کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
همه است آرزویم..... که ببینم از تو رویی...... چه زیان تورا که من هم..... برسم به آرزویی..... یابن ال
دستش شکست😔😔😔😔
دست علی را رها نکرد.......
وای مادر😔😔😔😔
برا همین یه مصرع بخوایم یه ساعتم گریه کنیم حقش ادا نمیشه.......
دستش شکست😭😭😭😭
دست علی را رها نکرد.......
او یک تنه برای ولایت علم گرفت😔😔😔😔😔😔
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
دستش شکست😔😔😔😔 دست علی را رها نکرد....... وای مادر😔😔😔😔 برا همین یه مصرع بخوایم یه ساعتم گریه کنیم حقش
دستش شکست.....
دست علی را رها نکرد.....
او یک تنه برای ولایت علم گرفت......
امشب خوب بشنوین......
هرچند میدونم همه شیعه ها غیرت دارن و وقتی اسم در و کوچه و دیوار میاد به هم میریزن...... 😔😔😔😔😔
سیلی که خورد.....
صورت حیدر کبود شد......
عاشق و معشوق اینجورین......
وقتی صورت این درد بگیره.....
صورت اونم درد میگیره....... 😔😔😔😔😔😔😔😔
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
دستش شکست..... دست علی را رها نکرد..... او یک تنه برای ولایت علم گرفت...... امشب خوب بشنوین...... هر
خب؟
علی رو هرجوری بود از زیردست این نامردا کشید بیرون......
من گریه میخوام امشب خرجش کنم....... 😭😭😭😭😭
وقتی از چنگال این نامردا کشیدش بیرون.....
دم در مسجد نگه داشت مولا رو.....
گف اقا وایسا.....
شما تصور کن تو اون شلوغی.....
گف اقا وایسا یه لحظه......
فاطمه جان میخوای چکار کنی؟؟؟؟
علی وایساد دید زهرا داره دورش میگرده.......
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
خب؟ علی رو هرجوری بود از زیردست این نامردا کشید بیرون...... من گریه میخوام امشب خرجش کنم....... 😭😭😭😭
سیلی رو بی هوا زد.....
تو خونه علی صورتش کبود شد......
آی مادر بمیرم.......
سیلی ک خورد.....
صورت حیدر کبود شد.....
مادر که گفت فضه......
پدر باز غم گرفت😭😭😭😭😭
کاشکی این یه بیت خوب جا میوفتاد من کارم همینجا تموم میشد و روضه کلامی نمیخوندم......
آتش گرفت درب و......
لگد خورد ناگهان......
مسمار کج شد و به پر مادرم گرفت..... 😭😭😭😭😭😭😭😭
وای مادر......
از شرر میخه.....😭😭😭😭
اگه که مادر داره میمیره.....😭😭😭😭
زیر سر میخه.......
این سرفه های خونی شبهاش.....
از اثر میخه.....
زیر سر میخه.......
بی صدا میسوزه.....
داروندار علیِ....
وسط شعله ها میسوزه.....
فاطمه بین آتیشه اما.....
مرتضی میسوزه.....
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
سیلی رو بی هوا زد..... تو خونه علی صورتش کبود شد...... آی مادر بمیرم....... سیلی ک خورد..... صورت حی
بیصدا میسوزه.....
بین در و دیوار.....
همه وجودش داره میسوزه.....
از داغی مسمار.....
اونقده قفلو زده به دستش.....
که افتاده از کار.....
بین درو دیوار.....
یکی لگد میزد..... 😭😭😭😭
یادم نمیره وقتی مغیره حرفای بد میزد........
خودم دیدم دومی.....
باهرچی دستش میومد میزد.....
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_مقام_سربازی_حضرت_عباس.mp3
زمان:
حجم:
3.59M
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
یاحسین جان حسین 😭
وقتی تکون داد علی رو....
هر چهل نفر ریخت رو زمین.....
صدا زدن قنفذ بزن زهرا رو......
مقتل دارم میگما.....
شروع کرد زهرارو زدن.....
بعد چند دقیقه دیدی یه کاری و داری انجام میدی خودت بالاسرش نباشی میگی ن باید خودم باشم.....
انگار جگرش خنک نشد.....
تازیانه رو از قنفذ گرفت.....
انقد به کمر مادرمون زدن.....
گاهی صورت..... 😭😭😭😭😭
امام باقر میفرماید.....
تا لحظه اخر چشمای مادرمون توش سرخ بود.... کاسه خون بود.....
چون گاهی تازیانه ها ب صورت میخورد...... 😭😭😭😭😭😭
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
وقتی تکون داد علی رو.... هر چهل نفر ریخت رو زمین..... صدا زدن قنفذ بزن زهرا رو...... مقتل دارم میگما
مغیره میخنده......
با دل پرکینه داره دست بابامو میبنده.....
ناله زهرا بلنده اما....
علی شرمنده.....😭😭😭😭
لحظه های اخر گف علی حلالم کن.....
گف چی داری میگی فاطمه؟؟ ؟؟
تو باید منو حلال کنی.....
تو خونه من بودی زدنت.....
خانم من بودی زدنت😭😭😭😭
الهی بشکنه دست مغیره.......