eitaa logo
حسینیه حضرت امام حجة بن الحسن العسکری (علیهما السلام تکاب)
266 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
7.6هزار ویدیو
218 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج‌سیدمجید بنی‌فاطمه4_5888583008163728565.mp3
زمان: حجم: 11.44M
💢 به نام نامی فاطمه... 🎤کربلایی سید مجید - بنی فاطمه # ایام شهادت حضرت زهرا 🔹 نوا ٣١٣ @navaaa313
3.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 به اهل بیت توهین شد خون هممون به جوش اومد، ولی مرجع بزرگ شیعه پشت تریبون گفت بانک‌هامون ربویه و به جنگ با خدا رفتیم، ولی انگار اهمیتی برامون نداشت! (مطالبه گری) : @sedayeshahrrr
‌ 📚 مهمان امام حسین (علیه السلام) شیخ رجبعلی خیاط می فرمود : در روزهای اوایل هیئت ، مایل بودم تمام کارهای مجلس را خودم انجام دهم، خودم مداحی می کردم، چای می دادم و اغلب کارهای دیگر. شبی مشغول دادن چای به عزاداران بودم که دیدم جوانی که اصلا ظاهر مناسبی نداشت وارد مجلس شد و گوشه ای نشست ، یقه اش باز بود و گردنبند به گردنش ، وضع لباسش هم خیلی نامناسب بود. به همه چای تعارف کردم تا رسیدم به جوان، چشمم به پایش افتاد دیدم جورابی نازک شبیه جوراب های زنانه به پا دارد. غیظ کردم و با عصبانیت سینی چای را مقابلش گرفتم، یکی از استکان ها برگشت و چای روی پایم ریخت و سوخت. از این سوختگی زخمی در پایم بوجود آمد که خیلی طول کشید تا خوب شود، برای خودم هم این سوال پیش آمده بود که چرا زخم پایم خوب نمی شود. شبی به من گفتند: شیخ! آن جوانی که با عصبانیت چای به او تعارف کردی ، هر چه بود مهمان حسین علیه السلام بود ، نباید چنین رفتاری را با او مرتکب میشدی. 📚کشکول کشمیری ، صفحه ۱۲۳
✨﷽✨ •┈┈••✾•🍃🕊🍃•✾••┈┈• مولا اميرالمؤمنين علی علیه ‌السلام فرمودند: «انا الّذي حملت النّوح في السّفينه الّتي عملها، انا الّذي انجيت ابراهيم و مؤانسه، انا مونس يوسف في الْجُبّ و مخرجه، انا صاحب موسي و الخضر و مُعلّمها». منم کسی که نوح را در كشتي كه ساخته بود به حركت در آوردم، منم آن کسی كه ابراهيم را از آتش نجات داد و مونس اويم در غربت، منم مونس يوسف در چاه و نجات دهنده او، منم صاحب موسي و خضر و تعليم كننده آن دو به حکمت‌ها و غوامض اسرار الهي. 📜 از کُتب مخالفین: کشفی ترمذی؛ در المناقب‌المرتضویه صفحه ۱۴۷.
