eitaa logo
هیئت محبین حضرت علی اکبر علیه السلام
129 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
386 فایل
هیئت محبین حضرت علی اکبر علیه السلام 🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 @moheb_aliakbar https://eitaa.com/joinchat /3838640322C9ad5e48f07 قرار هفتگی؛ #عاشقانه؛ هر هفته شنبه ها بعد از نماز مغرب و عشا سعادتی‌بہ‌جھان‌مثلِ‌ . . دوست‌داشتنت‌نیست‌ امام‌حسین :) ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سرباز ولایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بعد از کلاغ های ضد صهیونیسم، ویدئوی این گربه ی ضد اسرائیل هم داره دست به دست می‌شه 😂
هدایت شده از سرباز ولایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظر رهبر انقلاب درمورد جذب حداکثری جذب کنید البته منظورم منافق نیست
🔴توجه🔴 🔴توجه🔴 باسلام وادب اردوی دوچرخه سواری ساعت8صبح مبدأ:مسجدالنبی مقصد: ناژوان _جاده سلامت وسایل مورد نیاز: بطری آب 15000تومان پول دعای خیر پدرو مادر جهت اطلاعات بیشتر باشماره تلفن 09907752619تماس حاصل فرمایید. @moheb_aliakbar
گر علی ساقی عشق و حرمش همچو سبوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست شب معنوی داشته باشید 🟡 کانال ˙·٠•●♥ ♥●•٠· @moheb_aliakbar
⭕️ طراحی دشمن برای ایران ما چیست؟ 🔰 سال 1975 در یکی از کلیساهای منطقۀ عین‌الرمانه مراسم عروسی بود. اتومبیلی با مسلسل حاضران عروسی (از جمله پیر جمیل رهبر حزب فالانژ که سالم ماند) را به رگبار گلوله می‌بندد و فرار می‌کند و تا به امروز دربارة‌ این اتومبیل اطلاعاتی وجود ندارد. بعدازظهر‌‌ همان روز در استادیوم ورزشی در غرب بیروت مسابقة فوتبالی بود. پس از پایان بازی تماشاگران که اکثرا فلسطینی بودند، سوار اتوبوس می‌شوند تا به اردوگاه‌های خود بازگردند. یکی از این اتوبوس‌ها از مقابل همین کلیسا که دو ساعت قبل به رگبار بسته شده بود، با پرچم فلسطین و لبنان و سر دادن شعار عبور می‌کند. جوانان حزب مسیحی افراطی فالانژ، آن‌ها را به رگبار گلوله می‌بندند و عدۀ بسیاری کشته می‌شوند. این حادثه، جرقه جنگ داخلی لبنان برای 15 سال میشود. اول با هفت تیر و مسلسل کم کم با آرپیجی و تانک و توپخانه به کشت و کشتار میپردازند. فالانژها حتی «قتل علی الهویه» (کشتار بر اساس اسم) راه میندازند، هر کس اسم مسلمان دارد، بی هیچ جرمی صرفا بخاطر «اسم مسلمان» قتل عام میکنند. در جنگ داخلی 120 هزار نفر کشته میشوند، 1 میلیون نفر آواره و مهمتر از همه: اسرائیل به کمک فالانژها می آید و لبنان را اشغال میکند! آری! سالها بود در لبنان، مسیحی و شیعه و سنی کنار هم زندگی میکردند. تا اینکه اسرائیل پیدا شد و لبنانی را با لبنانی، لبنانی را با فلسطینی و سوری و.. به جان هم انداختند. و نتیجه شد یک جنگ خانمانسوز بر اثر یک جرقه کوچک. 