‏ # مرد جوانی در قاهره مصر با صدای زیباش به مدت چند دقیقه ندای لبیک یا حسین سر میده* ، پس از چند دقیقه تمام محلات اطراف و قبل از یک ساعت کل قاهره ندای زیبایه لبیک یا حسین سر میدادن ... این واقعه رو هیچ رسانه ای نشده ... شما هم باهاش هم نوا بشید و دست به دست کنید شاید تونستیم دل امام زمان رو شاد کنیم . اگر اشکت جاری شد واسه فرج اقا دعا کن ... 😭😭😭🌼🌼🌼✌️ اللهم أرزقنی شفاعت امام الحسن مجتبی و امام حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام خدایا امسال را آخرین سال اشغال بیت المقدس و وحدت بیین مسلمان و نابودی داعشیون و صهیونیست جهانی قرار بده آمین یارب العالمین باذکر ۳صلوات وعجل فرجهم🌺🌺🌺✌️ التماس دعا ویژه شب قدر 😭 نشر حداکثری برای بیداری اسلامی 🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما 🌷🇮🇷مجاهد بصیر🇮🇷🌷 @mojahedebasir ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈

🌙دعای روز بیست و یکم ماه رمضان ‏🤲 خدایا در این ماه براى من به سوى خشنودى‌ات دلیلى قرار ده و براى شیطان راهى به سوى من قرار مده و بهشت را منزل و آسایشگاهم قرار ده، اى برآورنده حاجات خواهندگان. #عاجزانه_التماس_دعا 🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما 🌷🇮🇷مجاهد بصیر🇮🇷🌷 @mojahedebasir ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈

🍃🕊❣برای تو که مظلومترینی 🍃🕊❣حیدر 🍃🕊❣حیدر 🍃🌲🌠عربی _ ترکی اذربایجانی 🍃🌷📚سید طالع باکویی 🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما 🌷🇮🇷مجاهد بصیر🇮🇷🌷 @mojahedebasir ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈

ماه من علی 🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما 🌷🇮🇷مجاهد بصیر🇮🇷🌷 @mojahedebasir ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈

رزق عالم دست کیست؟ 🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما 🌷🇮🇷مجاهد بصیر🇮🇷🌷 @mojahedebasir ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈

🔴 ای کاش سیدالشهدا را نمیدیدم😭 این یک دقیقه اوج همه قسمت‌های برنامه زندگی پس از زندگی بود. برای همه سوال شد که این تجربه‌گر چی دیده بود که میگفت ای کاش سیدالشهدا رو نمیدیدم. ایشون تو برنامه نگفت ولی ما رفتیم و سوال کردیم و کامل ماجرارو تعریف کرد😭 برنامه این قسمتو کامل ببینید. با این برنامه میشه فهمید به امام رضا میگن امام رئوف یعنی چی؟ و اینکه ایشون چند مرحله شفاعت نشد حتی مرحله اول امام حسین شفاعتش نکرد تا اینکه امام زمان اومدن و مشورتی بین سه امام اتفاق اقتاد و ادامه ماجرا. عظمت سیدالشهدا رو هیچوقت اینطوری درک نکرده بودم. 🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما 🌷🇮🇷مجاهد بصیر🇮🇷🌷 @mojahedebasir ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈

🌷 دیدار دانشجوی شراب خوار با آیت الله بهجت(ره) ✍ وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت…بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت…منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن…اما اصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن…در حالی که بقیه رو تحویل میگرفتن…یه لحظه تو دلم گفتم:"میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه…تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره؟ تو که میدونی چقدر گند زدی…!” خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم…تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن… دم در سرم رو پایین انداخته بودم، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن: "حمید حمید! حاج آقا باشماست." دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…درگوشم گفتن: 👌 یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی. 🍃🌺🌸🌺🍃 🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما 🌷🇮🇷مجاهد بصیر🇮🇷🌷 @mojahedebasir ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