eitaa logo
محتوای روضه و منبر
2.2هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1.5هزار فایل
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
مشاهده در ایتا
دانلود
هرموقع در جنگ فشارها بر ما حادث می‌شد و هیچ کاری از دست‌مان برنمی‌آمد، پناهگاهی جز حضرت زهرا (س) نداشتیم در عملیات «والفجر 8» وقتی چشم‌مان به آب‌های پرطوفان، خشمگین و ترسناک «اروند» افتاد، آن‌جا هیچ نامی آشناتر از نام حضرت زهرا (س) نداشتیم؛ بنابراین در کنار «اروند» ایشان را در تلألؤ اشک‌های غریبانه و مظلومانه بسیجی‌ها صدا زدیم و اروند را با «یازهرا (س)» کنترل و از آن عبور کردیم. وقتی دشمن آتش مسلسل‌ها، خمپاره‌ها و توپ‌های خود را مستانه را بر ساحل باز کرد و جوی‌هایی از خون به «اروند» روانه شد، آن‌وقت هم همه تدابیر از کار افتاده بود و نامی جز نام حضرت زهرا (س) بر زبان‌ها جاری نمی‌شد.  وقتی هم که عراقی‌ها در کنار اروند ایستاده بودند و رزمندگان را با تیر می‌زدند، آن زمان هم سلاح کارگر ما حضرت زهرا (س) بود. وقتی مضطر شدیم، نگاهی به آب‌های «بوبیان» کردیم؛ آن‌وقت هم سر خود را بر دژ گذاشتیم و عاجزانه حضرت زهرا (س) را صدا کردیم. من قدرت و محبت مادری حضرت زهرا (س) را در هور، غرب کانال ماهی، وسط میدان مین دیدم . وقتی شما مادرها نبودید و فرزندان‌تان در خون دست‌وپا می‌زدند، من حضرت زهرا (س) را دیدم.  وقتی دشمن در کنار نیل به حضرت موسی (ص) نزدیک می‌شد و او با یک چشم خود «نیل» و با چشم دیگرش سپاه ترسناک فرعون را می‌دید، خدا «نیل» را برای او شکافت؛ حضرت فاطمه (س) هم در هور، کربلای 5، اروند و کوه‌های سرد و سخت کردستان، [برای رزمندگان ما] مادری کرد. شهید حاج قاسم سلیمانی @MohtavayeRozeh
🖤🏴🖤 🌹برمشامم میرسد بوی عزای فاطمه 🌷می شوم آماده ی گریه برای فاطمه 🌹هاتفی ازآسمان هامیدهدامشب ندا 🌷فاطمیّه آمده، ماه عزای فاطمه 🌹فاطمیّه آمده ای فاطمیّون غیور 🌷خانه دل راکنیدامشب سرای فاطمه 🌹در عزایش بر تنم دارم لباس نوکری 🌷این لباس مشکی ام باشدعطای فاطمه 🌹من کجا و گریه در بزم عزای او کجا ؟ 🌷اشک چشمانم بُوَد لطف خدای فاطمه 🌹بر جراحات عمیق فاطمه مرهم نهد 🌷هرکسی گریدمیان روضه های فاطمه 🌹هر کسی بر بام خانه پرچم زهرا زند 🌷میشود ایمن زغم تحت لوای فاطمه 🌹مهر زهرا راخدا باطینتم کرده عجین 🌷افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه 🌹در قنوت هر نمازم بر لبم دارم دعا 🌷بارلاها جان من گردد فدای فاطمه 🌹یاری زهرا نمودن با زبان است و عمل 🌷ایکه هستی در پی کسب رضای فاطمه 🌹میرسد آوای یا مهدی هنوز ازپشت در 🌷ذکر تعجیل فرج باشد دعای فاطمه 🌹کی می آیی تا بگیری انتقام مادرت ؟ 🌷مهدی زهرا بیا، ای دلربای فاطمه 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🖤 @MohtavayeRozeh 🍀🌺🌹☘🌷🍀🌺🌹☘🌷
سینه ای کز معرفت گنجینه اسرار بود  کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود طور سینای تجلّی مشعلی از نور بود  سینه سینای عصمت مشتعل از نار بود آنکه کردی ماه تابان پیش او پهلو تهی  از کجا پهلوی او را تاب آن آزار بود گردش گردون دون بین کز جفای سامری  نقطه پرگار وحدت، مرکز مسمار بود نالۀبانو زد اندر خرمن هستی شرر  گویی اندر طور غم چون نخل آتشبار بود صورتی نیلی شد از سیلی که چون سیل سیاه  روی گیتی زین مصیبت تا قیامت تار بود شهریاری شد به بند بنده ای از بندگان  آنکه جبریل امینش بندۀدر بار بود   از قفای شاه، بانو؛ با نوایی جان گداز  تا توانایی به تن، تا قوّت رفتار بود گرچه بازو، خسته شد وز کار دستش بسته شد  لیک پای همتش بر گنبد دوّار بود. . . شاعر: آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی @MohtavayeRozeh
4_65981314825777353.ogg
1M
🔳خدا ... مادرم را کجا میبرند؟ گمانم برای شفا میبرند... 🔹عبدالرضا هلالی حامد زمانی ▪️السلام علیکِ یا صدیقة الشهیده https://eitaa.com/mohtavayerozeh
