#زندگینامه
#شهید_مرتضی_مطهری
مرتضی مطهری در ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ در شهر فریمان از توابع مشهد در خانوادهای روحانی با اصالت سیستانی زاده شد. پدرش شیخ محمد حسین کیخا (مطهری)، نوه شیخ محمد علی کیخا از معتمدین سیستان از دهکده کنگ پیران بخش پشتآب شهرستان زابل بود. محمد علی کیخا بیش از یک قرن پیش برای نزدیکی بیشتر به حرم امام رضا و حوزه علمیه مشهد از شهرستان زابل در استان سیستان و بلوچستان به شهرستان فریمان در استان خراسان مهاجرت کرد. مرتضی مطهری در کودکی برای فراگیری دروس ابتدایی به مکتبخانه رفت. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد رفت و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی پرداخت. در سال ۱۳۱۶ برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم شد. اندکی پیش از سفر مطهری به قم، عبدالکریم حائری یزدی، بنیانگذار حوزه علمیه درگذشته بود و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمدتقی خوانساری به عهده گرفته بودند.
گفتنی است مرتضی مطهری که از شخصیتهای مهم در انقلاب اسلامی است به عنوان یک شخصیت سیستانی کمتر شناخته میشود. پدربزرگِ مرتضی مطهری یعنی آخوند ملا محمد علی کیخا، از علمای برجسته سیستانی بوده که به همراه خانواده خویش یعنی پدر مرتضی مطهری به منطقه خراسان کوچ میکنند و برای همین ایشان کمتر به عنوان یک سیستانی شناخته شدهاند
محمد حسین، پدر مرتضی مطهری از شخصیتهای مورد توجه در روستای فریمان بودهاست. پدر مطهری از شاگردان آخوند خراسانی بودهاست. پدر مطهری در سال ۱۳۵۰ شمسی در سن ۱۰۱ سالگی فوت کرد. گفته میشود که مادر وی اطلاعاتی دربارهٔ طب سنتی داشت و به معالجه زنان روستای فریمان میپرداختهاست. مطهری از پدر خود با عنوان طبیب روحانی و از مادرش با عنوان طبیب جسمانی یاد کردهاست.
جوانی و تحصیلات
مرتضی مطهری در جوانی
مطهری نزد محمد صدوقی، کتاب «مطوّل» را فراگرفت و نزد سید شهابالدین مرعشی نجفی، «شرح لمعه» را آموخت. در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از سید حسین طباطبایی بروجردی (در فقه و اصول) و روحالله خمینی (به مدت ۱۲ سال در فلسفه و اصول) و سید محمدحسین طباطبائی (در فلسفه: الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره گرفت.
قبل از نقل مکان سید حسین طباطبایی بروجردی به قم، مطهری گاهی به بروجرد میرفت و از درس وی استفاده میکرد. وی مدتی نیز از درس و بحث اخلاقی حاج میرزا علی آقا شیرازی بهره برد. سید محمد حجت (در اصول) و سید محمد محقق داماد (در فقه) از استادان دیگر مرتضی مطهری بودند. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشت و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بودهاست.
خانواده
مطهری در سال ۱۳۳۱ با عالیه روحانی، دختر یکی از روحانیون مشهد ازدواج کرد. حاصل این پیوند چهار دختر و سه پسر است. علی مطهری و محمد مطهری دو تن از فرزندان اویند.
عباسهادیزاده مهندس نساجی، احمد یزدی داروساز، علی لاریجانی رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی و مجید عباسپور دکتری محیط زیست و استاد دانشگاه صنعتی شریف دامادهای اویند.
مهاجرت به تهران
مطهری در سال ۱۳۳۱ از قم به تهران مهاجرت کرد، و در این شهر به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانیهای تحقیقی پرداخت. در سال ۱۳۳۴ اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط مطهری تشکیل گردید، و در همان سال تدریس خود را در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز کرد. در سالهای ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ و پس از تشکیل انجمن اسلامی پزشکان، مطهری به یکی از سخنرانان اصلی این انجمن تبدیل گشت. وی در طول سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ سخنران منحصربهفرد این انجمن بود.
•┈┈••••✾•🔹📚🔸•✾•••┈┈•
📚 #بسته_فرهنگی
📝 #محتوای_تبلیغی
🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_ای
🇮🇷کانال ارائه محتوای تبلیغی
🌐 @mohtavayetabligh
9.morteza-motahari.pdf
حجم:
10.45M
#بخوانید
#زندگینامه و
معرفی آثار #استاد_شهید_مطهری
•┈┈••••✾•🔹📚🔸•✾•••┈┈•
📚 #بسته_فرهنگی
📝 #محتوای_تبلیغی
🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_ای
🇮🇷کانال ارائه محتوای تبلیغی
🌐 @mohtavayetabligh
#زندگینامه
#شهید_محسن_وزوایی
محسن وزوایی، ۵ مرداد ماه سال ۱۳۳۹ در محله نظام آباد تهران، متولد شد. او در سال ۱۳۵۵ به دانشگاه راه یافت و در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف مشغول به تحصیل شد. پس از ورود به دانشگاه، به جریان مکتبی انجمنهای اسلامی دانشجویان این دانشگاه پیوست و همزمان با شرکت در فعالیتهای سیاسی و جلسات عقیدتی، از سال ۱۳۵۶ مسئولیت هدایت و جهتدهی به مبارزات دانشجویی ضد دیکتاتوری را در سطح دانشگاه شریف عهدهدار شد.
در سالهای ورودش به دانشگاه، نقش فعالی در تشکیلات اسلامی دانشگاه از خود نشان میداد. این جوان مبارز و پرشور، از تظاهرات خونین ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ تا ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ و ورود امام خمینی(ره) به ایران، در همه صحنهها از جمله پیشتازان و جلوداران تظاهرات مردمی بود.
او در روزهای پرتلاطم انقلاب نیز نقش حساس هدایت را بر دوش میکشید و در درگیریهای مسلحانه و سرنوشت ساز ۱۹ بهمن تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، حضوری پرثمر داشت. محسن وزوایی در تصرف دو پادگان مهم جمشیدیه و عشرتآباد نیز شهامت بالایی از خود نشان داد.
