eitaa logo
هیئت محبان الائمه رزمندگان فردیس
417 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
7 فایل
🕌 مستقر در حسینیه امام خمینی رضوان الله علیه 🔶️ واقع در 🔹️ استان البرز، فردیس، فلکه سوم، انتهای خیابان ۱۱ شرقی قدیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
9.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هزینه‌ یه ایستگاه صلواتی کوچیک که ۴ شب بخواد قند و چای بده میشه ۱۵۰ میلیون!!!🧐 📝 پاورقی 📌 شنبه تا چهارشنبه 🕗 ساعت ۱۹:۴۵ 📺 شبکه دو سیما
/‍ ♦️نهم مرداد ۱۲۸۸  یکی از عجیب ترین حوادث تاریخ ایران بوقوع پیوست. ‼️روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری (۹ مرداد ۱۲۸۸)، کیفیت غسل و کفن و دفن ...😭😥‼️ در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد غریبه بود جلو آمد بالای جنازه ایستاد جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا ..... ▪️تحویل جنازه عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشه‌ای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند. ▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد. بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم. سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم. یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند. صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچ‌کاری کردیم. ♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم. 🏴 کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشت‌دیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام می‌دادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال می‌افتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان. 🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش  مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست. همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم. شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبره‌ای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت. و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است . 📗کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید& نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲ گروه راویان سپاه ثارالله کرمان
18.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 تنها شاهد زنده قتل عام ۱۷۵ شهید غواص:‌‌ عمق فاجعه زنده به گور کردن بچه‌ها، خیلی فجیع تر از چیزیه که شنیدید هست،مثل یک راز تو دلم می مونه تا فردای قیامت... (ستاد یادواره شهدا و اداره حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس شهرستان فردیس) 🌹 نثار ارواح طیبه شهدا صلوات... معبر شهدا👇 @shohada_fardis گروه خادمین مردمی شهدای فردیس👇 https://eitaa.com/joinchat/982450520Cda6879c7b0
. ۱/۲- علیرضا محمودی‌پارسا؛ نوجوان رزمنده‌ای که در تصویر بالا، اسلحه‌اش را در آغوش کشیده و کنار تانک خوابیده؛ توبه‌نامه‌ای دارد که برای همه مردم و مسئولین قابل تأمل است. او بچه‌ی رجایی‌شهر کرج(گوهردشت) بود و ۱۳۴۸/۰۴/۲۳ متولد شد. ۱۳ ساله بود که داوطلبانه ۵بار در جبهه‌ی کردستان حضور یافت. ۱۳۶۱/۱۰/۲۶ عازم جبهه «فکه» شد و ۳۳روز بعد در ۲۷بهمن با ترکش خمپاره از ناحیه شکم و سینه به شدت مجروح شد و ۲ روز بعد، جامی از شربت شهادت را از دست حضرت قاسم(سلام‌الله‌علیه) گرفت و سرکشید. چقدر آرمان‌ها، اهداف، آرزوها، دغدغه‌ها و تصورات امروز نوجوانان ۱۳ ساله‌مان که نه! مردان و زنان ۵۰ ساله‌ی متدین و مذهبی‌مان شبیه آرمان‌ها، اهداف، آرزوها، دغدغه‌ها و تصورات نوجوانانی مثل علی‌رضا محمودی‌پارسا، محمدحسین فهمیده، بهنام محمدی، احمدعلی نیری، آرمان علی‌وردی، روح‌الله عجمیان و صدها و هزاران شهید افسانه‌ای تاریخ انقلاب اسلامی است؟! البته بحمدالله امثال محسن حججی و مجید قربانخانی و... زیادند ولی تا شرایط آرمانی، راه زیادی در پیش داریم. کنون صبر باید بر این داغ‌ها که پر گل شود کوچه‌ها، باغ‌ها ادامه در مطلب ۲/۲ 👇
. ادامه از مطلب ۱/۲ 👆 ۲/۲- بخش‌هایی از توبه‌نامه نوجوان شهید ۱۳ ساله؛ علی‌رضا محمودی‌پارسا: «[خدایا به تو] پناه می‌برم... از این که حسد کردم... از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی‌دانستم. از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم. از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم. از این که مرگ را فراموش کردم. از این که در راهت سستی و تنبلی کردم. از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم. از این که در سطح پایین‌ترین افراد جامعه زندگی نکردم. از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند. از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم. از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده‌دارتر از همه هستم. از این که لحظه‌ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم. از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع‌تر نبودم. از این که شکمم سیر بود و یاد گرسنگان نبودم. از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید. از این که نشان دادم کاره‌ای هستم، خدا کند که پُست و مقام پَستمان نکند. از این که ایمانم به بنده‌ات بیشتر از ایمانم به تو بود. از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که تو بهتر از دیگران می‌نویسی و با حافظه‌تری. از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را درآوردم. از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند. از این که از گفتن مطالب غیرلازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم. از این که کاری را که باید فی سبیل‌الله می‌کردم، نفع شخصی، مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم. از این که نماز را بی‌معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. از این که بی‌دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم. از این که "خدا می‌بیند" را در همه کارهایم دخالت ندادم. از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا ... به نشنیدن زدم. و...»
شهید ۱۳ ساله؛ علی‌رضا محمودی‌پارسا رجایی‌شهر کرج
🚨امروز شنبه ۱۴ مرداد ماه سال ۱۴۰۲ هجری شمسی برابر ۱۸ محرم الحرام سال ۱۴۴۴ هجری قمری و مصادف با ۵ آگوست جولای سال ۲۰"۲۳ میلادی 🚨صدور فرمان مشروطیت ۱۲۸۵ هــ ش 🚨روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨سلام بر حسین ع 🏴 اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ 🏴عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائڪَ 🏴 عَلَیْڪَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما 🏴 بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا 🏴جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِڪُمْ 🏴اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🏴 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🏴وَعلے اولاد الحسين 🏴 وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🌱 سلام و احترام، به اطلاع کلیه شهروندان و خانواده‌های متدین استان البرز می‌رساند، حوزه علمیه اباصالح المهدی(عج) از میان برادران واجد شرایط در کسوت سربازی امام زمان ارواحنا له الفداء طلبه می‌پذیرد. 🌹 به همین جهت دانش آموزان پایه های هشتم، نهم، دهم جهت کسب اطلاعات بیشتر، مشاوره و ثبت نام با شماره تماس های درج شده در پوستر اطلاع رسانی بالا و یا آی دی های زیر در ایتا ارتباط برقرار نمایند. @h_marefat @ebadivaghar