868.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقا پسر خیلی توجه و حمایت میکرد یه روز خیلی واضح و جدی ، فیس تو فیس بهش گفتم هدفت چیه ازین کارا چرا حرفتو نمیزنی 😁
درست حدس زدین الان همسرمه دوماهه عقدکردیم 😁
#قشر_کافر_بی_نماز
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
328.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منم تو یه سفر یه هفته ای عاشق یکی از همسفرامون شدم خیلی با خودم کلنجار رفتم که بگم بعد از شش ماه فکر و خیال بالاخره بهش پیام دادم و از حسم گفتم ولی در جواب پیامم گفت که اصلا به ازدواج فکر نمیکنه و شرایط شغلیش اجازه ازدواج نمیده و وقت برای این جور کارا نداره خلاصه منم سعی کردم با این اتفاق کنار بیام
شش ماه بیشتر از این اتفاق نگذشته بود که با دوستم ازدواج کرد جالب اینجاست که این دوتا اصلا همو نمیشناختن به واسطه شغل آقا پسر من آقا پسر رو به دوستم معرفی کردم که کارش رابیوفته و طی انجام این کار یکاری کرد آقا پسر عاشقش بشه و باهاش ازدواج کنه
#قشر_خوش_خط_و_خال
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
559.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفتم بهش گفتم و قبول نکرد
اما این مهم نیس
مهم اینه که رااااااااااااااحت شدم
یه شب مثه آدم نداشتم
رسما خر شده بودم
اما الان که از بیرون به خودم و اون نگاه میکنم
میبینم هیچ نقطه اشتراکی نیست
حتی کلی اختلاف بود.😐
#قشر_نماز_شب_خون
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
167.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با واسطه صحبت کردم
متاهل بود 😐😂
#قشر_عقاب
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
530.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام من دوبار تجربه کردم
یکیش تو سن هفده سالگیم بود که جواب رد شنیدم و البته خیلی خوشحالم بابت این موضوع چون بعدا فهمیدم اصلااا هیچ وجه تشابهی بینمون نبود و حس خودم هم حس دوست داشتن نبود
دومیش همین اخیرا بود که اول ناشناس پیام دادم و وقتی فهمید چادریم گفت با چادریا آبش تو ی جوب نمیره
بعد اینکه شناخت منو چند بار ازش پرسیدم نظرشو ولی جواب درست حسابی بهم نداد اخرم بعد دو سه روز چت کردن معمولی پیام های آخرمو حتی سین نزد و همینطوری موند....
#قشر_آسیب_زن
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
561.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوسش داشتم
میفهمیدم اونم دوستم داره ولی جلو نمیاومد و میدونستم به خاطر تفاوت سن معکوسمون هست. کم کم ابراز علاقه مستقیم کرد ولی خواستگاری نکرد. خیلی بهش فضا دادم و چراغ سبز دادم که بابا من اوکیام با این موضوع، بیا جلو... 😄 خلاصه جرأت نکرد و دیگه من یه شب تا صبح پای واتساپ نگهش داشتم و به یک روشی ایشون رو هدایت کردم به سمت خواستگاری... و بله الان کنارم دراز کشیده داره کار میکنه که قسط بده 😁 بعدها بارها و بارها بهم گفت تو این قضیه رو مدیریت کردی و بهش سر و شکل دادی دمت گرم
#قشر_خوش_خط_و_خال
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
437.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من رفتم بهش گفتم بعد رفتیم تو رابطه ، یکی دوسال همینجوری هی بودیم و هی کات
بعد یکی از خانواده فهمید ،
گفت بهش بگو بیاد جلو وگرنه تموم کن و خوب نیست
آخرشم اومد بنده ی خدا چندین ماه هم خاستگاری اومدن و اخرش من گفتم نه، چون اصلا ادم زندگی من نبود .. نمیدونم چرا ولی کنارش خوشحال نبودم ، اذیت بودم آرامش نداشتم نمیدونم متوجهید چی میگم یا نه.