تهدید جدید ایران علیه اسرائیل صبح امروز (سه‌شنبه) ایران برای اولین بار یک موشک کروز دوربرد با قابلیت شلیک تا مسافت ۱۳۰۰ کیلومتری را معرفی کرد. این موشک بر روی هواپیمای تهاجمی روسی سوخو ۲۴ نصب شده و قابلیت حمل کلاهک هسته ای را دارد. این سلاح جدید در جریان بازدید یک مقام ارشد نظامی ایران از یکی از پایگاه های نیروی هوایی این کشور رونمایی شد. تصویر وی در خبرگزاری تسنیم نزدیک به سپاه پاسداران منتشر شده است تصویر این موشک یک روز پس از شنیده شدن تهدید از زبان عبدالرحیم موسوی فرمانده ارتش ایران منتشر شد که شب گذشته تصریح کرد: به تهدیدات توخالی از تل‌آویو فوراً پاسخ می‌دهیم. پاسخی که به وجود آنها پایان خواهد داد @madare0120
*داستان پل آهنچی در مقابل حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها در قم* 🌹حتما حتما بخوانید؛ خیلی جالب هست: مسجد جای خالی نداشت. مالامال از جمعیت شده بود. واعظ از ثواب و اجر وقف در جهان آخرت سخن می‌گفت. 🗣 از مسجد که بیرون آمد، فکر سهیم شدن در ثواب وقف رهایش نمی‌کرد، از طرفی چیزی هم نداشت. تمام زندگی اش را بدهی و بیچارگی پر کرده بود. مگر یک کارگر ساده چه می توانست داشته باشد!🙁 که نگاهش که به گنبد طلایی حضرت‌معصومه سلام الله علیها افتاد دلش فرو ریخت. زمزمه ای در جانش شکل گرفت:🕌 بی بی جان، من هم آرزو دارم مالی داشته باشم و آن را وقف کنم تا بعد از مرگم باقی بماند و از آن بهره آخرتی ببرم، اما خودت می دانی که جز بدهی چیزی ندارم. برایم دعا کن و از خدا بخواه مالی برایم فراهم کند تا آن را وقف کنم.😭 اشک هایش را با گوشه آستین پاک کرد و مثل هر روز جلوی میدان شهر به امید پیدا شدن کار ایستاد. وضعیت اقتصادی روز به روز خراب تر می‌شد. از طرفی خبر آمدن قحطی همه جا را پر کرده بود. با این وضعیت اگر کسی کاری هم داشت، آن را خودش انجام می داد تا مجبور نباشد پولی به کارگر بپردازد. چاره ای جز هجرت از شهر برایش نمانده بود. شنیده بود در بنادر جنوبی می تواند کار پیدا کند. هوا کم کم تاریک می شد. باز هم بدون هیچ درآمدی راهی خانه شد.🚶🏻‍♂ عزمش را جزم کرد و بار سفر بست. به خانواده قول داد اگر از وضعیت کاری آنجا راضی باشد، خیلی زود آنها را نیز نزد خودش ببرد. ده، دوازده روزی می شد که در یکی از بنادر جنوبی کارگری می کرد، اما باز هم اوضاع، رضایت بخش نبود. کار در بندر هم آن چیزی نبود که شنیده بود. سردرگم و گیج مانده بود. دلش می خواست سختی این روزها را از ته دل فریاد بکشد. درمانده و ناامید، کنار دیواری چمباتمه زد که دستی بر شانه اش سنگینی کرد و یکی گفت: آقا، کار می کنی؟ 😎 بله، چرا که نه! اصلا برای همین اینجا هستم. حالا چه کاری هست؟ من می خواستم بار آن کشتی بزرگ آهن را که در کنار اسکله لنگر انداخته بخرم، اما احتیاج به یک شریک دارم. شنیده‌ام کارگران این منطقه روزانه پول خوبی به دست می‌آورند. می‌خواهی با من شریک شوی تا هم تو به سودی برسی، هم من به مقصودم؟ دلش فرو ریخت. خرید بار کشتی؟! بدنش یخ کرده بود. با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟!🤔 با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟ 😬 اگرخدا بخواهد، همین امروز می‌توانیم مشتری پیدا کنیم. من در این کار مهارت دارم.💪🏻 پولی در بساط نداشت. نمی خواست بگوید که چیزی برای شراکت ندارد، اما از طرفی شاید این تنها موفقیت زندگی‌اش بود. امیدش را به خدا داد و گفت: باشه، من هم شریک!