجربه ای گذروندم همچنان معیارهایی توی ظاهر واقعا برام مهمه چون در غیر این صورت اصلا میل و رغبتی به طرف مقابل نخواهم داشت
سلام آقای محمدی درمورد سوالتون باید بگم که منم 12 ساله ازدواج کردم و این چند سال اخیر همش فکر میکنم چجوری تونستم ازدواج کنم چون هرچی فکر میکنم هیچ ملاکی اون زمان نداشتم 😅 البته بچه بودم و کم سن ولی به مرور زمان و بعد از ازدواج، متوجه شدم خیلی ملاک ها بوده که باید در نظر می‌گرفتم ولی دیر شده ( اخلاقی، ظاهری و..) 🚶🏻‍♀️🕳️ در مورد ظاهر هم هیچ ملاکی نداشتم ولی بعد از ازدواج بخصوص سالهای اخیر ، خیلی رو‌ خوش پوشی همسرم حساس شدم چون کلا تیپ شون خیلی داغونه 😶 بقول اون دوستمون که نظرشونو تو کانال دیدم ، آدم دست خودش نیست گاهی محو تیپ مردای غریبه میشه و حسرت میخوره که چرا همسر خودش اینطوری نیست🙄 استغفرالله 🚶🏻‍♀️ البته هرازگاهی که به اصرار من ، یه ذره خوشتیپ میشن ، کلی ذوق میکنم و مث روزای اول قربون صدقش میرم🙈😂 ولی هرچی میگم تیپش مهمه برام ، میگه مهم راحتیه خودمه .....
من هیچوقت روی ظاهر همسر آیندم گیر نبودم. برام مهم بود که به دلم بشینه ها ولی اونقدر که فقط رو این موضوع تمرکز کنم نبود. مثلا همیشه تو ذهنم به مرد مقتدر با موهای جو گندمی که موقعیت اجتماعی خوبی داشته باشه رو تصور می‌کردم ... همینم شد و خدا رو بابتش شاکرم.
سلام وقت بخیر همسر سابق من به لحاظ چهره خوب بود اما با اخلاقهاش از چشمم افتاد و ظاهرش دیگه برام اهمیت نداشت. البته به تیپش اهمیت نمیداد من فکر میکردم بعد ازدواج میتونم روش تاثیر بزارم اما اینطور نشد برای خودش خرید نمیکرد خریدای منو استفاده نمیکرد خونواده ش بهم میگفتن لباس نداره فکر میکردن من مانعم که برای خودش خرج کنه و این خیلی باعث دلخوری و سردی میشد . کلا من یاد گرفتم که آدم ها رو توی ازدواج نمیشه تغییرشون داد باید دید میتونیم با چیزی که هستن کنار بیایم یا نه اگر نه بیخود دل نبندیم به اینکه درستش میکنم... و یه نکته در مورد ظاهر اینکه من خیلی از اینکه همسرم پرمو باشه بدم میاومد و آستین کوتاه که میپوشیدن دقت میکردم به این نکته.
