سلام برآن پهلویی که پشت در شکست :)
سلام بر ان پهلویی کہ با لگد شکست!💔
شب سوم شب سختیست خدا رحم کند!
روضهی امشب نَمی از روضهی مادر دارد
داشتم فکر میکردم چی بگم
ولی یهو یه چی در گوشم گفت
_ اخه فقط سه سالش بود ...
سه ساله ی آقای مام همینقدی بود!
کوچولو .. دوست داشتنی!
دیدی چه زبونی برا باباشون میریزن؟💔
نازدونه ی قصه ی مام
اینقدررر برا باباش زبون میریخت ..
اینقدرر شیرین زبون بود
البته این آخرا ...
شیرین زبونی که میکرد
صداش بغض داشت!💔