فهرست جلد ۳ مشخصات کتاب اشاره فهرست موضوعات فرصت های طلایی در ماه رمضان دعای پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم در آغاز ماه مبارک رمضان حیاء (1) حياء (2) حياء (3) حياء (4) حسن ظن و سوء ظن (1) حسن ظن و سوء ظن (2) آزار و اذیت (1) آزار و اذیت (2) فرهنگ تخاطب و گفت وگو (1) فرهنگ تخاطب و گفت وگو (2) شماتت و سرزنش ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام رفق و مدارا مروت و جوانمردی خانواده (1) خانواده (2) خانواده (3) خانواده (4) وداع با ماه مبارک رمضان امیرمؤمنان (1) امیرمؤمنان (2) امیرمؤمنان (3) امیرمؤمنان (4) جستجو در صفحات مشخصات کتاب دانلود کتاب ۳۸۴ صفحه https://eitaa.com/mohtavayerozeh

مطالعه جلد چهارم https://eitaa.com/mohtavayerozeh

فهرست جلد چهارم جستجو در فهرست مشخصات کتاب اشاره فهرست مطالب عید مبعث رحمت و عطوفت پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم شیوه های تربیتی و اصلاحی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در جامعه فضائل علی علیه السلام ملاقات های امیرمؤمنان علیه السلام پس از ضربت خوردن شخصیت امام حسن مجتبی علیه السلام (1) شخصیت امام حسن علیه السلام (2) دیدگاه های تفسیری امام حسن علیه السلام علل ماندگاری کربلا پیامدهای عاشورا کارهای مهم امام سجاد علیه السلام اشاره ای به خطبهء امام سجاد علیه السلام امام سجاد علیه السلام امام سجاد علیه السلام احیاگر فرهنگ علوی فضائل امام محمد باقر علیه السلام (1) فضائل امام محمد باقر (2) نقش هدایتی امام صادق علیه السلام (1) نقش هدایتی امام صادق علیه السلام (2) نقش هدایتی امام صادق علیهم السلام (3) نقش هدایتی امام صادق علیه السلام (4) سیره و روش زندگی امام صادق علیه السلام دهه کرامت (1) دهه کرامت (2) دهه کرامت (3) امام رضا علیه السلام و تکلیف الهی امام رضا علیه السلام (1) امام رضا علیه السلام (2) جستجو در صفحات مشخصات کتاب دانلود کتاب ۳۳۹ صفحه https://eitaa.com/mohtavayerozeh

مطالعه جلد پنجم https://eitaa.com/mohtavayerozeh

جستجو در فهرست جلد پنجم مشخصات کتاب اشاره فهرست مطالب شخصیت امام جواد علیه السلام شخصیت امام هادی علیه السلام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف (1) امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف (2) فضیلت ماه مبارک شعبان روز قدس شخصیت حضرت معصومه علیهاالسلام ولادت حضرت زینب علیهاالسلام (1) ولادت حضرت زینب علیهاالسلام(2) میلاد قمر بنی هاشم (1) میلاد قمر بنی هاشم (2) عید سعید فطر (1) عید سعید فطر (2) عید سعید غدیر برکت رحمت الهی (1) رحمت الهی (2) تجلیل و تکریم از حادثه عاشورا شرح دعاهای زیارت عاشورا (1) شرح دعاهای زیارت عاشورا (2) شرح دعاهای زیارت عاشورا (3) شرح دعاهای زیارت عاشورا (4) شرح دعاهای زیارت عاشورا (5) شرح دعاهای زیارت عاشورا (6) امام حسین علیه السلام و قرآن برخی از آثار مؤلف جستجو در صفحات مشخصات کتاب دانلود کتاب ۳۳۹ صفحه https://eitaa.com/mohtavayerozeh

مطالعه جلد ششم https://eitaa.com/mohtavayerozeh

فهرست کتاب جلد ششم مشخصات کتاب اشاره فهرست مطالب سخن ناشر بخش اول : راههای مبارزه با فساد بخش دوم : سبک زندگی دینی برخی از آثار مؤلف: جستجو در صفحات مشخصات کتاب دانلود کتاب ۳۰۴ صفحه https://eitaa.com/mohtavayerozeh

