eitaa logo
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
3.3هزار ویدیو
207 فایل
🌸اگر کسی فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام را نقل کند خداوند گناهان زبان او را می بخشد🌸 💠تعجیل در فرج قطب عالم امکان صلوات💠 خادم : @Alisafaei72 🌷درمحضراستادشجاعی @jalasate_ostad
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمومنین علیه السَّلام درپاسخِ پرسشِ عبایه بن ربعی که از تفسیر لاحَولَ وَلاقُوه اِلابِالله پرسید ،فرمودند: لاحَولَ عَن معاصِی الله اِلّابِعصمَهِ اللهِ وَلَاقُوَّهَ لَناعلَی طَاعَهِ اللهِ اِلّابِعَونِ اللهِ. قالَ: فَوَثَبَ عَبایَهُ فَقَبَّلَ یَدَیهِ وَرِجلَیهِ . فرمودند: تحول(ودست کشیدن)از معاصیِ خداجزبانگهداری وی امکان پذیرنیست، وماقدرتی براطاعتِ خداجزبا کمکِ اونداریم . عبایه از جاجست و دست وپای علی علیه السَّلام را بوسید. 📗تحف العقول عن آل رسول ص ۱۰۲۹ 🔹🔹🔹
در 📗انیس الادباء آمده: اولا مخفی نماند که اکثری به محض اینکه معنای حدیثی را نفهمیدند و یا در نزد عقول ناقصه و اذهان مریضه آنها بعید نمود، فورا انکار آنرا می کنند و نزدیک می شود که گوینده آن حدیث را تکفیر یا برای او تفتین نمایند و اگر امکان ضرر رساندن به قائل آن را داشته باشند به او ضرر می رسانند و آزارش می نمایند. هیهات! هیهات! محض انکار و استبعاد، وظیفه صاحبان عقول سلیمه و اذهان مستقیمه اهل ایمان و ایقان نیست .👌 و به همین مطلب اشاره فرموده است امام محمد باقر (علیه السلام) در حدیثی که خلاصه معنی آن این است که: ⭕️ دشمن ترین مردم در نزد ما اهل بیت نبوت، کسانی هستند که وقتی حدیثی را نفهمیدند و به قول آنها نگنجید، مشمئز می شوند و روی خود را بر می گردانند و آن را انکار می کنند و نزدیک می شود متکلم را تکفیر کنند یا ضرر برسانند. پس این نحو استبعاد و انکار نزدیک به کفر است؛ زیرا که احتمال دارد که آن حدیث از خانه ما بیت بیرون آمده باشد و شخص متکلم به آن به ما اهلبیت استناد نموده است. 🖌حکایت شنیدنی نجات بواسطه ی شدّت ِمحبت به امیرالمومنین علیه السَّلام❤️ حضرت سیدالمرسلین (صلی الله علیه و آله و سلم)، امیرالمومنین (علیه السلام) را با لشگری به جنگی فرستاده بود و مدتی گذشت که از کیفیت حال امیرالمومنین (علیه السلام) خبری به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نرسیده بود و آن بزرگوار محزون و مغموم شده بود. فرمود: هر کس از برادرم خبری برای من بیاورد هر عطیه و جائزه ای بخواهد به او عطا میکنم. سلمان – رضی الله تعالی عنه – چند روز به بیرون مدینه می رفت و می نشست و منتظر بود که قدوم مبارک آنحضرت ظاهر شود و یا خبری از آن حضرت برسد. تا روزی بیرون شهر نشسته بود، ناگاه مشاهده کرد که امیرالمومنین (علیه السلام) با شوکتی تمام از دور نمایان شد. به تعجیل آمد خدمت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و عرض کرد: البشاره البشاره یا رسول الله! پس آن حضرت برخاست و استقبال نمود علی (علیه السلام) را و به آمدن آن مظفر و منصور بسیار شادمان شد. 💫پس از چند روز به سلمان فرمود: هر جائزه که می خواهی بخواه از من تا به وعده خود وفا کنم.  -سلمان عرض کرد، که برندگان خدا ابلاغ فرمایی و قسم دوم از آن علوم را مختاری در تبلیغ و عدم آن، اما قسم سوم است که عزیمت فرموده خداوند که بیان نفرمایی کلمه از آن را برای احدی، مگر اهل بیت و خاصه خودت. می خواهم از این قسم، جزئی را برای من بیان فرمایی.  -پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: یا سلمان! چگونه می توانم آنچه بر من عزیمت شده که نگویم برای تو بیان کنم؟  -پس جبرئیل نازل شد. عرض کرد: یا رسول الله! حقت سلام می رساند و می فرماید: برای سلمان بیان کن جزئی از آن را و او را مأیوس مفرما.  -حضرت فرمود: یا سلمان! برو؟ به بجبّانه یعنی مقبره یهودان و ندا کن بندار یهودی را و آنچه دیدی و شنیدی خبر بیاور. سلمان به امر آن برگزیده انس و جان عمل کرده، بر قبرستان یهود ندا داد: یا بندار!  -پس جوابی آمد و گفت چه می گویی؟ و چه می خواهی؟  -سلمان فرمود: بر چه دینی مردی؟  -جواب داد: بر دین یهود. -سلمان فرمود: چگونه گذشت بر تو؟  -جواب داد: هنگامی که روح از بدنم مفارقت کرد، مرا به قعر جهنم در انداختند ولیکن آتش به من نرسید. داخل شدم به قصری که ارتفاع و طول و عرض آن هر یک هفتاد ذرع بود. پس همه روزه برای من اطعمه و اشربه می آید و می خورم و می آشامم و لذت می برم و هیچ از حرارت آتش دوزخ بمن نمی رسد.  -سلمان فرمود: به کدام عملت با تو اینگونه رفتار می شود؟  -جواب داد: به محبت امیرالمومنین (علیه السلام) و به عشق آن خلیفه الله. یا سلمان! اگر یک روز آن حضرت را نمی دیدم هلاک می شدم. هر روز می آمدم بر سر راه گذر آنحضرت. هرگاه گذر می کرد، به جمال انور اطیب اقدسش نظر می کردم و از کثرت اشتیاق و علاقه به جنابش شروع به گریه می کردم و پس از گذشتن آنحضرت، از مواضع قدم های مبارکش خاک بر می داشتم، می بوسیدم و می بوییدم و بر سر و سینه می مالیدم و اسلام نیاوردنم از این جهت شد که در تردد بودم در اظهار این امر برای اهل و عیالم که با آنها به خدمت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) مشرف شویم و اسلام آوریم. در این تردد و اندیشه بودم که اجلم رسید و مرا مهلت نداد. پس سلمان برگشت خدمت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و آنچه دیده و شنیده بود به عرض رسانید.  -فرمود: یا سلمان! از زبان من حدیث کن برای مردم که هر کس از اهل ذمه محبت برادر و پسر عمم را داشته باشد، پس از مردن حالش مانند بندار خواهد بود؛ هر چند درجه محبت او نسبت به برادرم به درجه محبت بندار هم نباشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرالمومنین «سلام‌الله‌علیه» فرمود: خوشا به حال آنانکه دلشان برای رضای خدا شکسته است... 🔸 (طُوبى لِلْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُمْ...) 🔗 📻 @RadioSatr |
🖌ماجرای عجیب مردسیاهی که برای مجازاتِ خودبه نزدامیرالمومنین علیه السلام رفت..👇 امیرالمؤمنین علیه السلام سرگرم قضاوت و داورى میان مردم بود که سیاه‌چهره‌اى نزدامیرابمومنین علیه السلام آمد واقرار کرد که دزدی کرده است. امام به او فرمود:«آیا دزدى کرده اى؟» گفت:«آرى، اى امیرالمؤمنین.» فرمود:«مادرت به عزایت بنشیند، اگر سه بار اقرار کنى، دستت را قطع می‌کنم.» او گفت:«آرى، اى مولاى من. من دزدى کرده‌ام.» امام به او فرمود:«واى بر تو. دزدى کرده‌اى؟» گفت:«آرى، اى مولای من مرا تزکیه وطاهرکن ،حدّبرمن‌جاری کن در این هنگام امام فرمان داد دستش را به دلیل دزدى بریدند. او دست بریده‌اش را به دست چپش گرفت. در راه ابن کواء (یکی از خوارج ) از او پرسید:« چه کسى دستت را بریده است؟» او گفت:لیثُ الِحجاز،وَکبشُ العِراقِ، ومُصادِمُ الابطالِ، المُنتقِمُ مِن الجُهّالِ، کریمُ الاَصل،شریفُ الفَصل،مُحِلَّ الحَرَمَین،وارِثُ المَشعَرَینِ، اب‌ُوالسِّبطَینً،اَوَّلُ السّابِقینَ،وَ آخِرُالوَصیِّینَ مِن آلِ یس، المُویَُدُ بِجبرائیلَ، المَنصُوُرُ بِمیکائیلَ، الحَبلُ المَتینُ ، المَحفوُظُ بِجُندِ السَّماءِ اَجمَعین ذاکَ واللهِ اَمیرُالمُومِنینَ عَلی رغمِ الرّاغِمینَ. ✋<<شیرحجاز،قوچ عراق ،وزمین زننده ی شجاعان روزگار،انتقام گیرنده ی از جاهلان ،آنکه ریشه اش اصیل وبزرگواراست ،وپیوندش شریف است ،مُحلّ دوحرم ،و وارث دومشعر، دوسبط رسول خدا ،اوّل سابقین ،وآخروصیّین از آل رسول الله ،آنکه جبرائیل تائیدش کند ،ومیکائیل یاریش نماید، ریسمان متّصل ومحکم خدا ،محفوظ به لشگرهای آسمان ، اوست سوگندبه خداامام مومنان وامیرآنهاعلیرغم دشمنان >> ابن کوابه به او گفت:«واى بر تو! علی دست تورا بریده را جدا کرده و تو اینگونه اوراتمجید می کنی؟!» او گفت:« سوگندبه خدا اگر قطعه قطعه کندآنا"فانا" محبّت اودردل من افزون شود. ابن کوّا نزدامیرالمومنین علیه السلام آمد وداستان برخوردش با مردسیاه را گفت. امام فرمودند: ای ابن کوّا دوستان و محبّین ما افرادی هستند که اگر انهارا تکّه تکّه کنیم دوستی ومحبّت آنها به ما زیاده گردد، ودشمنان ما کسانی هستند که اگر روغن وعسل در کام آنهابریزیم دشمنی و بغض آنها زیاد شود. سپس به امام حسن علیه السلام فرمودند: برو آن عموی سیاه را باخودبیاور. امام حسن علیه السلام اورا آوردند. حضرت دست بریده ی سیاه را برداشته و به محلّ بریدگی گذاردند و ردای خود را بر روی آن کشیدند و به کلمات آهسته دعائی خواندند. آن‌مرد سیاه برخاست وچنان دستش به حال اولیّه برگشت که در رکاب امیرالمومنین علیه السلام جنگ می نمود تا آنکه در واقعه ی نهروان شهید شد. گفته شده نام آن سیاه افلَح بوده است. 📗امام شناسی جلد۴ ص۴۹ 📗مناقب ابن شهرآشوب ج ۱ ص ۴۷۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا