#ربیع_الاول
#ظهور_نورانی_حضرت_رسول_الله_صلی_الله_علیه_واله
ا❁﷽❁ا
✨﴿لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً..﴾
(سوره مبارکه نور آیه۶۳)
🔶با نزول این آیه، تمام خلق مأمور شدند تا وجود مقدس حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه وآله) را «نبی الله» و «رسول الله» خطاب کنند، جز حضرت أم ابیها فاطمة الزهرا (عليهاالسلام) که فرمودند:
«فَأقبَلَ عَلَیَّ وَ قال یَا بُنَیَّة لَمْ تَنْزِلْ فِیکِ وَ لَا فِی أهْلِکِ مِنْ قَبلُ أنْتِ مِنِّی وَ أَنَا مِنکِ.. فَقُولِی یَا أبَتِ فَإنَّهُ أحَبُّ لِلْقَلبِ وَ أرْضَی لِلرَّبِّ ثُمَّ قَبَّلَ النَّبِیُّ جَبهَتِی وَ مَسَحَنِی مِن رِیقِه فَما احتَجْتُ إلَی طِیبٍ بَعدَه»
پدرم به من رو نمود و فرمود:« دخترم، این آیه در شأن تو و اهلت نازل نشده! چرا که تو از من و من از توأم! دخترم، همیشه مرا به لفظ "پدر" یاد کن که این خطاب دلم را بیشتر شادمان میکند و به رضای خدا نزدیکتر است»، سپس مرا در آغوش کشید و رویم را بوسید و آب دهان مبارکش را به صورتم مالید که از آن به بعد به بوی عطری نیازمند نبودم.
📔البرهان في تفسير القرآن ج۴ ص۱۰۴؛ عوالم العلوم ج۱۱ ص ۹۹
#ربیع_الاول
#ظهور_نورانی_امام_صادق_علیه_السلام
ا❁﷽❁ا
✨﴿..هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ﴾
(سوره مبارکه زمر آیه۹)
✍شعیتنا هم اولو الألباب
📜حضرت معدن العلم و مبیّن الوحی، جعفر بن محمدالصادق علیهالسلام فرمودند:
«فَنَحْنُ الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ عَدُوُّنَا الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ وَ شِیعَتُنَا هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ»
منظور از اهل علم، ما و منظور از نادانان، دشمنان ما و شیعیان ما همان خردمندانند.
📔الکافی، ج۸، ص۳۵؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۳۶۴؛ بحارالأنوار، ج۶۵، ص۵۰
🔰 پیامبر از زبان امام رضا علیه السلام 🔰
🔴 اسطورهای در افق هستی
این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگیهای رفتاری پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله است که از زبان حضرت امام رضا علیه السلام به نقل از امام حسن مجتبی علیه السلام توصیف شده:
1⃣ «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمیشد؛
2⃣ «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر صلی الله علیه و آله بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشهداری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟
3⃣ «لِیسَت لَهِ راحةٌ» هرگز پیامبر را بیدغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغهی چیزی داشت.
4⃣ «طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوتهای طولانی بود.
5⃣ «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانیکه لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، اِلّا وقتیکه حرف زدن، ضرورت و فایدهای میداشت.
6⃣ لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بیاراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچوقت از او نمیترسیدیم.
7⃣ نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچکس و هیچچیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاهقاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت.
8⃣ رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟
بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم».
9⃣ «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بیجواب و با دست خالی برگردد. پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و بهگونهای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود.
🔟 هیچکس از محضر پیامبر ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون میآمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند.
1⃣1⃣ «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم پدر بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچکس بیدلیل، احترامی بیش از بقیه یا بیاحترامی قائل نمیشد.
2⃣1⃣ اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، بهطرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت.
3⃣1⃣ مجلس پیامبر صلی الله علیه و آله مجلس صدق، حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچ وقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگترها و مُسنّترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با مهربانی برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند.
4⃣1⃣ چهرهی پیامبر صلی الله علیه و آله شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بیعدالتی یا منکری را میدید.
5⃣1⃣ «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد.
6⃣1⃣ «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود.
7⃣1⃣ «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیبگیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد.
8⃣1⃣ «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل چاپلوسی و مبالغه در تمجید از افراد هم نبود.
📚 عیون اخبار الرضا ج ۱ ص ۳۱۶
10.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کمیک_موشن
🔰 حمله همزمان ۱۹۲ جنگنده به ایران!!!
🛑 جزئیاتی از یورش وحشیانه رژیم بعث عراق به خاک ایران در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹
✅ جواب کوبنده ایران به ادعای مالکیت صدام بر جزایر سه گانه ایرانی در اولین روز جنگ تحمیلی
#دفاع_مقدس
#هفته_دفاع_مقدس
عمرها می گذرند، نمی آیید؟
آن روزها هنوز خواندن و نوشتن نمی دانستم تا اسمتان را بنویسم، اما شما را می شناختم. پدرم را دیده بودم که بعد از خواندن دعای ندبه ی روزهای جمعه، می ایستاد و دست راست را بر روی سرش می گذاشت و به شما سلام می داد.
مادرم سواد خواندن دعا را نداشت، اما چادر به کمر می بست و حیاط را آب و جارو می کرد. صدای آواز پرنده ها را که می شنید زیر لب زمزمه می کرد: اللّهم کُن لِوَلیک الحُجه بِن الحَسن….
هنوز بوی گل های حُسنِ یوسف را که از نوشیدن آب صبحگاهی، معطر شده بودند، در خاطر دارم.
بعدازظهر که می شد با دختران همسایه روی سکوی جلوی درب حیاط می نشستیم گل می گفتیم و گل می شنیدیم؛ پیرمردی می آمد و به ما شکلات می داد و می گفت:
کامتان را شیرین کنید و برای سلامتی مسافر جمعه دعا کنید.
آن روزها می دانستم که شما یک روز جمعه خواهید آمد؛ این روزها نمی دانم چند جمعه ی دیگر از عمر من باقی مانده است!
اما مولا جان!
امروز من می توانم از شما و برای شما بنویسم.
می خواستم بگویم: من و دوستان دوران کودکی ام جوان شده ایم.
والدین جوانمان پیر شده اند،
آن پیرمرد مهربان هم از دنیا رفت، نمی خواهید بیایید؟
ای بهار انسان ها! عمرها می گذرند. این جمعه که نیامدید. تابستان هم دارد تمام میشود. پاییز در راه است ولی شما نیامدید...💔🍁
#امام_زمان #اللهمعجللولیکالفرج