eitaa logo
مهندسی شخصیت [یا ملجا کل مطرود]
140 دنبال‌کننده
922 عکس
583 ویدیو
106 فایل
سخنرانی‌ها، نوشته‌ها، آثار و مقالات و دروس تدریس شده ونظرات عضو هیئت علمی دانشگاه قم دکتر محمد جواد حیدری خراسانی
مشاهده در ایتا
دانلود
(۱۲) 🔹عفاف و حیا؛ صیانت‌بخش ایمان و زندگی منتظران 🔻سبک زندگی جامعه مهدوی، سبکی است که در آن کرامت انسان و سلامت روان اجتماع در اولویت قرار دارد. در دوران غیبت، که جبهه باطل با ابزارهای رسانه‌ای و فرهنگی، بنیان خانواده و حریم‌های اخلاقی را نشانه گرفته است، «عفاف» و «حیا» به برجسته‌ترین شاخصه‌های یک منتظر فعال تبدیل می‌شوند. ▫️عفاف نه تنها یک حکم شرعی، بلکه گوهری فطری است که زن و مرد را از سقوط در ورطه شهوات و بی‌بندوباری حفظ می‌کند و جامعه را برای پذیرش حاکمیت پاک و الهی امام عصر (عج) آماده می‌سازد. منتظر واقعی، نه تنها خود در حصار عفت زندگی می‌کند، بلکه در ترویج این فرهنگ فاطمی نقشی فعال دارد. 🔻در روایتی هشداردهنده، اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین علیه‌السلام در باره وضعیت آخرالزّمان نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: 🔻«يَظْهَرُ فِي آخِرِ اَلزَّمَانِ وَ اِقْتِرَابِ اَلسَّاعَةِ وَ هُوَ شَرُّ اَلْأَزْمِنَةِ نِسْوَةٌ كَاشِفَاتٌ عَارِيَاتٌ مُتَبَرِّجَاتٌ مِنَ اَلدِّينِ دَاخِلاَتٌ فِي اَلْفِتَنِ مَائِلاَتٌ إِلَى اَلشَّهَوَاتِ مُسْرِعَاتٌ إِلَى اَللَّذَّاتِ مُسْتَحِلاَّتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ فِي جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌ.» 🔻«در آخرالزّمان و نزدیک شدن به ساعت (ظهور) که بدترین دوران‌هاست، زنانی ظاهر می‌شوند که کشف‌کننده حجاب و برهنه‌اند، با آرایش و خودنمایی از خانه‌ها بیرون می‌آیند؛ آنان از دین خارج و در فتنه‌ها وارد گشته‌اند؛ به شهوات گرایش دارند و حرام‌های خدا را حلال می‌شمارند؛ اینان در دوزخ جاودان خواهند بود.» 📚«من لا يحضره الفقيه، شیخ صدوق، ج ۳، ص ۳۹۰» 🔻در روزگاری که بی‌حیایی و تبرّج، آفتی بزرگ برای ایمان و خانواده‌هاست، حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، در دعای شریف خود برای اقشار مختلف جامعه، به‌ویژه بانوان، چنین از خداوند مسئلت می‌دارند: 🔻«اَللَّهُمَّ اُرْزُقْنَا تَوْفِيقَ اَلطَّاعَةِ وَ بُعْدَ اَلْمَعْصِيَةِ... وَ اُغْضُضْ أَبْصَارَنَا عَنِ اَلْفُجُورِ وَ اَلْخِيَانَةِ... وَ عَلَى اَلنِّسَاءِ بِالْحَيَاءِ وَ اَلْعِفَّةِ....» 🔻«خدایا! توفیق طاعت و بندگی و دوری از گناه را روزی ما فرما، ... و چشمان ما را از فجور و خیانت فروبند، ... و زنان را به شرم و عفت بیارای...» 📚«المصباح، کفعمی، ج۱، ص۲۸۰» 🔺این درخواست ویژه از سوی امام مهدی(عج) برای عموم، بخصوص زنان منتظر، چند حقیقت بنیادین را آشکار می‌سازد: ▫️ولایت‌پذیری عملی منتظران: منتظر واقعی کسی است که به خواست امامش عمل کند. آراستگی به حیا و عفت، جلوه‌ای از ولایت‌پذیری و لبیک عملی به دعای امام زمان (عج) برای تشکیل جامعه‌ای پاک است. ▫️زمینه‌سازی برای ظهور: جامعه‌ای که در آن عفاف و حیا رنگ ببازد، زمینه لازم برای برپایی حکومت عدل مهدوی را نخواهد داشت. هر گامی در ترویج این دو فضیلت، حرکتی در جهت بصیرت‌افزایی و آماده‌سازی ظهور است. ▫️پیوند حیاتی میان حیا و ایمان: حیا و ایمان همچون دو یار به هم پیوسته‌اند؛ منتظر واقعی می‌داند که حفظ حیا، زیربنای حفظ ایمان در برابر سیل فتنه‌های آخرالزمان است. آن چنان که امام محمد باقر علیه‌السلام در روایتی نورانی فرموده‌اند: 🔻«أَلْحَيَاءُ وَ اَلْإِيمَانُ مَقْرُونَانِ فِي قَرَنٍ، فَإِذَا ذَهَبَ أَحَدُهُمَا تَبِعَهُ صَاحِبُهُ.» 🔻«حیا و ایمان با ریسمانی به هم بسته‌اند؛ اگر یکی برود، دیگری نیز به دنبال آن خواهد رفت.» 📚«الکافي، شیخ کلینی، ج ۲، ص ۱۰۶» ▫️تغییر از درون: عفاف و حیا از درون انسان آغاز می‌شوند؛ با کنترل نفس، نگاه و رفتار، حتی در خلوت. این پاکی درونی، در جامعه به صورت عفت رفتاری و حفظ حریم‌ها جلوه می‌کند. ▫️عفاف عمومی: عفاف تنها ویژه زنان نیست؛ مردان نیز مأمور به کنترل نگاه و رفتارند. جامعه منتظر، جامعه‌ای است که مردانش عفیف و زنانش با پوشش و وقار، آنان را در این مسیر یاری دهند. 