لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ #عشق یعنی این👇
اگر كشته شويم، سپس سوزانده شويم، خاكسترمان را بر باد دهند، باز زنده شويم و دوباره كشته شويم و هزار با اینگونه شود به خدا دست از تو بر نمىداریم
#لبیک_یا_خامنه_ای❤
15.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ🎥
تقــدیم بـہ
#روح_مقـدس_شهـدا🌷
#عشق یعنے ❤️
#استخوان و
یڪ #پلاڪ
سالها تنهاے تنها🍃
زیر #خاڪ...
#شهیدانہ🕊🌷
#عاشقانه_شهدا💞
#همسفر_تا_بهشت💕
روزهاے اول ازدواج یہ روز دستمو گرفٺ و گفٺ:
"خانوم...
بیا پیشم بشین کارِٺ دارم..."
گفتم...
"بفرما آقاے گلم من سراپا گوشم..."
گفت "ببین خانومے...
همین اول بهٺ گفتہ باشمااا...
ڪار خونہ رو تقسیم میڪنیم هر وقٺ نیاز بہ ڪمڪ داشتے باید بہم بگے..."
گفتم "آخه شما از سر ڪار برمیگرے خستہ میشے
گفت: "حرف نباشہ ،حرف آخر با منه..
اونم هر چے تو بگے من باید بگم چشم...
واقعاً هم بہ قولش عمل ڪرد از سرڪٱر ڪہ برمیگشت با وجود خستڰے شروع میکرد ڪمڪ ڪردن...
مهمونـ ڪہ میومد بهم میگفٺ "شما بشین خانوم...
من از مهمونا پذیرایے ميڪنم..."
فامیلا ڪہ ميومدن خونمون بهم میگفتن "خوش بہ حالٺ طاهره خانوم...
آقا مهدے، واقعاً یہ مرد واقعیہ..."
منم تو دلم صدها بار خدا رو شڪر میڪردم...
واسہ زندگے اومده بودیم تهران...
با وجود اینڪہ از سختیاش برام گفتہ بود ولے با حضورش طعمـ تلخ غربٹ واسم شیرین بود...
سر ڪار ڪہ میرفٺ دلتنـگ میشدم..
وقتے برمیگشت، با وجود خستگے میگفٺ...
"نبینم خانوم من دلش گرفتہ باشہ هااا...
پاشو حاضر شو بریم بیرون...
میرفتیم و یہ حال و هوایے عوض میڪردیم...
اونقدر شوخے و بگو و بخند راه مینداخت...
که همہ اونـ ساعتایے ڪہ ڪنارم نبود و هم جبران میڪرد...
و من بیشتر عاشقش میشدم و البته وابسته تر از قبل...
راوی: همسر شهیدمهدی خراسانی💔
#شهید_مهدی_خراسانی🕊🌷
#شهید_مدافع_حرم
ولادت: ۱۳۶۰/۵/۵، خورزان دامغان
شهادت: ۱۳۹۲/۳/۱۱، دمشق، سوریه
#گفتگو_با_مادر_شهید مدافع حرم حسن قاسمی دانا :
* از چه زمانی تصمیم گرفت به سوریه برود؟
از وقتی که تجاوز به حریم حرم ائمه(ع) شروع شده بود خیلی بیقرار بود. بههمریخته بود، به من میگفت: «باید کاری انجام دهم.» یک شب سیدی حادثهای را آورد که برای حرم حضرت سکینه(س) اتفاق افتاده بود.
توی تلویزیون اتفاقات سوریه را توضیح داد و رو به من گفت: «باید برم.»حرف توی دهانش این بود: «اسلام مرز ندارد. مسلمان هرجا هست باید صدایش به مظلومخواهی بلند شود» جستهوگریخته هر شب این حرفها را برایم میزد.
تا اینکه حدود یکماه به عید ٩٣ بود که دیگر قطعی به من گفت: «اگرمن بروم شما چکار میکنید؟ اگر برنگردم چه عکسالعملی دارید؟» در اصل داشت من را آماده میکرد.
* واقعا به عنوان یک مادر راضی شدید؟ آیا به خاطر دل شهید راضی شدید یا نه به یقین رسیدید؟
میتوانم بگویم؛ نه برای دل خودم بود و نه دل حسن. در برابر حرفهایی که میزد نمیتوانستم نه بگویم.
* یعنی تا این حد دینش کامل بود و به آرزوی شهادت و پاسداری از اسلام رسیده بود؟
بله، آنقدر برای دفاع از ناموس خدا محکم بود که به خودم نمیتوانستم اجازه دهم نه بگویم و قلبا هم راضی شده بودم.
/
شادی روح شهدای اسلام خصوصا شهید حسن قاسمی دانا ، صلوات ...
🌺🌼🍀🌹🍀🌼🌺
ختم آیه شریف #امن_یجیب ...
ذکر شریف #صلوات
و #زیارت_عاشورا
#به_نیت
🌼 سلامتی و فرج #امام_زمان_عج
🌼 سلامتی #مقام_معظم_رهبری
🌼 سلامتی #مدافعان_حرم و #حریم_امنیت
🌼 بر آورده شدن #حاجات
🌼 سلامتی کلیه #مسافرین
🌼 سلامتی و شفای #جانبازان_عزیز و #بیماران
🌼 شادی ارواح طیبه #چهارده_معصوم (سلام الله علیها )
🌼 هدیه به روح اموات و گذشتگان از مومنین و مومنات
🌼 شادی روح #امام_راحل و #شهدا
بالاَخص
#شهید_والامقام
#ذولفعلی_اکبری_خندابی
🌹🌼 سهم من ... 🌼🌹
شنیدی میگن کمر مردی شکست؟
نگاه کن خوب نگااااااه کن:
دستهای آفتاب سوخته،
لباسی پر از خاک وخون،
پیکری پر از زخم
و سینه ای بدون قلبی تپنده... اما عجیب که سرش را که روی سینه اش گذاشت گویی صدای قلب مادر وطن به هزار طنین در گوشش نواخته شد:
سر سپردی
دل سپردی
جان سپردی
ولی تار مویی از سر مادرت ایران را هرگز
پ. ن: سینه ستبری که به روزگار پیری قرار بود بستر آرامشم باشد، سایه سار قامت خمیده ام باشد؛ امروز به خاک افتاد، کمرم به جوانی خمید و درخت آرزوهایم همه درهم شکست...
روضه ی مجسم آخرین دیدار پدر با پسرش
#تخریبچی_شهید_حمیدرضا_دادو
شهادت: ۳۱ خرداد ۱۳۶۶
منطقه ماووت، عملیات نصر