35.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ نماهنگی زیبا درباره #نماز_جماعت
کار یزدی های عزیز
👌 برای آشناکردن بچه ها با مسجد و نماز جماعت و برکاتش🌻🌻🌻
🙋♂🎒🧕 کانال محتوای پرورشی مدارس در ایتا
@mohtavayemadares
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعترافات از سر شرمندگی یک اروپایی به جنایات ۳هزارساله غرب و اروپا درجهان!
#جهاد_تبیین
#عصر_رسانه
#مقطع_متوسطه
🙋♂🎒🧕 کانال محتوای پرورشی مدارس در ایتا
@mohtavayemadares
✅ کمترین کمک به مظلومین غزه و لبنان 👈 تحریم خرید کالاهای اسرائیلی👆
🙋♂🎒🧕 کانال محتوای پرورشی مدارس در ایتا
@mohtavayemadares
983ed7c0-8efd-4d75-8a6a-b515aa1b5ff2.mp3
3.13M
#نماهنگ
- حلمای علی ..
دومین حضرتِ زهرایِ علی 🌺
🌺میلاد الگوی صبر و مقاومت، حضرت زینب سلام الله علیها مبارک باد🌺
🙋♂🎒🧕 کانال محتوای پرورشی مدارس در ایتا
@mohtavayemadares
محتوای پرورشی مدارس
صاحب قبر بی نشون، سلام مادر💔 #فاطمیه فرصتی طلایی برای آشناسازی کودکان و نوجوانان با برترین بانوی د
8.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من از فاطمیه ها رزق یه سالمو میگیرم ای مادر...
رهبر انقلاب با برگزاری عزای فاطمیه رزق یک سال کشور را در فاطمیه می گیرند ، ما چرا رزق یکسال دانش آموزانی که تربیت شان به ما سپرده شده را نگیریم؟
#فاطمیه
#رزق_سال
🙋♂🎒🧕 کانال محتوای پرورشی مدارس در ایتا
@mohtavayemadares
هدایت شده از محتوای پرورشی مدارس
#شعر_فاطمی
#ایام_فاطمیه
معلمان و مبلغان گرامی می توانند در ابتدای کلاسها وجلسات خود با دانش آموزان دوره های متوسطه یا برای عرض تسلیت ایام فاطمیه این شعر زیبا که تلخیصی از شعر شاعر گرامی آقای حمیدرضا برقعیست را با لحنی زیباتر بخوانند و با توکل و توسل اثرشعر و ایجادمحبت قلبی به بی بی دو عالم را از خدای مهربان بخواهند 👇
شنیده میشود از آسمان صدایی که...
کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ...
نبود هیچ کسی جز خدا،خدایی که...
نوشت نام تو را، نام آشنایی که -
پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد
و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد
نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد
نوشت فاطمه تکلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد
نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد
ز درک خاک مقام فراتری دارد
خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
درون خانه بهشت معطری دارد
پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر میداشت
چرا که روی زمین واژهی وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست
خدا فراتر از این واژهها کشیده تو را
گمان کنم که تو را، اصلاً آفریده تو را
که گِرد چادر تو آسمان طواف کند
و زیر سایهی آن کعبه اعتکاف کند
ملک ببیند و آنگاه اعتراف کند
که این شکوه ،جهان را پر از عفاف کند
کتاب زندگیات را مرور باید کرد
مرور کوثر و تطهیر و نور باید کرد
در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهاکمالتکاثر بود
درون خانهی تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابیطالب از خدا پر بود
بهشتِ عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانهی مولا به پایت افتاده است
به حکم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی
چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
به نان خشک علی ساختی، به جان علی
از آسمان نگاهت ستاره میخواهم
اگر اجازه دهی با اشاره میخواهم-
به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری کن و این بار هم اجازه بده
به افتخار بگوییم از تبار توایم
هنوز هم که هنوز است بیقرار توایم
اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم
کنار حضرت معصومه[س] در کنار توایم
فضای سینه پر از عشق بیکرانهی توست
"کرم نما و فرود آ که خانه خانهی توست"
🙋♂🎒🧕کانال محتوای پرورشی مدارس در ایتا
@mohtavayemadares
هدایت شده از محتوای پرورشی مدارس
متن-سخنرانی-مکتوب-کوثر-و-ابتر.pdf
1.25M
📑 محتوای کلاسداری/سخنرانی مکتوب
«کوثر و ابتر»
#ایام_فاطمیه
🙋♂🎒🧕کانال محتوای پرورشی مدارس در ایتا
@mohtavayemadares
هدایت شده از محتوای پرورشی مدارس
13.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ | بهار خونه ما
بامداحی: مهدی رسولی
به مناسبت شهادت حضرت فاطمه (س)
#ایام_فاطمیه
🙋♂🎒🧕کانال محتوای پرورشی مدارس در ایتا
@mohtavayemadares
هدایت شده از محتوای پرورشی مدارس
قصه تسبیحات حضرت زهرا(س)
از سیره و سبک زندگی حضرت زهرا(س)
نویسنده و شاعر: زهرا محقق
کاری از گروه شعر و قصه در مسیر مادری
منبع : کتاب من لا یحضره الفقیه، جلد1، صفحه 211
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود، غیر از خدای مهربون هیچکس نبود.