🤝 همه چیز به سرعت پیش رفت. معامله سر گرفت. حالا نوبت اینها بود که پول جنس را بپردازند. بدنش داغ شده بود. نمی‌دانست چه بگوید. آبرویش در خطر بود. اگر مرد می فهمید که او با دست خالی شریکش شده آن وقت ...🤦🏻‍♂ درست همان موقع، مردی با کت و شلوار قهوه‌ای زیبا جلو آمد گفت: بار آهن مال شماست؟👈🏻 گفتند: بله! گفت: هر قدر که باشد می خرم. هنوز پولی بابت خرید آنها پرداخت نکرده بودند که همه آنها بطورمعجزه آسایی به فروش رسید. 💸💰 سود بدست آمده به دو قسمت مساوی تقسیم شد. باور نمی‌کرد در عرض یک ساعت چنین پولی بدست آورده باشد. این چیزی بود که حتی در رؤیاهایش نیز به آن فکر نکرده بود. حالا می توانست تمام قرض هایش را بپردازد و تا مدت ها به راحتی زندگی کند. شبانه راهی قم شد. می‌خواست هر چه زودتر این خبر خوش را به خانواده اش برساند. در راه به یاد عهدی که با حضرت‌معصومه کرده بود افتاد: «بی بی جان، آرزو دارم مالی را وقف کنم»🙏🏻 حالا زمان آن رسیده بود که به عهدش وفا کند. بهترین چیزی که به فکرش رسید تا مشکلی از مردم حل کند، ساختن پلی در کنار حرم حضرت معصومه بود. مردم برای رفت و آمد در این منطقه مشکل داشتند. با برنامه ریزی که کرد حدود ۳۰ کارگر نیاز داشت و برای ثبت نام کارگران خودش دست بکار شد👨🏻‍🏭 اما تعداد کارگرهای ثبت نام کننده به ۲۰۰ نفر رسید. قصد داشت ۳۰ نفر را جدا کند اما یاد بیکاری و ناامیدی خودش افتاد، دلش به درد آمد و گفت: حتما خانم حضرت معصومه، خودش برکت این پول را زیاد می‌کند. من همه کارگران را مشغول کار می کنم و به تک تک آنها مزد می دهم. نقشه مهندسی و اجرایی پل آماده شد و کارگران مشغول کار شدند و کارها به سرعت پیش رفت⛑ و بالاخره بعد از مدت ها ساختن پل پایان یافت و پل به نام آهنچی نام گرفت و عبور و مرور مردم آسان شد. حالا به آرزویش رسیده بود و اموالش را وقف کرده بود.💝 🌺 و این بود داستان پل آهنچی در کنار حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، که بارها از روی آن رد شده‌ایم و به کرامت حضرت نسبت به سازنده فقیر این پل توجهی نداشتیم.
🔴 کمپین محاکمه مولوی هتاک ( ) در خبرگذاری فارس ☑️ ✅ لطفا ابتدا خودتان حمایت و سپس با انتشار این پیام ، در ثواب حمایت از اهل بیت (علیهم السلام) و (عج) سهیم باشید❤️ https://farsnews.ir/my/c/107724 ✳️ لطفا هشتگ رو در تمام پست هاتون استفاده کنید تا ان‌شاءالله با ترند شدنش، صدامون به گوش مسئولین برسه. 🇮🇷@afsaranebasir
15.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🔥جوابیه ی کوبنده و آتشین فقیه بزرگ جهان تشیع حضرت آیت الله یثربی به مولوی گرگیج...!!!* *❌سکوت در برابر این ظلم به ساحت مقدس اهلبیت حرام است* *‼️و طبق قرآن و روایات کسیکه که در برابر ظلمی سکوت کند در آن ظلم شریک است شاید این هم‌ امتحان ما باشد که در برابر این‌هایی چه میکنیم؟!!!* *👈🏻از این فرصت استفاده کنید و مظلومیت اهلبیت را به جهانیان بفهمانید* 🇮🇷@afsaranebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نکاتی پیرامون هتاکی یک امام جمعه سنی.m4a
زمان: حجم: 9.26M
🍃🌹🍃 📢پشت پرده هتاکی یکی از امام جمعه های اهل تسنن چیست⁉️ 🎙کارشناس: محمدحسین دادخواه 🇮🇷@afsaranebasir
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخ توهین مولوی به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام کمترین خواسته ما عزل این فرد هتاک از امامت جمعه 🇮🇷@afsaranebasir