یه نکته جالب دیدم تو کتاب #ازچیزی‌نمیترسیدم زندگینامه خودنویس سردار متاسفانه سردار فقط یه بخش خیلی کوتاهی از کودکی و جوونیشونو نوشتن فرصت نشده ای کاش فرصت میشد و مینوشتن (:

نکته⁉️ سردار یه بچه روستایی بودن که تو شرایط سخت مالی و خانوادگی میان تهران برای کار و کارگر ساختمون میشن ..توسن خیلی کم ایشون چیزی از سیاست نمیدونستن اصلا نمیدونستن خمینی کیه تاجایی که من یادمه با یه نفر آشنا میشن که اون یه نفر میخواسته سردار را ببره تو این سازمان های مجاهدین و اینا که تو دوران انقلاب بوده سردار مریض میشن و نمیتونن با اون فرد برن

اگه مریض نشده بودن شاید الان یه سرنوشت دیگه ای داشتن بعد اون مریضی و خوب شدنشون با بچه های انقلابی اشنا میشن و .... چه نکته ای هس تو این مریضی؟! دست هدایت خدا اون قشنگ میچینه (:

البته من خیلی وقت پیش خوندم کتابو یه کلیت یادمه دقیق اش تو کتاب هس حتما بگیرید و بخونید اش اگه نخوندید

تغییرکافےنیست .. بایدتطھیرشویم ..

ـ #حدیـثِ‌رۅز ‹مَن أطاعَ اللّه َ يُطاعُ؛› هرڪس‌از‌خدا‌فرمان‌ببرد، از‌او‌فرمانبرند. امام‌هادی‌علیه‌السلام|تحف‌العقول

ٖ درخزانہ‌اش‌آنچہ‌آرزویِ‌انسان‌است‌دارد! درهربَخشِش‌،چیزی‌ازخزانہ کم‌نخواهدشد !🌱 +خداونعمت‌هایش،همه‌ازجنس بی‌نھایت‌هستند:)

_حاج اســماعیل دولابی(ره): شُڪر هـر چیزی مناسب خود آن چیز است: شڪر پول، ڪمڪ و انفاق به فقیر است شڪر علم، تعلیم دادن است شڪر قدرت، گرفتن دست ضعیف است این ها شڪر نعمـتند ..

ـ هوَ لیلا و تماماً همه از دم مجنون ! ..

:)

حتی یکدفعه هم منو پس نزدی(:💔