بسم الله الرحمن الرحیم   اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّكِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِكَ وَنَبِیِّكَ، وَاُمِّ اَحِبّائِكَ وَاَصْفِیائِكَ، الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِساءِ الْعالَمینَ، اَللّـهُمَّ كُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها، وَكُنِ الثّائِرَ اَللّـهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها، اَللّـهُمَّ وَكَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى، وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّواءِ، وَالْكَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَعْلى، فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلاةً تُكْرِمُ بِها وَجْهَ أبیها مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها، وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ.( صلوات بر حضرت زهرا سلام الله علیها، منبع: مصباح المتهجد شیخ طوسی، ج‏1، ص 401)   السلام علیك ِ یا فاطمه، بریم در خانه ی امیر المؤمنین علیه السلام،شب اول روضه است،شما خاندان كَرَم هستید ، هر چه می خواهید شب آخر به ما بدهید، همین شب اول به ما عطا كنید، با یه اُمیدی اُمدیم اینجا یا زهرا   فكر كردن به غم و غصه ی مادر سخت است   خواندن روضه ی در چند برابر سخت است   از حسین این همه اصرار: حسن حرف بزن   حسنم به من بگو كوچه ی بنی هاشم چه خبر شد؟   از حسین این همه اصرار: حسن حرف بزن   از حسن بغض پی پی بغض: برادر سخت است   آخه حسینم خودم دیدم، كه دشمن.... یازهرا   از حسن بغض پی پی بغض: برادر سخت است   مادرم زهرا جان، ای چراغ خونه ی امیرالمؤمنین علیه السلام   زیر بار غم تو می شکند پشت پدر   زندگی بی سر و بی همسر و سرور سخت است   هی میآمد كنار بستر زهرا،خودش پرستار بی بی است،شیخ مفید ،شیخ طوسی  هر دو در اَمالی خودشان نقل كردند: و كان یمرضها بنفسه ،علی خودش پرستاری میكرد،از بین مردم مدینه فقط یه نفر كمك میكرد . وتعینه على ذلك أسماء بنت عمیس (رحمها الله) اسماء كمكش میكرد،پرستاری میكرد،اون شبی هم كه میخواست غسل بده،بازم اسماء كمكش كرد. بریز آب روان اسماء ولی آهسته آهسته   دل حیدر دل کوه است، دل کوه آری   ولی این داغ برای دل حیدر سخت است   من همان اول بسم الله اشکم جاری است   چقدر زمزمه سوره کوثر سخت است   ***   خواندن روضه ی در سخت است ای مرثیه خوان   از خداحافظی فاطمه این بار بخوان   اجازه بدهید من روضه ی خداحافظی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا را بخوانم،امیرالمؤمنین نماز ظهر رو در مسجد خواند،قصد منزل كرد. إِذَا اسْتَقْبَلَتْهُ الْجَوَارِی بَاكِیَاتٍ‏ حَزِینَاتٍ‏. در بین راه كنیزها رو مشاهده كرد، همه دارند گریه میكنند، اینقدر مضطربند،اینقدر پریشانند، امیرالمؤمنین تا زنها رو دید فرمود: مَا الْخَبَرُ چه خبر شده؟ نكنه زهرام رو از دست دادم؟ وَ مَا لِی أَرَاكُنَّ مُتَغَیَّرَاتِ الْوُجُوهِ وَالصُّوَرِ چرا مضطربید چرا رنگ هاتون پریده؟ عرضه داشتند یا امیرالمؤمنین: أَدْرِكْ ابْنَةَ عَمِّكَ الزَّهْرَاءَ اگه یه بار دیگه میخوای زهرا رو ببینی بشتاب. علی جان زهرا رو دریاب،یه جمله ای هم گفتند: وَ مَا نَظُنُّكَ تُدْرِكُهَا، بعیده به زهرا برسی. امیرالمؤمنین وارد منزل شد، فَأَلْقَى الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ، عبا از دوش برداشت وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِهِ، عمامه برداشت، وَ إِذَا بِهَا مُلْقَاةٌ عَلَى فِرَاشِهَا . زهرای مرضیه داخل بستر،چشم ها رو بسته،آمد سر بی بی رو به دامن گرفت،شروع كرد بی بی رو صدا زدن، وَ نَادَاهَا یَا زَهْرَاءُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ،صدا زد یا زهرا صدایی نشنید، فَنَادَاهَا یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ بار سوم،بار چهارم صدا كرد بی بی جواب نداد، یه جمله ای گفت، صدا زد: یَا فَاطِمَةُ كَلِّمِینِی فَأَنَا ابْنُ عَمِّكَ عَلِیُّ، من علی مظلومم، دلش به رحم آمد، فَفَتَحَتْ عَیْنَیْهَا فِی وَجْهِهِ وَ نَظَرَتْ إِلَیْهِ چشم های مبارك رو باز كرد،شروع كرد علی رو نگاه كردن، خیلی این جمله جانسوزه، وَ بَكَتْ وَ بَكَى هر دو شروع كردن های های گریه كردن،زهرای من بانوی خانه ی من چی شده؟ عرضه داشت: یَا ابْنَ الْعَمِّ إِنِّی أَجِدُ الْمَوْتَ الَّذِی لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِیصَ عَنْهُ علی جان مرگ رو در مقابل دیدگانم میبینم، پدرم رو در خواب دیدم،رسول خدا فرمود: یَا بُنَیَّةِ هَلُمِّی إِلَیَّ فَإِنِّی إِلَیْكِ مُشْتَاقٌ پدر من فرمود: دخترم بیا من مشتاق دیدن توأم، بعد شروع كرد آرام آرام وصیت كردن: فَغَسِّلْنِی وَ لَا تَكْشِفْ عَنِّی  علی جونم اگه من رو غسل میدی لباس من رو از تن بیرون نیآر،من نمیدونم چی شد، آخه وقتی بی بی رو غسل میداد،یه وقت سر به دیوار گذاشت،شروع كرد های های گریه كردن،آقا مگه خودتون نفرمودید: آروم آروم گریه كنید، همه صدا بزنید یا زهرا..... https://eitaa.com/mohtavayerozeh
