إِلَهِي..!
إِنْ حَرَمْتَنِي
فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْزُقُنِي
🍃خدایا..!
اگر تو محرومم کنی،
چی کسی روزیَم را می دهد؟🍃
#مناجات_شعبانیه
#لذت_مناجات
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
✍ @mojaradan
🌹
#سیاستهای_همسرداری
بعضیها یه عادت غلط دارند که تمام مسائل زندگیشون را با خانواده خودشون در میون میذارند. اینکار تا وقتی که همه چیز آروم باشه، مشکلی نداره. اما اگه یه وقت خدای نکرده مشکلی پیش بیاد، مجبوری به همه جواب پس بدی! مطمئن باش همسرت دوست نداره که خانواده تو در جریان همه چیز زندگیش باشند! پس بهتره همه چیز، چه خوب و چه بد، بین خودتون دو نفر بمونه.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
┅═❁•⊰♡⊱•❁═┅
💞 @mojaradan👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
انتقاد شدید رییس قوه قضاییه از ماجرای جوجهکُشی و توجیهات مسئولین...
رئیس قوه قضائیه:
جوجهکٌشی هم اقدام غیرقانونی بود هم غیرشرعی و غیراخلاقی؛ توجیهات برخی متولیان امر در رسانه ملی غیرقابل قبول و بدتر بود.
یک روز جوجه معدوم میشود و یک روز محصولات دیگر مثل سیبزمینی و...
#انتقاد_قوه_قضائیه
#کشتار_جوجه_بک_روزه😔
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#live
🔺گفتوگوی ویژه کرونایی (22)
💝 بمناسبت سالروز تولد #شهیدابراهیم_هادی در 1 اردیبهشت 💝
🔺امکان لایو #ادمین_کانال مجردان انقلابی با سرکار خانم هادی
خواهر محترم شهید ابراهیم هادی
🔻امشب دوشنبه ساعت 21:30 از صفحه پیج موج 👇
📲 Instagram.mooj.ir
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی 👇
@mojaradan
مجردان انقلابی
#live 🔺گفتوگوی ویژه کرونایی (22) 💝 بمناسبت سالروز تولد #شهیدابراهیم_هادی در 1 اردیبهشت 💝 🔺امکان
خیلی اتفاقی خواهر شهید برای روز تولد شهید دعوت مون رو پذیرفتند
و خیلی اتفاقی سری قسمت لایو مون شد (22) (عدد روز شهادت شهید)
عزیزان با حضورشون در صفحه لایو
ارتباط دوستی خودشون با شهید رو تمدید کنند 👌
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ۵روش تشخیص ماسک استاندارد از ماسک تقلبی
🔸 اگر ماسک با مشخصات استاندارد نیافتید، پولتان را دور نریزید و از ماسکهای پارچهای استفاده کنید.
🔸 مزیت ماسکهای پارچهای به ماسکهای غیر استاندارد این است که میتوانید آنها را بشویید و چندین بار استفاده کنید.
🔸 اگر آنها را چندلایه بدوزید و با تعبیه شکافی امکان قرار دادن لایه محافظ یا یک برگ دستمال کاغذی در آن را فراهم آورید هم، به ضریب محافظت آن بسیار افزوده میشود.
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
مجردان انقلابی
🍁🍁🍁🍁 #داستان قسمت نوزدهم🍃 راز میان چشم ها 💕 حاجی بلند شد و از اتاق بیرون رفت. منتظر به رحمان نگ
🍁🍁🍁🍁
#داستان_شب
قسمت بیستم🍃
راز میان چشم ها 💕
عزیز :هاشم؟ هاااشم
کتاب و پرت کردم اونور و سرم و از بوم آوردم تو حیاط و گفتم :جونم عزیز؟
عزیز :مگه کری؟ کلی صدات زدم
+ببخش حواسم نبود
عزیز :شام نمیخای؟
+ن، اشتها ندارم
عزیز :باز رفته بودی ساندویچی؟
+نه جون عزیز، سیرم کلا
عزیز سری تکون داد و زیر لب چیزی گفت و رفت
دوباره کتاب و برداشتم و مشغول خوندن شدم
(اسلام دین حق است و پایبند به حق، هرچه که با فرامین الهی مخالفت کند دشمن درجه اول خدا و اهل بیت او خواهد بود..