🔰در هر جامعه ای، وجود دارد و طبیعی هم هستند. شکاف های نسلی، جنسیتی، طبقاتی، قومیتی، باورهای فرهنگی، سیاسی و مذهبی و حتی ورزشی. شکاف نسل جدید و قدیم، شکاف دختر و پسر، زن و مرد، قوم الف و ب، طرفداران تیم فوتبال x و y، مسلمان و مسیحی، کاتولیک و پروتستان، شیعه و سنی، مذهبی یا غیرمذهبی، دانشجو و غیردانشجو، کارمند و شغل آزاد، معلم و کارگر، چپ و راست ووو. صدها و بلکه هزاران شکاف میتوان برای یک جامعه تعریف کرد. این شکاف ها، خطوط رقابت و منازعه در جوامع هستند که میتوانند غیرفعال، نیمه فعال یا فعال باشند. شکاف های اجتماعی از نظر تاثیرگذاری بر زندگی سیاسی دارای مراحل غیرفعال (وجود تفاوت)، نیمه فعال (ایجاد هویت گروهی)، فعال (سازماندهی و برخورد) هستند. وقتی یک جامعه در معرض بحران قرار میگیرد که شکاف ها و تفاوت های طبیعی به ناگاه فعال شوند و به مرحله دشمنی برسند. آنگاه مردم همدل و یکرنگ دیروز که بی هیچ مشکل و کینه ای زندگی میکردند، همه در مقابل یکدیگر صف می بندند. ❌هموطن با هموطن، همسایه با همسایه، خواهر با برادر، حتی زن با شوهر رودر روی یکدیگر قرار میگیرند و پیوندهای اجتماعی و دلبستگی های درونی یک جامعه فرو می پاشد. وقتی یک جامعه از درون دچار بحران شد، حال هر دشمن خارجی که خود عامل طراحی این شکاف افکنی بوده یا فرصت طلب است وارد میدان میشود و ضربه نهایی را بر فرق کشور هدف فرود می آورد. 🔰 از بدو انقلاب تا دهه هفتاد، تقریبا هیچیک از شکاف های اجتماعی ایران فعال نبود. دولت اصلاحات آمد و به ناگاه شکاف فارس و ترک و کرد و لر، شکاف چپ و راست، شکاف جمهوریت و اسلامیت، شکاف مذهبی و سکولار، شکاف ملی گرا و اسلامگرا، شکاف غربگرا و شرق گرا، شکاف چادری و مانتوی، و دهها شکاف خفته یا جدیدالظهور را با جنگ رسانه ای سهمگینی فعال و ملتهب کرد. شکاف هایی که بعدا روز به روز زیادتر و رنگارنگتر شد. تا زمانی که شکاف باحجاب بیحجاب، با جرقه مرگ یک دختر به شورشهای چندماهه در ایران منجر شد. و در آینده هم ادامه خواهد داشت. رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان نیروهای مسلح تاکید کردند: «مشغول دشمنی‌های جزئی نشوید، به اصلِ «طرّاحی دشمن» توجه کنید. اینها نگاه می‌کنند برنامه‌ریزی می‌کنند می‌بینند اینجا احتیاج است به اینکه یک دعوایی راه بیفتد برای اینکه فلان جا سود ببرند؛ این دعوا را اینجا راه می‌اندازند برای اینکه مثلاً سودش را آنجا ببرند!» جامعه ایران به لطف دشمنان خارجی و خائنان یا جاهلان داخلی، مملو از شکاف های نیمه فعال و فعالی شده که هر لحظه میتواند خاطره عروسی در کلیسای عین الرمانه را زنده کند. چرا که دشمن یکی است و همان دشمنی که جنگ داخلی لبنان را کلید زد، جنگ داخلی سوریه و عراق را هم کلید زد و برای ایران هم همین "طراحی" را دارد. پس روشن است هر فرد یا گروهی که به شکاف ها دامن زند، و بجای دعوت به همبستگی اجتماعی و همدلی واتحاد، ندای تفرقه و خشونت و نفرت جمعی سر دهد، در این «طراحی دشمن» بازی میکند. چه بداند چه نداند. وظیفه ما برای حفظ و کارامدسازی جمهوری اسلامی، تقلیل و کمرنگ کردن شکاف ها با بیشترین دقت و عطوفت اجتماعی در عین حفظ هویت اسلامی و توحیدی جامعه ایران است. متن کامل یادداشت در فارس: http://fna.ir/3cav61
🔴⚡️امنیت برقرار میکنیم، این هم نمونه کارمون! 🔺آیا بایدن جگر دارد اینگونه وارد خاورمیانه نه، وارد اروپا شود!؟
🔻مدیرکل بیمه‌های اجتماعی وزارت کار، برکنار شد 🔹در پی اظهارات حاشیه‌ساز‌ مدیرکل بیمه‌های اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، درخصوص ناتوانی دولت در پرداخت حقوق بازنشستگان، وی با دستور معاون رفاه و امور اقتصادی این وزارت‌خانه از سمت خود برکنار شد. 🔹وی چند روز پیش گفته بود به‌زودی مجبوریم کیش، قشم و خوزستان را بفروشیم تا بتوانیم حقوق بازنشستگان را بدهیم.
دقت نظر تا به کجا؟ گسترش فضای مجازی و در اختیار قرار گرفتن فرصت گفت‌وگوهای گروهی و اظهارنظر درباره مسائل و اشخاص گوناگون، همزمان که فضای تضارب آرا و پویایی جامعه را فراهم می‌کند، خطر اشاعه سخنان ناقص و نادرست و در نتیجه پایمال شدن حق‌ دیگران را درپی داشته است. در همین زمینه روایتی از رهبر انقلاب درباره رعایت حق‌الناس وجود دارد که قابل تأمل است. بعد از نگارش سرمقاله «مذاکره مستقیم» در روزنامه اطلاعات توسط عطاءالله مهاجرانی، رهبر انقلاب در یک سخنرانی عمومی طرح موضوع مذاکره با آمریکا را نکوهش می‌کنند. رهبر معظّم انقلاب اسلامی با اشاره به این مقاله در پیامدهای آن فرمودند: «من معتقدم کسانی که فکر می‌کنند باید با رأس استکبار – یعنی آمریکا- مذاکره کنیم، یا دچار ساده‌لوحی هستند یا مرعوبند. من بارها این نکته را عرض کرده‌ام که استکبار، بیش از اینکه نان قدرت و توانایی خویش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را می‌خورد. اصلاً استکبار، با تشر و اُبُهَّت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن زنده است.» در پی این موضوع فشار سنگینی از سوی افکار عمومی متوجه مهاجرانی می‌شود که در نهایت رهبر انقلاب در نامه ای به مهاجرانی می‌نویسند که اگر سخنان من باعث واردشدن فشار به شما شد، از شما عذر می‌خواهم.👇👇👇 نامه به آقای عطاءالله مهاجرانی درباره‌ی مقاله‌ی «مذاکره‌‌ی مستقیم» بسمه تعالی برادر گرامی، آقای عطاءالله مهاجرانی شنیدم بعضیها از حرفهای امروز من، قصد طعن و توهینی نسبت به جناب‌عالی استنباط کرده‌اند و شاید بعضی خواسته‌اند یا بخواهند آن را مستمسکی برای اهانت به شما بسازند. اعلام میکنم که این استنباط غلط است. من یک فکر را تخطئه کرده‌ام و نیت توهین به کسی نداشته‌ام و اگر بدون اراده‌ی من به شما توهین شده است، از شما عذر میخواهم. من شما را ده سال است به صدق و صفا و طهارت می‌‌شناسم و مطمئنم جز دلسوزی و خیرخواهی، نظری نداشته‌اید. شما همچنان برادر خوب من هستید و حداکثر آن است که به توصیه‌ی شما در مقاله‌ی «مذاکره‌ی مستقیم» عمل نخواهیم کرد. والسّلام علیکم - سیّدعلی خامنه‌ای - ۱۲/۰۲/۱۳۶۹ ✅ نکات تحلیلی: رهبری ملت را متوجه یک فکر کردند که به صورت جریان در میان برخی مسئولان وجود داشت و در واقع خواهان مقابله و تخطئه با این فکر شدند. فکری که بعد از رحلت امام خمینی(ره) از دولت‌های سازندگی و اصلاحات آغاز شد و تاکنون نیز ادامه دارد. فکری که گمان می‌کند در مذاکره با آمریکا – شیطان بزرگ – راه خلاصی از مشکلات وجود دارد! و علیرغم تاریخ روشن که گواه بر جنایت آمریکا و غیرقابل اعتماد بودن اوست، می‌خواهد به آمریکا خوش‌بین باشد و اعتماد کند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دفتر یکی از مراجع تقلید که ۱۳ هزار جفت کفش به مناطق محروم استان کهگیلویه و بویراحمد عیدی داد ارزش ریالی این ۱۳ هزار جفت کفش، حدود ۵ میلیارد تومان می‌باشد. اوایل رمضان ۸ هزار جفت کفش و الآن هم ۵ هزار جفت کفش دیگر اهدا شد.