ابن فتّال نیشابوری در روضة الواعظین نوشته:   وقتی بی بی رحلت كرد، فَصَاحَتْ أَهْلُ الْمَدِینَةِ صَیْحَةً وَاحِدَةً مردم نامرد مدینه شروع كردند شیون كردن وَ اجْتَمَعَتْ نِسَاءُ بَنِی هَاشِمٍ فِی دَارِهَا زن های بنی هاشم اومدند خونه ی بی بی فَصَرَخْنَ صَرْخَةً وَاحِدَةً آنچنان ناله زدند،آنچنان شیون میكردندكَادَتِ الْمَدِینَةُ أَنْ تَزَعْزَعَ مِنْ صُرَاخِهِنَّ نزدیك بود مدینه به لرزه در بیاد، هی صدا می زدند: وَ هُنَّ یَقُلْنَ یَا سَیِّدَتَاهْ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ علی هم نشسته،مردها اومدند خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام وَ أَقْبَلَ النَّاسُ إِلَى عَلِیٍّ وَ هُوَ جَالِسٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ع بَیْنَ یَدَیْهِ یَبْكِیَانِ امام حسن و امام حسین مقابل پدر نشسته اند گریه میكنند،‏ فَبَكَى النَّاسُ لِبُكَائِهِمَا... مردم از گریه ی این دو گریه میكردند، "تا حالا كجا بودید،مردم مدینه،نمی دونم شاید امیرالمؤمنین نگاه می كرد،بعضی از این چهره ها آشنا بود،اینها رو دیده بود،پشت در خونه دیده بود،بعضی ها هیزم می آوردند،الان اومدید گریه میكنید؟كوفه هم همین جور بود،همونهایی كه نامه نوشتند،وقتی زینب شروع كرد حرف زدن،دید دارند گریه میكنند،زین العابدین فرمود أتبكون؟گریه می كنید؟ مَنَ الَذْی قَتَلَنا؟ كی مارو كشت؟" حالا مردم نشستند،جنازه بیرون بیآد ،نماز بخونند،آقا ابوذر رو فرستاد، اومد بین مردم،صدا زد: اِنْصَرِفُوا همه ی شما برید فَإِنَّ ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) قَدْ أُخِّرَ إِخْرَاجُهَا فِی هَذِهِ الْعَشِیَّةِ فعلاً جنازه بیرون نمی آد،بلند شید برید، گذشت،ساعت ها گذشت فَلَمَّا أَنْ هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ مَضَى مِنَ اللَّیْلِ وقتی همه خوابیدند،دل شب شد أَخْرَجَهَا عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (ع) وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَقِیلٌ وَ الزُّبَیْرُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ سَلْمَانُ خواص و یاران اومدند ،جنازه رو بیرون آوردند صَلُّوا عَلَیْهَا وَ دَفَنُوهَا فِی جَوْفِ اللَّیْلِ نماز خوندند،به خاك سپردند،وقتی كار دفن تمام شد، وقتی علی شروع كرد با پیغمبر حرف زدن،دیدن هنوز علی داره ادامه میده وَ سَوَّى عَلِیٌّ حَوَالَیْهَا قُبُوراً مُزَوَّرَةً مِقْدَارَ سَبْعَةٍ حَتَّى لَا یُعْرَفَ قَبْرُهَا داره بازم قبر میكنه،داره قبر و صاف میكنه،یه وقت نیان نبش قبر كنند.آخه چند روز بعد تصمیم گرفتند.گفتند: والله لننبشن قبرها. نبش قبر میكنیم نماز میخونیم. https://eitaa.com/mohtavayerozeh
بنابر نقل روایت اول،مثل امشبی لحظات آخر عمر دختر پیامبر گرامی اسلام بود«السلام علیكِ یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله یا قرة عین النبی المصطفی!»در چنین روزهایی امیرالمؤمنین كنار بستر فاطمه ی زهرا سلام الله علیها نشست،به امام حسن و امام حسین،زینب و امّ الكلثوم فرمود:از اتاق بیرون بروید.مظلوم و مظلومه كنار هم نشستند،چرا؟چون زهرا می خواهد وصیت كند.امیرالمؤمنین علیه السلام وصی اوست،می خواهد سفارش هایش را بنماید،لذا بچه ها از اتاق بیرون رفتند.امیرالمؤمنین كنار بستر زهرای مرضیه سلام الله علیها نشست: 1 « و ضمَُ راسَها عَلی صدره»اشك از گونه های فاطمه زهرا سلام الله علیها جاری شد،آقا هم اشك می ریخت و می گفت:فاطمه جان! من در فقدان تو گریه می كنم،برای نبود تو  و غربت خودم اشك می ریزم«أبكِی مَخافَةَ أن تَطُولَ حَیاتی» 2 چگونه بعد از این خانه و چهار یتیم و این سختی ها را تحمل كنم؟ اما زهرا جان! تو چرا گریه می كنی؟بی بی سلام الله علیها می فرماید:یا امیرالمومنین!من برای مظلومیت تو اشك می ریزم! علی جان! سفارش هایی دارم:یكی این كه بدنم را شب غسل بده،شب كفن كن و شب به خاك بسپار!