eitaa logo
مجردان انقلابی
14.2هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در حلم و وفا حسن زبانزد دارد در جود و سخا شکوه بی حد دارد در قامت او صلابت حیدری ست در چهره ی خود نور محمد دارد حلول 🌙🌺 (ع)💚 🌷🌺 ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌    ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
🌹بسم الله الرحمن الرحیم.🌹 یا امام محمد باقر متوسل میشویم به نامت به بزرگی ات تا نزد خداوند بهترین ها را به بندگانت عطا فرماید ⭕ختم 1⃣سلامتی و ظهور آقا 2⃣ازدواج جوانان 3⃣ موفقیت در امتحانات ترم دانش آموزان و دانشجویان 4⃣شفای مریضان 1🌷صلوات_حمد ۱۰۰_۵ 2🌹صلوات_حمد۱۰۰_۱۰ 3🌷صلوات_حمد۱۰۰۰_۱۰۰ 4🌹صلوات_حمد۲۰۰_۵ 5🌹صلوات _حمد۱۰۰_۲۰۰۰ 6🌷صلوات_حمد ۴۰_۱۴ 7🌹صلوات_حمد۱۰۰۰_۱۰۰ 8🌹صلوات_حمد۵_۵ 9🌹صلوات _حمد۵_۵ 10🌷صلوات_حمد۵_۵ 11🌹صلوات_حمد۵_۵ 12🌹صلوات_حمد۳۱۳_۱۰۰ 13🌹صلوات_حمد۵۰۰_۷ 14🌹صلوات_حمد ۵۰۰_۵ 15_صلوات_حمد1000_100 ❤️اامام محمدباقر ⭕ 🌺 برای اعلام ختم به ایدی زیر مراجعه نمایید⬇️ @mojaradan_bott .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
اها😂
امروز امتحان کافی داشتم خیلی سخت بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به خانومش قول داده بعد از خوردن غذا می‌بره بازار هرچی میخواد بخره😂😂 @mojaradan
برای جذب یک مرد؛ 👈باید، اون مرد را به دنبال خودتان بکشانید نه اینکه خودتان بدو بدو به سمتش بروید✅ برای حفظ یک مرد باید 👈خودتان را با ارزش نشان بدهید، با اعتماد به نفس هر زمان این 👈چرخه تغییر کرد، بدانید که آن رابطه به نتیجه نخواهد رسید👌 @mojaradan
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اجازه میدی همسرت گوشی تو رو چک کنه؟ ⭕️ یک اصل مهم در ارتباط بین زن و شوهر احساس اعتماد متقابل هست. پس تا جایی که میتونی این حس رو در شریک زندگیت به وجود بیار! @mojaradan
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخرت؛ بچه ها بعضی از پدرا و مادرشون و لعنت می‌کنند 😔😔 @mojaradan
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معشوقه‌ی تو بودن آن حالتی از خوشبختی‌ست که نه در درام عاشقانه‌ و نه در شعر یافتمش معشوقه‌ی تو بودن حس خوب امنیت است حس دویدن زیر باران مثل زیباترین رویایی که در سر داری معشوقه‌ی تو بودن، شبیه بوسه‌ای میان ابرهاست. ‌@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #پارت_هدیه شکسته_هایم_بعد_تو 🇮🇷قسمت ۳۵ و ۳۶ _....بیشتر برای خودم! هرچی بیشتر میدونی، بیشت
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شکسته_هایم_بعد_تو 🇮🇷قسمت ۳۷ و ۳۸ " گناه من چه بود که به خاطر دانشگاهم شبها به قنادی میرفتم و کیک‌های سفارشی را می‌پختم و برای فردایش آماده میکردم؟ بودن گناه است؟! گناه است که کار میکنم و پول درمی‌آورم؟" جنجال بالا گرفته بود... دیروز روز میلاد پیامبر(ص) بود و شیرینی‌های قنادی به فروش رفته بود. برای امروز هم که جمعه بود سفارش کیک عروسی داشتند. تمام شب تا صبح را مشغول پختن و تزیین بود. جان در پاهایش نمانده بود؛ صدای حاج یوسفی آمد: _اینجا چه خبره؟ پچ‌پچ‌ها تغییر جهت داد: _خودش اومد... بیچاره زنش؛ انگار خبرایی بینشون هست که خودشو فوری رسونده به دختره! " را که میزنی، خوب است قبلش کنی؛ مردم که زبانت نیست! " حاج یوسفی خود را به میان معرکه رساند. نگاهش به دختر خسته‌ی مقابلش بود. "وای از این مردم... وای از مردم آبرودار... وای از که دامن‌گیرتان شود! مگر با شما چه کرده است؟ چه کرده که اینگونه چوب حراج به آبرویش زده‌اید؟" حاج یوسف نگاه شرمنده‌اش را به دخترک دوخت: _شرمنده‌ام بابا! شرمنده که باعث شدم بیفتی وسط این معرکه! اگر اصرار نمیکرد ، دخترک خسته را به خانه برساند این اتفاق نمیافتاد؛ شاید هم دیر و زود داشت، اما سوخت و سوز نداشت... یکی از مردان رو یه حاج یوسفی کرد و گفت: _از شما انتظار نداشتیم حاجی، شما که مرد خدا هستید چرا؟ حاج یوسفی ابرو در هم کشید و رو به مرد کرد: _چی رو از من انتظار نداشتید؟ مرد: _همین که با این دختره... حاج یوسفی حرفش را برید: _حرفی که میخوای بزنی رو اول مزمزه کن ! مومن گفتنش کنایه بود دیگر... آخر مومن که بی‌آبرو نمیکند مومنی را! بعد رو به دخترک کرد: _شما بفرمایید تو خونه، سید و بی‌بی بیان بفهمن چیشده شرمنده‌شون میشم دخترم! زنی از پشت سر گفت: _چه جلوی ما "بابا و دخترم" میگه، میخوان بگن هیچ خبری بینشون نیست! حاج یوسفی به عقب برگشت و رو به زن توپید: _چه خبری بینمون هست؟ یه روز بی‌بی و سید اومدن مغازه و ازم خواستن به این دختر کار بدم! گفتن دوره‌ی قنادی دیده و کارش خوبه، گفتن دانشجوئه و مراعات حال مادر مریضشو بکنم؛ گفتم باشه! قرار شد شبا بیاد کارای فرداش رو انجام بده که بتونه به دانشگاهش برسه! که بتونه هم درسشو تموم کنه هم خرج خونه رو در بیاره که با آبرو زندگی کنه؛ چیزی که شما هیچی ازش نمی‌فهمین؛ دیشب سفارش زیاد داشتیم برای امروز... این دختر هم میخواست خواهر برادرشو امروز ببره حرم زیارت، برای همین تا این وقت صبح سرکار بود.منم که رسیدم قنادی دیدم روی پا نیست، اصرار کردم و رسوندمش؛ اگه میدونستم شما اینجوری میکنید هرگز این کارو نمیکردم که شما اینجوری آبروی یه آدم آبرودار رو ببرید، خدا از سر تقصیراتتون بگذره! دخترک چادرش را محکمتر دور خود پیچید. زهرا را به خود چسباند و دست محمدصادق را گرفت و به سمت خانه میرفت ، که صدای زن همسایه بلند شد: _کجا... کجا؟ خودم چندبار دیدم که رفت قنادی و با حاجی رفت پشت ساختمون؛ باید زن حاجی بیاد و بفهمه! زن بیچاره تو خونه بشور و بساب میکنه و تو قنادی کار میکنه و این دختره برای شوهرش دلبری میکنه، اگه راست میگی زنتو بیار حاجی! حاج یوسفی لااله‌الا‌الله‌ی زیر لبی گفت و گوشی تلفن را از جیبش بیرون کشید و شماره گرفت: _سلام حاج خانم... نه اتفاقی نیفتاده... یه سوءتفاهمی پیش اومده که اگه شما جواب سوال منو بدی ان‌شاءالله که حل میشه! من گوشی رو میذارم روی پخش صدا که اینایی که اینجا جمع شدن جوابتون رو بشنون... صدای حاج خانم پخش شد: _خیره حاجی حاج یوسفی: _یادته گفتم سید و بی‌بی اومد و خواستن که خانم رضوی تو قنادی کار کنن؟ حاج خانم: _آره حاجی، یادمه! گفتن دانشجوئه و شبا بیاد کار کنه؟ من خودم میرفتم درو براش باز میکردم میرفت داخل و وقتی کارش تموم میشد در رو قفل میکردم! بیشتر وقتا هم پیشش میموندم و ازش یاد میگرفتم! حاج یوسفی: _گاهی روزا میومد قنادی برای چی بود؟ که میرفتیم پشت فروشگاه؟ حاج خانم: _برای حساب کتاب بود. صندوقدار از صندوق میدزدید. بهمون کمک کرد حسابرسی کنیم! حسابداری میخونه دیگه، ماشاءالله فوق لیسانس داره و کارشم خوبه! حاج یوسفی: _شما تو این مدت رفتاری از من یا خانم رضوی دیدی که... حاج خانم: _این چه حرفیه؟! من همیشه تو قنادی بودم، بیشتر به کار قنادا رسیدگی میکردم، به خاطر همین زیاد تو فروشگاه نبودم؛ اما هروقت خانم رضوی میومد، منو صدا میزدی که یه وقت معذب نباشه! حاج یوسفی: _دستت درد نکنه، فعلا خداحافظ؛ میام..... 🥀ادامه دارد.... ❤️‍🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´