🔻بنابراین، رسالت منتظران در مسیر طولانی انتظار، ساختن جامعه‌ای عفیف است؛ جامعه‌ای که در پرتو «عفاف» و «حیا» همچون دو بال پرواز، از سقوط در ورطه‌ی فساد و غفلت در امان می‌ماند. منتظران حقیقی با درک ارزش این دو گوهر، زندگی خود را از آلودگی‌ها می‌پیرایند و با رفتار و گفتار خویش، فضای جامعه را به سوی پاکی و سلامت سوق می‌دهند. چنین جامعه‌ای از مفاسد اخلاقی و شهوانی دور مانده و در پرتو طهارت درون، حقیقت را روشن‌تر می‌بیند. «عفاف» همچنین ضامن تحکیم بنیان خانواده است؛ زیرا زن و مرد مؤمن با حفظ حریم خویش، عشق را در چارچوب خانه پاس می‌دارند، و با پرورش دل‌هایی پاک و چشم‌هایی منتظر، زمین را برای قدم‌های موعود آماده می‌سازند. 🖊دکتر محمدعلی راغبی عضو هیأت علمی دانشگاه قم 🤝روابط‌عمومی دانشگاه قم🤝 @university_of_qom روبیکا | آپارات
برخی تاریخ را مطالعه می کنند ولی ستمگران ومفسدان زمان خویش را نمی شناسند عزیزم ابوسفیان زمانه‌ات را بشناس. معاویه زمانه‌ات را بشناس. یزید زمانه‌ات را بشناس. مروان حکم زمانه‌ات را بشناس. عمرو عاص زمانه‌ات را بشناس. ابوموسی زمانه‌ات را بشناس. و ... عمار زمانه‌ات را بشناس. ابوذر زمانه‌ات را بشناس. مقداد زمانه‌ات را بشناس. سلمان زمانه‌ات را بشناس. مالک اشتر زمانه‌ات را بشناس. و ...
هدایت شده از محمد جواد حیدری
اهتمام به اصل عشق و محبت راه برون‌رفت از سیاست وحکمرانی خشونت‌ورز تحلیل نظری گفتمان دکتر محمدجواد حیدری در پرتو سیاست وحکمرانی عاشقانه وضرورت تبدیل خشونت چکیده ضرورت تبدیل سیاست و حکمرانی عشق محور بر سیاست خشونت ورز انسان زاده عشق ورشد وتعالی جوامع بشری مولود محبت وتلاش های عاشقانه است از دوران جنین وکودکی ونوجوانی وجوانی تا دوره کار وفعالیت ومسوولیت انسان در اغوش مادر وپدری عاشق وخادمان با محبت پرورش می یابد عشق و دوستی به‌مثابه بدیلی برای سیاست خشونت‌ورز بررسی می‌شود. سیاست معاصر از وجه عاطفی یعنی محبت و همدلی، شهود و پیوند با زندگی روزمره مردم تهی شده و به نظامی سلطه‌جو و خودشیفته بدل گشته است. در مقابل، زندگی مردم واجد سرمایه‌ای عاطفی و اخلاقی است که از آن با عنوان «سرمایه آنیمایی» یاد می گردد. این نظریه با تکیه بر نظریه‌های «سیاست مراقبت وتبدیل » «زیست‌سیاست» و «سیاست عواطف»، تلاش دارد نشان دهد که چگونه می‌توان عشق، دوستی و مراقبت را از حریم خصوصی بیرون کشید و به نیرویی سیاسی بدل کرد. طفیل هستی عشقند ادمی وپری ارادتی بنماتاسعادتی ببری بکوش خواجه واز عشق بی نصیب نباش که بنده نخرد کس به عیب بی هنری این گفتمان، راهی برای بازسازی نسبت میان قدرت و زندگی پیشنهاد می‌کند؛ سیاستی که نه بر سلطه، بلکه بر هم‌پذیری و زیست مشترک استوار است. مقدمه سیاست معاصر ایران، در سطح گفتمان عمومی و کنش نهادی، با نوعی خودبسندگی، اقتدارگرایی و خشونت نمادین شناخته می‌شود. این وضعیت، به تعبیر دکتر محمدجواد حیدری،سیاست و حکمرانی معاصر در جهان نتیجه‌ی فقدان وجه عواطف ومحبت در سیاست است؛ وجهی که نماد همدلی، درک شهودی و پیوند با حیات روزمره است. در این شرایط، سیاست به عرصه‌ای از جدال قدرت‌ها و خودشیفتگی‌های ایدئولوژیک وتقابل فروکاسته و از زندگی مردمان فاصله گرفته است. پرسش محوری این چنین است: آیا می‌توان عشق، دوستی و مراقبت را به‌مثابه بنیان‌های یک سیاست انسانی و غیرخشونت‌ورز بازتعریف کرد؟ پاسخ به این پرسش، مستلزم بازخوانی در پرتو سه دستگاه نظری است: ۱. زیست‌سیاست میشل فوکو، ۲. سیاست مراقبت در اندیشه‌ی فمینیستی، ۳. سیاست عواطف در مطالعات فرهنگی معاصر. مبانی نظری ۱. زیست‌سیاست و مقاومت در سطح زندگی فوکو (۱۹۷۸) نشان داد که قدرت مدرن نه صرفاً از طریق زور، بلکه از راه تنظیم و هدایت زندگی انسان‌ها عمل می‌کند. سیاست، در این معنا، مدیریتی بر بدن‌ها و عواطف است. در برابر این منطق، می توان از سیاستی سخن گفت که بر «زیستن» تکیه دارد نه بر «حکومت‌کردن». به تعبیر دیگر، عشق و دوستی می‌توانند شکل‌های مقاومت در برابر سلطه‌ی زیست‌سیاسی باشند، چرا که زندگی را به قلمرو عمومی بازمی‌گردانند. ۲. سیاست مراقبت و بازگشت به ارزش‌های عاطفی دکتر کاشی نیز به این موضوع توجه کردند نظریه‌پردازانی چون کارول گیلیگان (۱۹۸۲) و جون ترونتو (۱۹۹۳) نشان دادند که اخلاق مراقبت، برخلاف اخلاق عدالت، بر پیوند، همدلی و وابستگی متقابل انسان‌ها تأکید دارد. در همین راستا، کاشی وجه زنانه‌ی سیاست را به‌مثابه نیرویی برای بازسازی اعتماد اجتماعی مطرح می‌کند. عشق و دوستی در اندیشه‌ی او، نه احساساتی صرف، بلکه کنش‌هایی سیاسی‌اند که نظم سلطه‌گر را به چالش می‌کشند. ۳. سیاست عواطف و کنش جمعی به‌زعم سارا احمد (۲۰۱۴)، عواطف تنها اموری شخصی نیستند، بلکه در ساخت روابط اجتماعی و جهت‌دهی به کنش‌های جمعی نقش دارند. از این منظر، عشق و دوستی می‌توانند به مثابه نیروهایی عاطفی، سوژه‌های پراکنده را گرد آورده و همبستگی سیاسی نوینی پدید آورند. گفتمان کاشی نیز بر چنین امکان همدردی جمعی تکیه دارد. تحلیل گفتمان ضرورت حاکمیت عشق بر خشونت در حکمرانی معاصر دکتر محمد جواد حیدری در آثار اخیر خود، از جمله در گفتار «عشق تمدن ها راه برون‌رفت از حکمرانی و سیاست خشونت‌ورز» ، با صراحت از سیاستی سخن می‌گوید که قلب رئوف مدیریت ان را به عهده داشته باشد و از دل زندگی روزمره و تجربه‌ی زیسته‌ی مردمان زاده می‌شود. به باور او، سیاست رسمی، در اثر تمرکز بر قدرت، از زیست اجتماعی جدا افتاده و توان بازتولید معنا و اعتماد را از دست داده است. او پیشنهاد می‌کند که «سرمایه آنیمایی» — یعنی عشق، دوستی، و یاری — به عرصه عمومی آورده شود تا دیوار گفتارهای خشن و متصلب شکسته شود. در این خوانش، عشق نه تجربه‌ای خصوصی بلکه زبان بدیل قدرت است؛ زبانی که در برابر خودشیفتگی سیاسی، حاکمیت قلب مهربان و همدلی و عشق را قرار می‌دهد. اگر سیاست وحکمرانی مدرن بر مبنای «رقابت» شکل گرفته است، سیاست عشق بر مبنای محبت ودستگیری وخدمت و «پذیرش دیگری» استوار می‌شود. حیدری از «سیاسی‌سازی عواطف» سخن می‌گوید؛ یعنی بیرون کشیدن احساسات انسانی از عرصه خصوصی و تبدیل آن‌ها به نیرویی اخلاقی و اجتماعی این دیدگاه با دو پرسش بنیادین روبه‌روست:
۱. آیا سیاسی‌سازی عشق به معنای از بین رفتن خودانگیختگی آن نیست؟ اگر عشق به ابزار قدرت تبدیل شود، آیا از ماهیت رهایی‌بخش خود تهی نمی‌شود؟ ۲. آیا تأکید برعواطف ومهر ورزی و «وجه زنانه» خطر بازتولید دوگانه‌های جنسیتی را ندارد؟ می‌توان گفت که سیاست عشق، اگر از چارچوب جنسیتی فراتر رود، نه زنانه یا مردانه بلکه انسانی است. این تعارض را می توان از طریق تأکید بر اخلاق مراقبت حل کند. در سیاست عشق، هدف نه سلطه بر دیگری بلکه همراهی با اوست. نتیجه‌گیری تحلیل گفتمان عاطفی نشان می‌دهد که بازگرداندن عشق و دوستی به سیاست، نوعی «انقلاب معنایی» است: حرکتی از قدرت به زندگی، از سلطه به مراقبت، و از جدال به همدلی. در جهانی که سیاست به رقابت و طرد تقلیل یافته، عشق می‌تواند زبان مقاومت اخلاقی باشد. در پیوند با سیاست مراقبت و زیست‌سیاست، می‌تواند راهی برای بازسازی اخلاق عمومی و گشودن افقی تازه برای سیاست انسانی در ایران وجهان معاصر فراهم آورد. https://eitaa.com/mohammadjavadheidari منابع احمد، سارا. (۱۳۹۳). سیاست عواطف. ترجمه‌ی زهرا شمس. تهران: نشر نی. ترونتو، جون. (۱۳۸۱). مرزهای اخلاقی: استدلالی سیاسی برای اخلاق مراقبت. ترجمه‌ی مهناز ایمانی. تهران: انتشارات قومس. فوکو، میشل. (۱۳۸۰). تاریخ جنسیت، جلد اول. ترجمه‌ی نیکو سرخوش و افشین جهاندیده. تهران: نشر نی. گیلیگان، کارول. (۱۳۷۹). به صدایی دیگر. ترجمه‌ی محبوبه مهاجر. تهران: نشر نی. کاشی، محمدجواد غلامرضا. (۱۴۰۳). «عشق و دوستی؛ راه برون‌رفت از سیاست خشونت‌ورز.» پایگاه اندیشه ما. باتلر، جودیت. (۱۳۹۵). برساخت جنسیت و سیاست بدن. ترجمه‌ی نرگس تاجیک. تهران: نشر ثالث. مود، شانتال. (۱۳۹۰). پارادوکس دموکراتیک. ترجمه‌ی ناصر فکوهی. تهران: انتشارات طرح نو.
