فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿💔| #امام_حسین ؏
روی قبرم بنویسید بھ یڪ خط درشت
دوری از شار؏ بین الحرمین او را ڪشت
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
🕊{@moharam_98
Kashani3-13960701-EhyayeDinDarAsreGheybat-Thaqalain-Ir.mp3
17.62M
#پیشنھاددانلود👌
#استادڪاشانے
#محرم
🔘سلسلہ مباحث احیاۍدین در اثر غیبت ▪️۳
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
🕊{@moharam_98
『 رُوضَةُ الحُسيݧ 』
#پیشنھاددانلود👌 #استادڪاشانے #محرم 🔘سلسلہ مباحث احیاۍدین در اثر غیبت ▪️۳ ڪپےباذڪرصلواتآزاد 🕊{@m
🔸✍🏻 #بخشےازسخنرانے
امام نازل شده است که دست ما را بگیرد. «قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ»
خداوند در قرآن به پیغمبر میفرماید: بگو من از بالا به پایین آمدم، دست خود را دراز مےڪنم ڪھ شما دست خود را بدهید
شما را آن بالا ببرم. قرار است بالا برویم
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
🕊{@moharam_98
『 رُوضَةُ الحُسيݧ 』
•°❥| #غمنامـــــہ 📚 | #ترجمہ_مقتل_لهوفـ •|أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خَدیجَةَ الْکُبْرى|• سلام بر فرزند
•°❥| #غمنامـــــہ
📚 | #ترجمہ_مقتل_لهوفـ
•|أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهے|•
ابن زياد به زينب عليها السلام گفت: «خداوند دݪ مرا با كشتن حسيݩ گردنكش تو و افراد قانون شڪن فاميلت، شفا بخشيد.»
زينب عليها السلام فرمود: «به جانم سوگند بزرگ فاميل مرا ڪشتے، و شاخه هاى مرا بريدے و ريشه مرا ڪندى، اگر شفاى دلت در اين است باشد.»
ابن زياد گفت: «هذه سجّاعة، و لعمرى لقد كان ابوك شاعرا: اين زن با قافيه و آهنگ سخن مى گويد، سوگند به جانم پدرت نيز شاعر قافيه پرداز بود.»
زينب عليها السلام فرمود: «اى پسر زياد، زن را به قافيہ پردازى چه ڪار؟ و من تعجّب مى كنم از كسى كه با قتل امامانش، دلش را شفا مے بخشد، و مى داند كه فرداى قيامت آنها از او انتقام مے گيرند.»
سپس ابن زياد متوجّه امام سجّاد عليہ السّلام شده
و گفت: «اين كيست؟ » يكى از حاضران گفت: علے پسر حسين عليه السّلام است.
ابن زياد گفت: مگر خداوند علے پسر حسيݩ را نڪشت؟
امام سجّاد عليه السّلام فرمود: مݩ برادرى به نام علے اكبر داشتم كه مردم او را ڪشتند؟
ابن زياد گفت: بلكه خدا او را ڪشت.
امام سجّاد عليه السّلام فرمود:
اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها، خداوند ارواح را به هنگام مرگ، قبض مى كند.»
ابن زياد گفت: آيا تو جرأت پاسخگويى به گفتار مرا دارى؟! سپس به مأموران جلّادش رو كرد و گفت: «اين را ببريد و گردنش را بزنيد.»
در اين هنگام حضرت زينب عليها السلام خود را سپر امام سجّاد عليه السّلام قرار داد و خطاب به ابن زياد، فرياد زد: «اى پسر زياد! آن همه از خون ما ريختے براى تو بس است اگر قصد ڪشتن او را دارى مرا نيز با او بڪش.»
ابن زياد در اين هنگام از كشتن امام سجّاد عليه السّلام صرف نظر ڪرد و گفت: «رهايش كنيد، به گمانم همان بيمارى و رنجورى او را بڪشد.»
