- فاطمه جانم تو چرا گریه میکنی ؟
+ برایِ غربت و تنهایی تو ، برای مصیبت هایی که بعد از من بر سرت میآید ؛ من نگرانتم علی ..
فاطمه دلخوشیِ زندگیم بود ، خودت میدونی
دیدی چطور تموم دلخوشیمو ازم گرفتن؟ (:
وارد کافه شدی ؛ رنگ از رُخ قهوه پرید
رحم کن بر کافهچیها چشمهایت را ببند . .