- و حالا منِ صبور عزیزم ؛
متعهدِ به غیرت ، دلبسته ی بویِ سیب حرمِ یار ، شیفته ی عطر قرمه سبزی و نرگسِ مست ، علاقه مند به تمامی چهارخونه های دنیا ، و مبهوتِ دلتنگ . .
امشب کلمات ظرفیت کشش حرفهایم را برایت ندارند . .
میدانی ، وقتی به احساساتمان در قالب واژهها شکل میبخشیم و ساختهها را با اصل میسنجیم به این حقیقت برمیخوریم که گاه نیم نگاهی کافیست برای بیان خیلی از حرفها ،
چرا که چشمها از کلمات گویاترند . .
و حالا عزیزِ من ،
رو به روی آینه میایستم و به تو نگاه میکنم .
به تویِ صبوری که همراهی کردی مرا در مقابل این رنجِ عظیم به نام زندگانی و لحظهای پا پس نکشیدی از گذراندنِ روزمرگیها .
از تو ممنونم برای تمامِ همراهیهایت و حالا در بیست و ششم بهمن ماه ساعت دوازده بامداد از جانبِ من برای خودت زمزمه کن . .
تولدم مبارك(:
هدایت شده از حرفِدل ؛
فرفری موهات پیچیده شده تو چارخونه قلبای لبریز شده از دوست داشتنت :))))
تولدت مبارک موفرفری :))))