غرق خوندن بودم که پنجره اش باز شد
+یا خدا اومد
کتاب و انداختم یه سمت دیگه و ناخودآگاه دستی به موهام کشیدم. منتظر خیره به پنجره بودم که دیدم اومد نشست لب پنجره و به آسمون خیره شد
حتی جایی که ماه قرار داشت و انگار میدید. چند دقیقه ایی خیره آسمون شد و بعد دوباره رفت تو اتاق.
دوباره کتاب و برداشتم که بخونم اما اصلا تمرکز نداشتم. چند خطی هنوز بیشتر نخونده بودم که دیدم در پشت بوم و باز کرد و اومد روی بوم
دستش هم یه بوم نقاشی بود
آروم آروم حرکت میکرد و بوم و با خودش میکشید. تا اینکه رسید به لبه ی بوم و دقیقا سر جای همیشگی ش که اوندفعه نشسته بود ایستاد
از توی جیبش ضبط صوت کوچیکی درآورد و بعد چند دقیقه آهنگ ملایمی پخش شد.
(بیا که از سنگ ناله خیزد
دوباره بگوید دوستت دارم)
همراه با آهنگ قلموش و درآورد و چیزایی روی بوم میکشید.
اونقدر محو آهنگ و رفتاراش بودم که زمان و به کل از دست دادم
بدون هیچ حرکتی بهش نگاه میکردم
یک لحظه به خودم اومدم که دیدم انگار داره به من نگاه میکنه
باورم نمیشد دقیقا به صورت من خیره شده بود. مثل اینکه منو میدید. ناخودآگاه از جام بلند شدم و اومدم نزدیک تر. اما اون هنوز به جای قبلی من
نگاه میکرد. شوکه از این ماجرا بودم و متوجه نشدم که کی وسایل شو جمع کرده و رفته بود
اونقدر نگاه کردنش داغ و تازه بود که حس میکردم داغی نگاهش روی صورتم مونده...
#ادامه_دارد....
#نوسینده_هانیه_فرزا
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
-{🌸}-
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم ❤️
#سلام_حسین
حـاءسـینیـاءنـونتلڪآیـاتالجـنـون؛
مینویسمعشـقوبـےتردیدمیخوانمحسیـن
عـاقـلاندانندلڪـناڪثرالایعقلون..🙂🤞🏻
. #حسیݧمـݧ
. #ازدورسلاماربابـم♥️
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
🍂🍃🍂🍃🍂
#انچه_مجردان_باید_بدانند
آسیب های روانی روابط دختر و پسر😊
#برقراری عاطفی و احساسی روابط دختر پسر مخصوصاً در سن نوجوانی، از آن جا که #اغلب به ازدواج نمی انجامد،❗️ ممکن است فرد را #دچار افسردگی کند. 😐
گاهی دختری به پسری #علاقه مند شده و تنها به این خاطر که فکر می کند آنها فقط برای هم هستند حتی خود را در اختیار او قرار می دهد😐 اما بعد از بی وفایی پسر، به شدت #دچار سرخوردگی و افسردگی شدید می شود❗️ و اعتمادش از #جنس مخالف نیز به خاطر بی وفایی هایی که در نتیجه آن ارتباط دیده، سلب خواهد شد ❗️و حتی در زندگی آینده نمی تواند به #همسرش اعتماد کند و همیشه فکر می کند ممکن است همسرش هم روزی به او #خیانت کرده و او را #رها کند.😐
🍂🍃🍂🍃🍂
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم ❤️
كاش
آمدنتان به دلم نزديك ميشد ...
آن وقت
لحظه به لحظه
خاطرم را
با نام زيبايتان
آسوده میكردم ...
كه نام شما
شيرين تر از قند و عسل است ...