وی از نخستین دانشجویان پیرو خط امام بود که در جریان راهپیمایی ضد سیاستهای مداخلهگرایانه آمریکا در ایران، در سالروز کشتار دانشآموزان به دست رژیم پهلوی و سالگرد تبعید امام خمینی (ره) عهدهدار حرکتی شد که رهبر انقلاب، از آن با تعبیر بدیع «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» یاد فرمودند.
محسن وزوایی در سال ۱۳۵۸ همزمان با کار تبلیغاتی در جمع دانشجویان پیرو خط امام، بلافاصله با تشکیل سپاه پاسداران، به این ارگان نظامی پیوست و در دورهای فشرده، آموزشهای چریکی را در سپاه آموخت. او مدتی در سپاه به عنوان فرمانده مخابرات انجام وظیفه کرد، سپس سرپرستی واحد اطلاعات عملیات را به عهده گرفت.
محسن وزوایی به دنبال تجاوز عراق به ایران، داوطلبانه به جبهه غرب عزیمت کرد. با ورود او به این منطقه، تحولی پدید آمد؛ به گونهای که در عملیات سرنوشتساز پارتیزانی به عنوان فرمانده گردان، مسئولیت محور تنگ کورک تا حد فاصل تنگ حاجیان را برعهده گرفت و ضمن حملهای پارتیزانی به مواضع و استحکامات دشمن، به کمک همرزمان خود، ارتفاعات حساس و سوقالجیشی تنگ کورک را از تصرف قوای اشغالگر بعث خارج ساخت.
در عملیات جدیدی که از سوی رزمندگان اسلام در اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ طرحریزی شده بود، محسن وزوایی فرمانده گردان شد. در این عملیات، او با آن که مجروح شده بود، ولی با گامی استوار و خستگی ناپذیر و روحی امیدوار به نبرد ادامه میداد.
در حین عملیات، بیشتر رزمندگان شهید یا مجروح شده و تنها محسن و چند رزمنده دیگر زنده بودند؛ و شگفت آن که همین چند نفر، توانستند ۳۵۰ تن نیروهای کماندوی بعث عراق را به اسارت بگیرند.
محسن وزوایی، نقش فعالی در طراحی عملیات فتح بلندیهای «بازی دراز» ایفا کرد و در همین نبرد به شدت مجروح شد و به تهران انتقال یافت. او در بیمارستان با وجود درد بسیار، ناله نمیکرد و به یکی از پزشکان که از مقاومت او در برابر درد ابراز شگفتی کرده بود گفت: «آقای دکتر! من هر چه بیشتر درد میکشم، بیشتر لذت میبرم و احساس میکنم از این طریق به خدای خودم نزدیک میشوم». پس از بهبودی نسبی از مجروحیت، قدم به معرکهای گذاشت که فرجام آن، آزادسازی خرمشهر اشغال شده بود.
او در طول جنگ تحمیلی، در عملیاتهای متعدد با مسئولیتهای گوناگون حضور داشت. در ۲۰ آذر ۱۳۶۰، در عملیات «مطلع الفجر» فرمانده بود. در اسفند سال ۱۳۶۰ فرمانده گردان حبیب بن مظاهر و تیپ تازه تأسیس محمد رسول اللّه (ص) شد که در عملیات «فتح المبین»، این گردان نوک عملیات بود.
با تأسیس «تیپ ۱۰ سیدالشهدا»، فرمانده این تیپ شد. همین تیپ، در ۲۳ فروردین ماه ۱۳۶۱ وارد عملیات «الی بیت المقدس» شد و برای اجرای بهتر عملیات، با تیپ حضرت رسول صلی الله علیه و آله ادغام شد و محسن وزوایی نیز فرماندهی محور اصلی را عهدهدار شد.
محسن وزوایی، این عاشق وارسته و آگاه، پس از ماهها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و حماسهآفرینی در عملیاتهای متعدد و به ویژه «الی بیت المقدس»، سرانجام در دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱، در ۲۲ سالگی هنگام هدایت نیروهای تحت امر خود، بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید.
•┈┈••••✾•🔻🌷🔻•✾•••┈┈•
🌷 #سیره_شهدا
📚 #بسته_فرهنگی
📝 #محتوای_تبلیغی
🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_ای
🇮🇷کانال ارائه محتوای تبلیغی
🌐 @mohtavayetabligh
#زندگینامه
#شهید_عباس_بابایی
شهید عباس بابایی در ۱۴ آذر ۱۳۲۹ خورشیدی در قزوین، دیده به جهان گشود، دوره ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به تحصیل پرداخت و در ۱۳۴۸ درحالیکه در رشته پزشکی پذیرفته شده بود، داوطلب تحصیل در دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد و پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتی در ۱۳۴۹ برای تکمیل دوره به آمریکا رفت و بعد از پایان تحصیل در آمریکا با درجه ستوان دوم در پایگاه هوایی دزفول مشغول به خدمت شد؛
با ورود هواپیمای پیشرفته «اف ۱۴» در سال ۱۳۵۵ به ایران، بابایی که جزء خلبانهای بسیار ماهر بود، برای پرواز با این هواپیما انتخاب و به پایگاه هوایی اصفهان منتقل شد؛
با اوج گیری مبارزات علیه نظام شاهنشاهی، عباس بابایی به عنوان یکی از پرسنل انقلابی نیروی هوایی، آشکارا به میدان مبارزه وارد شد و در براندازی رژیم، حضوری مؤثر از خود نشان داد!
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وی به عنوان سرپرست انجمن اسلامی پایگاه هوایی انتخاب و در هفتم مرداد ۱۳۶۰ از درجه سروانی به سرهنگی ارتقاء یافته و فرماندهی پایگاه هشتم شکاری اصفهان را بر عهده گرفت؛
این فرمانده جوان و متعهد به هنگام فرماندهی پایگاه با استفاده از امکانات موجود و صرف هزینههای شخصی به عمران و آبادانی روستاهای فقیر حومه پایگاه و شهر اصفهان پرداخت و با تأمین آب آشامیدنی و بهداشتی، برق و احداث حمام و دیگر ملزومات بهداشتی و آموزشی در این مناطق، گذشته از تقویت خط سازندگی انقلاب اسلامی، در روند هر چه مردمی کردن ارتش و پیوند هر چه بیشتر آن با مردم، خدمات شایان توجهی را انجام داد!
