@mohsenieh75
اگر همه جواب شبهات را بدهند ، طراحی دشمن بی اثر میشود
#دهباشی_منحط که با دیالوگ چرخ زندگی مردم باید بگردد تا سانتریفیوژ بگردد در فیلم انتخاباتی روحانی باعث شد او رای بیاورد و مذاکره خفت بار پایه ریزی شود مدتی است شبهه افکن شده است
#پناهیان_مکتب_است
پناهیان در پاسخ به شبهات معاندین گفته من با هدایا (نذورات) دوستان مومن زندگی میکنم
اولا این امری جدید نیست و تمام بزرگان علم و معرفت اینگونه بودند
ثانیا در این جمله پناهیان تبعیت شرعی و اخلاقی از بزرگان مشاهده میشوند نه خرج کردن آبروی بزرگان به نفع خودش
ثالثا انهایی که میگویند علی علیه السلام نان بازوی خودش را میخورد آیا خبر ندارند کار کردن علی علیه السلام برای وقتی بود که تکلیف تبلیغ و ارشاد و سفر تبلیغی و سفر جهادی نداشت
🔸این مبلغ را نذر شما کردم🔸
📝#خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ...
به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم به توصیه اطبای اسلامی گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو .
خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ...
🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟
این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم..بماند
🔹یک روز صبح گفتند: فردا کمیسیون خبرگان دارم و می خواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ...
بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم.
بقچه ای از حوله، لباس و صابون فله ای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم.
پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد.
🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید!
نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!!
نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم»
🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجره ای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد.
پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!»
گفت: «وجوهات نیست، نذر است».
گفتند: «نذر؟»
گفت: «دیروز برای باری که داشتم در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!»
پدر متبسم شد. رو به من کرد پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم.
🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! »
من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود.
بعد بدون آنکه چیزی بگویم، در گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا»...
نگاهی به بالا کردند گفتند: «خدا بی حساب می دهد. به هرکه اهل حساب کتاب باشد با نشانه می دهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم»
#نذورات #هدیه
@mohsenieh75
Mahmoud Karimi - Ali Lay Lay 128 (MusicTarin).mp3
6.55M
نوحه و توسل به باب الحوائج
🥀 گفتم میریم مهمونی🥀
🥀 اما نه به زیر خاک ...🥀
- - - - - - - -🌹🌹🌹🌹🌹
تسلیت روز شهادت امام سجاد علیه السلام #بیست_وچهارم_محرم
@mohsenieh75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید احترام به حرم ها چطور اقشار مردم رو بهم پیوند میزنه
چطور افراد دارا بخاطر ارادت به اهلبیت به کم توان ها کمک میکنند
این #مواسات_حسینی هست
@mohsenieh75
⚫️سالروز شهادت امام سجاد علیه السلام تسلیت ⚫️
💠 امام سجاد علیه السلام
🔺إيّاكَ و الابتِهاجَ بالذنبِ ، فإنّ الابتِهاجَ بهِ أعظَمُ مِن رُكوبِهِ
🔰از شاد شدن به گناه بپرهيز، كه شاد شدن به گناه از ارتكاب آن بدتر است.
📙بحارالانوار /۷۸/۱۵۹
@mohsenieh75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نعمت هیئت و ذکر اهل بیت را داریم و گاهی قدردان نیستیم...
روایتی از حضور ملائکه در هیئات...
@mohsenieh75
🔻امامسجاد«علیهالسلام» به فرزندشان امامباقر«علیهالسلام» فرمودند: ای فرزندم، پنج گروه هستند که بههیچوجه با اینها نه مصاحبت بکن، نه حرف بزن و نه با آنها رفیقِ درطریق باش؛ یعنی حتی در مسیر راه هم با آنها همراهی نکن.
🔹امامپنجم«علیهالسلام» عرض کردند: پدرجان، آن پنج گروه چه کسانی هستند؟
👈امام«علیهالسلام» فرمودند:
▪️کذّاب«کسیکه بسیار دروغ میگوید»؛ اینها بهمنزلۀ سراب هستند و بعید را برای شما نزدیک جلوه میدهد و قریب را برایتان دور جلوه میدهد.
▪️فاسق؛ یعنی انسانی که اهل گناه و معصیت است. با این فرد، بههیچوجه همراهی نکن که تو را به یک لقمه یا کمتر از آن ممکن است بفروشد.
▪️بخیل؛ با او بههیچوجه مصاحبت نکن که تو را در مال خودش و آنجایی که شما به آن مال نیاز دارید، ذلیل میکند.
▪️احمق؛ یعنی کسیکه عقل کمی دارد، با او هم بههیچوجه همراهی نکن که انسان احمق، قصدش نفعرساندن به شما است، اما چون عقلش کم است، ضرر به شما میزند.
▪️با کسیکه با رحم خودش قطع ارتباط کرده است و فرمودند: «من در سه جای قرآن دیدم کسانیکه ارتباط خودشان را با اقوامشان قطع کردند، در نزد خدای عزّوجل، ملعون واقع شدند و خداوند آنها را لعنت کرده است. یکی در آیۀ ۲۲و۲۳ سورۀ محمد«صلیاللهعلیهوآله» و دوم، در سورۀ رعد، آیۀ ۲۵ و سوم هم در آیۀ ۲۷ سورۀ بقره.»
@mohsenieh75