بیانیه رئیس دانشکده توان‌بخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران درباره دکتر محمد جواد حیدری با اشاره به افزایش آمار طلاق در میان سالمندان اظهار داشت : یکی از نشانه‌های تغییرات اجتماعی عمیق در جامعه ایران افزایش طلاق در میان سالمندان است؛ تغییری که ریشه‌های آن را باید در تحولات اقتصادی، فرهنگی و نسلی جست‌وجو کرد. در این زمینه، تحلیل جامعه‌شناختی و روان‌شناختی می‌تواند روشن کند که چرا پدیده‌ای که تا چند دهه پیش نادر بود، امروز به مسئله‌ای قابل‌توجه در میان سالمندان تبدیل شده است. برخی از دلایل بحران طلاق عبارتند از: 📊 ۱. دلایل اقتصادی و فشار معیشتی مطابق گزارش‌های پژوهشی، مهم‌ترین عامل در افزایش طلاق سالمندان، کاهش امنیت اقتصادی پس از بازنشستگی است. افزایش هزینه‌های درمان، اجاره‌مسکن و معیشت در برابر حقوق‌های ثابت، سبب شده سالمندان نیز درگیر استرس‌های اقتصادی شوند. مطالعات مرکز آمار ایران (۱۴۰۲) نشان می‌دهد که بیش از ۴۰٪ سالمندان شهری در دهک‌های پایین درآمدی قرار دارند. این فشار مالی می‌تواند به افزایش اختلافات خانوادگی و نهایتاً طلاق منجر شود. 🧠 ۲. تغییر نگرش‌های فرهنگی و اجتماعی در دهه‌های اخیر، مفاهیم سنتی مانند «حرمت طلاق» و «تحمل در زندگی مشترک» دستخوش تحول شده است. پژوهش‌هایی مانند: ساروخانی (۱۴۰۰). جامعه‌شناسی خانواده در ایران امین‌پور و همکاران (۱۳۹۸). بازنمایی طلاق در سالمندان، فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه تهران نشان می‌دهد که سالمندان امروز نسبت به نسل پیشین، استقلال‌طلب‌تر و از لحاظ عاطفی آگاه‌تر شده‌اند. بسیاری از آن‌ها در فضای فرهنگی جدید، حق خوشبختی شخصی را حتی در سال‌های پایانی عمر به رسمیت می‌شناسند 🫀 ۳. جنبه‌های روان‌شناختی و عاطفی در برخی موارد، طلاق در سالمندی نتیجه‌ی سال‌ها نارضایتی پنهان است که با تغییر شرایط جسمی یا از دست دادن فرزندان (خروج از خانه) آشکار می‌شود. مطالعه‌ی Ahmad & Ghaffari (2021) در Iranian Journal of Aging نشان می‌دهد که افسردگی و احساس بی‌ارزشی در دوران بازنشستگی می‌تواند زمینه‌ساز تشدید تنش‌های خانوادگی شود. اما در مقابل، وابستگی عاطفی و اجتماعی میان زوج‌های سالخورده – مانند پیوند ناشی از خاطرات مشترک یا مراقبت متقابل – می‌تواند عاملی بازدارنده در برابر طلاق باشد، همان‌طور که رئیس دانشکده توان‌بخشی نیز اشاره کرده است. 🏠 ۴. تحولات جمعیتی و ساختار خانواده افزایش امید به زندگی (بیش از ۷۶ سال در ایران در سال ۱۴۰۲) باعث شده دوران سالمندی طولانی‌تر شود؛ در نتیجه، تنش‌های مزمن زناشویی زمان بیشتری برای بروز می‌یابند. کاهش تعامل میان نسل‌ها و افزایش تنهایی سالمندان نیز می‌تواند حس نارضایتی از زندگی مشترک را تشدید کند. در شهرهای بزرگ، سبک زندگی مدرن و کاهش مشارکت خانوادگی به این روند دامن زده است. ⚖️ ۵. پیشنهادات سیاستی و اجتماعی 1. تدوین برنامه‌های مشاوره زناشویی ویژه سالمندان در مراکز بهداشتی و توانبخشی 2. افزایش حمایت‌های مالی و بیمه‌ای از بازنشستگان برای کاهش فشار اقتصادی 3. ایجاد فضاهای اجتماعی مشترک برای تعامل سالمندان و ارتقای سلامت روان 4. آموزش خانواده‌ها در خصوص نیازهای روانی و عاطفی والدین سالمند 5. ترویج بازنمایی مثبت از ازدواج در دوران سالمندی در رسانه‌ها 📚 منابع علمی منتخب 1. ساروخانی، ب. (۱۴۰۰). جامعه‌شناسی خانواده در ایران. تهران: نشر علم. 2. امین‌پور، ح. و همکاران. (۱۳۹۸). بازنمایی طلاق در سالمندان ایرانی. فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه تهران. 3. Ahmad, N., & Ghaffari, S. (2021). Divorce among older adults in Iran: Socioeconomic and psychological factors. Iranian Journal of Aging, 16(2). 4. مرکز آمار ایران (۱۴۰۲). گزارش وضعیت سالمندان در کشور. 5. نوربخش، ز. (۱۳۹۷). تحلیل کیفی تجربه زنان سالمند مطلقه در تهران. پژوهشنامه خانواده. 6. World Health Organization. (2023). Ageing and health in developing countries. Geneva. 7. ابراهیمی، ن. (۱۴۰۱). رابطه رضایت زناشویی و وضعیت اقتصادی در سالمندان بازنشسته. فصلنامه رفاه اجتماعی. 8. مهرابی، ف. (۱۴۰۲). چالش‌های روانی-اجتماعی سالمندان در ایران. مجله مطالعات رفاهی. جمع‌بندی: افزایش طلاق در سالمندان نه نشانه فروپاشی اخلاقی، بلکه بازتابی از تغییر در نظام ارزش‌ها و ساختارهای اقتصادی و عاطفی جامعه ایران است. آنچه اکنون لازم است، رویکردی تلفیقی میان سلامت روان، عدالت اقتصادی و سیاست‌گذاری اجتماعی است تا سال‌های پایانی زندگی نیز با کرامت و آرامش سپری شود.