به دنبال خدمات قابل تقدیر این شخصیت کمنظیر، در آذر ماه سال ۱۳۶۲، بابایی به عنوان معاون عملیات فرماندهی نیروی هوایی ارتش منصوب شد و با برنامهریزی و شجاعت مثالزدنی توانست در اردیبهشت ۱۳۶۶ به درجه سرتیپی ارتقاء یابد!
این فرمانده دلاور با بیش از سه هزار ساعت پرواز با انواع هواپیماهای جنگنده، بیشتر وقت خود را در عملیاتهای جنگی سپری نمود، بهگونهای که تنها در دوسال آخر زندگی پرافتخار خود، بیش از شصت مأموریت جنگی را با موفقیت کامل به انجام رسانید!
سرانجام این خلبان نامدار، در ۱۵ مرداد سال ۱۳۶۶ به هنگام بازگشت از یک مأموریت برون مرزی، در سردشت مورد اصابت تیربار ضد هوایی قرار گرفت و در سن ۳۷ سالگی، توسط ترکشی حنجرهاش پاره شد و در روز عید قربان، «ذبیحاللّه» شد و به معراج همیشگی حضرت دوست قدم نهاد!
✍️ و سخن امروز را با کلام رهبر فرزانه انقلاب به پایان میبریم که فرمودند: «در ميان رزمندگان، چه ارتش و چه سپاه، شهيد بابايی، يك انسان بزرگ و يك چهرهی ماندگار و فراموش نشدنی است... این شهید عزیزمان، انسانی مؤمن و متقی و سربازی عاشق و فداکار بود و در طول این چند سالی که من ایشان را می شناختم، همیشه بر همین خصوصیات، ثابت و پابرجا بود ... شهید بابایی، در زمینه امور رزمی و پروازی، نیرویی متخصص و ماهر و از جمله افرادی بود که بیشترین ساعات پرواز را داشت! او هیچ گاه به مصالح خود فکر نمی کرد و تنها مصالح انقلاب و اسلام را مد نظر داشت؛ او فرماندهای بود که با زیردستانش بسیار فروتن و صمیمی، اما در مقابل اَعمال بد و زشت، خیلی بی تاب و سخت گیر بود... اين شهيد عزيز، يك انقلابی حقيقى و صادق بود؛ و من به حال او حسرت می خورم و احساس می كنم كه در اين ميدان عظيم و پرحماسه از او عقب ماندهام!»
📚 برگرفته از کتاب پرواز تا بی نهایت
•┈┈••••✾•🔻🌷🔻•✾•••┈┈•
🌷 #سیره_شهدا
📚 #بسته_فرهنگی
📝 #محتوای_تبلیغی
🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_ای
🇮🇷کانال ارائه محتوای تبلیغی
🌐 @mohtavayetabligh
#زندگینامه
#شهید_هاشمی_نژاد
سید عبدالکریم هاشمی نژاد (۱۳۶۰-۱۳۱۱ش) عالم، نویسنده و از روحانیون مبارز انقلاب اسلامی در ایران. وی مبارزه با رژیم پهلوی را از سال ۱۳۴۲ آغاز تا پیروزی انقلاب ادامه داد و پس از انقلاب دبیر حزب جمهوری اسلامی در مشهد بود. هاشمی نژاد با رای مردم استان مازندران به عنوان نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب شد. «مناظرۀ دکتر و پیر»، درسی که حسین علیهالسلام به انسانها آموخت و «راه سوم بین کمونیزم و سرمایه داری» از مشهورترین آثار اوست.
هاشمینژاد روز هفتم مهرماه ۱۳۶۰ هم زمان با شهادت امام جواد(ع) در محل دفتر حزب جمهوری اسلامی مشهد طی یک عملیات انتحاری ترور شد و به شهادت رسید.
سید عبد الکریم هاشمی نژاد فرزند سید حسن، متولد پنجم مرداد ماه سال ۱۳۱۱ش در شهرستان بهشهر استان مازندران. در میان مردم به تقوا و ایمان مشهور بود. برای تکمیل دانش به قم نقل مکان کرد. در این شهر شیخ علی کاشانی فریدالاسلام را به عنوان استاد اخلاق برگزید. وی مقاطع بالاتر دانش حوزوی را در مجلس درس اساتیدی چون محمد صدوقی، سید رضا صدر، آیه الله مجاهدی، شیخ علی کاشی و آیت الله داماد گذراند. وی سپس در در درس خارج فقه و اصول آیتالله بروجردی، علامه طباطبایی و امام خمینی شرکت کرد. مدت اقامت او در قم ۱۴ سال به طول انجامید.
پس از آغاز نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی در ۱۳۴۱، هاشمی نژاد نیز به جریان فعال انقلابیون مشهد پیوست و با سخنرانیهای تند خود در مبارزه مشارکت داشت. وی در نیمه شب ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، به همراه تعدادی از علما و فضلا و وعاظ در تهران دستگیر شد و به مدت چهل و یک روز زندانی گردید. پس از آزادی بار دیگر به دلیل سخنرانی انقلابی و حملة صریح به شاه در مسجد فیل مشهد، دستگیر و روانه زندان شد که بر اثر اعتراضات مردمی و تلاش علما، سرانجام پس از گذشت بیش از سه ماه حبس آزاد گردید.
وی در کنار آیت الله خامنهای و آیت الله واعظ طبسی، سه قطب رهبری مبارزات بر علیه رژیم پهلوی را در مشهد شکل داده بود.
در آبان ماه ۵۶ با درگذشت مصطفی خمینی، هاشمی نژاد یکی از رهبران اصلی حرکت بر علیه رژیم در مشهد بود. اعلامیهای که وی به همراه دو تن دیگر از روحانیون برجستة مشهد انتشار داد و در آن به شخص شاه حمله شده بود، موجب دستگیری مجدد او گردید اما به دلیل خشم و تظاهرات مردم مشهد پس از یک شبانه روز آزاد شد.
در جریان پیروزی انقلاب اسلامی، وی به همراه تنی چند از روحانیون سرشناس مانع از حمله به پادگان شهر و مصادره اسلحه آن گردید.
