eitaa logo
مجردان انقلابی
13هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.8هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 ادمین کانال ↶ @mojaradan_adm (تبلیغات انجام میشود) متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir_ir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
سالم این شکلی است! همه می خواهند ازدواج موفق و خوشبختی ناتمامی داشته باشند. اما فقط عده کمی به این خواسته می رسند.چرا؟ چون ازدواج موفق هم رمز و رازی دارد که باید آن را یاد بگیرید: ❣ ایده آل های مشخص دارند: های خوشبخت، قبل، حین و بعد از ازدواج، می دانند از زندگی چه می خواهند و چطور باید به این خواسته ها برسند. وقتی آدم ها تکلیف شان با خودشان روشن باشد، در انتخاب شریک زندگی هم دقیق تر عمل می کنند و زندگی را از روی برنامه و نقشه ای که در ذهنشان دارند، پیش می برند. ❣ عشقشان را تازه نگه می دارند: دوستی، احترام، عشق بین زوج های خوشبخت هر روز بیشتر می شود. چرا؟ چون نهال عشقشان را آبیاری می کنند. دوستت دارم را زیاد می گویند، به یکدیگر کمک می کنند، از هم حمایت می کنند و رابطه جنسی شان را در گذر روزها، از دست نمی دهند. رابطه جنسی قوام دهنده رابطه عاطفی و است و با حذف آن زندگی زناشویی تبدیل به یک رابطه اجتماعی می شود و کم کم به سردی می گراید. ❣ دعوا کردن بلدند: زوج موفق، حل مساله بلد است. آنها قهر نمی کنند، به جای پرخاشگری، با هم صحبت می کنند. برای دلخوری شان محدودیت زمانی تعیین می کنند. رازدار مشکلاتشان هستند و نمی گذارند کسی از دعواهایشان با خبر شود. 🙂😂 @mojaradan
🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋 سالم این شکلی است!👇 ✍همه می خواهند ازدواج موفق و خوشبختی ناتمامی داشته باشند. اما فقط عده کمی به این خواسته می رسند.چرا؟ چون ازدواج موفق هم رمز و رازی دارد که باید آن را یاد بگیرید: 🔶 ایده آل های مشخص دارند: های خوشبخت، قبل، حین و بعد از ازدواج، می دانند از زندگی چه می خواهند و چطور باید به این خواسته ها برسند. وقتی آدم ها تکلیف شان با خودشان روشن باشد، در انتخاب شریک زندگی هم دقیق تر عمل می کنند و زندگی را از روی برنامه و نقشه ای که در ذهنشان دارند، پیش می برند. 🔷 عشقشان را تازه نگه می دارند: دوستی، احترام، عشق بین زوج های خوشبخت هر روز بیشتر می شود. چرا؟ چون نهال عشقشان را آبیاری می کنند. دوستت دارم را زیاد می گویند، به یکدیگر کمک می کنند، از هم حمایت می کنند و رابطه جنسی شان را در گذر روزها، از دست نمی دهند. رابطه جنسی قوام دهنده رابطه عاطفی و است و با حذف آن زندگی زناشویی تبدیل به یک رابطه اجتماعی می شود و کم کم به سردی می گراید. 🔶دعوا کردن بلدند: زوج موفق، حل مساله بلد است. آنها قهر نمی کنند، به جای پرخاشگری، با هم صحبت می کنند. برای دلخوری شان محدودیت زمانی تعیین می کنند. رازدار مشکلاتشان هستند و نمی گذارند کسی از دعواهایشان با خبر شود. @mojaradan
