eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
312 دنبال‌کننده
14هزار عکس
5.7هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
1_57103195.mp3
3.65M
عصر جمعه التماس دعا دعای سمات ✨اللهم عجل لولیک الفرج بالحجه✨
🇮🇷 شهید اصغر عباسی (۱۳۶۲-۱۳۴۶ نجف آباد) برادران و خواهران! از جدایی و تفرقه بپرهیزید و وحدت داشته باشید که هر چه پیروزی که ما به دست آورده‌ایم از وحدت بوده است. این طایفه و آن طایفه نکنید، همه ما با هم برادریم. باید با هم باشیم تا بتوانیم به پیروزی برسیم و این را هم بدانید که تا موقعی که میان ما وحدت هست، ما پیروزیم و در غیر این صورت به زودی شکست می‌خوریم.
👆 خاکریز خاطرات ۱۶ 🌸خاطره ای عجیب و جالب از #آقازاده ای که #نیمه_ی_شعبان به #شهادت رسید 👤شهید جعفر احمدی میانجی، پسر آیت الله احمدی میانجی #آقازاده #نیمه_شعبان #امام_زمان #شهیداحمدی_میانجی http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🔴تقدیم به شهیدان والامقام ایران عزیزمان که ما مدیون جانفشانی آنهاییم خورشیدهای خاک‌نشین، یادشان به خیر پل‌های آسمان به زمین، یادشان به خیر آن روزهای روشن و آن قلب‌های صاف، شب‌های شور و رزم و کمین، یادشان به خیر مردان عاشقی که سبک‌بار رد شدند از خاک‌ریز شکّ و یقین، یادشان به خیر دستانِ رو به علقمه‌ی مانده روی خاک، پاهای بوسه داده به مین، یادشان به خیر شب‌های حمله، شور و مناجات عاشقان آن یاحسین‌های حزین، یادشان به خیر آنان که از تلاوت‌شان در میان شب می‌ریخت اشک روح الامین، یادشان به خیر این‌جا هنوز رو به خدا، ردّ پای‌شان پیداست روی خاک، ببین! ... یادشان به خیر 🌹🌹🌹🌹
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠# قسمت8⃣1⃣ محسن، میانه ای با مسابقات نداشت . هیچ شاگردی را برای موفقیت در مسابقات تربیت نکرد. می دانست اگر مسابقات هدف بشوند، دیگر نه قاری ساز بلکه قاری سوزند. گاهی پیش می آمد که در محفلی ازش می خواستند برای کم کردن روی دیگران بخواند. نمی خواند. هرچه اصرار می کردند، نمی خواند. قرائت در نگاهش یک جور پیامبری بود. همیشه به آدم هایی فکر می کرد که پای تلاوت او نشسته اند و دارند گوش می دهند. آن ها دستگاه های شور و حجاز و ... را نمی شناختند. اما قلب هایشان فرق صدای دل و صدای حنجره را تشخیص می داد. می خواست شاگردهایش به جای داوران بین المللی به آن آدم ها فکر کنند. به این که چطور قرآن بخوانند تا دل آنها به خدا نزدیک شود. وقتی نیت قاری، جلب نظر داوران باشد، نمی تواند به بالاتر از سقف مسابقات برود و با ارواح آدم ها رفیق بشود. قبل از مسابقات بین المللی مالزی، سیزده سال توی هیچ مسابقه ای شرکت نکرده بود. می خواست چنین نگاهی را در خودش تقویت کند. وقتی تلاوتش در محافل تمام می شد مثل بقیه نمی رفت به اتاق مخصوص قاریان. همان بیرون می ایستاد. مردم با اینکه او را از قبل نمی شناختند به سمتش می آمدند. می بوسیدنش و حال و احوال می کردند. بعضی سوال قرآنی می کردند. محسن مدت ها سرپا می ایستاد و پاسخ می داد. دانشگاه رضوی داخل حرم است. سمت ِ بستِ طبرسی. دانشجوها زمان های قرائتش را گرفته بودند و خودشان را می رساندند به مجلسش. بعد از قرائتش هم ولش نمی کردند. پا به پایش در مسیر برگشت می آمدند. مردم عادی به جواد گفته بودند: نمی دونیم چی در قرائت برادرتون هست که اینطور دل آدم رو می کـِشـه!. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠# قسمت9⃣1⃣ 😍 می رفت به محله های پایین شهر برای تلاوت. پولی بهش نمی دادند. این جور کارهایش را به کسی نمی گفت. یک بار که خانواده خبر دار شدند، 💌 وقتی به خانه بر می گشت توی جیبش یک پاکت خالی می گذاشت تا اهل خانه خیال کنند پول گرفته. مصطفی گفته بود: _ راه به این درازی! خب بگو برات ماشین بگیرند! محسن گفته بود: _ نمی تونن بندگان خدا. خودم می رم. 