هاشمی نژاد از بدو پیروزی انقلاب، مبارزه خود را با منافقین و لیبرالها را آغاز کرد. وی در سال ۱۳۵۸ دبیر حزب جمهوری اسلامی خراسان گردید.
او در همان دوران با رأی قاطع مردم استان مازندران به مجلس خبرگان راه یافت و در تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نقش برجستهای داشت.
در قضایای جنگ تحمیلی چند بار به همراه آیت اللّه خامنهای به مناطق جنگی رفت و هم چنین در افشای اعمال بنی صدر و جبهه متحد سلطنت طلبها و منافقین سهم به سزایی داشت. هاشمی نژاد در سال ۱۳۵۸ به همراه هیأتی از جمهوری اسلامی ایران به کشور لیبی رفت و در بهمن ۱۳۵۹ به دو کشور ژاپن و بنگلادش سفر کرد و اهداف انقلاب و نظام اسلامی را برای علاقهمندان شرح داد.
•┈┈••••✾•🔻🌷🔻•✾•••┈┈•
🌷 #سیره_شهدا
📚 #بسته_فرهنگی
📝 #محتوای_تبلیغی
🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_ای
🇮🇷کانال ارائه محتوای تبلیغی
🌐 @mohtavayetabligh
#زندگینامه
#شهید_حسین_همدانی
سردار سرلشگر شهید حسین همدانی (ابو وهب) در سال ۱۳۲۹ در شهرستان آبادان دیده به جهاد گشود و در سن ۶۱ سالگی پس از چهل سال مجاهدت و نبرد در راه اسلام در تاریخ ۱۶ مهرماه ۹۴ در نبرد با تروریست های تکفیری در سوریه به فیض شهادت نایل آمد.
سردار حاج حسین همدانی در همان ابتدای جوانی در صف مبارزان انقلابی درآمد و با حضور در محضر آیت الله شهید مدنی در همدان به مبارزه به رژیم شاهنشاهی پرداخت.
وی در همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال فرمان حضرت امام خمینی (ره) در جبهه مبارزه با اشرار و گروهک داخلی جان بر کف تن به مجاهدت داد و در سال ۵۹ به همراه خانم مرضیه دباغ از پایه گزاران سپاه استان همدان و بعدها کردستان بود.
سردار حسین همدانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی پایه گذاری و تأسیس سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی استان همدان را آغاز و خود نیز به عنوان یکی از ارکان اصلی شورای عالی فرماندهی سپاه استان همدان، فعالیتش را آغاز کرد و با کمک همرزمان و پاسداران آن خطه، به پاکسازی عناصر طاغوت و عوامل فساد و نفاق برآمده و از آنجایی که چندین بار به دست ساواک دستگیر شده و مورد تعقیب بود، عوامل طاغوت را به خوبی می شناخت.
با آغاز جنگ تحمیلی، لحظه ای درنگ نکرده و راه کردستان را در پیش گرفت و از آنجا که پیش از جنگ نیز به کمک مردم محروم کردستان شتافته و با دیگر دوستان و همرزمان در آنجا نیز گروهک های ضدانقلاب را می شناخت، دیری نپایید که به صف دشمن ستیزان پیوست و فرماندهی عملیات های مطلع الفجر را با پیروزی کامل تجربه کرد.
حسین همدانی فرماندهی جبهه میانی سرپل ذهاب هم از دیگر گام هایی بود که در راستای مبارزه با دشمن بعثی برداشته و پس از مدتی کوتاه به همراه حاج احمد متوسلیان و شهید همت و شهید شهبازی در تشکیل و سازماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) نقش بسزایی داشت. عملیات فتح المبین و بیت المقدس آن هم با مسئولیت فرماندهی محورهای عملیاتی، تجربه ای نو در قالب هدایت تیپ و لشکر بوده که از فاتحان خرمشهر، سهمی را از آن خود کرد و سپس از تشکیل یگان های رزم سپاه به عنوان بانی و نخستین فرمانده لکشر ۳۲ انصارالحسین (ع) استان همدان، وارد میدان نبرد علیه دشمن بعثی شد.
موفقیت های رزمندگان اسلام در سایه فرماندهی این سردار رشید، سبب شد تا فرماندهان روز به روز بیشتر به او اعتماد کرده و مسئولیت های سنگین تری را یکی پس از دیگر به او بسپارند. قبل از عملیات های بزرگ کربلای چهار و کربلای پنج، سردار حسین همدانی به فرماندهی لشگر ۱۶ قدس گیلان انتخاب شد تا توفیق خدمت به کشور را به همراه شرمردان گیلکی در کارنامه خود ثبت کند.
از دیگر سوابق مبرز این سردار شهید، می توان به معاونت اطلاعات و عملیات قرارگاه قدس که چندین لشکر و تیپ مستقل را تحت امر داشت، اشاره کرد. همچنین حضور پررنگ وی در عملیات غرور آفرین مرصاد و مجاهدت های وی در مبارزه به منافقین کوردل از دیگر خدمات ارزنده این شهید به ایران اسلامی بود.
پس از دفاع مقدس به دانشگاه فرماندهی و ستاد رفته و تحصیل تئوریک و آکادمیک هدایت یگان ها را هم به تجربیات ارزنده اش افزود و با انتصاب به عنوان فرمانده قرارگاه نجف اشرف و لشکر ۴ بعثت در غرب کشور، کارنامه ای موفق از خود به جای گذاشت.
معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی و جانشینی نیروی مقاومت بسیج در دو دوره و فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله و به همراه آن، جانشینی قرارگاه ثارالله، از دیگر مسئولیت های ایشان بود و معاون مرکز راهبردی سپاه و مشاور عالی فرمانده کل سپاه و جانشینی سازمان بسیج مستضعفان از او فرمانده ای کهنه کار با کوله باری تجربه و شناخت ساخته که سبب شده است تا حساس ترین و مهمترین سپاه کشور که دارای ویژگی های خاص است، بر عهده ایشان گذاشته شود.
سردار شهید سرلشگر حسین همدانی، مفتخر به دریافت دو نشان فتح از دست مقام معظم رهبری و فرمانده کل قواست که به خاطر هدایت و فرماندهی موفق لشکرهای تحت امر در دوران دفاع مقدس بوده است.
