eitaa logo
کانال محمدطاها✌🏻
1.3هزار دنبال‌کننده
90 عکس
29 ویدیو
15 فایل
🇮🇷کانال محمدطاها حدادپور🇮🇷 🔷حاوی کلیپ، عکس، داستان و... همگی ساخته محمدطاها حدادپور. 🔺📽لینک کانال آپارات👇 https://www.aparat.com/mohammadtaha_Haddadpour8 . . . . . . . . . #رئالیتی_مدیا #کانال_محمدطاها
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام. این نقاشی من، در مورد زیاد استفاده کردن از اینترنت و ... است که خیلی بد می باشد. در تصویر بالا، سمت چپ، نشان اینترنت بصورت تفنگ است که اگر زیاد از آن استفاده کنیم شلیک می کند. در تصویرپایین، یک مردایرانی است که به یک آمریکایی زده و آمریکایی در خونش عکس BBC است و مشتی است که به عفاف و حجاب می زند. درتصویربالای آن،تصویرمردایرانی است که به یک اسرائیلی زده و اسرائیلی درخونش عکس تلگرام ومشتی است که به چادر میزند. @dastanhaiemohammadtaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا 📗جهانگردان نویسنده📝: محمدطاها حدادپورجهرمی فصل چهارم ( قسمت هفدهم ) سفر سیزدهم به ایتالیا بود. پایتخت: رم مذهب: اکثریت مسیحیت نوع حکومت: جمهوری زبان رسمی: ایتالیایی پول رایج: یورو پرچم:🇮🇹 کشور ایتالیا در قاره ی اروپا قرار دارد. وقتی به ایتالیا رفتند، در ردیاب📱 دیدند که لشکر ترافولا😡 از آنها دور شدند. آنها به شهر رم رفتند. شهر رم خیلی قشنگ بود. در شهر رم بزرگترین ورزشگاه بود به نام (کولوسئوم). آنجا اعدام های☠ زیادی را به چشم دیده و حتی هنوز هم می توانیم صدای غرش حیوانات🐅 گرسنه و درنده و فریاد😱 بردگانی که برای زندگی خود مبارزه می کردند را در خرابه های کولوسئوم بشنویم👂🏻. کولوسئوم بزرگترین ورزشگاه و تماشاخانه ی روم باستان، محل خاک و خون و لبخند و افتخارات زیادی بوده است. محل بعد معبد🏛 (پانتئون) بود. پانتئون از حمله ی⚔ بربرها جان سالم به در برده و هنوز کسی نمی داند چگونه این اتفاق افتاده است؟🤔 ورودی به این معبد🏛 رایگان است و تا ساعت۹:۳۰دقیقه⏳امکان بازدید وجود دارد. بچه ها به سیرکی🏟 رفتند. شعبده باز‍🤹🏼‍♂ در آنجا غوغا می کرد. اول یک نفر را از بچه های انقلابی انتخاب کرد. او را در یک صندوق انداخت و با چکش🔨 و میخ درش را محکم بست. خودش هم توی یکی از صندوق ها قایم شد. یک لحظه پرده ای را باز کردند و بعد پرده را کنار زدند و دیدند که جای شعبده باز‍🤹🏼‍♂ و بچه ی انقلابی عوض شده است😳. ادامه دارد... @dastanhaiemohammadtaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا 📗جهانگردان نویسنده📝: محمدطاها حدادپورجهرمی فصل چهارم (قسمت هجدهم) مرحله ی بعد، یک روبان بلند آبی و یک صفحه ی مقوایی به همراه دو پارچه ی آبی آوردند. یکی از بچه های انقلابی را هم زیر میز گذاشتند. شعبده باز‍♂، ۳ ثانیه صبر کرد و بچه را از زیر میز بیرون آورد. وقتی بیرون آمد آرم اسرائیل روی سینه اش بود. یکهو مجلس بهم خورد. یک مرد یک‌ گلوله را در پیشانی آن مرد شعبده باز‍♂ زد. پلیس👮 آمد و آن مرد تفنگ🔫 به دست، را زندانی کرد. بچه ها هم به خاطر اینکه آن مرد مؤمن بود، رفتند و آن مرد را آزاد کردند و از ایتالیا فرار کردند. آن مرد می گفت: اسم من آکواردورمار است. خیلی دوست دارم با دشمنان دین اسلام بجنگم⚔ و من هم می خواهم همراه شما بیایم. بچه ها گفتند: باشه. بعد از ایتالیا به هلند رفتند. سفر چهاردهم به هلند بود. پایتخت: آمستردام مذهب: مسیحیت نوع حکومت: سلطنته ی مشروطه پول رایج: یورو زبان رسمی: هلندی پرچم: 🇳🇱 کشور هلند در قاره ی اروپا قرار دارد. شاید شما بیشتر می دانید ولی باید بگم که هلند کشور گلها💐 است. آنها به آمستردام رفتند. دیدند که در خیابان آیتافا، دعوا شده است👊. دو تا مرد گردن کلفت👥، هردو هم غیرتی👥! حسین👱🏻 از یک نفر پرسید: چی شده؟ آن مرد گفت: این دو نفر زندانبان👥 هستند. یک زندانی فرار کرده و هر کدام تقصیر را گردن آن یکی می اندازد. حسین👱🏻 و بچه ها یک نقشه کشیدند. گوردون👴🏻 و آوادی مثلا با هم دعوایشان👊 شد. ادامه دارد... @dastanhaiemohammadtaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا 📗جهانگردان نویسنده📝: محمدطاها حدادپورجهرمی فصل چهارم (قسمت نوزدهم) پدرحسین👨🏻 وسط آمد و گفت: من می دانم که چه کسی مقصر است. اما اگر خودش اعتراف نکرد به زندان می فرستمش. گوردون👴🏻 گفت: آوادی ببخشید که تقصیر خودم را گردن‌ تو انداختم. آن دو زندانبان👥 هم عبرت گرفتند. آن دو👥 به طرف بچه ها رفتند و از آوادی، گوردون👴🏻 و پدر حسین👨🏻 برای صلحی که دوباره بین آن دو👥 ایجاد کردند تشکر کردند🙏. آنها می دانستند که آوادی، گوردون👴🏻 و پدر حسین👨🏻 دارند نقش بازی می کنند. تابلو بود. آن دو👥 از بچه ها پرسیدند: شما از کجا آمدید؟ بچه ها ماجرا را برای آنها👥 تعریف کردند. آن دو نفر👥 گفتند: اسم ما کاریتا و باندا هست و بخاطر تشکر🙏 از شما ما هم به جمعتون اضافه می شویم تا به شما کمک کنیم. حالا فعلا برویم جاهای دیدنی هلند را ببینیم. جای اول پارک ملی🏞 (هوخه ویلیوه) است. این پارک🏞 یکی از پارک های مهم کشور هلند است که به عنوان یکی از جاذبه های گردشگری هلند در برنامه ی بازدید توریست های این کشور قرار گرفته است. محل دوم(اوترخت)‌ است. قدمت این شهر🏘 از گذشته های دور، مورد توجه بسیاری از مردم دنیا بوده است. بچه ها همراه کاریتا و باندا از هلند خارج شدند و به فرانسه رفتند. ادامه دارد... @dastanhaiemohammadtaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا 📗جهانگردان نویسنده📝: محمدطاها حدادپورجهرمی فصل چهارم (قسمت بیستم) سفر پانزدهم به فرانسه بود. پایتخت: پاریس مذهب: اکثریت مسیحیت نوع حکومت: جمهوری پول رایج: یورو زبان رسمی: فرانسوی پرچم: 🇫🇷 کشور فرانسه در قاره ی اروپا قرار دارد. بچه ها وقتی به پاریس رفتند، برای خود خیلی وسایل🛍 خریدند. به رستوران های🍽 پنج ستاره ی⭐️ فرانسه رفتند. بخاطر همین گوشیشون📱 رو خاموش کرده بودند. تلویزیون📺 در رستوران🍽 روشن بود‌. یکهو در تلویزیون📺 خبر دادند که لشکری ۱۰۰هزار نفره، به دنبال بچه های انقلابی در مرز هستند و به جلو می آیند. بچه ها به محض اینکه این خبر را شنیدند سوار بر هلیکوپتر🚁 شدند و فرار کردند‌. آنها به صحرایی🏜 در آفریقا رفتند و آنجا فرود آمدند و با سربازان ترافولا😡 شروع کردند به جنگیدن⚔. البته بچه ها قدرت💪 کوچکی داشتند: ۲تا آر پی جی، ۸۰ مسلسل، ۸۰ کلت🔫. یکهو ۸ نفر حسین را محاصره کردند و داشتند حسین👱🏻 را می کشتند💀 که تمام هشت نفر کشته شدند☠. بله، ابوذر👨🏽‍💼 و عمادبن مسلم👳🏽‍♀، رضا شاکری🤵🏻 و ... آمده بودند کمک👌، البته با ۶ تانک و ۴ آر پی جی و هلیکوپتر🚁. خلاصه جنگ⚔ برپا بود. ادامه دارد... @dastanhaiemohammadtaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا 📗جهانگردان نویسنده📝: محمدطاها حدادپورجهرمی قسمت آخر این را بزن⚔... اون را بزن⚔... ترافولا😡 یک گلوله به ابوذر👨‍💼 زد. ابوذر👨‍💼 جاخالی داد و پرید و یک گلوله به ترافولا😡 زد. ولی ترافولا😡 هم جاخالی داد. بچه ها گفتند: این طور نمیشه. ما باید یک نقشه بکشیم. آنها به این نتیجه رسیدند که با هلیکوپتر🚁 بالا بروند و آر پی جی بزنند و بعد ترافولا😡 را اسیر کنند و این اتفاق هم افتاد. بچه ها ترافولا😡 رو اسیر کردند ولی نمی دانستند کجا بروند. آنها مجبور شدند ترافولا😡 را به پشت قله ی قاف ببرند تا کشور را درست کند. وقتی به کشور رسیدند دیدند کشور خرم و آباد شده است. آنها یک سید روحانی و دوستانش را دیدند که دارند کشور را درست می کنند. بچه ها اسم آن روحانی را پرسیدند و با او حرف زدند و گفتند: شما این همه آجر را چگونه پیدا کرده اید؟ سید روحانی گفت: من با سنگ های بزرگ کوه قله ی قاف⛰، که فرو ریخته شده این کشور را آباد کردم. من یک نظر دارم. بنظرم اسم کشور را تغیر دهید چون دیگه که قله ی قاف⛰ نیست و پرچم را هم تغییر بدهید. بچه ها کمی فکر کردند🤔 و به این نتیجه رسیدند که اسم کشور را «قافستان» بگذارند و پرچم را هم تغییر دادند که ان شاءالله عکسش را برای شما می فرستم. خوب دیگه کشور قافستان از دست ترافولا😡 در امان است. آخه ترافولا😡 ته سیاه چال🕳 قرار دارد. شاید بازم متهم بخواهد کشور را تهدید کند ولی الان دیگه کسی نیست که دشمن قافستان باشد. خوب تا یه دیدار دیگر خدانگهدار🤗. به امید دیدار پایان @dastanhaiemohammadtaha