🔴 مولوی هم یک اسطوره است ‼️ 🔹 مولوی عبدالحمید در پاسخ به مولوی گرگیج گفته است رضاشاه اسطوره است و نباید به او توهین شود. بنظرم مولوی عبدالحمید درست می گوید که رضاشاه برایش اسطوره است، چرا که زمانیکه به اشرف دستور داد با علی قوام ازدواج کند اشرف اصلا قیافه قوام را هم ندیده بود. خاطرات اشرف را بخوانید تا بدانید که می گوید موقع ازداواج اجباریم «اگر پیراهن سیاه پوشیده بودم مناسب تر بود.» 🔹 اصلا دختر چه به این فیس و افاده ها. وقتی اشرف از رضا پهلوی خواست مثل محمدرضا در سوییس درس بخواند در تاریخ می خوانیم «با پشت دست به دهان او زد و اشرف که همیشه بعد از کتک خوردن آرام می‌گرفت، آن روز نیز آرام شد.» 🔹 ظاهراً مولوی به اسطوره اشان اقتدا کرده اند که جشن ازدواج می گیرند و عروس را به جشن ازدواج شان راه نمی دهند و آروغ روشنفکری می زنند و شعار زن، زندگی و آزادی سر می دهند. 🔹 آقای عبدالحمید کاش داستان قتل عام مردم بلوچِ کوهکِ سراوان و ساخت گور دسته جمعی از اجساد بلوچ ها را در دوره اسطوره تان(رضاشاه) می خواندید شاید از مردم غیور و مظلوم سیستان و بلوچستان خجالت می کشیدید. 🖌 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔴⚡️شهادت روی پیاده‌رو 🔺توصیف اولیه از غیرتمندی مردی اهل دیار سربداران؛ شهید مهندس حمیدرضا الداغی: بر اساس شنیده ها 🔺ساعت به نُه و نیم نزدیک می شود؛ حمید دارد می رود دنبال دخترش. آوا خانه رفیقش است. حمید رسیده به فلکه سه گوش. افتاده است توی خیابان ابوریحان. آن دور و برها ظاهرا خلوت است. پرنده یا هر چیز دیگری زیاد پر نمی زند. چراغ برق های خیابان نفس شان تازه نیست، خوب نمی دمند. کتاب فروشی و مغازه اِسنُوا و دیگر جاها تعطیل است. طبیعی ست؛ ساعت نه و نیم شب، آن هم جمعه چرا باز باشند؟! 🔺چشم تیز می کند. می‌بیند سه پسر افتاده اند به جان دو دختر. نزدیک شان شده اند. چنگ می اندازند سمت دختران. پسر دستش را چنگک می کند دور مچ دختر، می گیرد می کشدش حریصانه. حمید خیابان را رد می کند پا می گذارد توی پیاده رو. می رود که مثل همیشه مثل دفعه های پیش سد بزند جلوی آدم های نامردی که دنبال لذت طلبی اند. 🔺پسران می خواهند دو دختر را به زور ببرند توی ماشین. ماشین شان را آن طرف پیاده رو یا خیابان گذاشته اند. دختر خودش را می کشد عقب. نمی دانم داد می زند کمک می خواهد یا نه. پسر وحشیانه دختر را می کشد. حمید که می بیند از آن طرف خیابان می آید. داد می زند که ول کنید چه کارش دارید؟! 