eitaa logo
حسینیه حضرت امام حجة بن الحسن العسکری (علیهما السلام تکاب)
267 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
7.6هزار ویدیو
218 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
3.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 | شهادت امام سجّاد (ع) ▪️ شهادت امام زین‌العابدین (ع) تسلیت باد! 🆔 @balagh_ir
▪️ حماسه‌ای که امام زین‌العابدین (ع) در مجلس یزید آفرید! 🔹 در روز جمعه‌اى در شام نماز جمعه است. ناچار خود یزید باید شرکت کند. اول آن خطیبى که به اصطلاح دستورى بود، رفت و هرچه قبلا به او گفته بودند گفت؛ تجلیل فراوان از یزید و معاویه کرد، هر صفت خوبى در دنیا بود براى این‌ها ذکر کرد و بعد شروع کرد به سبّ کردن و دشنام دادن على (ع) و امام حسین (ع) به عنوان اینکه این‌ها -العیاذ بالله- از دین خدا خارج شدند، چنین کردند، چنان کردند. 🔸 زین‌العابدین (ع) از پاى منبر نهیب زد: «أیهَا الْخَطیبُ! اشْتَرَیتَ مَرْضاةَ المَخْلوقِ بِسَخَطِ الْخالِق» تو براى رضاى یک مخلوق، سخط پروردگار را براى خودت خریدى. بعد خطاب کرد به یزید که آیا اجازه مى‌دهى من بروم بالاى این چوب‌ها دو کلمه حرف بزنم؟ یزید اجازه نداد. 🔹 آن‌هایى که اطراف بودند، از باب اینکه على بن حسین (ع)، حجازى است، اهل حجاز است و سخن مردم حجاز شیرین و لطیف است، براى اینکه به اصطلاح سخنرانى‌اش را ببینند، گفتند: اجازه بدهید، مانعى ندارد. ولى یزید امتناع کرد. پسرش آمد و به او گفت: پدرجان! اجازه بدهید، ما مى‌خواهیم ببینیم این جوان حجازى چگونه سخنرانى مى‌کند. گفت: من از این‌ها مى‌ترسم. این‌قدر فشار آوردند تا مجبور شد؛ یعنى دید دیگر بیش از این، اظهار عجز و ترس است؛ اجازه داد. 🔸 ببینید این زین‌العابدین (ع) که در آن وقت از یک طرف بیمار بود (منتها بعدها دیگر بیمارى نداشت، با ائمّه دیگر فرق نمى‌کرد) و از طرف دیگر اسیر، و به قول معروفِ اهل منبر چهل منزل با آن غُل و زنجیر تا شام آمده بود، وقتى بالاى منبر رفت چه کرد! چه ولوله‌اى ایجاد کرد! یزید دست و پایش را گم کرد. گفت الآن مردم مى‌ریزند و مرا مى‌کشند. 🔹 دست به حیله‌اى زد. ظهر بود، یک‌دفعه به مؤذّن گفت: اذان! وقت نماز دیر مى‌شود. صداى مؤذّن بلند شد. زین‌العابدین (ع) خاموش شد. مؤذّن گفت: «الله اکبَرُ، الله اکبَرُ»، امام حکایت کرد: «الله اکبَرُ، الله اکبَرُ». مؤذّن گفت: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا الله، اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا الله»، باز امام حکایت کرد، تا رسید به شهادت به رسالت پیغمبر اکرم (ص). تا به اینجا رسید، زین‌العابدین (ع) فریاد زد: مؤذّن! سکوت کن. رو کرد به یزید و فرمود: یزید! این که اینجا اسمش برده مى‌شود و گواهى به رسالت او مى‌دهید کیست؟ ایهاالناس! ما را که به اسارت آورده‌اید کیستیم؟ پدر مرا که شهید کردید که بود؟ و این کیست که شما به رسالت او شهادت مى‌دهید؟ تا آن وقت اصلا مردم درست آگاه نبودند که چه کرده‌اند. 🔸 آن‌وقت شما مى‌شنوید که یزید بعدها اهل بیت پیغمبر (ص) را از آن خرابه بیرون آورد و بعد دستور داد که آنها را با احترام ببرند. نعمان بن بشیر را که آدم نرم‌تر و ملایم‌ترى بود، ملازم قرار داد و گفت: حداکثر مهربانى را با این‌ها از شام تا مدینه بکن. 🔹 این براى چه بود؟ آیا یزید نجیب شده بود؟ روحیه یزید فرق کرد؟ ابداً. دنیا و محیط یزید عوض شد. شما مى‌شنوید که یزید، بعد دیگر پسر زیاد را لعنت مى‌کرد و مى‌گفت: تمام، گناه او بود. اصلا منکر شد و گفت من چنین دستورى ندادم، ابن زیاد از پیش خود چنین کارى کرد. چرا؟ چون زین‌العابدین (ع) و زینب (س) اوضاع و احوال را برگرداندند. 📚 حماسه حسینی [شهید مطهری] ؛ ج ۱ ص ۲۹۳ (با تلخیص) 🆔 @balagh_ir