تجربه ۵ ساله من این بود که ظاهر رابطه مستقیمی با اخلاق و رفتار داره 🤭 یعنی همسر سابق من تقریبا هم قد خودم بود و به نسبت سایر پسر ها ریز اندام و لاغرتر بعد اینجوری بود که زمان هایی که با هم دعوا و قهر داشتیم ،این ویژگی ها هی به نظر بیشتر مهم میشد و میگفتم اخلاق که نداره کاش حداقل قیافه داشت😂 ولی وقتی آشتی میکردیم دیگه برام مهم نبود و یادم می‌رفت چی گفتم😁 در کل اگر آدمی هستید که اعتماد به نفس دارید و به صورت کلی یه نفر به دلتون نشسته سختگیری زیادی نکنید اما اگه از اون دسته آدمهایی هستید که حرف مردم براتون خیلی مهمه و باعث میشه بهم بریزید پس با دقت بیشتری انتخاب کنید
ادمین نوشت:: بجز نظراتی که تا الان گذاشتم، حدود 100 نفر دیگه از متاهل ها لطف کردن و تجربه شون رو برام فرستادن. هم بابتش ممنونم و هم ازشون عذر می خوام اگر نمی تونم همه نظرات رو به نمایش بذارم. سعی می کنم تنوع رو در گذاشتن نظرات رعایت کنم. چقد خوبه که دیگه امشب کسی فحش نمی ده، شب های پیش خیلی ها فحش می دادن. نمی دونمم اعصاب شون از چی داغون بود؟ 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂
۸ساله متاهلم دوس داشتم قد بلند و هیکلی باشه ولی در کل زیاد چهره برام مهم نبود قدش ۱۶۹ خیلییی لاغر موسفید و موهای ریخته ولی مادرو خواهرم پسند نکردن وچقد اذیتم کردن با حرفاشون حتی اجازه اظهارنظر به فامیلا داده بودن وهرکس هرچی دوس داشت میگف وقتی محیطی مثل حرم مینشستم به مردا نگاه میکردم ببینم شوهرم چه فرقی با مردای دیگه داره بعد چن سال همه گفتن ما اشتباه کردیم قضاوت کردیم شوهرت خوبه ولی چه فایده چقد دل شکستن چه شبها که گریه کردم چقد ازشوهرم سردم میکردن ولی مثل کوه پشت همسرم وایسادم الان شاید گاهی دلم بخواد چهره بهتری داشته باشن ولی وقتی یاد اخلاقشون میفتم حس خوشبختی بهم دست میده الان مرد خونم شده تاج سرم شده وجودش نفسش نگاهش تو زندگیم برکته
سلام من یه خانومم و ۴ ساله که متاهلم خیلی مهمه ظاهر نمیدونم مرز بین فانتزی چیه نمیدونم خواسته هایی که آدم داره باید بهش بها بده یا نه ولی بعد ازدواج برام عادی نشد من عاقلانه انتخاب کردم الانم همسرم خیلی خوبه ولی کماکان ظاهرش برام عالی نیست خودمم ظاهر خاصی ندارم معمولیم ولی هنوز این معمولی بودن ظاهر همسرم به چشمم میاد البته ایشون اهل تیپ زدن و اهمیت به ظاهر هم نیستن یعنی هرچقدر هم عاقلانه میخوام فکر کنم باز به چشمم میاد نمیدونستم برام عادی نمیشه برگردم عقب سختگیری بیشتری میکنم
من همسرم رو از قبل ازدواج دوست داشتم و کاملا از لحاظ ظاهری با چیزی که مورد پسندم بود مطابقت داشت🥰 ظاهر آراسته و تمیز.. همیشه عطر میزدن و ظاهر بهم ریخته ای نداشتن و همیشه ریشاشون مرتب بود😊 قدشونم بلند بود و چهار شونه چهره ای بور با چشمای رنگی🙈(ماشالله😁) علاوه بر ظاهر ادب و متانتشون خییلی منو مجذوب میکرد با حیا و مودب یکمی هم خجالتی خودمم همیشه یه همیچین شخصیتی رو تو ذهنم داشتم و اینکه با اخلاق و با ایمان باشن و خیلی اهل مسافرت و بسیاار دست و دلباز و با محبت🙃 با اینکه دوسشون داشتم ولی وقتی اومدن برای خاستگاری کاملا با معیار های منطقی و عقلی انتخابشون کردم بعد از ازدواج الحمدلله علاوه بر معیار هایی که داشتم و در ایشون دیده بودم خیلی موارد خوب و مثبت دیگه ای از ایشون دیدم و خدارو بابت این موهبت شکر می کنم☺️
سلام شبتون بخیر خانم متاهل هستم من تا جلسه سوم اصلا روم نمیشد به چهره همسرم نگاه کنم،جوری که بنده خدا خودش صداش در اومد و فکر کرد من ازش خوشم نیومده که نگاش نمیکنم یعنی فقط از پشت سر و از پشت پنجره دیده بودمشون البته قبل از اومدنشون فقط از خدا میخواستم که چاق و کچل نباشه ،که خدارو شکر هم نبود ولی الان بعد هفت سال زندگی مشترک انقدر اخلاق خوبی داره که وقتی نگاش میکنم میگم اگه الان چاق و کچل هم باشی بازم دنیا دنیا دوست دارم بیشتر میخوام بگم خیلی رو قیافه زوم نکنید همینقدر که به صورت کلی به دلتون نشست جواب مثبت بدید بنظر من واقعا این سیرت زیبا هست که صورت آدم ها و زیبا نشون میده (مخصوصا درباره آقایون )
سلام من از جهت ظاهری دو تا ملاک داشتم لاغر باشن و از من بلندتر همسرم چاق هستن و هم قد خودم. بهشون بله گفتم چون سایر ملاک هام رو داشتن و نميتونستم بخاطر ظاهر رد کنم. الان قدشون برام اذیت کننده نیست ولی چاقیشون چرا، بعد از چهار سال با اینکه اخلاقشون خوبه هنوز به چشمم میاد ایشون هم سه تا فاکتور ظاهری داشتن در مورد مدل مو، رنگ پوست و وزن که با خواهر و مادرشون مطرح نکردن که ببینن من دارم یا نه. من هیچکدوم از اون ملاک ها رو ندارم. چندباری که به ایده آل ظاهریشون اشاره کردن برام واقعا اذیت کننده بود.
