‍ 🔸‍ باذن الله.... بگذار تا #بگریم چون ابر در #بهاران کز سنگ ناله خیزد روز #وداع #یاران 🔹این یادداشت را آبان ۹۶ در روز تشییع پیکر شهید نبی لو نوشتم، حالا درست ۴ سال از آن ایام می گذرد و حاج حسن آقای بیات به وصال یار رسیده است... حالا حاج حسن بیات بعد از پنج سال به ایستگاه آخر چشم انتظاری و فراق فرزند برومندش رسیده است، این چند سطر را بخوانید لطفا. 🔹من از کودکی با خانواده شهدا زیسته ام، بچه تر که بودم از مقابل صحن #امامزاده_حسن«ع» با #مادران_شهدا سوار بر اتوبوس می شدیم و می رفتیم بهشت زهرا(س) 🔹#مادران شهدا #آش_نذری می پختند و #چای و #خرما می دادند. یک جورهایی آشنا هستم با این دلتنگی، با این طراوات و با این فرهنگ... این عکس برای روز #تشییع پیکر آقا #مصطفی نبی_لو است و اشک های آقا بیات #پدر_شهید #مدافع_حرم، بچه محله و همکارمان... 🔹من از کیفیت رابطه آقا مصطفی و آقا بیات اطلاعی ندارم. اما می دانم که همه شهدا #برادران ما هستند، اما این را می دانیم که دست #شهید در عالم باز است و از نفس قدسی شان از عالم بر ما احاطه دارد، آقای بیات که خود داغ فرزند دیده، زمان خوب و جای خوبی برای طلب خیر و استخاره انتخاب کرده... 🔹از شما چه پنهان با دیدن این صحنه و بعدتر این #عکس #دراماتیک که آقا سید صالحی ثبت کرده، اشک ها ریختم... 📸 با خودم می گفتم ای کاش آقا سید کمی لنز دوربینش را بیشتر می چرخاند، تا لبخند شیرین #شهید_نبی_لو بیشتر نمایان می شد. این عکس را، این لبخند را بارها و بارها روی پروفایل شهید دیده بودم. این بار اما آقا مصطفی نظر کرده بود به #وجه_الله و لبخندش جنس دیگری داشت، خوشا به سعادتت برادر هنیا لک... 🔹آن روز خودم و به گمانم اهالی محله مان حال و هوای خوبی داشتند، مهمان داشتیم، #شهیدی که زنده است. هر شهید آمدنش تلنگری ست، به قول آقا مرتضای آوینی، شهید که بر کرانه ازای و ازلی وجود بر نشسته است، می تواند دستی بر آورد و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را بیرون بکشد از منجلاب... آری! ما نیازمند شهیدانیم! و نیازمندیم به زیارت قبور مطهرشان! و به گرفتن آش نذری و خرما از دست پدر و مادر شهدا... 🔹من خود نیاز دارم هر از گاهی بروم #گلزار_شهدا و بر مزار منورشان بنشینم و آن ها برایم فاتحه ای بخوانند، قدم بزنم و بنوشم هوای معطر گلزار شهدا را... 🔹شهید بیات عزیز، آقا مصطفی نبی لوی نازنین که خنده ات و سیمای مهربانت در دیدگانم حک شده است، ما به کمک و دعای شما و دوستان آسمانی تان نیازمندیم. دست شما در این عالم خیلی باز است، آن قدر باز هست که هر هفته سر سفره اباعبدالله(ع) مهمانید و نور می خورید و نور می آشامید. برای ما که دست مان کوتاه است، دعا کنید... ✍ به قلم خادم شهدا، رضا شاعری #رضا_شاعری #دارالشهدا #شهیدانه #شهيد_مصطفى_نبى_لو #شهید_مسعود_عسگری #شهید_محمدرضا_بیات #مدافعان_حرم

🔹یادواره هجده شهید فاطمیه قم ⏳ ۳ دیماه ۱۴۰۰ 💠 حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها @mohebbin_net

🎞 اکران اختصاصی فیلم #منصور ویژه هیئت‌محبین‌اهل‌بیت‌علیهم‌السلام 🏅فیلم تحسین شده درباره نقش شهید ستاری در تأسیس جهاد خودکفایی نیروی هوایی و تولید هواپیمای داخلی 🔻 زمان اکران 🔹یکشنبه ۲۱ آذر، ساعت ۱۸ 🔻 مکان اکران 🔹خیابان جمهوری، نبش کوچه ۶، سالن همایش های سازمان تبلیغات اسلامی قم 🔹هزینه بلیط: ۱۰ هزار تومان 🔻نحوه تهیه بلیط: 1⃣ بصورت آنلاین: واریز به کارت 6037991783307360 به نام سیدعلیرضا تقوی و ارسال رسید، نام و تعداد نفرات به حساب کاربری زیر در ایتا: @SAYYEDALSHOHADA 2⃣ بصورت حضوری: در جلسه جمعه شب (۱۹ آذر) هیئت‌ محبین‌ اهل‌بیت‌ علیهم‌السلام 👌استقرار برادران و خواهران در سالن بصورت جداگانه خواهد بود... @mohebbin_net

کم کم داریم نزدیک میشویم به ایام فاطمیه و سالگرد حمله ی ناجوانمردانه دولت بعث به مقتل الشهدا فاطمیه... تا روزی که قرار است برای این شهدا در جوار حضرت معصومه سلام الله علیها یادواره بگیریم، میخواهیم اون روزها رو ورق بزنیم و هجده شهیده ی زهراییمون رو بشناسیم... داشتم خاطرات افرادی که حضور داشتند رو میخوندم ؛ رسیدم به شهیده فاطمه سادات حسینی هرندی هفت و ماه نیمه... بعضی ها از همون اول نظر کرده میشوند... مثل فاطمه سادات... زلفش از روز اول با فاطمیه گره خورده بود... برای اولین بار در ایام فاطمیه و روضه حضرت زهرا سلام الله علیها در رحم مادر تکان خورد... انگار همون جا روح دمیده شد توی وجودش و دقیقا سال بعدش در همون جا روحش پر کشید. مادر فاطمه سادات خیلی اهمیت و ارادت ویژه ای نسبت به فاطمیه داشتند. پیراهن مشکی ای که برای فاطمه اش بود، لحظه شروع روضه آماده شد و به تنش کردن... دقیقا روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها... لحظه توسل به حضرت بود ذکر "یا وجیه عند الله "جاری بود که صدایی اومد و اون فاجعه اتفاق افتاد. چند ساعت بعد همه چشم ها به امداگر ها بود که چه افرادی بیرون میاورند. یهو دیدم فاطمه سادات روی دست یکی از امدادگرها هست... تمام لباسش پاره شده بود و... رفتم جلو گفتم بدید بچه رو میخوام بهش شیر بدم فکر می کردم... جوابم و دادن مگه مادرشی گفتم بله... زود قایمش کرد.... با دیدن این خاطره یاد غریبی حضرت رباب افتادم... علی خواب ندارد... پدر آب ندارد... خدا مادر بی شیر دگر تاب ندارد...

شهیده فاطمه سادات حسینی هرندی هفت و نیم ماهه از شهدای روضه حضرت زهرا سلام الله علیها

#استوری #هجدهم_های_18_تومانی 📱با انتشار این استوری در اینستاگرام، وضعیت واتساپ و... در ثواب این امر خیر شریک شوید... @mohebbin_net