🔺خودش را می رساند. توی دل دختران لرزه افتاده است. نمی دانم حمید آن لحظه دخترش آوا آمده بود جلوی چشمش یا نه. ولی هر چه بود رفته بود وسط معرکه که نجات دهد. پسر سیاه پوش، پیرهن می زند بالا چاقو را از کمرش می کشد بیرون. حمید با لگد می رود سمت پسر. پسر دوم می پیچد پشت حمید. حمید یک لگد دیگر می زند به پسر جلویی. پسر دوم از عقب چاقو را تند تند فرو می کند توی گُرده حمید. پسر دیگر از جلو چاقو را می زند توی سینه حمید. پسر سوم که لباس زرد پوشیده، ایستاده است نگاه می کند. دختری که ماسک زده چیزهایی می گوید. دختر دیگر که موهایش ریخته ست روی شانه اش بدون روسری چیزی نمی گوید. چاقوست که از جلو و عقب توی تن حمید می رود. حمید نمی توماند نفر عقب را بزند. فقط مشت هایش می رود به سوی جلو. نفر عقب تا جا دارد با سنگ دلی و تیرگی، تیغ تیز فرو می کند. دو مرد از آن طرف پیاده رو می آیند راه شان را کج می کنند می افتند توی سرازیری خیابان و ناپدید می شوند. نبوده اند انگار هیچ وقت. 🔺دو پسر حمید را ول می کنند می ایستند جلویش چیزهایی می گویند. حمید جواب می دهد دستش را می گیرد سمت شان. سه مرد از پشت حمید پیدای شان می شود. یکی از مردها که کچل است می رود دو پسر را دور می کند. 🔺خون دارد از از زیر پوست حمید می آید بالا بافت های لباسش را رد می کند می رسد روی پیراهن. پشتش خیسِ خون شده. روی سینه اش هم خون زده و درد می کند. از زیر ماسک سفید رنگش یک کله نفس می کشد. قلبش می زند. نمی دانم دارد به چه فکر می کند. آوا را یادش هست؟ آمده بود دنبالش؟ منتظر است. 🔺یک موتوری می رسد. حمید را که می بیند سوارش می کند. پیراهن حمید پرخون تر شده. نمی دانم موتور سوار به حمید چیزی می گوید یا نه. فقط گاز می دهد سمت چهار راه دادگستری. می رود بیمارستان. سر چهارراه یک نفر سرش را از پراید در آورده می گوید: «تلوتلو می خورد». موتورسوار تا می آید کاری کند حمید می افتد روی آسفالت. ترافیک می شود. مردم دوره می کنند. مغازه دارها سرک می کشند قاطی جمعیت می شوند. حمید دردش آمده چیزی می گوید: - کمک! 🔺یک نفر زنگ می زند 115. اورژانس زود می رسد. حمید را می برند تو. تا می رسد بیمارستان رفته ست توی کُما. آوا نشسته است ثانیه می شمارد پدر بیاید زود برود خانه ولی از حمید خبری نیست. آوا شماره خانه را می گیرد می گوید: -بابا نیومده! کجاست؟ 🔺یک ساعت بعد یعنی یازده شب از فرمانداری زنگ می زنند به همسر حمید. می گویند: «آقای شما با کسی خصومت دارد؟» همسر حمید می گوید: «نه! چرا می پرسید؟ یعنی دوباره به خاطر امر به معروف کاری کرده؟» ...