نمی خواهم آن دو نفر بر بدن من نماز بخوانند و در تشییع جنازه ی من حاضر گردند.علی جان!خودت متكفل كارهای من باید گردی،خودت بدنم را غسل بده.بچه های یتیمم را فراموش نكن.طوری برنامه هایت را تنظیم كن كه شب ها پیش بچه ها باشی. مبادا آنها تنها بمانند.حسینم را از یاد مبر! 3 – درباره ی اباعبدالله به ویژه سفارش كرد-وقتی من را در میان قبر می گذاری زود از كنار قبرم نرو. آن لحظه میت مونس می خواهد،چه مونسی بالاتر از تو علی جان. كنار قبرم بنشین« فأكثِر مِن تِلاوَةِ القُرآن ِ و الدُّعاءِ» 4 برایم قرآن و دعا بخوان،كنار قبرم بنشین و برایم اشك بریز.        پیراهن خود در غم من چاك مكن        جز نیمه شب جسم مرا خاك مكن       از فاطمه یادگاری اگر می خواهی        خون های مرا ز روی در پاك مكن       هر وقت دلت برای فاطمه تنگ شد،بدان«البابُ وَ الجدارُ و الدِّماء شهودُ صدق ِ ما به ِ خِفاءٌ»      علی جان!      مرا چو غسل نیمه شب به پیش كودكان دهی      مبادا سینه مرا به زینبم نشان دهی!   1-بحارالانوار،ج43،ص191   2-همان،صفحه 213   3-همان،ص 178   4- بحار الانوار،ج79،ص27؛منتهی الآمال،ص192   منبع:كتاب مقتل( متن روضه های استاد رفیعی)      تدوین و تحقیق: سید علی اكبر حسینی نیشابوری https://eitaa.com/mohtavayerozeh
السلام علیكِ یا فاطمةالزهرا،السلام علیكِ یا بنت رسول الله   فاطمه،اُمّ الائمه و اُمّ المعادن است.اگر همه ی ائمه معدن رحمت هستند،اگر همه معدن كرامت هستند،اما در گرفتاری ها به مادرشان فاطمه زهرا متوسل می شدند.خود این معادن رحمت در بیماریهایشان به مادرشان فاطمه متوسل می شدند.به چنین مادری افتخار می كردند كه واقعاً هم افتخار دارد.زهرا مادر بشریت است.افتخار عالمین است.امروز دلهای شما را روانه كنم كنار قبرش كه نمی دانم كجاست؟اما برویم مدینه،چون شهرش است.مدینه محل عزیمت اوست.امروز دلها را روانه كنیم توی شهری كه زهرا در همان شهر سیلی خورده است،در آن شهری كه غربت كشیده،مظلومیت كشیده.دل ها را روانه كنیم بین آن در ودیواری كه صدا زد:یا ابتاه؛یا رسول الله،أَهكذا یُفعَلُ بحبیبك و ابنتك.1 باباجان این جور مزد رسالت را دادند.وداع این ماه مبارك را با روضه ی وداع حضرت زهرا با امیرالمؤمنین به پایان ببرم.علی آمد كنار بستر زهرای مرضیه نشست.این آخرین ملاقات علی با زهراست.اولین مطلبی كه عرضه داشت سئوال كرد:علی جان،بگو از من راضی هستی یا نه؟{چون مرد باید از همسرش راضی باشد،زن باید با رضایت همسرش از دنیا برود}اشك در چشمان امیرالمؤمنین حلقه زد،فرمود:فاطمه،مگر تو چقدر با من زندگی؟!تو كی غضب مرا برانگیختی؟! تو كی با من مخالفت كردی؟! والله ما لا عَصَت لی اَمراً؛2 به خدا قسم،تو در هیچ امری با من مخالفت نكردی.می خواهد بگوید زهرا جان،تو جانت را برای من دادی،تو هستی ات را به پای من ریختی. تو كتك خوردی و هیچ نگفتی.تو درد كشیدی و ننالیدی كه مبادا علی ناراحت بشود. فاطمه فرمود:علی جان،چند سفارش برایت دارم،بدنم را شبانه غسل بده،شبانه به خاك بسپار،بعد كنار قبرم بنشین و قرآن بخوان.3 علی جان برایم اشك بریز،علی جان برای یتیمانم اشك بریز.   ای صفای خانه ی من الوداع   گرمی كاشانه ی من الوداع   الوداع ای همدم و هم ناله ام   اوداع ای یار هجده ساله ام   خواهشی دارم زتو ریحانه ام   یك شب دیگر بمان در خانه ام   فاطمه جان!   جان زهرا روز من را شب مكن   چادرت را بر سر زینب مكن   فاطمه جان نگذار یتیمی بچه هار را ببینم.مرا با چهار بچه ات تنها مگذار.این وداع امیرالمؤمنین است.یك خواهش هم زهرا دارد:علی جان،حالا كه من رفتنی هستم. زمانی كه خواستی مرا غسل دهی،مبادا بچه ها صورتم را ببینند!   مرا غسل چو نیمه شب به پیش كودكان دهی   مبادا سینه ی مرا به زینبم نشان دهی   هر كجا نشسته ای بگو:یا فاطمةالزهرا،یا بنت رسول الله.   1-سوگنامه آل محمد،ص27   2- بحارالانوار،ج43،ص134؛كشف الغمه،ج1،ص362   3- سوگنامه آل محمد،ص29   منبع:كتاب مقتل( متن روضه های استاد رفیعی)      تدوین و تحقیق: سید علی اكبر حسینی نیشابوری https://eitaa.com/mohtavayerozeh