هدایت شده از محمود صلواتی
🍀حکمت 228. آن‌که برای دنیا اندوهگین است، از قضای خدا خشمگین است؛ آن‌که از مصیبتی که بدو رسیده گله دارد، از پروردگارش شکوه دارد؛ آن‌که نزد توانگری رفت و به‌خاطر ثروتش خواری نشان داد، دوسوم دینش را از کف داد؛ آن‌که در زندگی قرآن تلاوت کرده و پس از مرگ به دوزخ رفته است، همان کسی است که آیه‌های خدا را به ریشخند گرفته است؛ آن‌که دلش برای دنیا تپد، سه چیز بر وی چیرگی یابد؛ اندوهی که رهایش نکند، حرصی که از وی دست برندارد و آرزویی که بدان نرسد.🍀 . و قال علیه السلام: مَن أَصْبَحَ عَلَى الدُّنْيَا حَزِيناً فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اللهَ سَاخِطاً، وَمَن أَصْبَحَ يَشَكُو مُصِيبَةً نَزَلَتْ بِهِ فَقَدْ أَصْبَحَ يَشْكُو رَبَّهُ، وَمَن أَتى غَنِيَّاً فَتَوَاضَعَ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِهِ، وَمَن قَرَأَ الْقُرْآن فَمَاتَ فَدَخَل النَّارَ فَهُوَ مِمَّن كَان يَتَّخِذُ آيَاتِ الله هُزواً، وَمَن لَهِجَ قَلْبُهُ بِحُبِّ الدُّنْيَا الْتَاطَ قَلْبُهُ مِنْهَا بِثَلاَث: هَمٍّ لاَ يُغِبُّهُ، وَحِرصٍ لاَ يَتْرُكُه، وَأَمَلٍ لاَ يُدْرِكُهُ.🦚 ‌https://eitaa.com/mah4562378salavati32
📰 گزارش از جلسه تفسیر ترتیبی تنزیلی توسط استاد حیدری خراسانی – سه‌شنبه ۲۳ مهر در جلسه این هفته کلاس «تفسیر قرآن به ترتیب تنزیلی»، استاد حیدری خراسانی در سخنانی به تبیین آیات ۸ تا ۱۶ سوره مبارکه قلم پرداخت و بر پرهیز از تبعیت از گمراهان و سازش در برابر اهل باطل تأکید کرد. استاد حیدری خراسانی با اشاره به مضمون این آیات گفت: > «قرآن کریم هشدار می‌دهد که از انسان‌های گمراه پیروی نکنید، چراکه اطاعت از آنان سبب گمراهی است. افزون بر این، خداوند متعال به پیامبر فرمان می‌دهد که در برابر خواسته‌های اهل باطل نرمش و انعطاف نداشته باشد؛ آنجا که می‌فرماید: *ودّوا لو تُدهِنُ فَیُدهِنون*، یعنی آنان آرزو داشتند که پیامبر در مسیر الهی کوتاه بیاید تا بتوانند او را به سازش بکشانند.» وی با بیان اینکه این آیات در زمانی نازل شد که مشرکان، پیامبر اسلام (ص) را به کفر، بت‌پرستی و پیروی از نیاکان دعوت می‌کردند، افزود: > «وقتی دشمنان پیشرفت و نفوذ معارف قرآن را دیدند، تلاش کردند با پیشنهادهای مالی و امتیازات ظاهری، پیامبر را از مسیر حق منحرف کنند. اما قرآن بارها به پیامبر هشدار می‌دهد که در برابر این وسوسه‌ها هیچ تمایلی نشان ندهد.» استاد حیدری خراسانی سپس به واژه «فیدهنون» اشاره کرد و توضیح داد: > «این واژه از ریشه *مداهنه* گرفته شده که از "دُهن" به معنای روغن است و کنایه از نرمش و انعطاف بیش از حد دارد؛ اما در قرآن این واژه بیشتر بار منفی دارد و به معنای رفتار منافقانه و سازش‌کارانه به کار رفته است.» ایشان با اشاره به اوصاف نه‌گانه‌ای که در آیات ابتدایی سوره قلم برای کفار ذکر شده، گفت: > «در این آیات، خداوند نه صفت نکوهیده را برای مخالفان پیامبر برمی‌شمارد که هر یک به تنهایی دلیل روشنی بر منع تبعیت از آنان است؛ از جمله حلاف (سوگندخور زیاد)، مهین (پست و خوار)، هماز (عیب‌جو)، مشاء بنمیم (کسی که میان مردم دشمنی می‌افکند)، مناع للخیر، معتد، اثیم، عتل و زنیم.» استاد حیدری خراسانی در تبیین این اوصاف افزود: > «مخالفان سرسخت پیامبر، افرادی دروغ‌گو، فاسد و بی‌اصالت بودند که به سبب ثروت و فرزندان فراوان، دچار غرور و مستی قدرت شده بودند. قرآن کریم هشدار می‌دهد که مبادا پیامبر به سبب دارایی و جایگاه ظاهری آنان، در برابرشان نرمش نشان دهد.» وی در ادامه به دو دیدگاه تفسیری درباره آیه «لاتطع کل حلاف مهین» و ارتباط آن با «أن کان ذا مالٍ و بنین» اشاره کرد و گفت: > «برخی مفسران این آیه را بیانگر علت پیدایش صفات ناپسند در این افراد دانسته‌اند؛ زیرا ثروت و فرزندان فراوان، آنان را به رذایل اخلاقی و تکبر کشاند. دیدگاه دوم این است که آیه در مقام هشدار است؛ یعنی مبادا به خاطر دارایی‌شان تسلیمشان شوی.» استاد در پایان با اشاره به آیه «سَنَسِمُهُ عَلَى الخُرطوم» افزود: > «خرطوم به معنی بینی است؛ و این تعبیر نشانه‌ای از رسوایی و خوارشدن دشمنان حق در دنیا و آخرت است. هرچند قرآن کتاب هدایت است، اما در برابر لجاجت و سرکشی گمراهان، لحن تهدیدآمیز نیز به کار می‌برد تا ماهیت باطل‌گرای آنان آشکار شود.»