سردار حسین همدانی آخرین ماموریتش، دفاع از حریم مطهر حضرت زینب و کمک به مردم سوریه برای رهایی از دست گروهک صهیونیستی تکفیری داعش بود، که در همین راه شهد شهادت را نوشید و در سن ۶۱ سالگی پس از سالها مجاهدت و نبرد در جبهه اسلام، ندای حق را لبیک گفت و در تاریخ ۱۶ مهرماه ۱۳۹۴ به فیض شهادت نایل گردید.
پیکر شهید سردار حسین همدانی در تاریخ ۱۹ مهرماه در تهران تشییع و برای خاکسپاری به زادگاهش همدان انتقال یافت تا همرزمان این شهید در گلزار شهدای همدان آخرین وداع را با وی انجام دهند.
•┈┈••••✾•🔻🌷🔻•✾•••┈┈•
🌷 #سیره_شهدا
📚 #بسته_فرهنگی
📝 #محتوای_تبلیغی
🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_ای
🇮🇷کانال ارائه محتوای تبلیغی
🌐 @mohtavayetabligh
#زندگینامه
#سيد_محمد_علي_قاضي_طباطبايی
آيتالله سید محمدعلی قاضی (1291-1358ش)، اولین امام جمعه تبریز، اولین شهید محراب، از مبارزین نهضت امام خمینی(ره) در عصر ستم شاهی که در این راه چندین بار تبعید گردید، ایشان بعد از انقلاب از سوی امام به عنوان نماینده خود در آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز منصوب کرد. وی توسط گروه فرقان ترور شد و اولین شهید محراب در جمهوری اسلامی ایران نام گرفت.
ولادت
او فرزند حاج ميرزا باقر، او در ۶ جمادی الاول ۱۳۳۱ق (۲۴ فروردین ۱۲۹۲ش) در تبریز متولد شد. تحصيلات مقدماتی علوم دينی را از مادر و عموي خود - ميرزااسدالله - در مدرسة طالبيه تبريز فرا گرفت. در 1316 ش. هنگام قيام مردم تبريز، به اتفاق پدرش و به دليل مبارزه، به تهران تبعيد شد و پس از چند ماه توقف اجباری در تهران و ری، به تبريز بازگشت. در سال 1318ش برای ادامه تحصيل به حوزه علميه قم رفت.
اساتيد
اساتید ایشان در حوزه علمیه قم، حضرات آیات گلپايگانی، حجت، صدر، بروجردی و امام خمینی درس آموخت. در 1328ش. راهی حوزه علميه نجف اشرف شد و در درس آيات عظام، حكيم، عبدالحسين رشتی، ميرزا باقر زنجانی، بجنوردی و علامه محمدحسین كاشفالغطاء شركت كرد و در 1331 ش. مجدداً به تبريز مراجعت نمود. آيتالله قاضی در دوران مرجعيت و زعامت امام خمینی نمايندة تامالاختيار او بود.
مبارزات
با شروع نهضت اسلامی در 1341ش مبارزات او عليه رژيم پهلوی اوج گرفت. ابتدا در زندان قزل قلعه زندانی شد و سپس به شهرهای بافت، کرمان و زنجان تبعيد گرديد. همچنين مدت سه ماه به سبب فشارها و ضربات روحی و جسمی، در یکی از بيمارستانهای تهران بستری شد. بعد از خارج شدن از بيمارستان به عراق تبعيد شد و يك سال در آنجا ماند. پس از يك سال به ايران بازگشت و به هدايت مردم و تبليغ اسلام پرداخت.
شهادت
آيتالله قاضی طباطبایی در دهم آبان 1358 مصادف با عيد سعيد قربان، نماز عيد را اقامه كرد. وی در خطبه نماز گفت «مرا تهديد به قتل میكنند، من از شهادت نمیترسم و آمادهام.» در همان روز، بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء در راه مراجعت به منزل توسط یکی از اعضاء گروهك فرقان در خيابان مورد حمله قرار گرفت و در سن 65 سالگى به شهادت رسيد و نامش به عنوان اولين شهيد محراب در كنار نام شهدای انقلاب اسلامی به ثبت رسيد و گروهک فرقان مسئوليت اين ترور را بر عهده گرفت.
آثار
آيتالله قاضی طباطبایی به زبان عربی تسلط داشت و آثاری به زبان عربی به چاپ رسانده است. برخى آثار وى عبارتند از: مقدمه و تعليق بر تفسير جوامع الجامع طبرسي، تعليقات بر كتاب اسلام صراط مستقيم، تعليقات بر كتاب انوار نعمانيه تأليف سيد نعمتالله جزايری، مقدمه بر انيس الموحدين نراقي، تحقق در ارث زن از دارائي شوهر، مقدمه بر العقائد الوثنيه فيالديانه النصرانيه، ترجمه مسائل قندهاريه از فارسی به عربی اثر كاشفالغطاء، علم امام عليهالسلام.
#شهدای_روحانی
#شهدای_ترور
•┈┈••••✾•🔻🌷🔻•✾•••┈┈•
🌷 #سیره_شهدا
📚 #بسته_فرهنگی
📝 #محتوای_تبلیغی
🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_ای
🇮🇷کانال ارائه محتوای تبلیغی
🌐 @mohtavayetabligh
#زندگینامه
#میرزا_کوچک_خان_جنگلی
میرزا یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ در سال ۱۲۵۷ ه.ش در محله قدیمی استادسرا شهر رشت در خانوادهای متوسط و مذهبی چشم به جهان گشود. وی سنین آغاز عمر را در مدرسه علمیه حاج حسن (صالح آباد) و مدرسهٔ جامع شهر رشت به آموختن صرف و نحو و تحصیلات دینی گذرانید. پس از آن به قزوین رفته و در مدرسهٔ صالحیه تحصیل دروس حوزوی را ادامه داد و چندی هم در مدرسهٔ محمودیهٔ تهران به همین منظور اقامت گزید. پایه آموزش حوزوی میتوانست وی را در سلک روحانیان درآورَد، اما حوادث و انقلابات کشور مسیر افکارش را تغییر داد و او را به راهی دیگر کشاند.