خورشید مهربون از پشت کوه ها بیرون اومده بود و کم کم داشت آسمون رو روشن میکرد.
تو شهر مدینه، مردم بعد از خوندن نماز صبح، کارهاشون شروع میشد.
خونه حضرت زهرا هم همینطور بود.
حالا...
اول صبح، کارشون چی بود؟
بارشون چی بود؟
علی مولا بعد از خوندن نماز صبح میرفت دنبال کارهای نخلستان.
بعضی وقتها هم دیرتر به خونه میومد تا مشکلات مردم رو حل کنه.
حضرت زهرا هم به خواست خودش، بیشتر با کارهای خونه مشغول بود.
اولین کار هرروز، آماده کردن وسایل پخت نون بود.
اما اون زمان، نونوایی درکار نبود.
آسیاب بادی و برقی هم نبود.
پس یه نفر باید گندم ها رو میذاشت زیر سنگ آسیاب و انقدر اونو میچرخوند و میچرخوند، تا تبدیل به آرد بشن.
پس...
کی اینکارا رو میکرد؟
حضرت زهرا میکرد.
حضرت زهرا میکرد.
بعد از اون نوبت پختن نون بود.
خمیر باید با کمک آرد، آماده میشد و پهن میشد توی تنور.
هیزم ها هم باید تو تنور، میسوختن و آتیش رو روشن میکردن و اونو داغ میکردن.
اما خمیر های نون که خودشون تو تنور نمی رفتن.
هیزم ها هم که خودشون نمیسوختن.
پس...
کی اینکارا رو میکرد؟
حضرت زهرا میکرد.
حضرت زهرا میکرد.
بعد از خوردن صبحونه با نون تازه، همه تشنه میشدن.
پس آب لازم بود.
برای آوردن آب باید هرروز به چاه آب که دور از خونه ها بود میرفتن.
مشک آب رو تا لب چاه میبردن و با سطل از داخل چاه آب میکشیدن بالا و مشک رو پر میکردن.
اما....
مشک آب که خودش پیاده برنمیگشت خونه.
باید کسی اونو روی شونه هاش میذاشت و بندش رو محکم نگه میداشت تا زمین نیفته.
پس...
کی اینکارا رو میکرد؟
حضرت زهرا میکرد.
حضرت زهرا میکرد.
بعد خوردن صبحونه و آب، بچه ها مشغول بازی تو حیاط میشدن.
کوچه ها و حیاط ها اون زمان همه خاکی بودن.
بعد از بازی بچه ها و پختن ناهار و کارهای دیگه، خونه خاکی و کثیف میشد.
اما اون زمان که جاروی برقی تو خونه ها نبود.
یه جارو دستی گوشه خونه بود که باید خونه رو با اون تمیز میکردن.
پس...
کی اینکارا رو میکرد؟
حضرت زهرا میکرد.
حضرت زهرا میکرد.
تو کوچه های خاکی اون زمان، لباس ها هم خیلی کثیف میشدن.
شستن ظرفا و پختن غذا هم، لباس ها رو کثیف میکرد زیادی.
پس هر چند روز یکبار نوبت شستن لباس ها هم بود.
اما اون زمان که وسیله ای نبود که لباسا رو خودش بشوره و پهن کنه.
پس...
کی اینکارا رو میکرد؟
حضرت زهرا میکرد.
حضرت زهرا میکرد.
بله... این همه کارها رو حضرت زهرا انجام میدادن.
البته بعضی وقتها که علی مولا خونه بودن، به ایشون کمک میکردن.
مثلا خونه رو خودشون جارو میزدن، یا حتی گاهی تو خونه عدس پاک میکردن.
اما بازهم، بیشتر کارها با خود حضرت فاطمه بود و ایشون خیلی خسته میشدن.
