eitaa logo
حاج آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه
2.1هزار دنبال‌کننده
194 عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) @masabiholhoda_77652134
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 📍 قصد قُربت در امر به معروف و نهی از منکر لازم نیست❗️ 📌چه‏بسا بتوانیم تمام این موارد را تحت یک عنوان بیاوریم و بگوییم سکوت در مقابل منکر، موجب امضای منکر می‏شود و ضرر به دین می‏خورد؛ چه ضرر به نفس اسلام، چه هتك عقاید متدیّنین، چه تبديل منکر به معروف، چه جرئت دادن به دشمنان و چه زمینه را برای دشمن فراهم کردن. در اینجا نفسِ منکر، از منکراتی است که شارع به هیچ وجه راضی نیست در جامعه واقع شود؛ لذا قاعدۀ «لاضرر» و امثال آن نمی‏تواند حاکم بر این حکم باشد. از طرف دیگر، قصد قُربت در امر به معروف لازم نيست. به این مسئله توجّه کنید؛ یعنی اصلاً لازم نیست که آمر به معروف و ناهی از منکر، قصد قُربت کند؛ یعنی این خودِ عمل است كه واجب است؛ لذا از اعمال تقرّبی نیست. توضیح اینکه واجبات بر دو گونه‏اند؛ بعضی از واجبات «تقرّبی» هستند؛ یعنی باید قصد قُربت کنی تا تكليفت را انجام داده باشی؛ مثل نماز، روزه، زکات و خمس. بعضی واجبات هم «توصّليی» هستند؛ یعنی نيّت در انجام آن‏ها شرط نيست؛ مثل ازالۀ نجاست از لباس يا لزوم وفای به عهد. امر به معروف و نهی از منکر از واجبات توصّلی است و قصد قُربت در آن شرط نیست. بله، اگر کسی قصد قُربت هم داشته باشد، ثواب و اجر عملش بیشتر می‏شود؛ ولی قصد قُربت واجب نیست. اجمالاً، جهتش این است که شارع مقدّس، وقوع منکر را مبغوض می‏دارد و می‏خواهد جلوی وقوعش را بگیرد و دوست ندارد كه اين عمل، در خارج واقع شود؛ لذا دليل تشريع حكم وجوب امر به معروف و نهی از منكر، «قلع مادۀ فساد» است؛ یعنی آنچه برای شارع مهم است، این است که این منکر در جامعه واقع نشود؛ لذا قصد قربت را در آن شرط نکرده و فرموده است: حتّی بدون قصد قُربت هم واجب است که جلوی تحقق منکر گرفته شود. 〰〰〰〰〰 📚 📕 📝 جلسه نهم @mojtabatehrani_ir
﷽ روی عن الصادق علیه السلام قال: «الدُّنْيَا بِمَنْزِلَةِ صُورَةٍ رَأْسُهَا الْكِبْرُ وَ عَيْنُهَا الْحِرْصُ وَ أُذُنُهَا الطَّمَعُ وَ لِسَانُهَا اَلرِّیا وَ يَدُهَا الشَّهْوَةُ وَ رِجْلُهَا الْعُجْبُ وَ قَلْبُهَا الْغَفْلَةُ وَ كَوْنُهَا الْفَنَاءُ وَ حَاصِلُهَا الزَّوَال» دنیا منزله و همانند پیکر و صورت می باشد؛ سر آن خود بزرگ بینی، چشم آن حرص، گوش آن طمع، زبان آن ریا و دو رویی، دست آن شهوت، پای آن عُجب و خود پسندی، قلب آن غفلت، بودن در دنیا از آن کاسته شدن و کم کردن و حاصل و آخرش هم زوال و نابودی است. در این روایت امام‌صادق