میرزا کوچکخان دارای دو خواهر به نامهای کربلایی خانم و سارا خانم و دو برادر به نامهای میرزا محمدعلی خان و میرزا رحیم خان بود، که هر دو بعد از میرزا وفات یافتند. بنا به گفتهٔ اطرافیان، میرزا مردی قوی بنیه، زاغ چشم و دارای سیمایی متبسم بود و از نظر اجتماعی مردی باادب، فروتن، خوشبرخورد، مؤمن به اصول اخلاقی، صریحاللهجه، طرفدار عدل و آزادی و حامی مظلومان بود. میرزا کوچکخان اهل ورزش بود و از مصرف مشروبات الکلی و دخانیات خودداری میکرد. میرزا در سنین آخر عمر همسری برگزید.
میرزا در واقعهٔ مشروطیت به انقلابیون جبههٔ شمال پیوست و در فتح قزوین شرکت داشت. روسها مدتی او را از رشت تبعید کردند. در سال ۱۲۹۳ ه.ش میرزا که تازه از تبعید آزاد شده و به رشت آمدهبود به شدت تحت تأثیر ظلم و ستم نیروهای روس بر مردم گیلان قرار گرفت و تصمیم گرفت که به کمک دوستان مشروطه خواه خود دوباره دست به قیام بزند. اما این بار علاوه بر مطالبهٔ آرمانهای آزادی خواهانهٔ مشروطه که آن را بر باد رفته میدید به دنبال نجات ایران و علیالخصوص گیلان از اشغال آشکار نیروهای نظامی نیز بود. افکار میرزا توانست در دل قشرها و طبقات گوناگون مردم گیلان نفوذ کند. افرادی نظیر دکتر حشمت و میرزا حسین کسمایی که از چهرههای تحصیل کرده و فرهیختهٔ گیلان بودند، یا حسن آلیانی و شیخ علی شیشه بر که از طبقات معمولی جامعه بودند در میان طیف طرفداران میرزا دیدهمیشوند؛ و بجز اینها میرزا توانست از حمایت چند تن از بازرگانان و کسبه معتبر از جمله حاج احمد کسمایی نیز برخوردار شود. تاریخنگاران عمدتاً قیام جنگل را به دو دوره مجزا تقسیم میکنند، که دورهٔ نخست در ابتدا به مدت دو سال و به مرکزیت فرماندهی در کسما، و سپس به مدت نزدیک به چهار سال به مرکزیت رشت و به صورت یک حکومت جمهوری مستقل در کل ایالت گیلان بودهاست. دوره دوم مصادف با نزدیکی طرفداران بلشویکها به میرزا کوچک میباشد.
میرزا همراه با تنها یار وفادارش، گائوک آلمانی معروف به هوشنگ، جهت رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو (حاکم خلخال)، که همیشه از میرزا حمایت میکرد، به طرف کوههای تالش حرکت کردند، ولی گرفتار بوران و طوفان گردیدند و سرانجام زیر فشار سرما و برف در روز جمعه ۱۱ آذر ۱۳۰۰، درحالی که میرزا، هوشنگ را به کول گرفتهبود، از پای درآمد.
خبر درگذشت میرزا به گوش محمدخان سالارشجاع برادر امیر مقتدر طالش که از بدخواهان میرزا بود، رسید. نامبرده به همراه شماری تفنگچی به خانقاه گیلوان خلخال رفت و اهالی را از دفن اجساد منع کرد. سپس دستور داد یکی از همراه وی به نام رضا اسکستانی از اهالی روستای اسکستان خلخال، سر یخ زده میرزا را از بدنش جدا کند. محمدخان سپس سر را نزد برادرش امیر مقتدر در ماسال و از آنجا به رشت برده و تسلیم فرماندهان نظامیکرد. جسد بدون سر میرزا کوچک خان در میان زاری و شیون مردم در گورستان دهکده به خاک سپرده شد. سر میرزا کوچکخان را در مجاورت سربازخانه رشت، در جایی که معروف به انبار نفت نوبل است، تا مدتها در معرض تماشای مردم قرار داده و سپس خالو قربان که از یاران سابق میرزا و از هواداران سردار سپه بود، سر میرزا را به تهران، نزد سردار سپه فرستاد. سر میرزا را به دستور سردار سپه در گورستان حسنآباد دفن کردند. بعد یکی از یاران قدیمی میرزا به نام کاس آقا حسام سر میرزا را محرمانه از گورکن تحویل و به رشت برده و در محلّی موسوم به سلیمان داراب به خاک سپرد.
•┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
🌷 #سیره_شهدا
📚 #بسته_فرهنگی
📝 #محتوای_تبلیغی
🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_ای
🇮🇷کانال ارائه محتوای تبلیغی
🌐 @mohtavayetabligh
#زندگینامه
#شهید_محمد_منتظرقائم
🌹شهید «محمد منتظرقائم» در سال ۱۳۲۷ در شهر فردوس از توابع استان خراسان متولد و به دلیل مقابله با جیرخواران حکومت وقت مجبور به هجرت از فردوس به شهر پدریش یزد میشود.
📣وی تحصیلات خود را در رشته برق هنرستان فنی ادامه و پس از اتمام و اخذ دیپلم در سال ۱۳۴۷، پس از گذران دوره سربازی با وجود همه سختیها، در شرکت برق مشغول به کار شد، اما به علت فعالیت سیاسی از کار خود اخراج و مدت ۱۵ ماه در سیاهچالهای نیروهای ساواک مورد شکنجه قرار میگیرد. منتظرقائم پس از آزادی مصممتر به مبارزات خود علیه استکبار و استعمار ادامه میدهد تا اینکه انقلاب اسلامی پیروز میشود و پس از تشکیل سپاه پاسداران به فرمان رهبر کبیر انقلاب در سال ۵۸، بهعنوان نخستین فرمانده سپاه پاسداران استان یزد انتخاب و مسئول بنیانگذاری و تشکیل سپاه یزد میشود.