ورودی روضه رحلت پیامبر ماتم گرفت حال و هوای مدینه را          پوشید کعبه رخت عزای مدینه را خاکم بسر که دست اجل تیشه بر گرفت     وز پا فکند نخل رسای مدینه را رکن علی شکست زفقدان مصطفی      در بر گرفت خاک صفای مدینه را آدم گریست تا که ملائک به رویدست    بردند سوی ِ سدره همای مدینه را --------------------------------------- نبی در بستر و زهرا کنارش                عزیز قلب او شد بی قرارش بگوید دخترم کمتر نوا کن                   برای رفتن بابا دعا کن زهجران تو اشک من روان شد             زبان درد من آه و فغان شد تو رفتی و پس از تو ای پدرجان            علی تنهاترین مرد جهان شد دو چشم بی رمق وا کن پدر جان         غم ما را تماشا کن پدر جان همه پشت و پناه ما تو هستی            نظر بر حال زهرا کن پدر جان

الوداع امام حسین علیه السلام با خواهر که برخی اشعارش برای شهادت امام حسن علیه السلام به کار می رود الوداع ای خواهر غم پرورم الوداع ای خواهر غم پرورم می روم من نزد زهرا مادرم الوداع ای خواهر جانان من بعد من جان تو و طفلان من الوداع ای خواهر افسرده جان ای پرستار تمام کودکان الوداع ای اشک ریز داغ من باغبان لاله های باغ من الوداع ای خواهر والای من بعد من ای همدم غمهای من خیمه هایم را به غارت می برند اهل بیتم را اسارت می برند بعد من غمها نمایان می شود اهل بیتم سنگ باران می شود بعد من بین شما در هر گذر صورتی سالم نمی ماند دگر بعد من غمهای نیلی می رسند دستها با ضرب سیلی می رسند جان فدای دیده ی بیدار تو می شود کار صبوری کار تو