صلوات الله علیه، مجسّم می‌کنند دنیا را و خصلت های دنیاداران را که از ناحیه گرایش به دنیا برای آن ها پیدا می‌شود. همچین خلاصه‌اش. تجسّم دنیا و خصلت دنیادارانی که دل به دنیا دادند. توجّه کردید؟! می‌فرماید: «الدُّنْيَا بِمَنْزِلَةِ صُورَةٍ»؛ دنیا را تجسّم کنید به هیکل. هیکل‌های ما این‌جوری است دیگر: سر داریم، چشم داریم، گوش داریم، زبان داریم، دست داریم، پا داریم. درست است یا نه؟ این‌هایی که همه می‌بینیم از همدیگر، همین‌ها را می بینیم دیگر، هان؟! حالا دانه دانه برایت می‌فرماید ایشان. «رَأْسُهَا الْكِبْرُ»؛ سر دنیا، خود بزرگ بینی است، «وَ عَيْنُهَا الْحِرْصُ»؛ چشم‌اش، حرص است. این را بدانید، دنیا دارها؛ ما حالا تعبیر ساده خودمان را می‌کنم. کلّه‌هایشان بوی قورمه سبزی می‌دهد. خیلی راحتتان کردم؛ چون می‌خواهم معنا کنم، ترجمه کنم، مشکل است، بیاورم توی این قالب. کلّه‌هایشان بوی قورمه سبزی می‌دهد. خود بزرگ بینی، آن داشته باشد، من نداشته باشم؟! این که نشد. می‌فهمی چه می‌خواهم بگویم؟ همین جور، این خصلت دنیادار است، «رَأْسُهَا الْكِبْرُ وَ عَيْنُهَا الْحِرْصُ»؛ چشم دنیا آز است. به هرچه چشم بی‌افکند، می‌فهمی!؛ ولو این که مورد احتیاج‌اش نیست، می رود به سویش؛ حرص می زند. «وَ أُذُنُهَا الطَّمَعُ»؛ هرچه به گوشش می‌خورد، گوشش طمع می‌کند. ندیده‌اش، همین‌که شنیده، می‌فهمی؟طمع می کند. فلانی، فلان چیز را دارد، طمع در این ارتباط است، گوش می‌کنید؟! این هم طمع می‌کند؛ هنوز ندیده، گوش‌اش می‌شنود. «وَ لِسَانُهَا اَلرِّیا»؛ زبان هم دارد دنیا. شد؟! زبان‌اش ریا است. می‌فهمید چی می‌گویم؟ این می‌گوید؛ ولی بهت بگویم؛ بحث، بحث این‌ها نیست؛ دورویی است، می‌فهمی؟! دورویی. ریا چیه؟ دورویی. «وَ يَدُهَا الشَّهْوَةُ»؛ شد؟! دست‌اش عبارت از شهوت است، می‌فهمی؟! و او به این است که، که هر چه که هوای نفسانی‌اش، شهوانی‌اش بخواهد، آن سمت دست‌اش را دراز می کند. می‌فهمی؟ «رِجْلُهَا الْعُجْبُ»؛ کدام سمت می‌رود؟ پای‌اش هم، عبارت از عُجب است. خودپسندی، فهمیدی؟ پای‌اش خودپسند است. حالا گوش کنید.کبر و حرص و طمع و... این‌ها را نگاه کنید، دانه دانه، این‌ها تمام، رذائل اخلاقی است،ها. توجّه کنید، همه این‌ها رذائل اخلاقی است، شهوت و عُجب و.. این‌ها که همه ردیف است.خب، این یک هسته مرکزی دارد، هسته مرکزی‌اش چیه؟ از کجا نشأت می‌گیرد ؟هان!درست است یا نه؟ کلّه و چه می‌دانم! چشم‌ات و گوشت و زبانت و دست و پایت،تا موقعی که قلبت کار می‌کند؛ درست است یا نه؟اگر که از کار افتاد، دیگر تمام شد. «وَ قَلْبُهَا الْغَفْلَةُ»؛ هسته مرکزی‌اش غفلت از خداست. فهمیدی؟ وقتی که انسان، غافل از خدا بشود، مبتلای به این رذائل اخلاقی می‌شود. خوب دقّت کنید، چقدر زیبا، تجسّم کرده امام‌صادق (ع). متکبّر می‌شوی، حرص می‌ورزی، طمع می‌ورزی، خوب نگاه کنید، ریاکاری می‌کنی، می‌فهمی؟! همه این‌ها هست دیگر، تابع شهوتت می‌شوی، خودپسندی می‌آید، همه و همه این‌ها از کجا سرچشمه می گیرد؟ «وَ قَلْبُهَا الْغَفْلَةُ» فهمیدی؟ همه بر محور غفلت از خداست. بعد، حالا آخر کار چیه؟ دنیاداران، مبتلا به این رذائل می‌شوند. شد؟! منشأش هم غفلت از خداست؛ اما این را هم بدان! آخر کار، دو تاچیز می‌فرماید: «كَوْنُهَا الْفَنَاءُ»؛ می‌فرماید؛ بودنت توی دنیا، فانی شدن است. آخه بابا! کَونَ با فنا چه جور ارتباطی دارند با همدیگر؟ هان؟! وجود و عدم. می‌گوید: بودنت در دنیا، هر لحظه، دارد از تو کم می‌شود. هر لحظه دارد کم می‌شود ازت، «كَوْنُهَا الْفَنَاءُ»؛ دنیا بودش، فناست اصلاً. می‌فهمی چه می‌خواهم بگویم؟ هر لحظه از من تو می‌گذرد، داریم فانی می‌شویم ما؛ کم می‌شود از ما، درست است یا نه؟ ته‌اش چی؟«حَاصِلُهَا الزَّوَال»؛ تمام شد. بلند شو برو دنبال کارت. این هم آخر کارت. حالا برو بنشین، برو غافل از خدا بشو و دل به دنیا ببند. این است نتیجه دنیا. بحار الأنوار ،ج‏70، ص 105 شرح حدیث @mojtabatehrani_ir
20.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ روی عن الصادق علیه السلام قال: «الدُّنْيَا بِمَنْزِلَةِ صُورَةٍ رَأْسُهَا الْكِبْرُ وَ عَيْنُهَا الْحِرْصُ وَ أُذُنُهَا الطَّمَعُ وَ لِسَانُهَا اَلرِّیا وَ يَدُهَا الشَّهْوَةُ وَ رِجْلُهَا الْعُجْبُ وَ قَلْبُهَا الْغَفْلَةُ وَ كَوْنُهَا الْفَنَاءُ وَ حَاصِلُهَا الزَّوَال» ترجمه: دنیا منزله و همانند پیکر و صورت می باشد؛ سر آن خود بزرگ بینی، چشم آن حرص، گوش آن طمع، زبان آن ریا و دو رویی، دست آن شهوت، پای آن عُجب و خود پسندی، قلب آن غفلت، بودن در دنیا از آن کاسته شدن و کم کردن و حاصل و آخرش هم زوال و نابودی است. شرح: در این روایت امام‌صادق صلوات الله علیه، مجسّم می‌کنند دنیا را و خصلت های دنیاداران را که از ناحیه گرایش به دنیا برای آن ها پیدا می‌شود. همچین خلاصه‌اش. تجسّم دنیا و خصلت دنیادارانی که دل به دنیا دادند. توجّه کردید؟! می‌فرماید: «الدُّنْيَا بِمَنْزِلَةِ صُورَةٍ»؛ دنیا را تجسّم کنید به هیکل. هیکل‌های ما این‌جوری است دیگر: سر داریم، چشم داریم، گوش داریم، زبان داریم، دست داریم، پا داریم. درست است یا نه؟ این‌هایی که همه می‌بینیم از همدیگر، همین‌ها را می بینیم دیگر، هان؟! حالا دانه دانه برایت می‌فرماید ایشان. 〰〰〰〰〰 شرح حدیث 🎞 @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 شیوه‌ و روش خداوند برای رسیدن به مطلوب و جلوگیری از تحقّق مبغوض ❗️ 📌شیوه‌ و روش مولا برای رسیدن به مطلوب یا جلوگیری از تحقّق مبغوض او در خارج، چیست؟ که غرض اَقْصٰی اوست؛ نه امر و نهی است. باید شیوه‌ای را در نظر بگیریم که از طریق آن، مطلوب حاصل شود. این راهکار و شیوه، خودش بحث جداگانه‌ای است. شیوه‌ای را که شارع مقدّس در رسیدن به مطلوب خود در سطح جامعه و جلوگیری از تحقّق مبغوض او در سطح جامعه مطرح کرده است، عقلایی‌ترین، ظریف‌ترین، دقیق‌ترین، لطیف‌ترین وبهترین شیوه است، و مسئلۀ مراتب از همین جا شروع می‌شود؛ به این ترتیب که اگر با کوچک‌ترین اشاره، می‌توانی کاری بکنی که مطلوب مولا تحقّق پیدا کند، تکلیف از تو ساقط است؛ یعنی بدون اینکه زحمت به زبان یا بقیۀ اعضای بدن خود بدهی، این مطلوب در سطح جامعه تحقّق پیدا کرد؛ غرض اَقْصٰی من این است که مثلاً بی‌نمازی در سطح جامعه از کسی دیده نشود، یا سایر چیزهایی که مطلوب مولا است. مولا آنچه مبغوض اوست، شناسانده است. تمام آنچه که به آن امر کرده معروف است و همۀ آنچه از آن نهی کرده است، منکر است، چیزی هم ناگفته نگذاشته است، آنچه را دوست دارد و آنچه دوست ندارد، همه را مطرح کرده است. از لحاظ روش می‌گوید: اگر با کوتاه‌ترین راه توانستی این دستورات را محقّق کنی، تکلیف از تو ساقط است، چه این امر و نهی از زبانت جاری شود یا نشود، چه به او بگویی یا نگویی، برای من مولا مطلوبیّت ندارد. این، مطلب ظریفی است. خداوند می‌فرماید: من دنبال این نیستم که تو با زبانت مطرح کنی یا به نحو دیگر؛ بلکه آنچه مهم است، تحقّق امر و نهی الهی در جامعه است؛ لذا اگر با کوچک‌ترین اشاره این امر محقّق شد، همین شیوه کافی است. 〰〰〰〰〰 📚 📕 📝 جلسه یازدهم @mojtabatehrani_ir
15.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 📍 شیوه‌ و روش خداوند برای رسیدن به مطلوب و جلوگیری از تحقّق مبغوض ❗️ 〰〰〰〰〰 📚 📕 📝 جلسه یازدهم 🎞 @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 مؤمن ضعیفی که دین ندارد کیست؟❗️ 📌پیامبر‌اکرم(ص) می‌فرماید: «قَالَ النَّبِيُّ (ص)‏ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعِيفَ الَّذِي‏ لَا دِينَ‏ لَهُ». در روایت قبلی گفتم که غیرت ندارد، در اینجا می‌فرماید: دین ندارد. «فَقِیلَ‏ وَ مَا الْمُؤْمِنُ‏ الضَّعِیفُ‏ الَّذِی‏ لَا دِینَ‏ لَهُ‏»؛ از حضرت سؤال می‌کنند: کدام است مؤمن ضعیفی که دین ندارد؟ «قَالَ الَّذِي لَا يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ»؛ حضرت می‌فرماید: کسی که منکر را می‌بیند و نهی نمی‌کند و بی‌تفاوت است. در این روایت لحن‌ها،‌ لحن‌های شدید است؛ بنابراین صحبت اینکه نهی از منکر خوب است، مستحّب است، مطلوب است و امثال این‌ها نیست. واجب است، آن‌هم واجبی که از ضروریّات دین است.