سلام . خانم هستم من دوران مجردی کلی فانتزی داشتم. یکی از چیزایی هم که خیلی برام مهم بود موهای همسرم بود. دوست داشتم پرپشت و نرم باشه که وقتی توشون دست میکشم لذت ببرم. یا مثلا هیکلی بودن برام مهم بود و یا یه مدل تیپ خاص رو دوست داشتم. اما همسرم مو های کم پشتی داشتن تیپشون کاملا با فانتزی هام متفاوت بود و کمی هم شکم داشتن. با این وجود من الان واقعا عاشق همسرم هستم و در نظرم خیلی جذاب میان! جدی میگم! مطمئنم این علاقه و جذابیت رو خدا در نگاهم انداخته البته ناگفته نمونه که ویژگی های ظاهری مثبت زیادی هم دارن. مثلا چارشونه و قد بلند و چشم رنگی همونطور که دوست داشتم. و خب همسرم هم باهام همراهی میکنن. میخوان مو بکارن و تو لباس پوشیدن هم به نظر من اهمیت میدن و اینطوری حالمو بهتر میکنن.
سلام .ده ساله ازدواج کردم . هر وقت دعوامون بشه و رو مخم بره دیو دو سر میبینمش! و چندشم میشه از قیافش حتی صدا نفسش و حرف زدنش 😒 هروقت مهربونه و همه چی آرومه حس میکنم بهترین و خوشتیپ ترین مرد دنیاس و بی عیبو نقص .
سلام من ۲۳سال ازدواج کردم الانم ۴۱سالم همسرم هیچ کدوم از معیارهای اولیه تو ذهنم رو تقریبا نداشت من دوست نداشتم همسر بور باشه چشم رنگی باشه ریشش زرد باشه کلا مخالف این مدل بودم هروقتم اسم ایشون که فامیلمون بودن میومد مخالف بودم ولی یه اتفاقاتی افتاد که ایشون رسما اومدن جلو و بعداز سه جلسه صحبت کردن نظرم نسبت به ایشون عوض شد و تقریبا پنجاه درصد حسم خوب شد ولی با ظاهرشون همچنان مشکل داشتم ولی بالاخره با اصرار خانواده و تصمیم عقلی تایید میکنم تصمیم عقلی بخاطر ایمان و اخلاق قبول کردم فقط در چند جمله بگم انقدر شیفته و عاشق همسررشدم که هربچه ای بدنیا اوردم ارزو داشتم شبیه ایشون بشه
ولی در واقعیت من ملاک خاصی نداشتم فقط ترجیهم این بود همسرم ازم قدبلند تر باشه و خیلی چاق یا خیلی لاغر هم نباشه ولی قدش اندازه خودم و شبیه مارمولک رو دیواره من ملاکم‌بیشتر روی اخلاق و خانواده بود ولی از این نظر هم نه اخلاق داشت نه خانواده خوب واقعا نمیشه بهش اعتماد کرد شخصی دروغگو و ظاهرساز دقیقا خانواده شون هم همینطور هستند