eitaa logo
مجردان انقلابی
14.2هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
21.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراقب هم باشیم وشواف و تجملات و.... کنار بزاریم مهم کنار هم بودن❤️ یلدا مبارک @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
  | ویژه 🍉 راستی عزیز، شالتُ بافته، عزیزُ چشم‌براه نذاری/ بابابزرگ میگه بگم یه امشبُ، گوشی نیاری / شیرینی شبای یلدا، مزه‌ی این دورهمی‌شه / وقتی که باهمیم می‌بینم، هیچی خونواده نمیشه / امشب همه هستن، حیفه تو نباشی یه امشبو میشه، که مهمون ما شی؟ حیفه تو نباشی | حسین حقیقی @mojaradan
حالا بریم برای تست امروزمون کدوم پر رو انتخاب میکنی؟ پر شماره 1 پرشماره 2 پر شماره 3 پر شماره 4 پر شماره 5 جواب تست را به آیدی زیر ارسال کنید @mojaradan_bott @mojaradan
سفره شب یلدا یلداتون مبارک ممنونم الهی در این شب طولانی سال هر آرزوی دارن برآورده به خیر بشه و لبشون خندان و دلشون شاد باشن❤️ و خوشبخت دو عالم باشن به حق امام زمان .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
؟؟ وقت اعلام برنده چالش یلدایی هست سلام به همه دوستان خوب مجردان انقلابی☺️ شب یلدا رو تبریک میگم بهتون و آرزو میکنم همیشه جمع تون جمع و دلاتون بی غم باشه 🤲😉 از همه عزیزان و بزرگوارانی که توی چالش شب یلدا مون شرکت کردند آرزوی موفقیت و شادکامی دارم و خیلی خیلی ازشون متشکرم انشاالله به زودی خبر ازدواج شون رو بهمون بدن تشکر بعدی رو هم از یکی از دوستان خوبمان دارم که همیشه با حمایت هاشون و زحماتی که میکشند انرژی بخش فعالیت من تو کانال هستند و من واقعا از زحمات بی منت و شبانه روزی شون کمال قدر دانی رو دارم و براشون بهترین ها رو خواهانم ما در دوبخش جایزه میدیم 😍 بخش اول دوستانی که در بخش کلیپ یلدایی شرکت کردند وبخش دوم در بخش عکس یلدایی و به رسم یادگاری و تشکر از تلاش و تشکر بابت زحمات این بزرگواران هدیه ای ناقابل بهشون اهدا می‌کنیم 😊😊 انشاالله از این به بعد شاهد فعالیت های چشمگیر و خوب همه شما اعضای دوست داشتنی کانال باشیم یلداتون مبارک 🌹🌹 خوشحال میشم نظرات و انتقادات و پیشنهادات خودتون رو به آیدی@mojaradan_bott بفرستید دوستدار همه شما ادمین جان 😉😁 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما ایشون هست در کلیپ وبرنده اینترنت .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
43.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام چطورین دوستای گلم خوب براتون جواب تست رو اوردم بعدشم بریم تا ادامه داستان در کانال بارگذاری کنیم @mojaradan
مجردان انقلابی
حالا بریم برای تست امروزمون #تست_روان_شناسی کدوم پر رو انتخاب میکنی؟ پر شماره 1 پرشماره 2 پر شمار
من پَر شماره یک را انتخاب کردم. شما فرد آرام و ساکتی هستید همچنین علاقه زیادی دارید که به دوستان خود کمک کنید، گرچه آن ها این کار را نشانه ضعف شما می دانند. در نهایت باید گفت که بین شما دنیای اطرافتان هماهنگی خاصی وجود دارد. من پَر شماره دو را انتخاب کردم. شما به خاطر نظم و برنامه ریزی دقیقی که دارید اغلب اوقات دوست دارید هماهنگی خاصی بین ذهن و کارهایی که انجام می دهید وجود داشته باشد. در نهایت باید گفت که در شما کمالگرایی زیادی وجود دارد. و از طرفی همیشه در حال یادگیری می باشید. من پَر شماره سه را انتخاب کردم. از آنجایی که فردی با مصمم و با اراده ایی هستید، همیشه بدون توجه به نظرات دیگران به دنبال رویاهای خود می روید و به هر زحمتی که شده به اهداف مورد نظرتان می رسید. من پَر شماره چهار را انتخاب کردم. از آنجایی که فرد خردمندی هستید در زندگی می توانید مدیر قوی ای باشید. فقط باید سعی کنید که درک خودتان را از تفاوت های بین فردی افزایش دهید تا بتوانید از زندگی لذت بیشتری ببرید. من پَر شماره پنجم را انتخاب کردم. گرچه فرد هنرمندی هستید اما از روحیه بسیار حساس و پر تردیدی برخوردار هستید. بنابراین سعی کنید بر ترس و شکست های خودتان غلبه کنید @mojaradan
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 از_روزی_که_رفتی قسمت ۵۵ و ۵۶ _....تمام عشقش به این بود که #آقا اجازه داده! غرق لذت بود ک
