eitaa logo
هیئت محبین حضرت سیدالشهداعلیه السلام
542 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
102 فایل
#مطالب #مفید_و_تاثیرگذار ⁦جلسه هفتگی #دوشنبه_شبها ساعت ۲۰ 🔺۲۰متری شهید مطهری؛ابتدای کوچه۳۸؛ #حسینیه_هیئت ۰۹۱۲۸۵۲۷۶۲۲📲 رسول رفیعی @rafiee9595 شماره کارت هیئت 6063737005172141💳 📜پاسخگویی به سئوالات شرعی و دینی @seyedreza122 حجت الاسلام #حسنی
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ 💕@mohebenseedashohad💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Mehdi Rasooli - Sobhe Rooze 3shanbe (128).mp3
3.24M
🔘 انگار نه انگار.... دیروز همینجا یکی خورد به دیوار... 🌷 انگار نه انگار... دیروز یه زن رو زدند بین انظار... 🔘 انگار نه انگار.... دیروز یه بچه شهید شد با مسمار....😭 حاج مهدی رسولی ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ 💕@mohebenseedashohad💕
12.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجالس ایام فاطمیه نثار اموات و که و میکنند فاتحه و صلواتی کنیم🌸 🎥 ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ 💕@mohebenseedashohad💕
✨﷽✨ ✅داستان کوتاه ✍یکی از آقایان نقل می کند: برادرم را که مدتی پیش فوت کرده بود در خواب دیدم با وضع و لباس خوبی که موجب شگفتی بود. گفتم: داداش دیگر آن دنیا کلاه چه را برداشتی؟! گفت: من کلاه کسی را برنداشتم. گفتم: من تو را می شناسم. این لباس و این موقعیت از آن تو نیست. گفت: آری . دیشب، شب اول قبرِ مادر قبرکن بود. آقا سید الشهدا(ع) به دیدن آن زن تشریف آوردند و به کسانی که اطراف آن قبر بودند خلعت بخشیدند و من هم از آن عنایات بهره مند شدم. بدین جهت از دیشب وضع و حال ما خوب شده و این لباس فاخر را پوشیده ام از خواب بیدار شدم ، نزدیک اذان صبح بود. کارهای خود را انجام داده و حرکت کردم به سمت تخت فولاد. برای تحقیقات سر قبر برادرم رفتم. بعضی قرآن خوان ها کنار قبرها قرآن می خواندند. از قبرهای تازه پرسیدم، قبر مادر قبرکن را معرفی کردند. رفتم نزد آقای قبر کن. احوال پرسی کردم و از فوت مادرش سوال کردم، گفت: دیشب شب اول قبر او بود 💥گفتم: روضه خوانی می کرد؟ روضه خوان بود؟ کربلا رفته بود؟ گفت: خیر ، برای چه می پرسی؟ داستان را گفتم ، او گفت: هر روز زیارت عاشورا می خواند 📚حکایاتی از عنایات حسینی، ص۱۱۱ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ 💕@mohebenseedashohad💕
ناله از چوب برآمد که چرا در شده بود! کوچه باران زده ی روضه ی مادر شده بود پیش مردی که دلش سوخته از هُرمِ جفا زندگی با هوسِ مرگ برابر شده بود یاسِ یاسین سپرِ حق شد وافتاد زمین آسمان شاهد بر پاییِ محشر شده بود نوک مسمار که آرامش از آن خانه گرفت تیر غم بر جگر فاتحِ خیبر شده بود؛ هیزمِ پشت در و شعله ی بی رحمیِ آن مجریِ سوختن یاسِ پیمبر شده بود؛ شاعران،با قلمِ بُغض بگویید مُدام یاد آن گل بنویسید که پرپر شده بود یاد تنها شدن دستِ خداوندِ وَدود بنویسید دلِ آینه مضطر شده بود علی وفاطمه گفتند زِ پیمانِ رسول ولی افسوس که گوش همگی کر شده بود کوفه هم راه تو را رفت مدینه به خدا، وسعت حق طلبی کمتر وکمتر شده بود میخِ در گریه به پهلوی کسی کرده و بعد، نیزه هم گریه کن روضه ی آن سر شده بود. شاعر: ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ 💕@mohebenseedashohad💕