✅ شما انتخاب شوید . ⁉️شما چی فکر می کنید، به نظر شما مردان چه زنانی را زیبا می دانند؟ آیا فقط به خاطر ظاهری، ممکن است یک ، زنی را به عنوان شریک زندگی آینده اش انتخاب کند؟ و ... 💟 زیبایی طبیعی از نظر مردان امروزی زنی زیباتر است که زیباییش خدادادی و طبیعی باشد، نه این که با انواع و اقسام عمل های جراحی و لنز و آرایش های غلیظ خودش را زیبا کرده باشد. ▫️ مردهای امروزی دوست دارند که وقتی همسرشان از خواب بلند می شود و یا از حمام بیرون می آید بتوانند در صورت او نگاه کنند ، نه این که تصور کنند که این خانم شخص دیگری است و باورشان نشود، خودشان است. در ثانی خانمی که خیلی آرایش می کند و خود را در معرض انواع و اقسام جراحی ها قرار می دهد، با زبان بی زبانی می گوید که به زیبایی طبیعی اش اعتقادی ندارد و اعتماد به نفسش در حد صفر است، کسی که به خودش اعتماد ندارد ، چگونه می توان به او دل سپرد؟ 💟 عاملی که زیباترتان می کند مردان عاشق باحیا هستند، دخترانی که مثل فیلم ها صورتشان سرخ می شود و رویشان نمی شود که حتی حرفشان را بزنند، چه برسد به این که مستقیم در چشم طرف مقابل نگاه کنند. ▫️اما بالعکس بعضی از زنان، به اصطلاح آرایش از صورتشان می ریزد، بلند بلند در کوچه و خیابان می خندد، از حرف زدن و حتی بگو مگو و دعوا با راننده تاکسی و فروشنده و پارکبان باکی ندارد، جلب توجه می کند. اگر این زن ملکه زیبایی در جهان هم باشد، در نظر مردها منفور و زشت است و به درد زندگی نمی خورد. ❤️🍃🌸🌷🌺🌷🌸🍃❤️ @mojaradan
* 😍 دو قدم تا مناسب ✅ خوان دوم: سبک زندگی تناسب سنی بین و : یعنی فاصله سنی در حدی نباشد که طرفین، دو دوره رشدی را تجربه کنند. همچنین در مواردی که دخترخانم بزرگتر از آقاپسر است لازم است چک شود که آیا قادر به نیازهای روحی یکدیگر هستند یا نه؟ تناسب در میزان تحصیلات: اگر تفاوت هست در آن حد نباشد که سبب دو سبک زندگی متفاوت شود می توانید با وجود تفاوت های تحصیلی ازدواج کنید. آیا ایشان را تمام کرده؟ قصد اتمام دارد یا خیر؟ و اینکه تحصیلات ایشان تا چه اندازه برای شما اولویت دارد؟ تیپ شخصیتی شما دو نفر: هم بودن در آینده، علایق، دوستان، نحوه پرداختن به اوقات فراغت، مطالعات و...، داشتن علایق مشترک، لذت بردن از موضوعات مشترک، شباهت ها و تفاوت های شخصیتی، کنار آمدن با تفاوت های طرف مقابل و... را بررسی کنید. * @mojaradan
🌸🍃آنچه مجردان باید بدانند..!🌸🍃 😊 مسلما کسی شک نداره که مظهره ناز و مظهر نیازه. 👌 کاملا هم دلایل فطری و علمی داره. حتی تو حیوانات هم این موضوع وجود داره. مثلا شما هیچ وقت نمی‌بینید که دو تا گوزن ماده با هم سر یه گوزن نر دعوا کنن (این مثاله، گیر ندید😅). منظور این که خداوند این خصلت رو در ناخودآگاه انسان گذاشته. اما چون برخلاف حیوان اختیار داره و میتونه انتخاب کنه، لاجرم ممکنه این سیستم ناز و نیاز به هم بخوره. یعنی ممکنه دختری از پسری خوشش بیاد و بخواد مستقیم یا غیرمستقیم ازش کنه.🙃 فعلا کاری به ریشه های این اتفاق نداریم، هرچند کلی حرف برای گفتن هست. ...😉 🤔 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