🏴 شهادت حضرت علی ابن الحسین، زین العابدین، امام سجاد علیه‌السلام تسلیت باد🏴 ✔️آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔘بعد از شهادت حضرت حسین‌بن‌علی، سیدالشهداء علیهماالسلام حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در اسارت آن‌چنان مردانه خطبه می‌خواند که گویی در تخت سلطنت قرار دارد. 🔳امام‌ ‌سجاد علیه‌السلام در حال اسارت و درحالی‌که غُل جامعه(۱) به گردن داشت، به سائل، شاهانه کمک می‌کند. 🔸ما چنین بزرگانی داریم که همه چیز ما از آن‌هاست، ولی گویا آن‌ها را نداریم! 📚 ، ویراست سوم، ص ١٣٣ 🔻 پی‌نوشت‌: غُل جامعه، نوعی غُل و زنجیر است که با آن دست و پا و گردن را باهم می‌بندند. 🔶 کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌الله بهجت قدس‌سره 💠 @bahjat_ir
☑ نقل یک روز از درس استاد ☑ برای پیوستن به کانال روی لینک بزنید👇 https://eitaa.com/joinchat/1246560365Ca5e65155c1 ✅ کانال
10.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥عجب بصیرتی دارد این مداح اهل بیت (ع) مهدی رسولی،،، چند بار تماشا کنید 👈 ما ملت امام حسینیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔔سکوت خبری در برابر طلاب جهادی‼️🤔 ❀🦋❀@tosheh313
چرا اسبها که حیوانات فهمیده و نجیبی هستند، روز عاشورا بر پیکر مطهر علیه السلام تاختند؟! حدود هشتاد سال پیش یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند ، دهه اول محرم بوده ، به يكى از روستاهای اطراف منبر می رود. آن روز برف سنگينى مى ‏آمده است. وقتى روضه اش تمام مى ‏شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. نقل می کند : عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى‏ آمد. مقدارى كه آمدم احساس کردم ، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من ، دارد مى‏ آيد. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد. بعد آن آقا كه پشت سر من مى ‏آمد گفت : « آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم». گفتم : « سلام عليكم» . گفت : «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟) گفتم : « بفرماييد». گفت : « آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟ گفتم : « بله من در تاريخ خوانده‏ ام كه چنین کاری کرده اند. آن آقا گفتند : « و اسب ها هم بر بدن رفتند؟» گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.» مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. باز آن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟» گفتم : بله سعى كرد كه از بين ببرد». گفت : « گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟» گفتم : من در تاريخ خوانده‏ ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند. گفت « چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و قبر را از بين نبرند؟!» آقا سید می گوید: من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى‏ كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد. گفتم : « البته اين قضيه يك جوابى دارد». گفتند : « چى هست؟» گفتم : « روز حضرت سيد الشهداء (عليه ‏السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند. اما در جريان متوكل، اينها مى‏ خواستند آثار حضرت را از بين ببرند. نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى‏ خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند». آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.» آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده‏ ام، نيست...(فهمیدم آقا امام زمان علیه السلام بوده اند) / م_رضا یوسفی @madare0120
آیت الله بهجت ره: علت عقب ماندگی ما در سیر و سلوک چیست؟ شاید ترک مستحبات باشد. شیخ انصاری با آن همه مشغله هر روز زیارت عاشورا و یک جز قرآن میخواند. ❀🦋❀@tosheh313
2.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃❤️ کلیپ کوتاه بود اما تأثیر گذار،یه دنیا حرف توش بود.... چه خالصانه....😔 ❀🦋❀@tosheh313