در اين هنگام امام سجّاد عليه السّلام به زينب عليها السلام رو كرد و فرمود: «عمّه جان آرام باش تا من با او سخن بگويم.» سپس به ابن زياد رو كرد و فرمود:
ا بالقتل تهدّدنى يا بن زياد، اما علمت انّ القتل لنا عادة و ڪرامتنا الشّهادة
، اى پسر زياد! آيا مرا از مرگ مى ترسانے، مگر نمے دانے ڪہ ڪشته شدن براى ما يك كار عادى است، و شهادت مايہ سربلندى ما مے باشد.
#وقایعبعدازعاشوࢪا
#ادامہ_دارد...
♡| ڪپے با ذڪر صلوات آزاد |♡
🕊 @moharam_98
﴾💔﴿
باشد قبوݪ ، نوڪر تو بے گناه نیست
•اما حسین ، حاݪ دلم رو به راه نیست...
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
🕊{@moharam_98
yeknet.ir_-_roze_-_rasouli_-_shabe_4_ramezan_98.mp3
5.07M
『 ♡ #بہ_وقت_روضہ 🎧 ♡ 』
رزق شبانہ🌙🎧
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
🕊{@moharam_98
•|قرائت دعاےهفتم صحیفہ سجادیہ|•
"أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء"
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
🕊{@moharam_98
دعایهفتمصحیفهسجادیه۩حسینحقیقی.mp3
3.8M
•|قرائت دعاےهفتم صحیفہ سجادیہ|•
"أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء"
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
🕊{@moharam_98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲┊ #پستـــــاینستاگࢪام
دنیـــــامحلگذرھ…
#محمدحسینپویانفࢪ🎙
#امام_حسین ؏
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
🕊{@moharam_98
『 رُوضَةُ الحُسيݧ 』
•°❥| #غمنامـــــہ 📚 | #ترجمہ_مقتل_لهوفـ •|أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهے|• ابن زياد ب
•°❥| #غمنامـــــہ
📚 | #ترجمہ_مقتل_لهوفـ
•| أَلسَّلامُ عَلَے ابْنِ زَمْـزَمَ وَ الصَّـفا|•
آنگاه ابن زياد دستور داد، امام سجّاد عليہ السّلام و همراهانش را بہ خانہ اى ڪہ
در ڪنار مسجد اعظم ڪوفہ بود بردند و در آنجا زندانے نمودند.
زينب عليها السلام [براى اينكه مبادا بانوانى به ملاقات آنها بيايند و همين ملاقات موجب يك نوع شماتت و تحقير خاندان عصمت گردد] فرمود:
«هيچ زن عرب نژاد حقّ ملاقات با ما را ندارد، جز ڪنيزان ڪہ آنها نيز مانند ما اسيرى ديده اند.»
سپس عبيد اللَّه بن زياد فرمان داد تا سر مقدّس حسين عليه السّلام را در ڪوچہ هاى ڪوفہ بگردانند، مأموران اين فرمان را اجرا نمودند،
سپس عبيد اللَّه بن زياد (در مسجد اعظم كوفه در ميان اجتما؏ مردم)
بالاى منبر رفت پس از حمد و ثناى الهى در ضمݩ گفتاࢪش چنين گفت: «حمد و سپاس خداوندى را ڪہ حق و صاحبان حق را آشڪار كرد، يزيدو شيعيانش را پيروز و چيره نمود، و دروغگو و پسر دروغگو را كشت.»
او همين ڪہ سخن را به اينجا رسانيد، عبداللَّه بن عفيف ازدى ڪہ از پارساياݧ و شيعيان نيڪ حضرت علے عليه السّلام بود، و چشم چپش در جنگ جمݪ كه در ركاب على عليه السّلام با دشمن مى جنگيد بر اثر اصابت تير، و چشم راستش را در جنگ صفّين نابينا شده بود، و همواره در مسجد اعظم ڪوفہ هر روز تا شب در نماز و عبادت به سر مى برد.پس از شنيدن سخن گستاخانه ابن زياد، برخاست و چنين فرياد زد:
يا ابن مرجانة انّ الكذّاب بن الكذّاب انت و ابوك و من استعملك و ابوه يا عدوّ اللَّه...