📣 او سپاه را گسترش میدهد و با قاطعیت با ضد انقلاب به مبارزه برمیخیزد بهنحوی که دو ماه پس از ایجاد تشکل، وقتی اوضاع کشور و انقلاب را در غرب کشور در خطر میبیند، آسوده ننشسته و با شماری از پاسداران برای مبارزه با ضد انقلاب و طاغوت راهی کردستان میشود. دفاع از اسلام و انقلاب، آرمان و هدف وی بود به طوریکه در روز پنجم اردیبهشتماه سال ۱۳۵۹ نیز وقتی در جریان فرود چند هلیکوپتر آمریکایی در کویر طبس قرار میگیرد، هر چه سریعتر در محل حادثه حضور پیدا میکند تا از نزدیک واقعه را بررسی کند.
📣همزمان با حضور محمد منتظرقائم در محل صحرای طبس، بنیصدر رئیس جمهور وقت در خیانتی آشکار دستور حمله به هلیکوپترها و هواپیماهای آمریکایی را میدهد ولی بعدها مشخص میشود که این هلیکوپترها حاوی اسناد مهمی از اقدامات بعدی آمریکا در حمله به طبس بودهاند. بدین ترتیب «محمد منتظرقائم» که در صحنه مبارزه با استکبار حضور داشت، در بمباران منطقه به دستور بنیصدر، به درجه رفیع شهادت نائل میآید.
📣در روز جمعه پنجم اردیبهشت ماه ۱۳۹۹، همزمان با فرا رسیدن چهلمین سالگرد شهادت شهید «محمد منتظرقائم» وی طی حکمی از سوی سرلشکر پاسدار«محمدباقری» رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به درجه سرتیپی ارتقا یافت و این ابلاغ توسط مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه الغدیر و فرمانده سپاه یزد به همسر شهید منتظر قائم اهدا شد...
•┈┈••••✾•🔹📚🔸•✾•••┈┈•
📚 #بسته_فرهنگی
📝 #محتوای_تبلیغی
🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_ای
🇮🇷کانال ارائه محتوای تبلیغی
🌐 @mohtavayetabligh
#زندگینامه
#شهید_محسن_وزوایی
محسن وزوایی، ۵ مرداد ماه سال ۱۳۳۹ در محله نظام آباد تهران، متولد شد. او در سال ۱۳۵۵ به دانشگاه راه یافت و در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف مشغول به تحصیل شد. پس از ورود به دانشگاه، به جریان مکتبی انجمنهای اسلامی دانشجویان این دانشگاه پیوست و همزمان با شرکت در فعالیتهای سیاسی و جلسات عقیدتی، از سال ۱۳۵۶ مسئولیت هدایت و جهتدهی به مبارزات دانشجویی ضد دیکتاتوری را در سطح دانشگاه شریف عهدهدار شد.
در سالهای ورودش به دانشگاه، نقش فعالی در تشکیلات اسلامی دانشگاه از خود نشان میداد. این جوان مبارز و پرشور، از تظاهرات خونین ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ تا ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ و ورود امام خمینی(ره) به ایران، در همه صحنهها از جمله پیشتازان و جلوداران تظاهرات مردمی بود.
او در روزهای پرتلاطم انقلاب نیز نقش حساس هدایت را بر دوش میکشید و در درگیریهای مسلحانه و سرنوشت ساز ۱۹ بهمن تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، حضوری پرثمر داشت. محسن وزوایی در تصرف دو پادگان مهم جمشیدیه و عشرتآباد نیز شهامت بالایی از خود نشان داد.
وی از نخستین دانشجویان پیرو خط امام بود که در جریان راهپیمایی ضد سیاستهای مداخلهگرایانه آمریکا در ایران، در سالروز کشتار دانشآموزان به دست رژیم پهلوی و سالگرد تبعید امام خمینی (ره) عهدهدار حرکتی شد که رهبر انقلاب، از آن با تعبیر بدیع «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» یاد فرمودند.
محسن وزوایی در سال ۱۳۵۸ همزمان با کار تبلیغاتی در جمع دانشجویان پیرو خط امام، بلافاصله با تشکیل سپاه پاسداران، به این ارگان نظامی پیوست و در دورهای فشرده، آموزشهای چریکی را در سپاه آموخت. او مدتی در سپاه به عنوان فرمانده مخابرات انجام وظیفه کرد، سپس سرپرستی واحد اطلاعات عملیات را به عهده گرفت.
محسن وزوایی به دنبال تجاوز عراق به ایران، داوطلبانه به جبهه غرب عزیمت کرد. با ورود او به این منطقه، تحولی پدید آمد؛ به گونهای که در عملیات سرنوشتساز پارتیزانی به عنوان فرمانده گردان، مسئولیت محور تنگ کورک تا حد فاصل تنگ حاجیان را برعهده گرفت و ضمن حملهای پارتیزانی به مواضع و استحکامات دشمن، به کمک همرزمان خود، ارتفاعات حساس و سوقالجیشی تنگ کورک را از تصرف قوای اشغالگر بعث خارج ساخت.
در عملیات جدیدی که از سوی رزمندگان اسلام در اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ طرحریزی شده بود، محسن وزوایی فرمانده گردان شد. در این عملیات، او با آن که مجروح شده بود، ولی با گامی استوار و خستگی ناپذیر و روحی امیدوار به نبرد ادامه میداد.
در حین عملیات، بیشتر رزمندگان شهید یا مجروح شده و تنها محسن و چند رزمنده دیگر زنده بودند؛ و شگفت آن که همین چند نفر، توانستند ۳۵۰ تن نیروهای کماندوی بعث عراق را به اسارت بگیرند.
محسن وزوایی، نقش فعالی در طراحی عملیات فتح بلندیهای «بازی دراز» ایفا کرد و در همین نبرد به شدت مجروح شد و به تهران انتقال یافت. او در بیمارستان با وجود درد بسیار، ناله نمیکرد و به یکی از پزشکان که از مقاومت او در برابر درد ابراز شگفتی کرده بود گفت: «آقای دکتر! من هر چه بیشتر درد میکشم، بیشتر لذت میبرم و احساس میکنم از این طریق به خدای خودم نزدیک میشوم». پس از بهبودی نسبی از مجروحیت، قدم به معرکهای گذاشت که فرجام آن، آزادسازی خرمشهر اشغال شده بود.
او در طول جنگ تحمیلی، در عملیاتهای متعدد با مسئولیتهای گوناگون حضور داشت. در ۲۰ آذر ۱۳۶۰، در عملیات «مطلع الفجر» فرمانده بود. در اسفند سال ۱۳۶۰ فرمانده گردان حبیب بن مظاهر و تیپ تازه تأسیس محمد رسول اللّه (ص) شد که در عملیات «فتح المبین»، این گردان نوک عملیات بود.
با تأسیس «تیپ ۱۰ سیدالشهدا»، فرمانده این تیپ شد. همین تیپ، در ۲۳ فروردین ماه ۱۳۶۱ وارد عملیات «الی بیت المقدس» شد و برای اجرای بهتر عملیات، با تیپ حضرت رسول صلی الله علیه و آله ادغام شد و محسن وزوایی نیز فرماندهی محور اصلی را عهدهدار شد.
محسن وزوایی، این عاشق وارسته و آگاه، پس از ماهها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و حماسهآفرینی در عملیاتهای متعدد و به ویژه «الی بیت المقدس»، سرانجام در دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱، در ۲۲ سالگی هنگام هدایت نیروهای تحت امر خود، بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید.
•┈┈••••✾•🔻🌷🔻•✾•••┈┈•
🌷 #سیره_شهدا
📚 #بسته_فرهنگی
📝 #محتوای_تبلیغی
🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_ای
🇮🇷کانال ارائه محتوای تبلیغی
🌐 @mohtavayetabligh
#زندگینامه
#شهید_مرتضی_مطهری
مرتضی مطهری در ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ در شهر فریمان از توابع مشهد در خانوادهای روحانی با اصالت سیستانی زاده شد. پدرش شیخ محمد حسین کیخا (مطهری)، نوه شیخ محمد علی کیخا از معتمدین سیستان از دهکده کنگ پیران بخش پشتآب شهرستان زابل بود. محمد علی کیخا بیش از یک قرن پیش برای نزدیکی بیشتر به حرم امام رضا و حوزه علمیه مشهد از شهرستان زابل در استان سیستان و بلوچستان به شهرستان فریمان در استان خراسان مهاجرت کرد. مرتضی مطهری در کودکی برای فراگیری دروس ابتدایی به مکتبخانه رفت. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد رفت و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی پرداخت. در سال ۱۳۱۶ برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم شد. اندکی پیش از سفر مطهری به قم، عبدالکریم حائری یزدی، بنیانگذار حوزه علمیه درگذشته بود و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمدتقی خوانساری به عهده گرفته بودند.
گفتنی است مرتضی مطهری که از شخصیتهای مهم در انقلاب اسلامی است به عنوان یک شخصیت سیستانی کمتر شناخته میشود. پدربزرگِ مرتضی مطهری یعنی آخوند ملا محمد علی کیخا، از علمای برجسته سیستانی بوده که به همراه خانواده خویش یعنی پدر مرتضی مطهری به منطقه خراسان کوچ میکنند و برای همین ایشان کمتر به عنوان یک سیستانی شناخته شدهاند
محمد حسین، پدر مرتضی مطهری از شخصیتهای مورد توجه در روستای فریمان بودهاست. پدر مطهری از شاگردان آخوند خراسانی بودهاست. پدر مطهری در سال ۱۳۵۰ شمسی در سن ۱۰۱ سالگی فوت کرد. گفته میشود که مادر وی اطلاعاتی دربارهٔ طب سنتی داشت و به معالجه زنان روستای فریمان میپرداختهاست. مطهری از پدر خود با عنوان طبیب روحانی و از مادرش با عنوان طبیب جسمانی یاد کردهاست.
جوانی و تحصیلات
مرتضی مطهری در جوانی
مطهری نزد محمد صدوقی، کتاب «مطوّل» را فراگرفت و نزد سید شهابالدین مرعشی نجفی، «شرح لمعه» را آموخت. در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از سید حسین طباطبایی بروجردی (در فقه و اصول) و روحالله خمینی (به مدت ۱۲ سال در فلسفه و اصول) و سید محمدحسین طباطبائی (در فلسفه: الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره گرفت.
قبل از نقل مکان سید حسین طباطبایی بروجردی به قم، مطهری گاهی به بروجرد میرفت و از درس وی استفاده میکرد. وی مدتی نیز از درس و بحث اخلاقی حاج میرزا علی آقا شیرازی بهره برد. سید محمد حجت (در اصول) و سید محمد محقق داماد (در فقه) از استادان دیگر مرتضی مطهری بودند. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشت و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بودهاست.
خانواده
مطهری در سال ۱۳۳۱ با عالیه روحانی، دختر یکی از روحانیون مشهد ازدواج کرد. حاصل این پیوند چهار دختر و سه پسر است. علی مطهری و محمد مطهری دو تن از فرزندان اویند.
عباسهادیزاده مهندس نساجی، احمد یزدی داروساز، علی لاریجانی رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی و مجید عباسپور دکتری محیط زیست و استاد دانشگاه صنعتی شریف دامادهای اویند.
مهاجرت به تهران
مطهری در سال ۱۳۳۱ از قم به تهران مهاجرت کرد، و در این شهر به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانیهای تحقیقی پرداخت. در سال ۱۳۳۴ اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط مطهری تشکیل گردید، و در همان سال تدریس خود را در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز کرد. در سالهای ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ و پس از تشکیل انجمن اسلامی پزشکان، مطهری به یکی از سخنرانان اصلی این انجمن تبدیل گشت. وی در طول سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ سخنران منحصربهفرد این انجمن بود.
•┈┈••••✾•🔹📚🔸•✾•••┈┈•
📚 #بسته_فرهنگی
📝 #محتوای_تبلیغی
🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_ای
🇮🇷کانال ارائه محتوای تبلیغی
🌐 @mohtavayetabligh
9.morteza-motahari.pdf
حجم:
10.45M
#بخوانید
#زندگینامه و
معرفی آثار #استاد_شهید_مطهری
•┈┈••••✾•🔹📚🔸•✾•••┈┈•
📚 #بسته_فرهنگی
📝 #محتوای_تبلیغی
🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_ای
🇮🇷کانال ارائه محتوای تبلیغی
🌐 @mohtavayetabligh