هدایت شده از در محضر علما
2.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 شهیدی که به خاطر نماز شب، بین راه از اتوبوس پیاده میشد و سوار اتوبوس بعدی میشد.
🎙سردار دلها سلیمانی
✳️ به کانال نماز شب بپیوندید⇩⇩⇩
https://eitaa.com/joinchat/3477537022C1b386dde72
هدایت شده از در محضر علما
10.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝آغاز امامتت مبارک...
🌺مولودی زیبای حاج #مهدی_رسولی بمناسبت آغاز امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرج الشریف
📌 #آغاز_ولایت_امام_زمان
🔴 کانال در محضر علما⇩⇩⇩
🆔 @dar_mahzare_olma
هدایت شده از کانال حسین دارابی
بخش زیبایی از کتاب انسان ٢۵٠ساله در بخش بعد از سقیفه و سکوت امیرالمؤمنین در غصب خلافتش
یکی از نویسندگان تاریخ، ماجرایی را نقل می کند، می گوید دوتا زن آمدند پیش امیرالمؤمنین سر یک دعوایی، یک بچه ای را آورده بودند. این زن میگفت: آقا این بچه برای من است، من او را زاییدم. آن یکی میگفت: نه خیر، برای من است ، دروغ می گوید، این برداشته. دعوا سر یک بچه، بین دو مادر، دو مدعی مادری. بالاخره هرکسی یک دلیل، استدلال، بينه ، روشن نشد؛ روی مبادي قضای شرعی معلوم نشد که بالاخره بچه برای این است یا برای آن است. خب، قاضی باید برطبق بينه و دلیل شرعی حکم کند.
برطبق نقل این شخص و این مورخ، امیرالمؤمنین فرمود: من حالا دعوا را فیصله میدهم. شما دعوا دارید سر این بچه، صلح هم نمی کنید، کنار هم که نمیآیید، بنده بچه را نصف میکنم برایتان، نصف بچه برای تو، نصف بچه برای تو؛ وقتی کنار نمی آیید راه همین است دیگر. شمشیرش را کشید، تا امیرالمؤمنین شمشیر را کشید بیرون، یکی از این دوتا زن گفت که آقا من از حق خودم صرف نظر کردم، بچه را نکشید، برای او باشد، بچه زنده باشد، دست من نباشد. امیرالمؤمنین فرمود بچه برای توست بردار و برو. این مادر بود که حاضر نشد بچه اش نصف بشود، این مادر بود که گفت بچه بماند، ولو دستم من نماند، دست دیگری بماند.
بعد این نویسنده میگوید که ای علی! ای علی عزیز! ای علي مظلوم ! مادر اسلام تو بودی. تو بودی که وقتی مدعیان مادری، مادرها و عزیزهای بی جهت، آمدند خلافت را و اسلام را و جامعه را به طرف خود بردند، تو از حق خودت صرف نظر کردی، گفتی برای شما؛ اسلام بماند، ولو رياستش دست من نماند؛ جامعه اسلامی بماند، ولو دیگران در آن حکومت کنند. تو بودی آن مادر دلسوز، و حاضر نشدی تجزیه بشود. اینجا امیرالمؤمنین صبر کرد. صَبرتُ و في العين قذيََ و في الحلق شجََا، پس صبر کردم درحالیکه در چشمم خار و درگلویم استخوانی بود.
(نهج البلاغه خطبه ٣،معروف به خطبه شقشقیه)
بیست و پنج سال، امیرالمؤمنین به خاطر وحدت امت اسلامی و انسجام جامعه اسلامی و برقراری حکومت اسلامی، از حق خود - که آن را برای خود مسلم میدانست - هیچ نگفت. اینها شوخی است؟ اینها آسان است؟ اینهاست که یک انسان را این طور بر قله آفرینش بنی بشر مینشاند. اینهاست که انسان را تبدیل میکند به یک خورشید فروزان در طول تاریخ بشری، که غروب ندارد
بخشی از کتاب انسان ٢۵٠ساله نوشته مقام معظم رهبری صفحه ١٣١
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
@hosein_darabi
هدایت شده از کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
📜رمز عملیات را قورت داد
☝️💔شهید قهرمان بروجعلی شکری :
شهید شکری یکی از نیروهای اطلاعات عملیات در جنگ با عراق بود. که پس از اسارت به دست نیروهای عراقی حاضر به گفتن رمز بیسیم خود نمی شود - بعثی های عراقی شهید شکری را به وضع ناگواری شکنجه کردند.
🕊🕊🕊
اول گوش و بینی و بعد هم چشم های این شهید را درآوردند و در مراحل بعدی هم لبهای بالایی این شهید روبریدند و در آخر هم بعثی های ملعون که نتوانستند رمز را به دست بیاورند تصمیم گرفتند شکم این شهید را بشکافند تا شاید رمزی که روی کاغذ نوشته شده بود و این عزیز قورت داده بود را از توی شکمش پیدا کنند.
نثار شادی روح شهید سرافراز سپاه اسلام - شهید بروجعلی شکری صلوات:
@mahman11
هدایت شده از خبرگزاری بسیج