‌ الکافی، ج5، ص59 - وسائل الشيعه، ج‏16، ص 122 〰〰〰〰〰 📚 📕 📝 جلسه ششم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 برای جلوگیری از منکر یک چشم به هم زدن هم مجاز نیست. ❗️ 📌روایت را امام‌زین‌العابدین(ع) از امام‌حسین(ع) پدر بزرگوارش و از پیغمبراکرم(ص) نقل می‌کند که حضرت می‌فرماید: «کان یقول». در مورد این تعبیر مکرّر گفته‌ام که معنایش این است که نه یک بار یا دو بار؛ و سه بار بلکه مکرّر فرموده‌اند. «لَا تَحِلُّ لِعَيْنٍ مُؤْمِنَةٍ تَرَى اللَّهَ يُعْصَى‏ فَتَطْرِفَ‏ حَتَّى‏ يُغَيِّرَهُ»1️⃣؛ حلال نیست برای چشم مؤمن که ببیند خدا معصیت می‌شود و پیله‌های چشمش را روی هم بگذارد؛ بلکه پیله چشمش را روی هم نگذاشته، باید جلوی منکر را بگیرد؛ یعنی یک چشم به هم زدن هم مجاز نیست. 1️⃣مجموعۀ ورّام، ج 2، ص179 〰〰〰〰〰 📚 📕 📝 جلسه ششم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 مجوّز دخالت در امور دیگران از ناحیۀ خداوند است❗️ 📌آیا دین اسلام یا به تعبیری نظام ارزشی اسلام، فردگرا یا جامعه‌گراست؟ که ما به دست آوردیم- البته اینجا هم جای بحثش نیست و خودش بحثی مستقل است - اسلام روی جامعه‌گرایی، در بُعد مادّی و معنوی تکیه دارد. در اسلام، فردگرایی به این صورت مطرح نیست و در هر دو بُعد مادّی و معنوی جامعه‌گراست؛ لذا اگر احکام اسلام را بررسی کنید، چه در مسائل زندگی معیشتی و چه معنوی، این مسئله را مشاهده می‌کنید؛ لذا تعبیراتی مانند «کلاه خود را بچسب» یا «به دیگران چه کار داری» یا «به تو مربوط نیست» قابل قبول نیست. حال به این مسئله رسیدگی کنیم که در جامعۀ‌ای که معتقد به اسلام می‌باشند و این نظام ارزشی را پذیرفتند و می گویند ما مسلمانیم، خدا و قرآن و احکام الهی را پذیرفته‌اند، باید مجوزی برای این دخالت برایشان بیاید؛ در حقیقت، گفته می‌شود که اصلاً دخالت کردن درست نیست، مگر اینکه مجوّزی وجود داشته باشد. مجوّز از ناحیۀ چه‌کسی صادر می‌شود؟ از ناحیۀ کسی که خالق و مالک من و توست. خوب دقّت کنید! اگر بخواهی عبای من را بگیری، می‌گویم: فضولی نکن. من مالکش هستم، با اینکه این مالکیّت، مالکیّت اعتباری است. امّا با اجازۀخودم؟ اشکال ندارد؟ من و تو مملوک خدا هستیم،‌ و این اعتقاد زیربنای تفکّرات ماست؛ بنابراین عقل می‌گوید که ما نباید دخالت کنیم امّا او که مالک من و تو است، به من گفته که این مملوکِ من را زیر نظر بگیر. یک مثال ساده می‌زنم: شما یک کودک داری که بر او ولایت داری، به من می‌گویی که کارهای کودک مرا زیر نظر بگیر و مواظب باش از پلّه نیفتد و دست و پایش نشکند. او بر کودک خود ولایت داشته و سر پرستش بوده ما هم می‌گوییم: چشم. 〰〰〰〰〰 📚 📕 📝 جلسه هفتم @mojtabatehrani_ir