متن روضه امام حسن مجتبی علیه السلام_مرحوم شیخ احمد کافی #متن_روضه_امام_حسن_مجتبی علیه السلام امشب دلم می خواهد همه شما را در خانه امام حسن مجتبی(ع) پسر بزرگ زهرا(س) ببرم. امام دوم و سبط رسول و پور بتول که ذولجلال بنامید از ازل حسنش چه حرفها که شنید از زبان دشمن و دوست که بود سخت تر از زخم نیزه بر بدنش عقیده من این است هر کس که می خواهد روضه امام حسن(ع) بخواند،باید در ماه رمضان بخواند. چرا؟ چون امام حسن(ع) روزه بود. بارها مرتبه امام حسن(ع) را زهر دادند. هر دفعه می آمد به حرم پیغمبر(ص) متوسل می شد و خدا شفایش می داد. معاویه به تنگ آمد.به پادشاه روم نوشت: من یک دشمن سرسخت دارم. چند مرتبه تا حالا زهرش دادم،ولی کارگر نشده،می خواهم او را از پا در بیاورم. یک زهری برایم آماده کن تا از زندگی قطع امید کند و کشته شود. پادشاه روم زهری آماده کرد. و برای معاویه فرستاد. و پیغام داد: مبادا!این زهر را به یک خدا پرست و مومن و مسلمانی بدهی. معاویه با چند واسطه با زن امام حسن (ع) جعده تماس گرفت و این زن خبیثه و ملعونه را فریب داد. معاویه صد هزار درهم پول برای جعده فرستاد و پیغام داد: فقط این زهر را به شوهرت بده تا بخورد.ممکن است به من بگویی پول به من دادی اما شوهرم را از من گرفتی چه کنم؟ تو شوهرت را بکش من تو را برای پسرم،یزید می گیرم. این زن فریب خورد.آی بمیرم، امام حسن (ع) روزه بود. هوا بسیار گرم بود. این زن نا نجیب یک ظرف شیر مخلوط با عسل که در آن زهر ریخته بود برای آقا آورد. آقا تشنه اش بود،تا این شربت از گلوی آقا پایین رفت اثر زهر را احساس کرد. شاید داد زده و ناله می کرده است: آه جگرم!آه جگرم! شماها بیشترتان زن دارید. می دانید چه می گویم. هر مردی در زندگی هر دردی داشته باشد اول به زنش می گوید. آی بمیرم برایت امام حسن!که در خانه ات هم غریب بودی،زنت دشمنت بود. تا آب از گلویش پایین رفت عوض اینکه زنش جعده را صدا بزند صدا زد: کنیزها!بروید زینیم بگویید بیایید، خواهرم بیاید،این بلاکش دوران باید. بی بی را خبر کردند، آمد. صدا زد: حسنم! داداش چه شده؟ صدا زد: خواهرم!حالم منقلب است. برو زود حسینم راخبر کن بیاید. نمی دانم رفقا! هیچ وقت مریض شده اید تا ببینید خواهرتانچه می کند؟ آی آنهایی که خواهر دارید تا زنده است قدرش را بدانید.خواهر خوب نعمتی است. وقتی آدم مریض می شود خواهر می آید،جلوی چشم آدم چیزی نمی گوید، اما می رود در صحن حیاط هی پشت دستش می زند و می گوید: نمی دانم داداشم چه شده است. بروید زودتر طبیب بیاورید برادم ناراحت است. امشب چراغها را خاموش کنید. چرا؟ چون کنارقبر امام حسن(ع) تاریک است همه کنار بستر امام حسن (ع) آمدند. صدا زد: برادرم! چه شده داداش؟ فرمود: حسینم! هر چه به سرم آمد از همین کوزه بود. برادرم!به خدا قسم اگر بخواهم بگویم،چه کسی زهرم داد می توانم بگویم،اما رسوایش نمی کنم. چقدر این بچه های فاطمه(ع) آقا هستند. صدا زد : حسینم ! دلم می خواهد مرا به سوی قبر جدم پیغمبر (ص) ببری تا با او تجدید عهد کنم. آنگاه مرا به جانب قبر مادرم فاطمه(س) برگردان. سپس مرا به بقیع ببر و در آنجا دفن کن. راضی نیستم به اندازه یک حجامتی خونریزی شود. یک وقت سرش را بلند کرد حالش منقلب شد صدا زد: زینبم!برو برایم یک تشت بیار!آی غریب آقا! رفتند یک تشت آوردند. آقا سرش را میان تشت کرد،همه نگاه می کنند یک وقت پاره های جگرش را میان تشت دیدند. جنازه امام حسن(ع) را به طرف حرم پیغمبر(ص) آوردند. یک وقت عایشه دختر ابی بکرسوار بر استر آمد و جلوی جنازه را گرفت. گفت: نمی گذارم جنازه حسن را کنار قبر شوهرم،پیغمبر دفن کنید. گفت: پیغمبر(ص) شوهر من است،پیغمبر(ص) را در خانه اش دفن کردید و خانه پیغمبر(ص) مال من است. ابن عباس جلو آمد،صدا زد: آی عایشه!پیغمبر(ص) نُه تا زن داشت،این خانه را اگر هشت قسمت کنند یک قسمت آن خانه سهم نه زن می شود. چطور نمی گذاری؟ یک روز سوار شتر می شوی جنگ جمل را راه می اندازی و به جنگ علی (ع) می آیی. یک روز سوار قاطر می شوی جلوی جنازه حسن (ع) ا می گیری.اگر تو زنده بمانی سوار فیل هم می شوی.جنازه آقا را به سمت قبرستان بقیع حرکت دادند. آی بمیرم جنازه امام حسن (ع) را تیر باران کردند. « اللهم صل علی محمد و آل محمد بحق الحسن المجتبی و أخیه الحسین سید الشهداء یا الله #مرحوم_کافی @MohtavayeRozeh