چقدر چشم راستگو بود
و زبان صحنه پرداز ..
حیفِ چشم ها ...
حیفِ چشم هایِ عاشق :)!
به قضاوت قدم هایِ محکمشان
ننشینیم .
وطنم ای عزیزِ به اجبار خاموش.
خانه قلبم را برای اسلام فدا کنم
یا
برایِ خاک و میراثِ تو..!
4_5792046080518526163.mp3
10.15M
کاش میتوانستم دردمان را دَوا کنم . همین دردِ دور بودنها، دیر دیدنها، دیگر ندیدنها . همین که جِسممان بهاران است و جانِمان پاییز ...
[ ماهِ رویت]
آره انگار باید برم قم.
ای دیدارِ مبهمِ لطیف :)
ای انتظارِ عزیز .
بهمن را دوست دارم اما کاش زودتر تمام میشد .