﷽؛ 💠 حديث فقهی زیست محیطی اشاره حقوق حیوانات در قران کریم واحادیث مورد توجه قرار گرفته است ازار حیوانات ومحروم کردن انان از خوراک ومسکن وحقوقشان مورد نهی قرار گرفته است گرچه اوامر ونواهی فقهی در خصوص حیوانات وعوامل زیست محیطی ارشادی است 🏷 اذيت و آزار حيوانات ممنوع 🔅 (ﷺ) : ✓ «به صورت حيوانات نزنيد؛ زيرا آنها حمد و تسبيح خدا مى‌گويند». ⁙ «لا تَضْرِبوا الدَّوابَّ على وُجوهِها ؛ فإنَّها تُسَبِّحُ بحَمْدِ اللّهِ». ◊ The Prophet (SAWA) said, 'Do not hit animals on their faces for verily they praise and glorify Allah. 📚 الكافي : ج۶ ص۵۳۸ ح۴ محمد جواد حیدری
محیط زیست از مهمترین نعمت های الهی اشاره غرق در نعمت هستیم الحمد لله رب العالمین وگاهی ناسپاسی می کنیم نستغفرالله رب العاصین محیط زیست ومنابع طبیعی هم مانند نماز هر روز به انسان می گویند : ان حفظتنی حفظتک وان ضیعتنی ضیعتک تمام شرور وپلیدیهاو گرفتاری های بشر معلول جهل و ناسپاسی است اگر قوانین طبیعت ومحیط زیست را حفظ کردیم از ما حفاظت می کند واگر قوانین نعمت ها ومنابع طبیعی را ضایع کردیم ما را ضایع می کند به شکرانه نعمت های الهی قوانین طبیعت و علم وادب را رعایت کنیم به همدیگر احترام بگذاریم وحب وبغض های جناحی را کنار بگذاریم و حقوق انسانی واصول ادمیت را پایمال نکنیم *۞وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها* إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ۞ *۞آیه ۱۸ سوره نحل ۞* *۞و اگر بخواهید که نعمتهای خدا را شماره کنید هرگز نتوانید*، که خدا در حق بندگان بسیار آمرزنده و مهربان است.۞ 💬 *پیام ها* ۱-گرچه شمردنِ نعمت‌هاى الهى ممكن نيست، امّا ذكر و ياد آنها لازم است. چنانكه در آيه ۱۱ سوره ضُحى‌ مى‌فرمايد: «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» ۲- نسبت به آنچه مى‌دانيد شكر كنيد، نسبت به آنچه نمى‌دانيد، خداوند غفور و رحيم است. 🏷 در آموختن آنها بكوش! 🔅 : ✓ «اى مؤمن! همانا اين دانش و ادب بهاى جان توست؛ پس در آموختن آنها بكوش؛ زيرا هر چه بر دانش و ادب تو افزوده شود، بر قدر و قيمت تو افزوده مى‌گردد؛ چه آن كه با دانش به پروردگارت ره مى‌برى و با ادب پروردگارت را نيكو خدمت مى‌كنى و با آدابِ خدمت‌گزارى است كه بنده سزاوار دوستى و نزديكى به خدا مى‌شود. پس، اين اندرز را پذيرا شو تا از عذاب برهى». ⁙ «يا مُؤمِنُ إنَّ هذا العِلمَ و الأدَبَ ثَمَنُ نَفسِكَ فَاجتَهِدْ في تَعَلُّمِهِما، فَما يَزيدُ مِن عِلمِكَ و أدَبِكَ يَزيدُ في ثَمَنِكَ و قَدرِكَ فإنَّ بِالعِلمِ تَهتَدي إلى رَبِّكَ و بِالأدَبِ تُحسِنُ خِدمَةَ رَبِّكَ و بِأدَبِ الخِدمَةِ يَستَوجِبُ العَبدُ وَلايَتَهُ و قُربَهُ، فَاقبَلِ النَّصيحَةَ كَي تَنجُوَ مِنَ العَذابِ». 📚 روضة الواعظين : ص١٦ محمد جواد حیدری
شهادت شیفتگان اهل بیت علیهم السلام دربستر 🔹 جناب کليني در روايت معتبر از امام صادق(ع) نقل می کند خطاب به ابوبصير فرمود: مرده شما که با اعتقاد راسخ بميرد «شهيد» است. وي پرسيد: هرچند در بستر خود بميرد؟ امام(ع) فرمود: «آري به خدا سوگند، ‌گرچه در بستر خود بميرد، او زنده و پيش خداي خود روزي داده مي‌شود». 🔹از خداوند مهربان می خواهیم مشمول این روایت گردیم دیگرچه باک که کسي با ايمان واقعي و پاي‌بندي کامل به وظايف ديني خود، در بستر يا در حین تلاش بميرد نگراني انجاست که انسان پيش از مردن و با داشتن اين همه فرصت و قدرت و نفوذ، براي آخرت خود کاری نکرده باشد و باری را از دوش خانواده وخلق خدا برنداشته باشد و از رنج روزافزون مردمان همکيش و هموطن خود نکاسته باشد؟ 🔹 اميرالمؤمنين(علیه السلام ) نيز در نهج‌البلاغه فرمود: به آن کسي که جان پسر ابي‌طالب به دست اوست سوگند که هزار ضربه شمشير بر من آسان‌تر است از مردن در بستر در غير طاعت خداوند (و انجام وظيفه). از خداوند متعال می خواهیم توفیق خدمت خالصانه به مردم نصیب ما فرماید مهمترین خدمت پاسخ به نیازهای صادق مردم در خصوص فرهنگ واقتصاد واموزش عالی اموزه اهل بیت علیهم السلام : اللهم افعل بنا ما انت اهله ولاتفعل بنا ما نحن اهله کانال مهندسی شخصیت محمد جواد حیدری https://eitaa.com/mohammadjavadheidar۰i
بسم‌الله الرحمن الرحیم 🌿 گذار از فقه سنتی به فقه تمدنی با محوریت فقه قرآنی و عقلانیت زمان‌مند در اندیشه امام خمینی(ره) محمد جواد حیدری ۱. مقدمه فقه اسلامی، در طول تاریخ تمدن اسلامی، نقش بنیادین در هدایت فرد و جامعه مسلمان داشته است. با این‌حال، تحولات پیچیده‌ی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جهان معاصر، پرسشی جدی را پیش روی اندیشمندان اسلامی قرار داده است: آیا فقه سنتی، که در بستر روابط ساده‌ی جوامع گذشته شکل گرفته، می‌تواند پاسخ‌گوی مسائل نوپدید و ساختارهای پیچیده‌ی تمدن جدید باشد؟ در پاسخ به این پرسش، امام خمینی(ره) با طرح نظریه‌ی زمان و مکان در اجتهاد و تأکید بر «فقه جواهری»، راهی نو در تفکر فقهی گشودند. ایشان فقه را نه صرفاً مجموعه‌ای از احکام فردی، بلکه نظامی جامع برای اداره‌ی جامعه‌ی اسلامی و تمدن‌سازی دینی معرفی کردند. از نگاه امام، فقه باید توانایی «مدیریت جامعه» و «تولید نظام» را داشته باشد، و این امر جز با بازگشت به قرآن کریم و احیای نقش عقل در فرآیند استنباط، ممکن نخواهد بود. به تعبیر ایشان: > «حکومت فلسفه‌ی عملی فقه در تمامی زوایای زندگی انسان است، و فقه تئوری واقعی و کامل اداره‌ی انسان از گهواره تا گور است.» (امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۹۸) ۲. تعریف مفاهیم کلیدی الف) فقه سنتی منظور از فقه سنتی، همان ساختار کلاسیکی است که بر پایه‌ی فقه جواهری شکل گرفته و در محور استنباط احکام فردی، عبادات، معاملات و جزائیات متمرکز است. ویژگی فقه سنتی، دقت در جزئیات و التزام به اصول لفظی و روایی است، اما در مقام نظام‌سازی اجتماعی کمتر ورود داشته است. ب) فقه جواهری فقه جواهری به روش اجتهادی منسوب به صاحب جواهر (شیخ محمدحسن نجفی) اطلاق می‌شود که مبتنی بر استدلال دقیق، جمع میان عقل و نقل، و پایبندی به مبانی اصولی متقن است. امام خمینی(ره) بارها تصریح کرده‌اند که فقه مطلوب، همان فقه جواهری است، با این تفاوت که باید در خدمت اداره‌ی جامعه قرار گیرد: > «ما فقه جواهری را قبول داریم، ولی فقه جواهری، منهای توجه به زمان و مکان، از عهده‌ی اداره‌ی جامعه برنمی‌آید.» (صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۸۹) ج) فقه قرآنی فقه قرآنی به معنای بازگشت به منابع اصیل وحیانی در استنباط احکام و نظام‌هاست. در این رویکرد، قرآن کریم نه فقط منبع استنباط در عرض سنت، بلکه محور شکل‌گیری «فقه نظام‌ها» تلقی می‌شود. چنان‌که خداوند می‌فرماید: > «وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً...» (نحل، ۸۹) آیه تصریح دارد که قرآن، بیان‌گر همه‌چیز است؛ بنابراین فقه قرآنی درصدد استخراج اصول نظام‌ساز از متن وحی است، نه صرفاً احکام جزئی. د) فقه تمدنی فقه تمدنی، مرحله‌ای پیشرفته از تطور فقه اسلامی است که مأموریت آن، تولید نظام‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بر مبنای وحی و عقل است. در این نوع فقه، هدف از اجتهاد نه استنباط حکم فردی، بلکه طراحی الگوی کلان اداره‌ی جامعه اسلامی است. دکتر محمدجواد حیدری در این زمینه می‌گوید: > «فقه تمدنی به‌دنبال تبیین نظام ها وپاسخ‌گویی به مسایل مستحدثه ونیازهای کلان و ساختاری تمدن اسلامی وحکمرانی کار امد است، نه صرفاً رفتار فردی مکلف.» (فقه تمدنی و اجتهاد پاسخ‌گو، ص۴۵ ۳. جایگاه زمان و مکان در اجتهاد امام خمینی(ره) با طرح نقش زمان و مکان در اجتهاد، تحول عمیقی در مبانی فقه ایجاد کردند. مقصود ایشان از این دو عنصر، صرفاً توجه تاریخی به تغییر موضوعات نیست، بلکه تأکید بر پویایی عقلانیت فقهی و نقش شرایط تمدنی در تشخیص حکم الهی است. > «زمان و مکان دو عنصر تعیین‌کننده در اجتهادند. مسأله‌ای که در گذشته حکمی داشته، به‌ظاهر همان مسأله امروز حکم دیگری دارد، به‌خاطر تفاوت روابط حاکم بر سیاست، اجتماع و اقتصاد.» (صحیفه امام، ج۲۱، ص۹۸) این تعبیر در حقیقت، به معنای آن است که اجتهاد بدون درک واقعیت‌های زمان، دچار انجماد می‌شود و نمی‌تواند پاسخ‌گوی نیازهای تمدنی باشد. در نتیجه، امام خمینی با گسترش قلمرو فقه از سطح «فقه احکام» به «فقه نظام»، راه را برای ظهور فقه تمدنی و نظام‌ساز هموار ساختند ۴. ضرورت بازگشت به قرآن در اجتهاد با توجه به رشد عقلانیت ابزاری در عصر حاضر و غلبه‌ی مسائل مستحدثه بر ساختار اجتماعی، فقه اسلامی نیازمند بازنگری در روش استنباط است. بازگشت به قرآن، به‌معنای بازخوانی فقه از منظر مقاصد کلان شریعت است؛ یعنی درک فلسفه‌ی احکام در پرتو آیات الهی. قرآن کریم، هم به احکام فرعی (مانند صلات، صوم، بیع) اشاره دارد و هم به اصول کلان اجتماعی نظیر عدالت، شوری، امنیت، رشد و کرامت انسان. فقه قرآنی می‌کوشد این اصول را به زبان نظام‌های اجتماعی ترجمه کند. به تعبیر شهید صدر: > «فقه اسلامی اگر در چارچوب نظام فکری قرآن فهمیده شود، قابلیت تبدیل به علم تمدنی را دارد.» (اقتصادنا، ص۲۴)