اى پسر مرجانه! همانا دروغگو و پسر دروغگو تو و پدرت و كسے است كه تو و پدرت را بر گرده مردم سوار كرد، اى دشمن خدا آيا فرزندان پيامبراݩ را میكشےو آنگاه اين گونه بر فراز منبرهاى مسلمانان سخن مى گويے؟!
عبيد اللَّه بن زياد خشمگين شد و گفت: اين سخنگو كيست؟! عبد اللَّه گفت: «سخنگو من هستم اى دشمن خدا! آيا فرزندان پاك پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم را كه خداوند هر گونه ناپاكى را از آنها زدوده مى كشى، و گمان مى كنى كه مسلمان هستى؟ واى بر اين مصيبت! كجايند فرزندان مهاجران و انصار تا از تو رئيس ياغى تو كه ملعون پسر ملعون از زبان رسول خداوند جهان است انتقام بكشند.»
ابن زياد بيشتر خشمگين شد، به طورى كه رگهاى گردنش پر از خون گرديد و گفت: «او را دستگير كرده و نزد من بياوريد»
جلّادان از هر سو به طرف عبد اللَّه شتافتند تا او را دستگير كنند، در اين ميان اشراف طايفه ازد (كه او از آن طايفه بود) از پسر عموهايش برخاستند و او را از دست مأموران نجات دادند و از در مسجد خارج نموده و به خانه اش رساندند.
#وقایعبعدازعاشوࢪا
#ادامہ_دارد...
♡| ڪپے با ذڪر صلوات آزاد |♡
🕊 @moharam_98
•|قرائت دعاےهفتم صحیفہ سجادیہ|•
"أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء"
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
🕊{@moharam_98
دعایهفتمصحیفهسجادیه۩حسینحقیقی.mp3
3.8M
•|قرائت دعاےهفتم صحیفہ سجادیہ|•
"أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء"
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
🕊{@moharam_98
gharar-nabood.mp3
6.76M
『 ♡ #بہ_وقت_مداحے 🎧 ♡ 』
دلگیرتر از هر روز تو حسرت فردا
#امام_حسین ؏
#محمدحسینحدادیان 🎧
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
🕊{@moharam_98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『 اےسوختہترینبدنزیرآفتابـ💔!
『 رُوضَةُ الحُسيݧ 』
•°❥| #غمنامـــــہ 📚 | #ترجمہ_مقتل_لهوفـ •| أَلسَّلامُ عَلَے ابْنِ زَمْـزَمَ وَ الصَّـفا|• آنگاه اب
•°❥| #غمنامـــــہ
📚 | #ترجمہ_مقتل_لهوفـ
•|أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْـمَـأْوى|•
ابن زياد به جلّادانش چنين فرمان داد: «برويد و اين كور طايفه ازد را كه خداوند قلبش را نيز همچون چشمش كور كرده دستگير كرده و نزد من بياوريد.»
جلّادان به سوى خانه عبد اللَّه حركت كردند، اين خبر به طايفه ازد رسيدند، آنها با عده اى از قبايل يمن اجتماع كردند تا از دستگيرى بزرگشان عبد اللَّه جلوگيرى نمايند.
وقتى كه ابن زياد از ماجرا با خبر شد، قبيله هاى مضر را احضار كرد، و محمّد بن اشعث را همراه آنها براى جنگ با قوم ازد فرستاد.
طرفداران ابن زياد با طايفه ازد جنگ سختى كردند، به طورى كه جماعتى از عرب در اين ميان كشته شدند، سرانجام طرفداران ابن زياد خود را به خانه عبد اللَّه بن عفيف رساندند، در خانه او را شكستند و به خانه او هجوم بردند.
عبد اللَّه، دخترش را صدا زد، و گفت: «دشمنان از راهى كه بيم داشتى آمدند، با تو كارى ندارند، شمشير مرا بياور.»
