آدمی که سرما میخوره، نمیتونه
قشنگ بو و مزه هارو حس بکنه!
سرماخوردگی هم عینِ گناه میمونه..
اگه گناه کنی لذت های معنوی رو حِسشون نمیکنی!
#کتاب_شهدایی
📚 عنوان کتاب:سنگرساز بی سنگر
🔻روایت زندگی شهید سیدمحمدتقی رضوی؛ فرمانده مهندسی جنگ جهاد سازندگی
✍ نویسنده:نصرت الله محمود زاده
🌸روایتی از همسر فرمانده
یکی از سرداران سپاه در خاطرات خود می گفت:شهید "تقوی" در جبهه دعا ابوحمزه ثمالی را از حفظ در قنوت نمازش میخواند.
همیشه نشسته میخوابید و پایش را دراز نمیکرد.
یک بار از او پرسیدم: حاج حمید، چرا این کار را انجام میدهید?
جواب داد: در محضر چه کسی بخوابیم، ما اینجا با بهترین بندگان خدا زندگی میکنیم.
من پایم را جلوی شما دراز کنم
سردار سرتیپ
شهید سیدحمید تقوی فر
شهید مدافع حرم
8.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
💫خواندیم و شنیدیم؛
شبهای قدر، تقدیرات آدمیزاد رقم میخورد!
باید این شبها را، خوب درک کرد!
اما ؛ این ادراک، یک شرط بزرگ دارد !
اتفاقایی باید در ماه رجب، و بعد شعبان، برایمان بیفتد، تا به درک این شبها برسیم!
💥در غیر اینصورت، باختهایم!
#أین_الرجبیون
....
📚#داستان_کوتاه
هارون بر خود قرار داد که هرکس حرف حکیمانه و شیرینی زد به او کیسه ی زری ببخشد، روزی دید پیرمردی پشت خمیده، با حالت زار، مشغول کاشت درخت زیتون است!!!
هارون گفت :
ای پیرمرد تو با این سن و سال زیتون می کاری و حال آنکه عمر تو کفاف برداشت میوه ی آن نمیکند؟
پیرمرد گفت:
ای خلیفه! دیگران کاشتند و ماخوردیم ما میکاریم، دیگران بخورند!!!
هارون خوشش آمد بدره ی زری به او داد...
پیر مرد گفت :
درختان مردم بعد از سالها میوه میدهد ولی درخت ما در حال میوه داد!!!
هارون بیشتر خوشش آمد کیسه ای دیگر زر به او داد...
پیر مرد گفت :
درختان دیگر سالی یکبار میوه میدهد اما درخت ما دوبار به بار نشست!!!
هارون بیشتر خوشش آمد کیسه ی زری دیگر به او داد و زود از آنجا عبور کرد و میگفت : اگر بایستیم خزانه را خالی خواهد کرد.....
❄️🌨☃🌨❄️
آنھاچفیهبستندتابسیجۍواربجنگند
منچادرمیپوشمتازهرایۍزندگےڪنم!
آنھاچفیهراخیسمیڪردندتا
نفسهایشان”آلودهٔشیمیایۍ”نشود
منهمچادرمیپوشمتا
از”نفسھاےآلوده”دوربمانم😌🌱!...
#تݪنگࢪانہ ⚠️
داشتمجدول📰حلمےکردم✍🏻، یکجاگیرکردم🧐
"حَلّٰالمشکلاتاست؛ سہحرفی"
پدرم👨🏻💼گفت: معلومہ، «پول💸» گفتم:
نه،جوردرنمیاد🤷🏻♂
مادرم🧕🏻گفت: پسبنویس «طلا💎»
گفتم: نہ،بازمنمیشہ . .😕
تازهعروس👰🏻 مجلسگفت: «عشق❤️»
گفتم : اینمنمیشہ😊
دامادمون🤵🏻گفت: «وام📨»
گفتم : نہ .
داداشمکہتازهازسربازی👮🏻♂آمدهگفت: «کار👨🏻🔧»
گفتم : نُچ🙄
مادربزرگم👵🏻گفت: ننه،بنویس«عُمْر»
گفتم: نه، نمیخوره
هرکسےدرمانِ💊💉دردِخودشرامیگفت،
یقینداشتمدرجواباینسؤال،
▪️پابرهنهمیگوید «کفش👟»
▪️نابینامیگوید «نور☀️»
▪️ناشنوامیگوید «صدا🗣»
▪️لالمیگوید «حرف💭»
▪️و . . .
اماهیچکدامجوابکاملےنبود :)💔! جواب«فَرَج»بودوماهنوزباورماننشده:
تانیاییگِرهازکارِبشروانشود 😔✋🏼 اللهم؏ـجللولیڪالفرج❤
#اندڪیصبرفرجنزدیکاست #الّٰلهُمَعَجِلِوَلیڪالفَرج
•
~🕊
#تلنگر💥
📒از شهدا یاد گرفتیم ✋ :
از ابراهیم هادی ، پهلوانی را🕊
از حاج همت ، اخلاص را🕊
از باکری ها ، گمنامی را 🕊
از علی خلیلی، امر به معروف را 🕊
از مجید بقایی ، فداکاری را 🕊
از حاجی برونسی ، توسل را 🕊
از مهدی زین الدین ، سادگی را 🕊
از حسين همدانى ، جوانمردى و اخلاق را🕊
از حاج قاسم سلیمانی، ولایت مداری را 🕊
بااین همه نمیدانم چرا ، موقع عمل که میرسد ، شرمنده ایم!!....
.
.
♡ایـنْجابِیْــتُالشُّهَــداســت...