۵. عقلانیت زمان‌مند؛ حلقه‌ی اتصال فقه سنتی و فقه تمدنی عقل، در دستگاه اجتهادی شیعه، یکی از منابع چهارگانه استنباط است. اما در بسیاری از مکاتب سنتی، عقل صرفاً در حدّ «کاشف» از حکم شرعی تلقی می‌شود، نه «مولّد» اندیشه و نظام. امام خمینی(ره) با بازتعریف عقل به‌عنوان «ابزار درک مصلحت نظام اسلامی»، زمینه‌ی توسعه‌ی فقه حکومتی را فراهم کردند. ایشان در پاسخ به این شبهه که آیا حکومت می‌تواند برخلاف برخی احکام اولیه عمل کند، فرمودند: > «حکومت می‌تواند حتی حج را موقتاً تعطیل کند اگر مصلحت اسلام و مسلمین اقتضا کند.» (صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۵۲) این بیان، نشان می‌دهد که فقه، در نگاه امام، تابع مصالح کلان جامعه است، نه محدود به ظاهر احکام فردی. بنابراین عقلانیت زمان‌مند، نه در برابر نص، بلکه در امتداد آن قرار دارد و به فقیه امکان می‌دهد تا از فقه حکم به فقه نظام عبور کند. ۶. جمع‌بندی مرحله اول در نتیجه‌ی مباحث این بخش، می‌توان گفت: فقه سنتی، اگرچه در چارچوب فقه جواهری دقیق و مستحکم است، اما در سطح فردی متوقف مانده است. فقه قرآنی و عقلانیت زمان‌مند، ابزار گذار به فقه تمدنی‌اند. امام خمینی(ره) با طرح زمان و مکان در اجتهاد، ساختار پویایی را بنیان نهادند که می‌تواند پاسخ‌گوی نیازهای تمدن اسلامی باشد. فقه تمدنی، بازگشت به قرآن و حرکت به سوی نظام‌سازی اجتماعی بر اساس وحی است. 📘 پایان مرحله اول — مبانی نظری و تبیین مسئله 🕊 مرحلهٔ دوم: نقد ساختاری فقه متعارف و بازسازی عقلانیت تمدنی در اندیشه امام خمینی(ره) ۱. مقدمه فقه متعارف، با همه‌ی اصالت و استحکام روش‌شناختی‌اش، در مقام تبیین و اداره‌ی جامعه‌ی پیچیده‌ی امروز، با محدودیت‌هایی مواجه است. ساختار سنتی فقه، در فضای تعامل فرد با تکلیف شکل گرفته است، در حالی‌که واقعیت اجتماعی امروز، نظام‌مند، شبکه‌ای و تمدنی است. بنابراین، اگر فقه بخواهد از «نظام احکام» به «فقه نظام‌ها» عبور کند، ناگزیر باید در ساختار، روش و غایت خود بازنگری نماید. ۲. نقد ساختاری فقه متعارف الف) فردمحوری و فقر نظام‌سازی فقه سنتی غالباً مخاطب خود را فرد مکلف می‌داند؛ احکام نماز، روزه، نکاح، طلاق، بیع و اجاره در چارچوب روابط فردی استنباط می‌شوند. این نگرش در دوره‌هایی پاسخ‌گو بود، اما با پیدایش ساختارهای پیچیده‌ی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، دیگر کفایت نمی‌کند. فقه تمدنی در مقابل، به جای رفتار فردی، به طراحی نظام رفتاری جمعی و اجتماعی می‌پردازد. مثلاً در حوزه‌ی اقتصاد، به جای بیان حکم بیع ربوی، به تبیین نظام عدالت اقتصادی می‌پردازد؛ یا در حوزه خانواده، به جای احکام طلاق، به نظام تربیتی خانواده می‌نگرد. ب) غلبه‌ی فقه فروعات بر فقه مبانی یکی از ضعف‌های ساختاری فقه متعارف، کم‌توجهی به فلسفه‌ی احکام و مقاصد شریعت است. فقیه سنتی غالباً در محدوده‌ی ظاهر روایات توقف می‌کند، در حالی که امام خمینی(ره) تأکید می‌کردند: > «روح فقه و احکام اسلام، عدالت و تربیت انسان است. اگر فقه به این مقاصد نپردازد، از هدف خود بازمانده است.» (صحیفه امام، ج۲۱، ص۹۴) فقه تمدنی، در واقع بازگشت به همین روح است؛ یعنی پیوند میان حکم و حکمت، میان فقه و فلسفه‌ی اجتماعی دین. ج) تفکیک میان حوزه نظر و عمل در فقه سنتی، حوزه‌ی استنباط (نظر) از حوزه‌ی اجرا (عمل) جدا دانسته می‌شود؛ فقیه حکم را استنباط می‌کند و حاکم آن را اجرا. امام خمینی این تفکیک را مردود دانستند و با طرح نظریه‌ی ولایت فقیه، فقیه را در مقام مدیریت جامعه و تشخیص مصلحت نیز صاحب‌نظر دانستند. > «ولایت فقیه همان ولایت رسول‌الله است؛ حکومت، شعبه‌ای از ولایت مطلقه‌ی رسول‌الله است.» (ولایت فقیه، ص۳۵) از این منظر، اجتهاد باید «اجتهاد مدیریتی» باشد، نه صرفاً نظری؛ زیرا در اداره‌ی نظام اسلامی، فقیه باید فقه را در سطح «تدبیر جامعه» جاری کند، نه در سطح فتوای فردی. ۳. مبانی بازسازی عقلانیت تمدنی در فقه امام خمینی الف) عقل در پیوند با وحی در دستگاه فقهی امام، عقل و وحی در تقابل نیستند؛ بلکه عقل ابزار فهم مقاصد وحی است. عقلانیت، زمانی اسلامی است که در خدمت تحقق مقاصد شریعت قرار گیرد. > «عقل، یکی از حجت‌های الهی است که در صورت انفصال از وحی، به خطا می‌رود، ولی در پرتو هدایت وحی، راهنمای فقه و سیاست است.» (شرح حدیث جنود عقل و جهل) بنابراین، فقه تمدنی با تکیه بر «عقل مستنیر به وحی»، نظام‌ساز می‌شود. عقل در اینجا، کاشف از ملاکات احکام و منبع تشخیص مصلحت عمومی است. ب) فقه در خدمت مصالح امت در نگاه امام خمینی، فقه نه مجموعه‌ای از احکام فردی، بلکه ابزار تحقق مصالح امت اسلامی است. از این‌رو ایشان فرمودند: > «حکومت، فلسفه‌ی عملی فقه است؛ فقه برای حکومت است، نه حکومت برای فقه.» (صحیفه امام، ج۲۱، ص۹۸)