عزیزان!فاطمیه باید بیش از این ها تجلیل شود،زیرا سند مظلومیت شیعه است.   فاطمیه،فصل تجدید غم است   بر لب شیعه سرود ماتم است   فاطمیه،اعتقاد شیعه است   حُبّ زهرا در نهاد شیعه است   فاطمیه،حرمت حیدر شكست   فاطمیه،پهلوی كوثر شكست   در فاطمیه یك دنیا اندوه وجود دارد،عاشورا و شهادت امیرالمؤمنین جای خود،اما مصیبت فاطمیه آغاز مصیبت های شیعه است،اول شهیدی كه در راه امامت و ولایت فدا شد در این ایام بود.نمی دانم فاطمه در این شب ها چه حالتی داشت،اما نوشته اند«كَالشَّبَهِ»به قدری لاغر شده بود،مثل شبهی می ماند در رختخواب،دیگر فاطمه بعد از پدر«ناحِلَةَ الجِسمِ،مُنهَدَّةَالرُّكن ِ،بَاكِیَّةَ العَین ِ،مُحتَرِقَةَالقَلبِ»1.اشك چشمش خشك نشد،سوز قلبش آرام نگرفت و روز به روز لاغرتر می شد،اگر كسی پیش او می رفت،میدید كه امروزش با دیروزش به كلی فرق كرده است،بعضی از زن ها می آمدند سئوال می كردند:خانم!بیماری شما چیست؟ كه اینقدر بدنتان كاهیده شده و شما را از پا درآورده است؟می فرمود:بیماری من تنها بیماری جسمی نیست،من از ظلمی كه به حق علی علیه السلام روا داشته شده است میسوزم،فقدان پدر و ظلم به علی،2 جسمم را كاهانده و مانند شَبَه ساخته است.سنگ صبورش قبر پیغمبر بود،بلند میشد،آرام می آمد كنار قبر رسول الله و با خودش نجوا می كرد:یارسول الله!«بَقِیتُ بَعدَكَ وَحیدَةً فَریدَةً»بابا به خدا بعد از تو تنها شدم.مردم از ما اعراض كرده اند.بابا!دیگر جواب سلام علی را هم نمیدهند.خانه ای كه شش ماه بر در آن خانه می آمدی و میگفتی:السّلام علیكم یا اهل البیت. و آیه ی تطهیر را می خواندی،بلند شو ببین با آن چه كرده اند.   بنگر به جانب كاشانه ی زهرا   بنگر به در سوخته ی خانه ی زهرا   ماندم به میان در و دیوار زكینه   تا محسن من سقط شد ای ماه مدینه   به دل خسته ی زهرا نظزی كن   بر پهلوی بشكسته ی زهرا نظری كن   بعد از تو پدر رفت زكف عزّت زهرا   جز مرگ نباشد پس از این حسرت زهرا   بابا،یك خواهش از تو دارم،دعا كن فاطمه پیش تو بیاید و به تو ملحق گردد«یا الهی عَجِّل وَفَاتی سَرَیعاً»3   1-بحارالانوار،ج43،ص181،مناقب،ج3،ص362   2- بحارالانوار،ج43،ص156،مناقب ابن شهرآشوب،ج2،ص205-49   3- بحارالانوار،ج43،ص 177       منبع:كتاب مقتل( متن روضه های استاد رفیعی)      تدوین و تحقیق: سید علی اكبر حسینی نیشابوری https://eitaa.com/mohtavayerozeh
روز قیامت تبلی السرائر است . همه ی اسرار انسان فاش می شود . تمام اعضا و جوارح انسان بر علیه انسان شهادت می دهند . قرآن میفرماید : یومئذ تحدث اخبارها ؛ روز قیامت زمین هم علیه هر فردی شهادت میدهد آری همه چیز باید آشکار شود . آن روز باید خاک مدینه هم شهادت بدهد . آن ترابی که گل بو تراب بر روی آن نقش بر زمین شد ؛ باید شهادت بدهد . درو دیوار باید شهادت بدهند و آن اولی ودومی را رسوا کنند .   شهادت می دهد درروز محشر    تراب کوچه ی شهرپیمبر   شهادت دادنش غوغا نماید   به محشر محشری برپا نماید   منم خاک خدوم مادر وحی   منم آگه چه آمد برسر وحی   من از غمهای زهرا بیقرارم   زروی کودکانش شرمسارم   اگر چه خاکم و بی روح هستم   ولی از داغ او مجروح هستم   خودم دیدم عدو راهش گرفته   رخ یار علی آتش گرفته   عدو اورا به عنوان فدک زد   به قصد کشت زهرا را کتک زد   به پیش دیده ی فرزند حیدر   بزد سیلی چنان برروی مادر   خودم دیدم حسن پاره جگر شد   میان کوچه برمادر سپر شد   جمادم لیک گشتم پرشراره   زخون مانده روی گوشواره   ندانی اذن یارب برنیازم   که ثانی را همان جا دفن سازم   منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست https://eitaa.com/mohtavayerozeh
بتاب ای ماه توبر کاشانه ی من   که تاریک است امشب خانه ی من   بتاب ای مه که تا با قلب خسته   دهم غسل پهلوی شکسته   بتاب ای مه که شویم من شبانه   زاشک دیده جای تازیانه   بتاب ای مه که تا کلثوم و زینب   ببینند روی مادر دردل شب   بتاب ای مه حسن مادر ندارد   حسین من کسی بر سر ندارد   بتاب ای مه گلستانم خزان شد   به زیر خاک زهرای جوان شد   اینجا زبان حال امیرالمومنین خطاب به ماه اینچنین است . میفرماید :»ای ماه !بتاب اما عصر عاشورا زبان حال بی بی زینب (س) درست برعکس بود . میفرمود : ای ماه متاب....چرا ؟   متاب ای مه که من معجرندارم   بسوز ای دل که من دلبرندارم   ببار ای آسمان بر خیمه ی ما   که من عباس آب آور ندارم   حسینم لحظه ای تو یاریم کن   نمی بینی مگر یاور ندارم   به قدری پای کوبیدم برایت   رمق دیگر دراین پیکر ندارم   چرا بوسه نصیب نیزه کردی   مگر من میل آن حنجر ندارم   چرابا ساربان کردی اشارت   مگر من شوق انگشتر ندارم   منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست https://eitaa.com/mohtavayerozeh
