🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#یوزارسیف💗
قسمت۶۰
ثانیه ها ودقیقه ها وروزها وماه ها به سرعت میگذرند ومن سال اخر تحصیلم را با هزاران اتفاق ریز ودرشت به پایان رساندم وفردا امتحان کنکور دارم,از شدت استرس شامم را نتونستم بخورم,بابا سعید خیلی بهم روحیه میده ومطمینه که پزشکی رو شاخمه ومامان انواع واقسام خوراکیهای تقویتی را میخواد بخوردم بدهد ,انگار که من صبح کنکور ندارم وبلکه قرار,است به اسیری برم وروزها چیزی نخورم.
ماه هاست که ساکن این خانه شدیم,به نظرم قدم خانه خوب بود اخه بعداز اسباب کشی به این خانه,مشکلاتمان یکی یکی کم شد,اول که به خاطر بیمه بودن طلاها,اداره بیمه ,مقداری,از خسارت طلاها را پرداخت کرد وبابا با اون پول تونست ,اخرین بدهیهای بهرام را بپردازه ویه هایپر مارکت بزرگ راه بیاندازه وسرخودش وبهرام را گرم کند ونان حلالی هم بر سر,سفره بگذارد.
بهرام هم هرچه تلاش کرده,خبری از ساسان بدست نیاورده ,انگار اب,شده ورفته توزمین ,اما این کلاهبرداری با تمام بدیهایی که داشت ,یه خوبیهایی هم داشت اونم اینکه اخلاق بهرام به کلی,عوض شده ودیگه اون ادم مادیاتی سابق نیست وخدا را بیشتر در نظر دارد..
واما من هم به دلیل همین جابه جایی ,رفت وامدم با سمیه خیلی خیلی کم شده وبیشتر,از طریق مدرسه وبقیه ی اوقات هم تلفن در ارتباطیم ودورا دور میدانم که یوزارسیف به,سلامت از سفرش برگشته وهمچنان پیشنماز مسجد است ومستاجر حاج محمد...
انگار رشته ی محبت سمیه به خانواده ی حاج محمد محکم تر شده اما هنوز هیچ خبری,بینشان نیست...
درحالیکه روی تختم دراز کشیدم ونگاهم به گل گچی دور لامپ اتاقم خیره است وبه اتفاقات این مدت فکر میکنم به خواب رفتم...
🍁نویسنده : ط حسینی 🍁
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#یوزارسیف💗
قسمت۶۱
بعداز مدتها یک نهار بی دغدغه خوردم ,امروز امتحان کنکور هم دادم وتمام به نظر خودم بدکی نبود حالا پزشکی اگر نشد شاید یه زیست شناسی یا شیمی قبول بشم احساس ارامش وسبکبالی میکردم ومیخواستم یه خواب عصرانه هم با خیال راحت برم که پدر درحینی ته بشقابش را با تکه نانی پاک میکرد گفت:خوب حالا به سلامتی زر زری خانم هم امتحانش را داد,دوست داشتم به همین مناسبت همه تان را دسته جمعی ببرم یه پارک وبعدشم یه رستوران ...بعدش خنده ریزی کرد وادامه داد:اما مثل اینکه به ما نیامده ولخرجی کنیم وروکرد به مامان وگفت:یه امادگی داشته باشید ,امشب میهمان داریم,البته نه برای شام,یه دورهمی معمولی باصرف میوه وشیرینی همین وبا گفتن این حرف از جا بلند شد وبه سمت حیاط رفت تا طبق معمول هرروزه سرش را با گل وگیاه باغچه گرم کند وروحش را,صفا بدهد وعصر هم بره هایپر,اخه از وقتی این هایپرمارکت را راه انداخته,ظهرها بابا نهار میادخونه وبهرام وچندتا شاگرد مغازه ,داخل هایپر مارکت هستند وبابا فقط طرف صبح ویک ساعت عصر میره سرمیزنه. ..
ذهنم درگیر حرف بابا بود ونگاهم افتاد به مامان اونم انگار حال من را داشت,اخه این چند وقت که زندگی ما کن فیکون شده بود وبه قول بابا از,عرش به فرش افتادیم,هیچ کدام از اقوام واشنایان احوالی از ما نگرفتند ومامان میگه از ترس اینکه نکنه ازشون کمک مالی,بخواهیم هیچ کس به سمت ما نیامد وبابا میگه,یکی از محسنات این شکست همین بود که اطرافیانت خصوصا مگسان گرد شیرینی را بهتر بشناسیم,وواقعا هم همینطور بود,تا وقتی که وضعمان خوب بود ,محال بود یه روزبگذرد یکی از اقوام واشنایان سر نزنه یازنگ نزنه خبر نگیره ,حال احوال نکنه ,اما از وقتی که همه چیزمان دگرگون شد,گویا این سرزدنها هم از,بین رفت,حالا کیه امشب میخواد بیاد مهمانی ,الله اعلم ومیدونم که باباسعید بیشترازاین چیزی نمیگه چون اگه میخواست بگه ,همین الان میگفت....