🍁وقتی شاگردهایش باخبر شدند محسن سر از آن محلات درآورده، حسابی برزخی شدند. گفتند: 🌺چرا نفر اول مسابقات بین المللی باید بره به جایی که فرق قرائت خوب و بد رو نمی دونن؟! چرا به ما نگفتید که برای تلاوت بریم؟! ⛔️ محسن آب پاکی را روی دستشان ریخت: _ اونجا که سهله! اگه بگن بیا سر قله قاف قرآن بخون هم می رم !. 💵 بعد ها می شنیدند محسن به بچه های آن محلات که برای تلاوت حاضر می شدند، اسکناس های نو هدیه می داده. 🔮 با این که خودش اوضاع مالی مساعدی نداشته، خانواده ای را زیر پر و بال گرفته بود و به اندازه وسعش ماهیانه مبلغی را به حسابشان واریز می کرد. بعد از شهادت، وقتی قفل گوشی را شکستند، پیامک ها نشان می داد که از این دست کارها زیاد می کرده و به کسی نمی گفته ... ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠# قسمت0⃣2⃣ 🌸 یک روز عمران از شمال زنگ زد. دعوتش کرد برای قرائت به شهرشان برود. بعد ازش خواست که بگوید چه مبلغی باید تقدیمش کنند تا با صاحب جلسه در میان بگذارد. 🌹 محسن گفت: هیچی! عمران جا خورد. گفت: اینطوری که نمیشه! محسن پرسید: چرا نمیشه؟ عمران من و منی کرد و گفت: بالاخره هر محفلی چیزی به شما می دن! 🌼 اصرار عمران افاقه نکرد. محسن علاقه ای به این بحث ها نداشت. سرو ته حرف را زود جمع کرد و گفت: 🌺ببین عمران! من فقط دنبال یه فضای خوب و قرآنی ام. دیگه هیچی برام مهم نیس! 🍀شاگرد هایش مال شهر های مختلف بودند. هرکدام دعوتش می کردند به شهر و دیارشان محسن با هزینه شخصی می رفت و آنجا تلاوت می کرد و آموزش می داد. 🌷 جواد و مصطفی که به بعضی شهر ها برای قرائت دعوت می شدند از آنجا می شنیدند که: حاج محسن چند سال پیش اومده برای ما تلاوت کرده و هنوز پولش رو نگرفته. حتی زنگ هم نزده! 💐همیشه می گفت: خود قرآن روزی آدم رو می ده! ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
فکر نکنید افرادی مثل خوارجِ دوران امام علی(ع) الان در اطراف ما وجود ندارند ، وجود دارند خوارج آمدند و ابتدا به علی(ع) گفتند ، یا علی ما با تو هستیم ، بعد همین ها از پشت به علی ضربه زدند ! این نیست که ما هم در اطراف خودمان چنین آدم هایی را نداشته باشیم ، الان هم مثل زمان حکومت حضرت ، خوارجی هستند که دارند اذیت می کنند ، میبینی این ور و آن ور نفوذ کرده و اینها هزار کانال دارند.... « اللهم عجل لولیک الفرج » 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
مشترک گرامی مهلت استفاده از یک ماه سرویس هدیه رحمت خاص مهمانی درون شبکه خداوندی سه شنبه به پایان می رسد و از این پس عبادات با نرخ عادی محاسبه خواهد شد. . شیطان از غل و زنجیر آزاد میشود.. ثواب خواندن یک آیه برابر همان آیه نه یک ختم قرآن خواب یعنی خواب نه عبادت و نفس کشیدن یعنی نفس خواهد بود و نه تسبیح..؛ . مشترک محترم فقط چند روز دیگر فرصت دارید.. .
دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان🌺 التماس دعای فرج و شهادت
🌺🌺🌺 فراری_از_وصیتنامه_شهید 📃 چون خود را حافظ انقلاب_اسلامی می‌دانم ، روا نمی‌دانم ‌در برابر دشمن بنشینم ، اکنون با توکل بر خدا می‌روم ، یا پیروز بر ‌می ‌گردم و یا شهید. از هیچ قدرتی نمی‌ترسم ، چون بالاتر از کشته شدن چیزی نیست و کشته شدن در راه خدا سعادت ابدی است ، پس چرا بترسم؟ ان شاءالله کاخ ستمگران را خراب خواهیم کرد و انشاءالله خدا یاری ‌مان می‌کند و می‌توانیم راه کربلا را بگشاییم و بعد از آن راه قدس را.... شهیدمحمود_ثابت_نیا