در این غوغای وانفسا خدا صبرت دهد حیدر   میان فتنه اعدا خدا صبرت دهد حیدر   نباشد آتش محشر از این سوزنده تر هرگز    چو سوزد چهره ی زهراخداصبرت دهد حیدر   تو دیدی حال مادررا ندیدی طفل کوثر را    بگوید فضه با آوا خدا صبرت دهدحیدر   به هنگامی که کوته شد زدامان تو دست یار   شدی تنها تراز تنها خداصبرت دهد حیدر   به هنگامی که گیسویی پریشان بهرتو میشد   شدی شرمنده یا مولا خدا صبرت دهد حیدر   عزیزان تومیبینند چشمانت خجل میشد   شدی شرمنده یا مولا خدا صبرت دهد حیدر   مسلمان کرده ای مارا تو با دستی که دشمن بست   کشیدی رنج بهر ما خدا صبرت دهد حیدر    منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست https://eitaa.com/mohtavayerozeh
روزی علمای اهل تسنن مرحوم علامه امینی(ره) را برای صرف شام دعوت می کنند. اما علامه امینی امتناع می ورزد و قبول نمی کند. آنها اصرار می کنند که علامه امینی را به مجلس خود ببرند. به علت اصرار زیاد علامه امینی دعوت را می پذیرد و شرط می گذارد که فقط صرف شام باشد و هیچ گونه بحثی صورت نگیرد، آنها نیز می پذیرند. پس از صرف شام یکی از علمای اهل سنت که در آن جمع زیادی از علما نشسته بود، می خواست بحث را شروع کند که علامه امینی گفت: قرار ما این بود که بحثی صورت نگیرد! اما باز آنها گفتند: پس قرار بر این شد که از آن جایی که تمام حضّار در جلسه، حافظ حدیث بودند برای متبرک شدن جلسه، هر نفر یک حدیث نقل کند تا مجلس نورانی گردد. آنان شروع کردند یکی یکی حدیث نقل کردند تا اینکه نوبت به علامه امینی رسید. علامه به آنها گفت شرطم بر گفتن حدیث این است که ابتدا همگی بر معتبر بودن یا نبودن سند حدیث اقرار کنید. همه قبول کردند. سپس علامه امینی فرمود: قال رسول الله(ص): مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة» حضرت رسول اکرم(ص) فرموه است: هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است.(۱) سپس از تک تک حضار در جلسه در رابطه با معتبر بودن حدیث اقرار گرفت و همه حدیث را تایید کردند. سپس گفت: حال که همه حدیث را تایید کردید یک سوال از شما دارم! بعد از کل جمع پرسید: آیا فاطمه الزهراء(س) امام زمان خود را می شناخت یا نمی شناخت؟!! اگر می شناخت، امام زمان فاطمه(س) چه کسی بود؟ تمام حضار مجلس به مدت ربع ساعت، بیست دقیقه ساکت شدند و سرشان را به زیر انداختند و چون جوابی برای گفتن نداشتند یکی یکی جلسه را ترک کردند و با خود می گفتند: اگر بگوییم نمی شناخت، پس باید بگوییم که فاطمه(س) کافر از دنیا رفته است و حاشا که سیده نساء العالمین کافر از دنیا رفته باشد؟!! و اگر بگوییم می شناخت چگونه بگوییم امام زمانش ابوبکر بوده؟ در حالی که بخاری (از سرشناس ترین علمای اهل سنت) گفته: «فَاطِمَةُ(س) مَاتَت وَ هِیَ سَاخِطَةٌ عَلَیهِمَا» فاطمه(س) در حالی از دنیا رفت که از ابوبکر و عمر غضبناک بود.(۲) و چون حضار مجبور می شدند بر حقانیت و امامت علی بن ابیطالب (ع) اقرار بورزند سکوت کرده و جلسه را با خجالت ترک کردند. منابع: ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۲۴۶ ۲)صحیح بخاری، ج۶، ص۱۴۵ https://eitaa.com/mohtavayerozeh
القاب حضرت زهرا سلام الله علیها ۱ـ سیّدة : بانو ۲ ـ انسیّةحوراء : انسان بهشتی ۳ ـ نوریّة : موجودی از حقیقت نوری ۴ ـ حانیّة : دلسوز فرزندان ۵ ـ عُذراء : دوشیزه ۶ ـ کریمة : بزرگوار ۷ ـ رحیمة : با محبت ومهربان ۸ ـ شهیدة : شهید شده ۹ ـ عفیفة : پاکدامن ۱۰ ـ قانعة : کم توقع ۱۱ ـ رشیدة : کامل ۱۲ ـ شریفة : شرافتمند ۱۳ ـ حبیبة : دوست وبا محبت ۱۴ ـ محرّمة : گرامی و مورد احترام ۱۵ ـ صابرة : پایدار ۱۶ ـ سلیمة : سالم، اهل سازش، بی عیب ونقص ۱۷ ـ مکرمة : بزگوار وگرامی ۱۸ ـ صفیّة : برگزیده ۱۹ ـ عالمة : دانشمند ۲۰ ـ علیمة : دانا ۲۱ ـ معصومة : نگهداشته شده،بی گناه ۲۲ ـ مغصوبة : ربوده شده،کسی که حقش غصب شده ۲۳ ـ مظلومة : ستمدیده ۲۴ ـ میمونة : خوش یمن وبابرکت 25 ـ منصورة : یاری شده ، خداوند او را یاری کرده است ۲۶ ـ محتشمة : با حشمت و احترام ۲۷ ـ جمیلة : زیبا ۲۸ ـ جلیلة : بزرگ ۲۹ ـ معظّمة : احترام گذاشته شده ، گرامی ۳۰ ـ حاملة البلوی بغیر شکوی : بلا کش