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 از_روزی_که_رفتی قسمت ۵۷ و ۵۸ _....به غرّه نشو که به لحظه‌ای فراموشی بند است... آیه بانو... من تمام روزهایی را که کنارت زندگی کرده‌ام را به خاطر سپرده‌ام، نترس از بانو! نترس از من بانو! کسی هست که را به امانتم دوخته و امانتدار خوبی هم هست؛ اگر مادرم غم در دلت نشاند، بر من ببخش... ببخش بانو، مادر است و دلشکسته، رفتن پدر کمرش را خم کرده بود. نبود من درد بر درد کهنه‌اش گذاشته است. وصیت اموالم را به پدرت سپرده‌ام. هیچ در دنیا ندارم و داشته‌هایم برای توست. بانو... مواظب خودت، دخترکم و مردی که نیازمند ایمان تو است باش! حلالم کن که تنهایت گذاشته‌ام! تو را اول به خدا و بعد به او میسپارم! بعد از من زندگی کن و زندگی ببخش! تو آیه ی زیبای خدایی! من در انتظارت هستم و به امید دیدار دوباره‌ات چشم به راه میمانم. 🕊✍همسفر نیمه‌راهت «سید مهدی علوی» آیه نامه را خواند و اشک ریخت... نامه را خواند و نفس زد... "در خوابت چه دیده‌ای که مرا رها کردی؟ آن َمرد کیست که مرا به دستش سپردی؟ تو که میدانی تا دنیا دنیاست تو مرد منی! تو که میدانی بی‌تو دنیا را نمیخواهم! در آن خواب چه دیده‌ای مرد؟ ***** رها: _خودم میومدم، لازم نبود اینهمه راه رو بیای صدرا: _خودمم میخواستم حاج علی رو ببینم؛ بالاخره مراسم هفتم بود دیگه، ارمیا رو هم دیدم نمی‌دونستم اونا هم از بچه‌های تیپ شصت و پنجن! انگار همکار سیدمهدی بودن، همدوره و همرزم بودن. رها در جایش جابه‌جا شد: _همکارای سیدمهدی برای همه مراسم‌ها اومدن، فردا هم تو مرکزشون مراسم دارن؛ آیه گفت با حاج علی میاد فردا تا به مراسم برسه. صدرا سری تکان داد و سکوت کرد. رها در جایش جابه‌جا شد: _ببخشید این مدت باعث زحمت شما شدم، نامزدتون خیلی ناراحت شدن؟ صدرا: به‌خاطر نبودم ناراحت نبود، چون با تو بودم ناراحت شد و قهر کرد؛ شدم مثل این مردای دو زنه، هیچوقت فکر نمی‌کردم منم بشم مثل اون مردایی که دوتا زن دارن و هیچ جایی تو زندگی هیچکدومشون ندارن. همه جا متهمم، کلی به خاطر این قهر کردنش پول خرج کردم. پوزخندی به یاد رویا زد: _شما زنها عجیبید، تا وقتی براتون پول خرج کنن، براتون فرق نداره زن چندمید، مهم نیست شوهرتون اخلاق داره یا نه، اصلا مهم نیست آدمه یا نه؛ حالا برعکسش باشه، یه مرد خوش اخلاق مهربون عاشق، باشه و پول نداشته باش؛ براش تره هم خرد نمیکنن! رها: _اینجوری نیست، شاید بعضی آدما اینجوری باشن که اونم زن و مرد نداره؛ بعضیا اعم از زن و مرد مادیات براشون مهمه؛ پول چیز بدی نیست و بودنش تو زندگی ، اما بعضیا پول رو زندگی میدونن! این اشتباه میتونه زندگی‌ها رو نابود کنه. عده‌ای هم هستن که کنار همسرشون کار میکنن و زندگی رو کنار هم با همه سختی‌هاش میسازن! مهم اینه که ما از کدوم دسته‌ایم و همسرمون رو از کدوم دسته انتخاب میکنیم صدرا: _یه عده‌ی دیگه هستن که جزء دسته‌ی دوم هستن اما وسط راه خسته میشن و ترجیح میدن برن جزء دسته‌ی اول! رها: _شاید اینجوری باشه اما زن‌های زیادی تو کشور ما هستن که با بی‌پولی و بدی‌ها و تمام مشکلات همسرشون، باز هم خانواده رو حفظ کردن؛ حتی عشقشون رو هم از خانواده دریغ نمیکنن! صدرا: _تو جزء کدوم دسته‌ای؟ رها: _من در اون شرایط زندگی نمیکنم! صدرا: _تو الان همسر منی، جزء کدوم دسته‌ای؟ رها دهانش تلخ شد: _من خدمتکارم، اومدم تو خونه‌ی شما که زجر بکشم... که دل شما خنک بشه، همسری این نیست، فراتر از این حرفاست؛ از رویا خانم بپرسید جزء کدوم دسته‌ست. تلخی کلام رها، دهان صدرا را هم تلخ کرد. این دختر گاهی چه تلخ میشود! صدرا: _یه کم بخواب، تا برسیم استراحت کن که برسی خونه وحشت میکنی؛ مامان خیلی ناخوشه، منم که بلد نیستم کار خونه رو انجام بدم! خونه جای قدم برداشتن نداره! خودت تلخ شدی بانو! خودت دهانم را تلخ کردی بانو! من که از هر دری وارد میشوم تو زهر به جانم میپاشی! رها که چشم باز کرد، نزدیک خانه‌ی زند بودند. در خانه انگار جنگ به پا شده بود. رها: _اینجا چه خبر بوده؟ صدرا: _رویا و شیدا و امیر و احسان اینجا بودن، احسان که دید تو نیستی شروع کرد جیغ زدن و وسایل خونه رو به هم ریختن؛ بعدشم به من گفت تو چه جور مردی هستی که میذاری زنت از خونه بره بیرون! این حرف رو که زد رویا شروع کرد جیغ زدن و وسایل خونه رو پرتاب کردن سمت من؛ البته نگران نشو، من جا خالی دادم! رها سری به افسوس برایش تکان داد ، و بدون تامل مشغول کار شد. فکر کردن به رویا و کارهایش برای او خوب نبود! کارهایش که تمام شد، نیمه شب شده بود. شام را آماده کرد. خانم زند که پشت میز نشست....