جدی چرا به حرف یه دختر نوجوان گوش کرده بود و نفهمیده بود این دوست داشتنش یه کراش ساده و مسخرس؟!
دلم براش میسوزه
#خداماروببخشه
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
660.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من عاشق پسر هم محله ای مون شدم ،اما ایشون منو ندیده بودن من دیده بودم
بعد پیج اینستاگرامشون رو پیدا کردم و به صورت ناشناس بهش پیام دادم و مستقیم و رک ابراز علاقه کردم
بعد ایشون به من گفت که من کسی رو ندارم تو زندگیم که این حرفارو به من بزنه و کلی التماسم کرد که بگو کی منم گفتم 🤦♀️ بعد تقاضای عکس کردن گفتن من مشتاقم شماره ببینم و من عکس ندادم یه روز تو خیابون اتفاقی دیدمشون و متاسفانه اون لحاظات رو ابرا بودم و به شدت صمیمانه و با احترام زیادی سلام و احوالپرسی کردم بعد رفتم خونه بهش پیام دادم من بودم بعد گفت که آره من نامزد دارم و تو جای خواهرمی اینسری خیلی پرو شده بود دیگه اون پسر مودب نبود
بعد من یه چیزایی گفتم پسره برگشت به من فحاشی و بی احترامی شدیدی کرد اصن من برگام ریخته بود 🍃
و منو تهدید کرد و من به شدت حالم بد شد عین بید میلرزیدم خیلی ترسیده بودم تا زمان عقدش حالم خیلیی بد بود بعد ۴ ماه عقد کرد ۳ روز پشت سر هم گریه هامو کردم و تامامم دیگه بهش فکر نکردم.
#قشر_خوش_خط_و_خال
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
زمان:
حجم:
3.03M
#حاج_فِصال_گفت
#جمع_بندی
#خواستگاری_دختر_از_پسر
این صوت رو با دوستان به اشتراک بذارید
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
452.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاجی وقتی یادم میاد که واسه کیا و چیا غصه خوردم و حتی گریه کردم و عمرمو تلف کردم یاد این حرف عین صاد میوفتم:
ما باید گریه کنیم که چه غصههای حقیری خوردیم🖤...
#مردان_ایستاده_میمیرند
#عمر_من_الکی_رفت_تو_نکن_با_خودت
#دل_بکن_نمیمیری_تضمینی
#فرسنگها_اونورتر_از_سوگ_ایستادهام
#حیف_اونهمه_احساس_و_وقت
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
495.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خبراش رسیده بود که پسر عموم میخوادتم
ولی من میدونستم که ابمون تو یه جوب نمیره
مستقیم رفتم گفتم دوسم داری؟
گفت اره
گفتم من دوستت ندارم 🙄
#انتقام_سخت
#خودم_میدونم_دیر_گفتم_ولی_گفتم
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
#حاج_فِصال_نوشت
دیدار دانشجویی با حضرت آقا در ماه مبارک رمضان بود. به تشکل ما اعلام کردن ی نفر رو برای سخنرانی معرفی کنید.
بچه ها گفتن تو برو صحبت کن. بنا به دلایلی نپذیرفتم✋😶
مدل صحبت من بشدت انتقادی و با صدای بلند بود. احساسم این بود در مقابل آقا نباید بلند صحبت کنم. چون معتقد بودم و هستم که "ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است" .
یکی دیگه از بچه ها انتخاب شد. روی متن سخنرانی اش چن روز کار کردیم. رفت و نطق خوبی رو ارائه داد. صحبت هاش که تموم شد برای دست بوسی آقا جلو رفت و از آقا خواهش کرد که اگر متاهل شد، عقد شون رو آقا بخونن. ایشان هم قول مساعد دادن.
بعد از چن وقت هم ازدواج کرد و آقا تلفنی عقدشون رو خوندن.
#خاطرات_خود_نوشت
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
پ.ن:
این خاطره رو گفتم تا سوال بعدی کانال رو مطرح کنم.
۱۴ مرداد ۱۴۰۳