💠10 توصیه به پسران و دختران مجرد قبل از ازدواج ☘ازدواج مهمترین قسمت زندگی هر فرد است که اگر با فکر صورت نگیرد بعدها مایه پشیمانی هر دو نفر خواهد بود. اگر شما دختر یا پسر هستید و تمایل به ازدواج با فرد مورد علاقه تان را دارید قبل از انجام این امر مهم به توصیه های زیر دقت کنید. 👌1. خوشبختی را فدای مادیات نکنید. در هر مرحله از زندگی که به گذشته نگاه کنید، خاطرات خوش به امور معنوی مربوط می‌شوند و نه پولی که خرج کرده‌اید. 👌2. ما جذب افرادی می‌شویم که از ما متفاوتند و در عین حال، با آنها احساس نزدیکی می‌کنیم. پس بعد از ازدواج، سعی نکنید تفاوت‌هایی را که همسرتان با شما دارد از بین ببرید و او را شبیه خود کنید. این کار، او را به شخصیتی تبدیل می کند که برای شما جذاب نیست. 👌3. اگر در گذشته با افراد دیگری روابط عاطفی داشته‌اید، برای همیشه آنها را فراموش کنید. داشتن روابط حتی در فضای مجازی هم می‌تواند براحتی عواطف و احساسات را تحریک کند و این خیانت به است. بشدت از آن حذرکنید. 👌4. یک واقعی می‌تواند عاشق یک شود، با او ازدواج کند و تا آخر عمر پایبند او باقی بماند. یک زن واقعی هم می‌تواند به عشق چنین مردی احترام بگذارد و در سایه علاقه‌ای که در دل به آن مرد حس می‌کند، دلسوزانه به ساختن یک زندگی خوب و شیرین با او بپردازد. 👌5. ، بهترین فرصت برای رشد روحی و رسیدن به کمال است. لازم است که در این زندگی، هر روز به فکر پیشرفت اخلاقی باشید. .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
💜•° ✌️🏼 💁🏻‍♂ .... 👊🏼 ای مــــردی که همسرت را کتک می‌زنی و بهش می‌کـــنی، به خاطر اینکه روزی غــــذایت آماده نبوده یا لباستــــ رو نشسته یا اشتبــــاه کوچکی از او سر زده و او را به باد می‌گــــیری.... ☝️🏼این را بدان خــداوند پشت و پناه آن است.... 💪🏼و خــــداوند خودش فرمــــوده من خودم جواب آن ظالم را می‌دهــــم... 😏نــــگو خانواده زنم و توانایی مقابله با من را ندارن... ای مردی که به همسرت ظـــلم میکنی شک نکن تو با طــــرفی... 🤐آقا اصــــلا من چیـــزی نمیـــگم....✋🏼 😳خــــودتون ببینید رسول‌اللهﷺ در مورد کسی که به زنان می‌گذارد و به آنها می‌کند چه می‌فرمـــاید: 📃ما اَکرَمَهُنَّ اِلّا کَریم وَ مَا اَهانَهُنَّ اِلّا لَئیم.... ❓حالا ایــــن ؟ 🔷یعــــنی کسی که به ( مادر ، خواهر ، همسر ، دختر ) احتــــرام بگذارد آن شخص و و بــــزرگوار است... 🔷و شخـــصی که به ( مادر ، خواهر ، همسر ، دختر ) و بی احترامی کند (مخصوصا همسرش) آن شخص است.... 🔍🗞خیـلی در مورد کلمه کردم... 😖این کلـــمه اینقدر که پیامـبرﷺ در اینجا به کار برده... لئیـــم یعنی: ، ، ، ، و از و .... 😳حتی کسی که است در شهادتش قبول نمی‌شــود.... 👈🏽 کلمه فقط شایســــته کسی است که فقط اهانت کرده و یا با حرفی دلش را رنجـــانده و یا خجالـــت زده اش کرده پیش دیگران و با بهش داده..... 🤦🏻‍♂حــــالا اگر کسی که خانمــــش رو بزنه و و کنه یا ازش بیاد دیگه پیامــــبرﷺ به اون شخــــص چی بگه..... 😔حــــتی بعضی از مردها آنقدر همســــرشان را می‌زنند که مورد داشتیم بچه اش شده دست و پایش شـــکسته شده و حتی را زیر و از دست داده.... 👆🏼😠این مـــردها دیگه از حـد هم گذشـــته اند..... 🤔آیــــا می‌دانید پیامبرﷺ در آخــــرین لحظات عمرش تا لحظه‌ای که از بدنش خــارج شد چی می‌گفت به اطرافیـــانش.... 📜انس رضی‌الله‌عنه روایت می‌کند که شنیــــدم پیامبرﷺ در لحظات آخر عمرش فقط می‌گفت..... ☝️🏼( و ) مواظـــب و باشید... 😔پیامبرﷺ تا وقتی که روح از بدنش خارج شد می‌فرمود زنها خداوند هستن ای مردان امتم مواظب آنها باشــــید... 💥آخــــه چه کــــسی مثل پیامبر عزیزمان روحــــم فدایش از زنان کرده و اینقدر سفارششــان را کرده.... 😰اونــــم در سختترین زندگی و که لحظات است 😏حالا بعــــضی‌ از اسلام هی بگن به زنان ظــــلم کرده؛ هیـــچ دفاع از زنان مانند کمپین رسول اللهﷺ از حقوق زنان دفاع نکــــرده و کرد... 🙋🏻‍♂پس ای مواظب خــــواهرت مــــادرت دخــــترت و از همه همســــرت باش... ♥️به آنان احتــرام بگذار تا پیش الله و رسولش و و بزرگــــوار شوی... .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شکسته_هایم_بعد_تو قسمت ۳۳ و ۳۴ آیه لبخند زد.... اشکالی دارد قند در دل این دو آب شود؟سیدمهدی، تو که ناراحت نمیشوی؟ تو که میدانی آیه حق خوشبختی را دارد؟ لبخندت از همینجا هم پیداست! غذا خوردن هم گاهی شیرین‌ترین خاطره‌ها میشود؛ گاهی شوخی‌ها و خنده‌های بعد از غذا هم خاطره میشود. همیشه که در جمعه‌ای دو نفره خاطرات ساخته نمی‌شوند؛ گاهی میان جمعی که همه داغ در دل و لبخند بر لب دارند هم خاطرات زیبایی برای زوج‌ها ساخته می‌شود! زینب را که روی تختخواب گذاشت، آیه با دو استکان چای به‌لیمو به استقبالش آمد. روی مبل مقابل هم نشستند و آیه خیره به دست‌های ارمیا گفت: _خیلی درد میکنه؟ ارمیا دستی به لبه‌ی استکانش کشید و گفت: _نه خیلی! آیه: _نباید زینب رو بغل میکردی، سنگینه و دستت درد میگیره! ارمیا: _گفته بودم تا من هستم حق نداری بغلش کنی، برای تو سنگینه، اذیتت میکنه! آیه بحث را عوض کرد: _چطور زخمی شدی؟ ارمیا: _فکر کنم حواسم پرت زن و بچه‌م شد که یه گلوله ناغافل خورد به دستم، همین! آیه نگاه از دست ارمیا گرفت و با تعجب به چشمانش نگاه کرد: _اسلحه به دست، وسط معرکه یاد زن و بچه افتادی؟ ارمیا به پهنای صورت خندید: _جای بهتری سراغ داری؟ داشتم فکر میکردم اگه بمیرم، چیکار میکنی؟ مثل اون روز که سیدمهدی رو آوردن میشه؟ آیه آه کشید: _نه مثل اون روز نمیشه! لبخند روی لب‌های ارمیا خشک شد و کم کم از روی صورتش جمع شد: _حق داری؛ من کجا و سیدمهدی کجا! آیه نگاهش را به قاب عکس سیدمهدی دوخت: _اون روز داده بودم که صبر کنم، قول داده بودم که صبر کنم؛ اون روز قول داده بودم باشم برای خودم و بچه‌مم، اما تو قول نگرفته بودی؛ نگفته بودی صورت خیس اشکمو نامحرم نبینه! نگفته بودی صدای گریهمو کسی نشنوه! نگفته بودی صبر شیوهی اهل خداست، مجبور نبودم جون بدم و سر پا بایستم؛ مجبور نبودم... آیه که سکوت کرد ارمیا مشتاق نگاهش میکرد؛ چون آیه ادامه نداد خودش پرسید: _اون روز که سید رو آوردن خونه و برای آخرین بار باهاش حرف زدی چه حسی داشتی؟ آیه نگاهش دور شد، انگار جسمش آنجا و روحش به سه سال و اندی قبل رفته بود: _حس ! ارمیا: _چی میدیدی که اونجوری نگاهش میکردی؟ آیه : _ما رأیت الا جمیلا! ارمیا: _چرا گریه نکردی؟ آیه: _خیلی گریه کردم، قول داده بودم نشکنم! قول داده بودم و پای قولم ایستادم اما تو خلوت خودم خون گریه میکردم! ارمیا: _چرا سر خاک پریشون بودی؟ همه گریه میکنن و خودشون رو میزنن و اگه خیلی هم عاشق باشن، گریبان چاک میکنن؛ اما تو مات و مبهوت قبر بودی و با وحشت نگاه میکردی! آیه: _سیدمهدی گفت یه نوع از شیطان به وقت و هست که وقتی عزادار میخواد عزاداری کنه وادارش میکنه به خودش بزنه و بزنه و گریبان چاک کنه، وادارت میکنه کنی، وادارت میکنه که دور بشی؛ بهم گفت مواظب اون لحظه و اون باش... و من مواظب بودم! فکر کردی من دوست نداشتم توی سر و صورت خودم بزنم تا از درد قلبم کم کنم؟ اما ! فکر میکنی من دوست نداشتم گریبان چاک کنم تا نفسم بالا بیاد؟ اما میدونستم گناهه! فکر میکنی دوست نداشتم ناله کنم و فریاد؟ میدونستم با این کار نگاه نامحرما دنبالم میاد! اون لحظه سر خاک دلم مرگ میخواست و از مرگ میترسیدم.. دلم شور میزد برای سیدمهدی، مرگ سخته! وقتی «سیاحت غرب» رو خوندم، وقتی از دنیای مرگ شنیدم، دلم میخواست از ترس مرگ بمیرم، میبینی؟! هیچ راه فراری از مرگ نیست؛ داریم میریم سمتش و برای فرار از اون به خودش پناه میبریم، من از خودم و اعمالم میترسم، گاهی که خودم با خودم دودوتا چهارتا میکنم، میبینم خدا چرا باید منو بهشت بفرسته؟ جایی که حضرت زهرا (س) هست؟ جایی که امیرالمومنین (ع) هست!من اونجا چیکار کنم؟ اصلا چی دارم که برم اونجا؟ حتی پایینترین طبقه؛ حتی ته بهشت! من میترسم از روزی که برم توی سرازیری قبر، از سرازیری قبر شنیدی؟ میگن مُرده وحشت میکنه، میگن روح هنوز به بدن اتصال داره! میگن ضربه که به بدن مُرده بخوره روح درد میکشه، من از سنگ‌ لحد می‌ترسم؛ سنگی که سرت میخوره بهش تا بفهمی راهی برای فرار از مرگ نیست! از اومدن نکیر و منکر و رسیدن خزندگان برای خوردن تن و بدن، از فشار قبر و سرگردانی روح در برزخ! برای سید مهدی میترسیدم و بیشتر برای خودم! هرچی بیشتر میدونی،.... ❤️‍🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شکسته_هایم_بعد_تو 🇮🇷قسمت ۴۹ و ‌۵۰ حاج یوسفی: _دوست داشتن و بیتابی‌هاتو دیدم که این برام عجیبه، اونهمه عشق برای زنی که بچه داره؟ ارمیا کلافه شد: _بچه داره، جذام که نداره حاجی! حاج یوسفی: _یه روزی همین بچه پشیمونت میکنه! ارمیا: _همین بچه باعث شد دل مادرش با دل من راه بیاد، من آیه رو از زینب دارم و اینو میدونم که اگه زینب نباشه دنیا رو نمیخوام؛ من عاشق این مادر و دخترم! زینب خودش را بیشتر به ارمیا چسباند ، و توجه ارمیا را خود جلب کرد. زینب لب ورچیده بود و او را نگاه میکرد. ارمیا سرش را بلند کرد ، و دید همه ساکت نشسته و بدون توجه به غذاهایشان به آنها نگاه میکنند. تنها آیه بود که چشمانش به بشقابش میخ شده بود؛ انگار بدون توجه صدایش بالا رفته بود ، و همه متوجه شده بودند.ارمیا لب به دندان گرفت و با درد چشمهایش را بست و دقایقی بعد گفت: _آیه! آیه تکان نخورد... زینب هق‌هق کرد، طفلکش ترسیده بود. صدای هق‌هق زینب که بلند شد، آیه نگاهش را تا دخترش بالا آورد. دستانش را برای دخترش باز کرد ، و زینب از روی پای ارمیا بلند شد و از روی سفره گذر کرد و خود را در آغوش مادر انداخت، آیه دخترش را نوازش میکرد. حاج خانم گفت: _حاج یوسفی منظوری نداشت؛ تو رو خدا ببخشید! ارمیا بلند شد و سفره را دور زد. رها از کنار آیه بلند شد و ارمیا جایش نشست. مریم با تعجب نگاهشان میکرد. ارمیا آرام گفت: _تو و زینب آرزوی من بودید و هستید، اینجوری بغض نکن، منو شرمنده‌ی سیدمهدی نکن! دستش را روی موهای زینب کشید و گفت: _گریه نکن عزیز بابا... گریه نکن دردونه؛ بیا بغل بابا! زینب بیشتر به آیه چسبید. صدای ارمیا را بغض گرفت: _آیه ببخش؛ آیه بغض نکن... زینب دخترمه! از روزی که به دنیا اومد همه‌ی دنیام شده... آیه... بانو! این گریه‌های زینب منو میکشه؛ من بغض یتیمی رو خوب میشناسم! من هق‌هق‌های بی‌پناهی رو خوب میشناسم؛ آیه... تقصیر من چیه که اینجوری نگاه ازم میگیری و لب میگزی؟ نگاه آیه که بالا آمد... اشک چشمانش که جوشید، دستهای ارمیا مشت شد. درد دارد مرد باشی و بغض و اشک بی‌پناهی را در چشمان بانویت ببینی و دلت مرگ نخواهد... آیه غریب مانده بود! آیه هوای سیدمهدی را کرده بود؛ گاه آیه بودن سخت است و گاه آیه ماندن سخت‌تر. بغضش را فروخورد... آیه بود دیگر؛ دوست داشت که باشد برای دخترکش! حاج علی بودن را یادش داده بود. سیدمهدی بودن را یادش داده بود. آیه بلد بود که پشت دخترکش باشد. لبخند زد و گفت: _غذا سرد شد، چرا همه منو نگاه میکنید!حاج آقا یه حرف حقی زده؛ هرکس دیگه هم بفهمه همینو میگه، چرا تعجب کردید؟ و دست برد و قاشقش را برداشت و کمی غذا در دهان زینبش گذاشت و صورتش را بوسید و گفت: _تو چرا گریه میکنی مامان جان؟ با تو نبودن که! زینب چشمان آیه‌وارش را به ارمیا دوخت و معصومانه با بغض سوال کرد: _بابا؟! ارمیا با بغضش لبخند زد: _آره عزیزم... آره قربون چشمات بشم، گریه نکن نفس بابا! زینب به آغوشش رفت و خود را به آغوش پدر انداخت. حاج یوسفی گفت: _شرمنده دخترم، نمیخواستم ناراحتت کنم؛ فقط برام عجیب بود و ناگهانی! آیه با سری پایین گفت: _شما حرف بدی نزدید، چرا شرمنده باشید؟ سکوت بدی بود. آیه غذایش را با بغض میخورد. نگاه از همه گرفته بود... ارمیا به زینب غذا میداد و راه گلوی خودش بسته بود. محمد کلافه بود، صدرا عصبانی بود، مسیح چیزی ته دلش میسوخت، یوسف از درد ارمیا، درد داشت، رها با بغض آیه بغض کرده بود، سایه اشک چشمانش را پس میزد، مریم معذب شده بود... مهدی از آغوش پدرش بیرون آمد و به سمت زینب رفت و آبنبات چوبی‌اش را به سمت زینب گرفت، همان آبنباتی که صبح خریده بودند و زینب سهم خودش را خورده بود و با زور میخواست مال مهدی را بگیرد؛ همان که از صبح چندبار سرش با هم دعوا کرده بودند. به سمت زینب گرفت و گفت: _گریه نکن؛ مال تو... من نمیخوام! زینب دستش را دراز کرد که آن را بگیرد، مهدی آن را عقب کشید و گفت: _دیگه گریه نمیکنی؟ زینب گفت: _نه! و اشک‌هایش را پاک کرد؛ مهدی آبنبات چوبی را به دست زینب داد و دوید و خود را در آغوش رها انداخت. رها صورت پسرک مهربانش را بوسید... پسری که طاقت گریه‌های همبازیاش را نداشت؛ شاید مهدی هم درد زینب را حس کرده بود. غذا در سکوت سردی به پایان رسید. سفره را جمع کرده، ظرفها را شسته و جابه‌جایی‌ها انجام شد. «محترم خانم»، زن حاج یوسفی، در تدارک میوه و چای بود. که آیه‌ای که از آنموقع به کسی نگاه نکرده بود به سایه گفت: _به محمد میگی..... ❤️‍🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
🌸🍃آنچه مجردان باید بدانند..!🌸🍃 😊 مسلما کسی شک نداره که مظهره ناز و مظهر نیازه. 👌 کاملا هم دلایل فطری و علمی داره. حتی تو حیوانات هم این موضوع وجود داره. مثلا شما هیچ وقت نمی‌بینید که دو تا گوزن ماده با هم سر یه گوزن نر دعوا کنن (این مثاله، گیر ندید😅). منظور این که خداوند این خصلت رو در ناخودآگاه انسان گذاشته. اما چون برخلاف حیوان اختیار داره و میتونه انتخاب کنه، لاجرم ممکنه این سیستم ناز و نیاز به هم بخوره. یعنی ممکنه دختری از پسری خوشش بیاد و بخواد مستقیم یا غیرمستقیم ازش کنه.🙃 فعلا کاری به ریشه های این اتفاق نداریم، هرچند کلی حرف برای گفتن هست. ...😉 🤔 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
💠10 توصیه به پسران و دختران مجرد قبل از ازدواج ☘ازدواج مهمترین قسمت زندگی هر فرد است که اگر با فکر صورت نگیرد بعدها مایه پشیمانی هر دو نفر خواهد بود. اگر شما دختر یا پسر هستید و تمایل به ازدواج با فرد مورد علاقه تان را دارید قبل از انجام این امر مهم به توصیه های زیر دقت کنید. 👌1. خوشبختی را فدای مادیات نکنید. در هر مرحله از زندگی که به گذشته نگاه کنید، خاطرات خوش به امور معنوی مربوط می‌شوند و نه پولی که خرج کرده‌اید. 👌2. ما جذب افرادی می‌شویم که از ما متفاوتند و در عین حال، با آنها احساس نزدیکی می‌کنیم. پس بعد از ازدواج، سعی نکنید تفاوت‌هایی را که همسرتان با شما دارد از بین ببرید و او را شبیه خود کنید. این کار، او را به شخصیتی تبدیل می کند که برای شما جذاب نیست. 👌3. اگر در گذشته با افراد دیگری روابط عاطفی داشته‌اید، برای همیشه آنها را فراموش کنید. داشتن روابط حتی در فضای مجازی هم می‌تواند براحتی عواطف و احساسات را تحریک کند و این خیانت به است. بشدت از آن حذرکنید. 👌4. یک واقعی می‌تواند عاشق یک شود، با او ازدواج کند و تا آخر عمر پایبند او باقی بماند. یک زن واقعی هم می‌تواند به عشق چنین مردی احترام بگذارد و در سایه علاقه‌ای که در دل به آن مرد حس می‌کند، دلسوزانه به ساختن یک زندگی خوب و شیرین با او بپردازد. 👌5. ، بهترین فرصت برای رشد روحی و رسیدن به کمال است. لازم است که در این زندگی، هر روز به فکر پیشرفت اخلاقی باشید. .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