نستوه بی شکوه و شکایت ۳۱ ـ حلیفة العبادة و التقوی : قسم خورده ی پرستش و پرهیزکاری ۳۲ ـ حبیبة الله : محبوب خدا ۳۳ ـ بنت الصّفوة : دخترِ برگزیده ۳۴ ـ رکن الهدی : پایه ی هدایت ۳۵ ـ آیة النّبوّة : نشان نبوّت ۳۶ ـ شفیعة العصاة : شفاعت کننده ی گناهکاران ۳۷ ـ اُمّ الخیرة : مادر نیکوکاران ۳۸ ـ تفّاحة الجنّة : سیب بهشتی ۳۹ ـ مطهرة : پاکیزه شدن ۴۰ ـ سیدةالنساء : بزرگبانوی زنان ۴۱ ـ بنت المصطفی : دختر حضرت مصطفی(صلی الله علیه و آله) ۴۲ ـ صفوة ربّها : برگزیده ی پروردگار ۴۳ ـ موطن الهدی : جایگاه هدایت ۴۴ ـ قرّة العین المصطفی : نور چشم پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) ۴۵ ـ بضعة المصطفی : پاره ی تن پیامبر(صلی الله علیه وآله) ۴۶ ـ مهجة المصطفی : خون زندگی قلب مصطفی(صلی الله علیه وآله) ، آخرین قطرات خون در قلب که موجب ادامه ی حیات است ۴۷ـ بقیّة المصطفی : بازمانده ی حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) ۴۸ ـ حکیمة : با حکمت و دارای فهم و ادراک حکیمانه ۴۹ ـ فهیمة : با فهم ۵۰ ـ عقیلة : خردمند ۵۱ ـ محزونة : غمگین ۵۲ ـ مکروبة : دل شکسته ۵۳ ـ علیلة : بیمار و مریض ۵۴ ـ عابدة : پرستنده ۵۵ ـ زاهدة : پارسا ۵۶ ـ قوّامة : شب زنده دار ۵۷ ـ باکیة : گریه کننده ۵۸ ـ بقیّة النّبوّة : باز مانده ی پیامبری ۵۹ ـ صوّامة : بسیار روزه گیر ۶۰ ـ عطوفة : با عاطفه و محبّت ۶۱ ـ رئوفة : دلسوز و مهربان ۶۲ ـ حنّانة : غمخوار و با محبّت ۶۳ ـ بِرّة : نیکوکار ۶۴ ـ شفیقة : دلسوز و مهربان ۶۵ ـ إنانة : دردمند ۶۶ ـ والدة الصّبتین : مادر دو نواده ی پیامبر ۶۷ ـ دوحة النّبی : شاخسار پیامبر ۶۸ ـ نور سماوی : نور آسمانی ۶۹ ـ زوجة الوصیّ : همسر جانشین پیامبر ۷۰ ـ بدر تمام‌ : ماه شب چهارده ۷۱ ـ غرّة غراء : سپید رویِ نورانی ۷۲ ـ درّة بیضاء : گوهر تابناک ۷۳ ـ روح أبیها : روان پدر بزرگوارش حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) ۷۴ ـ واسطة قلّادة الوجود : حلقه ی اتصال زنجیر هستی ۷۵ ـ درّة البحر الشّرف و الجود : در دریای شرافت و سخاوت ۷۶ ـ ولیّة الله : دوست خدا و کسی که خدا او را ولی قرار داده ۷۷ ـ سرّ الله : راز نهانی خدا ۷۸ ـ امینة الوحی : امین وحی الهی ۷۹ ـ عین الله : دیده ی خدایی ۸۰ ـ مکینة فی عالم السّماء : دارنده ی جایگاه در عالم آسمان ۸۱ ـ جمال الآباء : موجب زیبایی پدران ۸۲ ـ شرف الأبناء : افتخار برای فرزندان ۸۳ ـ درّة البحر العلم و الکمال : درّ دریای دانش و کمال ۸۴ ـ جوهرة العزّ و الجلال : گوهر تابناک عزّت و بزرگوار ۸۶ ـ مجموعة الماصر العلّیّة : گرد آورنده ی یادگارهای برین ۸۷ ـ مشکوة نور الله : چراغدان نور الهی ۸۸ ـ زجاجة : شیشه وچرغدان نور الهی ۸۹ ـ کعبة الآمال لأهل الحاجة : کعبه آرزوهای نیازمندان ۹۰ ـ لیلة القدر : شب قدر:مقصود از "لیلةالقدر” در قرآن فاطمه(سلام الله علیها)است ۹۱ ـ لیلة مبارکة : شب با برکت ۹۲ ـ ابنة من صلّت به الملائکة : دختر آن کس که فرشتگان به او اقتدا کرده و نماز خواندند ۹۳ ـ قرار قلب امّها المعظّمة : آسایش بخش دل مادر بزگوارش ۹۴ ـ عالیة المحلّ : بلند جایگاه ۹۵ ـ سرّ العظمة : راز بزگی وبزگواری ۹۶ ـ مسکورة الظلع : پهلو شکسته ۹۷ ـ رضیض الصّدر : سینه شکسته ۹۸ ـ مغضوبة الحق : کسی که حقش غصب شده است ۹۹ ـ خفی القبر : کسی که قبرش پنهان است ۱۰۰ ـ مجهولة القدر : قدر ناشناخته ۱۰۱ـ ممتحنة : آزمایش شده ۱۰۲ ـ المظلوم زوجها : کسی که همسرش ستم دیده است ۱۰۳ ـ المقتول ولدها : فرزند کشته شده ۱۰۴ ـ کوثر : صاحب خیر فراوان ، صاحب فرزندان https://eitaa.com/mohtavayerozeh أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج
▪️ صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها @MohtavayeRozeh
در بین بستری و مداوا نمی شوی بانوی آسمانی من! پا نمی شوی!؟ برخیز ای شکوفه ی باغ بهاری ام برخیز ای توسلِ شب‌زنده‌داری ام برخیز و حال و روز مرا روبه راه کُن با چشم کَم سوی‌ات به علیّ ات نگاه کُن زهرِ بدونِ یارشدن را چشیده ام من کم محلی از همه ی شهر دیده‌ام تنها تو اعتنا به کلامم کُنی بس است جای تمام شهر سلامم کُنی بس است برخاستی و شد پُر خون جای پیکرت آلاله کاشتی وسط باغ بسترت خونابه را به ورطه ی سیلاب می کِشی این رختخواب را چِقَدَر آب می کِشی! مَرهَم به پیش زخم تنت سد نمی شود ردِّ غلافِ بازوی تو رد نمی شود دردت به جانِ من..،تو قنوتِ دُعا نگیر با دستِ بی تعادل خود رَبَّنا نگیر حجم غم تو در دل من بی حساب شد آن بانویِ رشیده‌ی من آبِ آب شد ثانیه های رفتن تو تند می شود دارد نفس نفس زدنت کُند می شود با سنگ،شیشه ی دل من را محک زدند آئینه ی مرا وسط کوچه چک زدند در کوچه..،خاک بوی لباس تو را گرفت آن تکّه‌گوشوارِ تو را مجتبی گرفت لطفاً بیا بمان و نرو یارِ غارِ من زهرا!نمی شود نَروی از کنارِ من!؟ مهتابِ من سری به دلِ شب نمی زنی!؟ شانه به زلف درهم زینب نمی زنی!؟ گیسوی پُر گره شده را غرق بوس کن زهرا بمان و زینبمان را عروس کن خانُم!دعای رفتَنَت از خانه زود بود خانُم!سه ماه آخرِ عمرت کبود بود آه اِی کتاب عشق که بندت گسسته شد آه ای کبوتری که پر تو شکسته شد لطفاً بمان و ترک نکن اهل لانه را بگذار روبه راه کنم وضع خانه را من آن دری که بر سر تو خورد..،می کَنم آن میخ کج که بر پر تو خورد..،می کَنم ای خانه دارِ عرش! سرت درد می کند جارو نزن‌..،تمام پرت درد می کند این آسیا ست گریه نموده به حال تو دستاسِ خانه سُرخ شد از شرمِ بال تو من دست هم به لقمه یِ امشب نمی زنم نانی که پخته‌ای بخدا لب نمی زنم دست از کفن بشوی و علی را کفن نکن این قدر خون به قلبِ نحیف حسن نکن بس کن!که آفتاب امیدم غروب کرد دیدی! لب حسین تو را گریه چوب کرد بی تو حسین چشم به خوابی نمی بَرَد این تشنه! لب به کاسه ی آبی نمی برد باشد..،برو..،محل نده زهرا به اشک و آه باشد..،قرار و وعده ی ما بین قتلگاه 🔸شاعر: https://eitaa.com/mohtavayerozeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محتشم شعری دگر از جنس عاشورا بساز فاطمیه شورشی عظما به خلق عالم است... 🔴شهادت حضرت‌زهرا(سلام الله علیها) تسلیت‌باد 🇮🇷 کانال محتوای روضه 🍂@MohtavayeRozeh
تمام اهل عالم دم گرفتند به حال خانه ی ما غم گرفتند که روزی روزگاری خانه ی ما صفایی داشت آن را هم گرفتند کنون افتاده ناله در دل باد و حتی آسمان هم ناله سر داد نمی دانی چه شد در آن سیاهی خودم دیدم که بین کوچه افتاد ز چشمش سیلی کین سو گرفته که حتی از علی هم رو گرفته خودم دیدم که مادر زیر چادر دو دستی دست بر پهلو گرفته به قلب مادرم زخم فدک خورد دل ریش پدر جانم نمک خورد خرابم شد به سر انگار دنیا که پیش چشم من مادر کتک خورد کمی با درد و شبنم راه می رفت و با دنیایی از غم راه می رفت اگر چه دست بر دیوار می زد ولی با قامتی خم راه می رفت شدم این روزها غمخوار زهرا(س) و مدیون سوال چشم بابا همین الان حدود چند روز است که می ترسم ببوسم صورتش را و دارد می رود از خانه کم کم و چشمان پدر با اشک نم نم و در زانوی او دیگر رمق نیست به روی شانه اش دنیای ماتم @MohtavayeRozeh
1417_lobolmizan.ir_362_Fatemeh_Bonyangozar_Nahzat.pdf
231.4K
🔰 منبر مکتوب « فاطمه(س) بنیانگذار نهضتی که هنوز ادامه دارد» 👈 نوشته استاد اصغر طاهرزاده 🎁🎁بسته سند پشتیبان موسم فاطمیه 1399 🔖📂منبر مکتوب و مقاله تبلیغی مرتبط با گفتمان »خانواده نهضت» ✳️ بازخوانی نقش زنان؛ کانون تحولات خانواده 📚بسته فرهنگی (سامانه انتشار محتوا تشکل فراگیر گروههای تبلیغی) 🌐 @MohtavayeRozeh
سبک زندگی فاطمی و فاطمیون، حجت الاسلام حسنلو.pdf
312.2K
🔰 منبر مکتوب « سبک زندگی فاطمی و فاطمیون» 👈 نوشته حجت الاسلام حسنلو 🎁🎁بسته سند پشتیبان موسم فاطمیه 1399 🔖📂منبر مکتوب و مقاله تبلیغی مرتبط با گفتمان »خانواده نهضت» ✳️ بازخوانی نقش زنان؛ کانون تحولات خانواده 📚بسته فرهنگی (سامانه انتشار محتوا تشکل فراگیر گروههای تبلیغی) 🌐 @MohtavayeRozeh
درسنامه فاطمی، مهدی پور.pdf
1.72M
🔰کتاب «درسنامه فاطمی» 👈 نوشته استاد علی اکبر مهدی پور 🎁🎁بسته سند پشتیبان موسم فاطمیه 1399 📕📗📘📙📓هر روز یک کتاب متناسب با گفتمان خانواده نهضت ✳️ بازخوانی نقش زنان؛ کانون تحولات خانواده 📚بسته فرهنگی (سامانه انتشار محتوا تشکل فراگیر گروههای تبلیغی) 🌐 @MohtavayeRozeh
گستره ی وظایف زن در خانواده، مرکز رسیدگی به امور مساجد.pdf
422.4K
🔰 منبر مکتوب « گستره وظایف زن در خانواده» 🎁🎁بسته سند پشتیبان موسم فاطمیه 1399 🔖📂منبر مکتوب و مقاله تبلیغی مرتبط با گفتمان »خانواده نهضت» ✳️ بازخوانی نقش زنان؛ کانون تحولات خانواده 📚بسته فرهنگی (سامانه انتشار محتوا تشکل فراگیر گروههای تبلیغی) 🌐 @MohtavayeRozeh