دختر عبد اللَّه شمشير پدر را آورد و به پدر داد، عبد اللَّه شمشير مى كشيد و از خود دفاع مى كرد و در اين هنگام چنين رجز مى خواند:
«من فرزند عفيف، صاحب فضل و پاك سرشت هستم، پدرم عفيف است كه مادر او «امّ عامر» مى باشد.
چه بسيار زره پوشان و سر برهنگان چابك و قهرمان از شما را بر زمين افكنده ام.»
دختر عبد اللَّه مى گفت: «اى پدر! كاش مرد بودم و در پيش روى تو با اين قوم گنهكار و قاتل عترت پاك پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم مى جنگيدم.»
#وقایعبعدازعاشوࢪا
#ادامہ_دارد...
♡| ڪپے با ذڪر صلوات آزاد |♡
🕊 @moharam_98
•|قرائت دعاےهفتم صحیفہ سجادیہ|•
"أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء"
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
🕊{@moharam_98
دعایهفتمصحیفهسجادیه۩حسینحقیقی.mp3
3.8M
•|قرائت دعاےهفتم صحیفہ سجادیہ|•
"أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء"
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
🕊{@moharam_98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲┊ #کلیپدلتنگـی
دستامو بگیر پاشم حسیـــــن ؏
#سیدرضانریمانے
#امام_حسین ؏
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
🕊{@moharam_98
『 رُوضَةُ الحُسيݧ 』
•°❥| #غمنامـــــہ 📚 | #ترجمہ_مقتل_لهوفـ •|أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْـمَـأْوى|• ابن زياد به
•°❥| #غمنامـــــہ
📚 | #ترجمہ_مقتل_لهوفـ
•|أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ|•
دشمنان از هر سو عبد اللَّه را محاصره نمودند، عبد اللَّه شجاعانه از خود دفاع مى كرد، به طورى كه هيچ كس نمى توانست بر او چيره شود، دشمن از هر سو كه به طرف عبد اللَّه مى آمد، دختر عبد اللَّه مى گفت: پدر، از فلان جهت آمدند، به اين ترتيب درگيرى ادامه يافت تا اينكه دشمنان زياد شدند و عبد اللَّه را محاصره كردند.
دخترش فرياد مى زد: «آه ذليل شدم، بر پدرم چيره شدند، او ياورى ندارد تا او را كمك كند.» عبد اللَّه شمشيرش را به دور خود گردش مى داد، و چنين رجز مى خواند:
اقسم لو يفسح لى عن بصرى ضاق عليكم موردى و مصدرى
«سوگند به جانم اگر چشمانم بينا بودند، شما در ورود و خروجتان در بن بست سخت قرار مى گرفتيد.»
جنگ همچنان ادامه يافت تا اينكه عبد اللَّه را دستگير كرده و سپس او را نزد ابن زياد بردند، وقتى كه ابن زياد او را ديد گفت: «حمد و سپاس خداوندى را كه تو را رسوا ساخت.»
عبد اللَّه گفت: اى دشمن خدا، براى چه خداوند مرا رسوا نمود؟
و اللَّه لو يفسح لى عن بصرى ضاق عليك موردى و مصدرى
«سوگند به خدا اگر ديدگانم بينا بودند، عرصه را در ورود و خروج بر شما تنگ مى كردم.»
#وقایعبعدازعاشوࢪا
#ادامہ_دارد...
♡| ڪپے با ذڪر صلوات آزاد |♡
🕊 @moharam_98
.
منرا
هوایِبهشتنیست…؛
کربوبلاببرید...🖐🏻🖤؛
♡| ڪپے با ذڪر صلوات آزاد |♡
🕊 @moharam_98
#امام_حسین ؏💔🕊
چَندیستدَرحَریمِتوراهَمنمیدهَند
مَـטּبیوَفآشُدَم،توچرآقَهرمیکُنےحُسیـטּ
ڪپےباذڪرصلواتآزاد
🕊{@moharam_98