💍همسرمان را چگونه پیدا کنیم؟!💚 ❣ خانم ها دوست دارند فکر کنند که فقط یک بی عیب و نقص و با کمال برایشان وجود دارد که تقدیر او را رقم می زند و آقایان فکر می کنند که می توانند چندین زن را ملاقات کنند و از بین آشنایی های متعدد یکی را انتخاب کنند. ولی تأهل به معنای واقعی این است که شریکی مناسبی در زندگی پیدا کنیم. برای آینده خود، ابتدا باید او را ملاقات کنید. امکان ملاقات در دانشکده دوران تحصیل، محل کار، معرفی از طریق دوستانتان، اماکن عمومی و ... حاصل می گردد. بهترین مکان مناسب جایی است که شما بتوانید با افراد مشابه خودتان برخورد کنید. کسی که طبق خواسته های شما باشد. ✅چند مسأله زیر را جدی بگیرید؛ ✔️1- انتخاب یک خویشاوند و دوست خانوادگی نزدیک به عنوان احتمالی شما و خانواده هایتان سالهاست که همدیگر را می شناسید و از نقاط ضعف و قوت هم اطلاع دارید. و این شروعی قابل اعتماد و امن است و بستگی به خود شما دارد که آیا این نوع ازدواج را دوست دارید یا نه. ✔️2- آشنایی و ازدواج دو همکار به هم علاقه مند شدن دو همکار در محیط کار باید تا زمان اعلام نامزدی مخفی بماند تا مشکلاتی پیش نیاید و در شما احساس شرمندگی و گناه روی ندهد و این موقعی ارزشمند است که به پیوند مستحکم بیانجامد. ✔️3- همدیگر را خوب بشناسید با چند معاشرت کوتاه دست به نزنید، چون این معاشرت های کوتاه از نظر بعد احساسی بر شما تأثیر می گذارد و این مسأله می تواند مانع شناخت دو نفر از یکدیگر می شود. ✔️4- مراقب سن باشید هر چقدر مسن تر شوید بیشتر نگران موفقیت رابطه ها هستید و سخت تر کسی پیدا می شود، پس مواظب بالا رفتن خود باشید و برای انتخاب شریک زندگی تان، وسواس گونه رفتار نکنید. به جای آن ایده آل ها و شرایط مناسب خود را بررسی کرده و در صورتی که طرف مقابل بیشتر شرایط را داشت، به او پیشنهاد ازدواج دهید. ✔️5- به عقل خودتان اتکا نکنید از مشورت خانواده ها در انتخابتان استفاده کنید. نظر دوستان صادق و خیرخواهتان را بپرسید و اگر لازم بود نزد مشاور ازدواج بروید تا مطمئن شوید انتخاب درستی داشته اید. ✔️6- در رابطه تان دقت کنید حرف زدنتان همراه با فکر و آگاهی باشد ولی گفت و گو های مهم را نباید در یک جشن تولد یا سینما از مسافت دور یا پای تلفن بیان کنید بلکه باید در رفت و آمدهای خانوادگی یا ملاقات های دوران بیان کنید. ✔️7- شیفته نشوید در روزهای اولی که احساس می کنید همسر مورد نظر را انتخاب کرده اید، ممکن است آنقدر شیفته باشید که خیلی از ایرادهای او را نبینید. این دوران، وقت عمل کردن و نهایی کردن قول و قرارهای ازدواج نیست. به جای آن به خودتان فرصت دهید تا طرف مقابل را بشناسید و او را به شکل واقعی ببینید. @mojaradan