🌷🌷🌷🌷🌷
یه روز علی مولا که خستگی حضرت زهرا رو دیدن، به ایشون گفتن:
فاطمه عزیزم،
برو پیش پیمبر!
بهش بگو پدرجون
کمک بیار برامون!
ایشون گفتن :
فاطمه جان!
برو پیش پدرت رسول خدا، و ازش خواهش کن تا یه خدمتکار برای ما بفرسته تا کمک کار تو باشه!
(آخه اون زمان ها رسم بود که مردم برای کمک تو کارهای خونه خدمتکار داشتن)
حضرت فاطمه زهرا هم قبول کردن و به خونه پدرشون رفتن.
چی شد پیش پیامبر؟
زهرا چی گفت با پدر؟؟
حضرت زهرا دیدن که رسول خدا دارن با دوستاشون صحبت میکنن.
برای همین روشون نشد که با ایشون حرف بزنن.
و برگشتن به خونه.
روز بعد پیامبر به خونه دخترشون اومدن و گفتن زهرا جان دیروز با من چه کاری داشتی دختر عزیزم؟
چرا حرفی نزدی؟؟
حضرت زهرا باز هم نتونستن جواب بدن.
آخه خجالت میکیشیدن که چنین چیزی از پدرشون بخوان.
اما علی مولا به جای ایشون جواب پیامبر رو دادن.
چی گفت امام علی جون ؟
با پدر مهربون؟
ایشون گفتن:
ای رسول خدا!
فاطمه با کارهای خونه خیلی خسته میشه.
انقدر آسیاب رو خودش چرخونده که دستهاش تاول زدن.
انقدر خونه رو جارو زده که لباسهاش تیره و سیاه شدن.
انقدر با مشک آب آورده که رد بند مشک روی بدنش مونده.
من از زهرا خواستم که از شما خواهش کنه تا یه خدمتکار برای ما به خونمون بفرستین.
ادامه قصه در پست بعدی👇👇👇
هدایت شده از محتوای پرورشی مدارس
ادامه قصه تسبیحات حضرت زهرا(س) 👇👇👇
با شنیدن این حرفا،
پیامبر مهربون،
جواب داد به زهرا جون:
و گفتن:
دختر عزیزم، میخوای به تو چیزی یاد بدم که از کمک خدمتکار هم برای تو بهتر باشه؟
حضرت زهرا با شنیدن این حرف خیلی خوشحال شدن.
گفتن بله پدرجان!
پیامبر گفتن:
زهرا جان هروقت که خواستی بخوابی، قبل از خواب، این چند تا ذکر رو بگو.
🌷🌷🌷🌷🌷
3 تا ذکر قشنگن
بهش میگن تسبیحات
اولی شون که اینه
میشه بگی با دستات
سی و چهار بار بگو
الله اکبر عزیز
بدون خدای دانا
قوی تره از هر چیز
سی و سه بار با دقت
الحمدلله بگو
دستاتو بالا ببر
شکر خدا رو بگو
سی و سه بار آخرش
سبحان الله بگو
همیشه یادت باشه
پاک و منزه است او
بعد این همه تکرار
حالا میشی قوی تر
خدا کمک میکنه
هر دفعه به تو بیشتر
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
حضرت زهرا بعد از شنیدن این ذکر ها، خیلی خوشحال شدن و از پدرشون تشکر کردن.
و بعد ازون روز بااینکه کارهای خونه کمتر نشده بود ولی ایشون سرحال تر و پرانرژی تر شده بودن.
قصه ما به سر رسید، حضرت زهرا با این سه ذکر زیبا، به همه کاراش رسید. ☺️
🙋♂🎒🧕 کانال محتوای پرورشی مدارس در ایتا
@mohtavayemadares
هدایت شده از محتوای پرورشی مدارس
#شعر_کودکانه
🍃به نام خدای مهربون🍃
این روزا خونه ی ما 🥀بوی عجیبی داره
مامان داره رو دیوار🥀 پارچه سیاه میذاره
میگم مامان این چیه🥀واسه چی این رنگیه؟
مامان با مهربونی🥀 میگه عزیز مادر
پیامبر خوب ما🥀داشته یه دونه دختر
از اسمای قشنگش🥀 فاطمه، زهرا، کوثر
این بانوی مهربون🥀بعد باباش غریب شد
به دست آدم بدا🥀 زخمی شد و شهید شد
این پارچه های سیاه🥀 چادر خاکیشونه
که مونده یادگاری🥀 از شهید بی نشونه
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🙋♂🎒🧕کانال محتوای پرورشی مدارس در ایتا
@mohtavayemadares