با کمک مامان ظرفها را شستیم وخانه را جم وجور کردیم ,زن داداشم با پسر اتیش پاره اش امدن پایین ومن چون خسته بودم رفتم تا لااقل یک ساعتی استراحت کنم که....
🍁نویسنده : ط حسینی 🍁
#ادامه_دارد....
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
1_1240011582.mp3
6.97M
‹قسمـتچهارم📻›
-اثر شهیـد چمـران♥️🌸
#خدا_بود_و_دیگر_هیچ_نبود🌱✨
𐇵🍊🚲...
@mojaradan
7.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«𝓗𝓪𝓭𝓲𝓼 𝓢𝓽𝓸𝓻𝔂»
.
روایت "اینم کار خودشونه"
درزمان امامحسنمجتبی(ع)🌸
#یا_امام_حسن_مجتبے_ع 🍃
طورے حرم سازیم بر روے مزارٺ
انگشٺ حیرٺ بردهان گیرند اعدا
صدها نفر استاد، مامور ضریحند
اصلا حرمسازے بُود در خون ماها
#یا_کریم_اهلبیت🍃
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#شبتون_حسنی
#پایان_فعالیت
@mojaradan
7.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روز_خود_را_با_قران_شروع_کنید
#یک_فنجان_ارامش
به نیت شفای بیماران این پست رو پخش کنیم 🙏
📖 امن یجیب با صدای بهشتی عبدالباسط
آیه ای برای دلهای مضطرب و پریشان و نا آروم 🤲
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#حسین_جانم
حتۍبراۍرفعدلتنگۍهم
چشمدوختنبہگنبدتڪافیست؛
امابدانڪہدیدنروۍماهت
عالمدیگرۍدارد:)
#اربابمحسین
#صلی_علیک_یا_ابا_عبدالله
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••🚎••
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
#مهدی_جانم
دلشۅرِهدارَمبَراۍِخۅدَم
بَراۍثـٰانیِہاۍڪِہقَرارمیشَۅَدبیـٰایۍ
ۅَمَنهَنۅزبـٰاتۅقَرنهـٰافـٰاصِلِہدارَم ...
#اللهم_عجل_لولیک_فرج
•ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ•
@mojaradan
مجردان انقلابی
#انچه_مجردان_باید_بدانند عشق، عالىترین تجلى روح انسان به راستى عشق چیست؟ عشق را مىتوان جاذبه و ك
#انچه_مجردان_باید_بدانند
عشق مىتواند مكمل ازدواجى صحیح باشد و نه تنها عامل تعیین كننده ی آن.
باید اذعان كنیم كه با وجود اهمیت و تعالى عشق در زندگى ، نیازهاى واقعى انسان نیز حقیقتى انكارناپذیرند. انسان عاشق نمىتواند به عشق اكتفا كند و از نیازهاى خود از این طریق چشم بپوشد. عشق، بقا و حضور معشوق است؛ حتى اگر به فناى عاشق بینجامد. بنابراین، ملاك مشخص براى تمیز بین عشق و كشش امیال، در همین است كه عاشق درصدد رضایت معشوق است و نه رضایت خوو از او بهانه و ایراد بگیرد و زندگى را بر او تلعشق، عالىترین تجلى روح انسان
به راستى عشق چیست؟ عشق را مىتوان جاذبه و كشش قلبى انسان به سوى كمال و جمال دانست. زیبایى ، یكى از كمالات است و زیباى مطلق ، خداست. عشق را جز با عشق نمىتوان شناخت. عشق را جز عاشق نمىتواند درك كند؛اما براى نزدیك شدن موضوع به ذهن ، مىتوانیم از مثالهاى موجود در مراتب پایینتر موجودات زنده استفاده نماییم.
جذبه ی پروانه به سوى شمع، كشش شاخ و برگ درختان به سوى نور، كشش ریشهها به سمت خاك ، گرایش انسانى كه در تاریكى قرار مىگیرد ، به سوى هر نقطه ی نورانى ، كشش برخى حیوانات به طرف جریانها و میدانهاى مغناطیسى و نظایر آن، مىتوانند نمونههایى از این قبیل باشند.
#ادامه_دلرد
@mojaradan
37.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_علی
#قسمت_بیستم_یکم
نام سریال : امام علی
ژانر: #تاریخی #مذهبی
کارگردان: داود میر باقری
#ادامه_دلرد
#با_ما_همراه_باشید
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃❤️
🎙فایل_صوتی
❗️آقای خونه خانمتو کوچیک نکن
#استاد_دانشمند
@mojaradan