#اللهم_عجل_لوليک_الفرج
بحق سيدتنا الزينب علیها السلام
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
مجردان انقلابی
🍁🍁🍁🍁 #داستان_شب قسمت بیستم🍃 راز میان چشم ها 💕 عزیز :هاشم؟ هاااشم کتاب و پرت کردم اونور و سرم و ا
🍁🍁🍁🍁
#داستان
قسمت بیست و یکم🍃
راز میان چشم ها 💕
کتاب رحمان تموم شده بود و دست و پا شکسته فهمیده بودم چی به چیه. با خودم فکر میکردم مشتی تر از ما آقا خمینیه که تو کشور غریب تبعید شده و بازم از هدایت این مردم دست برنمیداره. یه هفته ایی از دیدنش پشت پنجره میگذشت و خبری ازش نداشتم. نگران بودم که نکنه اتفاقی براش افتاده ولی کاری نمیتونستم بکنم. اما نمیدونستم قراره یه جرقه مهم تو زندگی هر دوی ما زده بشه. حال رحمان روز به روز بهتر شده بود و ملاقات های مخفیانه من باهاش تو زیر زمین ادامه داشت. از دورهمی هایی که با حاجی و رفقاش برگزار میشد تا تعمیر کردن دستگاه تایپ و تکثیر اعلامیه توسط من. تا اینکه بعد از ظهر روز سه شنبه درحالیکه ترک موتور سعید پسر عمو رحمان نشسته بودیم و از این خونه به اون خونه اعلامیه ها رو جابه جا میکردیم، جلوی در خونه حاجی یه ماشین پر از ساواکی دیدیم. باورم نمیشد اینقدر بد با حاجی رفتار کنند. یقه حاجی رو گرفته بودن و باهاش حرف میزدن. تا به خودمون بجنبیم متوجه ما شدن و ماشین شون به حرکت در اومد
رحمان :هاشم فقط گاز بده، بنداز تو فرعی ها
+هولم نکن و فقط ساکت باش
دائم از اینه بغل به پشت سر نگاه میکردم و میدیدم با فاصله کمی دنبال ما هستن.
+رحمان باس از هم جدا شیم اینطوری فایده نداره، ساک و بده من، منم کوچه پشت مسجد پیاده ات میکنم
رحمان :چی میگی؟ اگه با ساک بگیرنت بیچاره میشی، بعدشم کجا میخای بری؟
+اونا که منو نمیشناسن ولی تو پرونده زیاد داری
رحمان :خیال کردی کاری داره واسشون که پیدات کنن؟
با سرعت توی کوچه پیچیدم و محکم هولش دادم زمین، ساک و گذاشتم روی ترک موتور و در حالیکه داد میزدم گفتم :فقط برو
و گازش و گرفتم و از کوچه خارج شدم. مونده بودم کجا برم. از طرفی نمیشد الان به خونه سر زد. برای همین وقتی مطمعن شدم گمم کردن زدم به دل جاده و بی هدف تو خیابونا میچرخیدم. غروب که شد موتور و به قاسم دوست رحمان تحویل دادم و با نهایت احتیاط از پشت کوچه حمام سرکی به خونه مون کشیدم. دیوار های خونه های این محل کوتاه بود و بهم راه داشت برای همین با احتیاط از روی بوم خونه ها رد شدم و رسیدم به پشت بوم خونه خودمون. ساک و پرت کردم وسط بوم و همونجا نقش زمین شدم. اونقدر بهم فشار و استرس وارد شده بود که نایی برای حرکت نداشتم. چند دقیقه نقش زمین بودم که صدای محکم در از جا منو کند. طوری در میزدن که انگار میخان در و بکنن
با احتیاط سرکی کشیدم و با دیدن چند تا مامور اشهدم و خوندم. با خودم گفتم اگه با این همه اعلامیه منو بگیرن فاتحه ام خونده است
#ادامه_دارد.......
#نوسینده_هانیه_فرزا
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
دکتر بانکی (1).mp3
15.12M
#فایل_صوتی
صوت، دکتر بانکی پور
شماره 1:
وجوب ازدواج در دوران کنونی، ضرورت تحصیل مقدمه واجب
#دکتر_بانکی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#نکات_آموزنده
✨گاهی پیش میاد
برای داشتن بعضی چیزها تو زندگیمون خیلی عجله می کنیم
و وقتی نمیشه، احساس نا امیدی می کنیم؛
اما هر چیزی زمانی داره و حکمتی پشتش هست که ما نمی دونیم...
پس صبور باشیم...
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan