eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
246.6هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
62 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی معلم بزرگی است… زندگی می آموزد که شتاب نکن زندگی می آموزد چیزهایی که میخواهی به آنها برسی وقتی دریافتشان میکنی میبینی آنقدر هم که فکر می کرده ای مهم نبوده شاید هم اصلا مهم نبوده شاید موجب اندوهت نیز شده است زندگی می آموزد از دست دادن آنقدر هم که فکر می کنی سخت نیست زندگی می آموزد همه لحظات تبدیل به خاطراتی شیرین می شوند بعدا که می گذری و تو در آن لحظه بی تابی می کردی و این را نمیدانستی زندگی زیباست ... 👳 @mollanasreddin 👳
برخیز که جان است و 💐 جهان است و جوانی خورشید برآمد بنگر نورفشانی💐 هر سوی نشانی است ز مخلوق به خالق قانع نشود عاشق بی‌دل به نشانی💐 ســلام و درود به عزیزان ✋ صبح جمعه پاییزی شما بخیر☕️🌸🍂 👳 @mollanasreddin 👳
صبح یعنی ڪه پس از یک شبِ پر درد و سیاه برسی از ره و عطرِ خوشِ چایم باشی !!!! 👳 @mollanasreddin 👳
📚 💎 روزی از روزها، حضرت سلیمان نبی در سرای خویش نشسته بود که مردی سراسیمه از در درآمد. سلام کرد و بر دامن حضرت سلیمان چنگ انداخت که به دادم برس. حضرت سلیمان با تعجب به چهره آن مرد نگریست و دید که روی آن مرد از پریشان حالی زرد شده و از شدت ترس می لرزد. حضرت سلیمان از او پرسید تو کیستی؟ چه بر سر تو آمده است که چنین ترسان و لرزانی؟ مرد به گریه در آمد و گفت که در راه بودم، عزرائیل را دیدم و او نگاهی از غضب به من انداخت و من از ترس چون باد گریختم و به نزد تو آمدم تا از تو یاری بطلبم. از تو خواهشی دارم که به باد فرمان دهی تا مرا به هندوستان ببرد! حضرت سلیمان لحظه ای به فکر فرو رفت و فرمود: می پذیرم، به باد می گویم که تو را در چشم به هم زدنی به هندوستان برساند. آن روز گذشت و دیگر روز سلیمان نبی حضرت عزرائیل را دید و به او گفت: این چه کاری است که با بندگان خدا می کنی، چرا به آنها با خشم و غضب می نگری؟ دیروز مرد بیچاره ای را ترسانده ای و رویش زرد شده بود و می لرزید. به نزد من آمده و کمک می طلبید. عزرائیل گفت: دانستم که کدام مرد را می گویی. آری من دیروز او را در راه دیدم ولی از روی خشم و غضب به او نگاه نکردم، بلکه از روی تعجب او را نگریستم. عزرائیل ادامه داد: تعجب من در این بود که از خداوند برای من فرمان رسیده بود تا که جان آن مرد را در هندوستان بگیرم. در حالی که او را اینجا می دیدم... 📚اقتباس از مثنوی 👳 @mollanasreddin 👳
در من زنی عجیب به دنیا می‌آید بی‌انتها می‌دوم در حصار منحنی فواره‌ای بر سنگ فرش حیاط زندگی‌ام هیچ‌گاه گیجگاه من اینچنین وحشت‌زده و اینسان متزلزل نبوده است چرا که مساله‌ی فرو افتادن در صدر حاشیه‌ی عشق چرایی شگفتی است 👳 @mollanasreddin 👳
📚 💎 روزی فردی جوان، هیزم شکنی را در حال کار در جنگل می بیند و با فهمیدن اینکه هیزم شکن در تمام عمر خود حتی اسمی از عیسی نشنیده است، با خود می گوید: «عجب فرصتی است برای به دین آوردن این مرد!» در اثنایی که هیزم شکن تمام روز به طور یکنواخت مشغول تکه کردن هیزم و حمل آنها با گاری بود، مبلّغ جوان یک ریز صحبت می کرد، عاقبت از صحبت کردن باز می ایستد و می پرسد: «خب، حالا حاضری دین عیسی مسیح را بپذیری؟» هیزم شکن پاسخ می دهد: «نمی دانم شما تمام روز درباره عیسی مسیح و اینکه وی در همه مشکلات زندگی به یاری ما خواهد شتافت، حرف زدید، اما خود شما هیچ کمکی به من نکردید.»... 👳 @mollanasreddin 👳
یه نگاه به خودت بنداز ببین خودتو چقدر درگیر چیزای بی ارزش کردی ببین چقدر داری به خودت ظلم میکنی غم میخوری و استرس داری می ترسی از آینده ای که هنوز نیومده می ترسی از اتفاقاتی که اصلا قرار نیست اتفاق بیفتن و دلیل این همه ترس و احساس بی پناهی اینه که یه جایی در اعماق وجودت خدا رو فراموش کردی و فکر میکنی تنهایی چرا خدا رو حس نمیکنی دیگه خدا چه جوری باید بهت بگه که من هستم چقدر آیه و نشانه باید بفرسته که باورش کنی و بفهمی که بالاسرت قدرتی هست به اسم خدا خدایی که بی اذنش برگی از درخت نمی افته و خدایی که اگه برات بخواد هیچکس جلودارش نیست پس خودت رو دست غم و غصه نده و توکل به خدا مطمئن باش خدا خودش بغلت میکنه و آرومت میکنه الهی آمین 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر روز در بر گیرنده فرصتی تازه برای عشق است می‌گویند آسمان همیشه همین رنگ است. بر من آشکار شده که این گفته دروغی است بزرگ واقعش را بخواهید، آسمان هر روز به رنگی در می‌آید! هر چیزی یا در حال رشد است یا در حال مرگ. فرصت در اختیارمان هست تا دست به آفرینش تازه‌ها بزنیم، نگرش خود را دگرگون کنیم و اندکی با روز پیشینمان متفاوت شویم... کافیست حرکت کنیم و یک قدم پیش بگذاریم 👳 @mollanasreddin 👳
سخته به بعضیا بفهمونی که اگه خیانت نمی کنی، دروغ نمیگی، پنهون کاری توی کارت نیست، راحت می بخشی، سخت به دل می گیری، بی منت محبت می‌ کنی همیشه برای کمک کردن آماده ای، توی بدترین شرایطم نمیری، همیشه سعیت به انسان بودنه، زرنگ بازی در نمیاری، دلت نمیخواد مثل بعضیا باشی که اگه خوبی... که اگه بد نیستی... نه اینکه بدی بلد نباشی، نه اینکه از روی سادگی و نفهمیته، نه اینکه جربزه‌ ی بد بودنو نداشته باشی، نه! فقط میخوای که خوب باشی... خوبی نه اینکه اجبارت باشه، انتخابته! فرق بین خوب بودن و بد نبودن با حماقت و پخمه بودن و نفهمی رو... واقعا سخته به بعضیا بفهمونی... -طاهره اباذری 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود نی نام زِ ما و نی‌ نشان خواهد بود زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل زین پس چو نباشیم همان خواهد بود - خیام نیشابوری 👳 @mollanasreddin 👳
پای انتخاب هایتان بایستید !! آدم ها باید توی زندگیشان ، پای خیلی چیزها بایستند ... ! پای حرف هایی که می زنند ... قول هایی که می دهند ... اشتباهاتی که می کنند ... احساساتی که بروز می دهند ... نگاه هایی که از عمق جان می کنند ... نوازش هایی که با سرانگشتانشان می کنند ! دوستت دارم هایی که می گویند ... زندگی هایی که می بخشند ... عشق هایی که نثار می کنند ... آدم ها باید توی زندگیشان ، پای انتخاب هایشان بایستند ... زندگی مواجهه ی ابدی آدم هاست ، با انتخاب هایشان ... ! 👳 @mollanasreddin 👳
🌸ســـلام و درود 💗بر دل‌های مهربونتون 🌸صبح زیبـاتـون بـخیر 💗امروز براتون 🌸دو تا آرزوی قشنگ دارم 💗اول سـلامتی و کانونی 🌸گـرم از عــشق و محبت 💗دوم آرامش و دل خـوش 🌸امیدوارم خداوند هر دو را 💗به شماخوبان عنایت بفرماید 👳 @mollanasreddin 👳
هر کاری کردیم و هر شکلی شدیم، پشت سرمون حرف زدن... خودمونی شدیم... گفتن جلفه سر سنگین شدیم... گفتن مغروره تا خندیدیم... گفتن سبکه تا اخم کردیم... گفتن خودشو میگیره ساده شدیم ... گفتن احمقه تحویل نگرفتیم... گفتن خودشیفته س خاکی شدیم... گفتن داره آمار میده وقتی حرف زدن و جوابشونو دادیم... گفتن دیدی حق با ماست لجش گرفته وقتی حرف زدن جوابشونو ندادیم... گفتن دیدی حق با ماست لال شده هرجور شدیم این جماعت بیکار یه چیزی گفتن... این مردم هیچ وقت احترام گذاشتن به عقاید دیگران را یاد نمیگیرن. «پس فقط برای خودت زندگی کن» 🌹 👳 @mollanasreddin 👳
بساطِ زرنگی هایتان را اطراف آدم هایِ ساده و مهربان پهن نکنید ، انصاف نیست ! کاش آدم هایی که انتخاب کرده اند خوب باشند را پشیمان نکنید ... دنیایمان به اندازه ی کافی آدمِ زرنگ دارد ! دست از سرِ این نسلِ اصیلِ رو به انقراض بردارید ! باور کنید ؛ حتی کوچکترین ضربه به این جور آدم ها ... تاوان دارد ! مادرم همیشه می گفت ؛ ''خدا بدجور پشتِ آدمهای ساده ایستاده '' حواستان باشد ؛ مبادا خدا را عصبانی کنید ! 👳 @mollanasreddin 👳
⚜ ذکر صالحین ⚜ 📝 استاد ماندگاری اگر من سرفه‌ام بگیرد، هیچ چیز جایگزین آب نمی‌شود. اگر بگویند که به تو پول و شیرینی می‌دهیم ولی آب را نخور، قبول نمی‌کنم! می‌دانم که تنها آب است که من را نجات می‌دهد. ما هنوز باور نکرده‌ایم که نماز اول وقت ما را نجات می‌دهد و هر بار می‌خواهیم آن را با شیرینی‌های دنیوی جایگزین کنیم. خدای بزرگ روزی پنج بار به هنگام اذان به ما زنگ می‌زندو خیلی ازما جواب نمی‌دهیم ویا بی محلی میکنیم. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄ 👳 @mollanasreddin 👳
یادم باشد که زیبایی‌های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی‌های بزرگ باشند. یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند نه آنگونه که میخواهم باشند. یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران نبینم که من اگر خود با خودم آشتی نکنم هیچ شخصی نمی‌تواند مرا با خود آشتی دهد. یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم، چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی‌تواند با دیگران مهربان باشد...🌱 👳 @mollanasreddin 👳
⚜ ذکر صالحین ⚜ 🔸یه موتور گازی داشت که هر روز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت. یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت، رسید به چراغ قرمز ، ترمز زد و ایستاد یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد: الله اکبر و الله اکــبر … نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب! اشهد ان لا اله الا الله … هرکی آقا مجید و نمی‌شناخت‌، غش غش می‌خندید و متلک می‌نداخت و هرکیم می‌شناخت، مات و مبهوت نگاهش می‌کرد که این مجید چش شده؟! قاطی کرده چرا؟! خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟ چطور شد یهو؟ حالتون خوب بود که! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت: مگه متوجه نشدید؟ پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی‌حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن. من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه. به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه. دیدم این بهترین کاره! همین! 🌷 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنده را تا زنده است بابد به فریادش رسید بی خبر از هم خوابیدن چه سود؟ برمزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟ زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید ورنه بر مزارش آب پاشیدن چه سود؟ گر نرفتی خانه اش تا زنده بود خانه صاحب عزا خوابیدن چه سود؟ گر نپرسی حال من تا زنده ام گریه و زاری و نالیدن چه سود؟ زنده را در زندگی قدرش بدان ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟ گر نکردی یاد من تا زنده ام سنگ مرمر روی قبرم وانهادن ها چه سود؟ "شیخ بهایی" دکلمه یاسر خالو 👳 @mollanasreddin 👳
🌺☘اینگونه زندگی کنیم: 💛شاد اما دلسوز ❤️ساده اما زیبا 💚مصمم اما بیخیال 💙متواضع اما سربلند 💖مهربان اما جدی 💜سبز اما بی ریا ♥️عاشق اما عاقل! 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش روی پیشونی آدمایی که دارن زیر بار غصه‌هاشون له می‌شن یه چیزی نوشته بود تا بقیه کمی مراعاتشون رو می‌کردن! مثلا نوشته بود: این آقا دارد از صدمین جایی که فرم پر کرده و استخدام نشده برمیگردد، این خانم سالهاست بغل نشده، این آقا را دارند می‌گذارند خانه سالمندان، این خانم مادرش مریضی صعب‌العلاج دارد، این آقا قول داده تابستان برای پسرش دوچرخه بخرد ولی پول ندارد، این خانم تا حالا کسی عاشقش نشده، این آقا خیلی حالش بد است و اگر یقه‌اش را بگیرید امشب خودش را می‌کشد! این آدم شکستنی‌ست ...! 👳 @mollanasreddin 👳
⚜ ذکر صالحین ⚜ 🔸یه موتور گازی داشت که هر روز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت. یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت، رسید به چراغ قرمز ، ترمز زد و ایستاد یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد: الله اکبر و الله اکــبر … نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب! اشهد ان لا اله الا الله … هرکی آقا مجید و نمی‌شناخت‌، غش غش می‌خندید و متلک می‌نداخت و هرکیم می‌شناخت، مات و مبهوت نگاهش می‌کرد که این مجید چش شده؟! قاطی کرده چرا؟! خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟ چطور شد یهو؟ حالتون خوب بود که! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت: مگه متوجه نشدید؟ پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی‌حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن. من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه. به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه. دیدم این بهترین کاره! همین! 🌷 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سبد امروز را پُرمیکنیم 🌷ازمحبت دوستی و 🌸عشق و امید 🌷ومیخوانیم سرود 🌸خوشبختی را 🌷به اميد آنكه اطرافمان 🌸پرازشکوفہ های اجابت 🌷وعشق و برکت شود... 🌸روزتـون عالی و بینظیر 👳 @mollanasreddin 👳
برایت رویاهایی آرزو می‏کنم تمام نشدنی و آرزوهایی پرشور که از میانشان چندتایی برآورده شود ! برایت آرزو می‏کنم که دوست داشته باشی آنچه را که باید دوست بداری ! و فراموش کنی آنچه را که باید فراموش کنی ! برایت شوق آرزو می‏کنم , آرامش آرزو می‏کنم ! برایت آرزو می‏کنم که با آواز پرندگان بیدار شوی و با آرامش خانواده به خواب روی ! برایت آرزو می‏کنم دوام بیاوری در رکود ,بی ‏تفاوتی و ناپاکی روزگار ! بخصوص برایت آرزو می‏کنم که "خودت باشی"…🤍✨ 👳 @mollanasreddin 👳
برا اولین بار فهمیدم دیدن دنیا از نگاه پرنده ها چقد میتونه قشنگتر از ما انسان ها باشه. شاید گنجیشکا واسه این اول صبح انقدر سرحالن چون قراره کلی قشنگی ببینن... 》شهاب سنگ《 👳 @mollanasreddin 👳
با یار بی‌وفا نتوان گفت حال خویش آن به که دم فرو کشم از قیل و قال خویش من شرح حال خویش ندانم که چیست خود؟ زیرا که یک دمم نگذارد به حال خویش آنرا که هست طالع ازین کار، گو: بکوش ما را نبود بخت و گرفتیم فال خویش ای دل، نگفتمت که: مخواه از لبش مراد؟ دیدی که: چون شکسته شدی از سال خویش؟ ای بی‌وفا، ز عشق منت گر خبر شود دانم که شرمسار شوی از فعال خویش 👳 @mollanasreddin 👳
سه چیز باعث سقوط انسان است؛ غرور، دشمنی، جهل ! سه چیز را هرگز نخور؛ غصه، حرام، حق ! سه چیز رنج آور است؛ بیماری، بی پولی، بی مرامی ! سه چیز انسان را تباه می کند؛ حرص، حسد، حماقت ! سه چیز در زندگی یک بار به انسان داده می شود؛ والدین، جوانی، شانس ! سه چیز را همیشه بخور؛ سیب، سیر، سرکه ! 👳 @mollanasreddin 👳
📚 مردی به بودا دشنام داد، او هیچ نگفت و آن مکان را ترک نمود. مرد را گفتند :" دانی چه کس را دشنام گفتی؟" گفت:"ندانم. "گفتند" او بودا بود که عارفی بزرگ است." پس مرد پشیمان شد و در پی بودا رفت و روزی ديگر وی را یافت. بر پایش افتاد و آمرزش طلبید. بودا گفت:“تو که هستی و چه می خواهی؟ طلب بخشش از چه روی است؟” گفت:“دیروز تو را دشنام دادم، حال پشیمان هستم و طلب آمرزش دارم. ” بودا گفت:"از امروز بگو، من از روز قبل هیچ نمی دانم 👳 @mollanasreddin 👳
زندگی ست دیگر... همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست همه سازهایش کوک نیست باید یاد گرفت با هر سازش رقصید حتی با ناکوک ترین ناکوکش اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند به این سالها که به سرعت برق گذشتند به جوانی که رفت میانسالی که می رود حواست باشد به کوتاهی زندگی به پاییزی که رفت زمستانی که دارد تمام می شود کم کم ریز ریز، آرام آرام، نم نمک... زندگی به همین آسانی می گذرد. ابرهای آسمان زندگی گاهی می بارد گاهی هم صاف است بدون ابر بدون بارندگی... هر جور که باشی می گذرد روزها را دریاب... 👳 @mollanasreddin 👳
📚 داستان کوتاه یه لیوان نسکافه از فلاسک ریختم و مانتوی سفیدمو پوشیدم و سلانه سلانه از پله ها رفتم پائین، توی پاگرد طبقه ی اول دیدمش، از همراهای بیمارا بود لابد، نشسته بود روی پله ها، سر و وضعش اونقدری به هم ریخته بود که حتی توی بیمارستانم عجیب به نظر برسه، از چشمای قرمز و پف کرده ش معلوم بود گریه کرده، صورتش هنوز خیس بود... سرشو هر از گاهی محکم می کوبید به دیواری که بهش تکیه کرده بود و با صدای گرفته و خش دارش بی رمق زیر لب چیزی میگفت. باید بی تفاوت از کنارش رد می شدم و به راهم ادامه می دادم اما نتونستم؛ نزدیک تر رفتم و با احتیاط گفتم: "حالتون خوبه؟!" سرشو بلند کرد و نگاه بی تفاوتی انداخت بهم، یخ بندون بود توی چشماش! لیوان نسکافه رو گرفتم سمتش "میخورین؟! نسکافه ست!" دو قطره اشک از چشماش چکید پایین ولی با ذوق خندید "نسکافه دوست داره، ولی این اواخر نمیخورد، میترسید بچه مون رنگ پوستش قهوه ای بشه!" بلند زد زیر خنده، سعی کردم بخندم دوباره به حرف اومد: "همه چی خوب بودا، خوشبخت بودیم! زن داشتم، یه خونه ی نقلی داشتم، بچه مونم داشت به دنیا می اومد، همه چی داشتم. ولی امروز صبح که بلند شدم دیگه هیچی نداشتم بهش گفتم، من پسر میخوامااا، رفتیم سونوگرافی، دختر بود! به شوخی گفته بودم ولی جدی گرفته بود، دیشب قبل خواب پرسید: حالا که پسر نیست دوستش نداری بچه مونو؟! در دهنمو گِل بگیرن که به مسخره گفتم نه که دوستش ندارم، بعد زایمانت خودت و دخترتو جا میذارم توی بیمارستان و فرار می کنم خودم! چیزی نگفت، به خدا جدی نبود حرفام، فکر کردم میفهمه از سر شوخیه همه ش، ولی نفهمیده بود... ناشکری که نکردم من آخه خدا، از سر خریت بود فقط! صبح که بیدار شدم دیدم خون ریزی کرده توی خواب، درد داشته ولی صداش در نیومده، جفت از رحم جدا شده بود، تا برسونمشون بیمارستان هم زنم از دست رفته بود، هم بچه م..." "یه حرفایی رو نباید زد، هیچ وقت! نه به شوخی، نه جدی... منه خر آخه از کجا میدونستم دلش اونقدری از یه حرفم میشکنه که سر مرگ و زندگیشم باهام لج کنه و از درد بمیره ولی بهم نگه! صدام نکنه! " "آخرین بار نشد بهش بگم چقدر دوستشون دارم، هم خودشو، هم دخترمونو... فکر میکردم حالا حالاها فرصت هست، ولی یهویی خیلی دیر شد، خیلی" برای گفتن یه حرفایی همیشه زوده، خیلی زود... برای گفتن یه حرفائیم همیشه دیره، خیلی دیر... حواست به دیر و زودای زندگیت باشه همیشه؛ عقربه های ساعت با اراده ی تو به عقب برنمیگردن! ✍️طاهره اباذری هریس 👳 @mollanasreddin 👳
🌸🍃🌸🍃🌸 🌸دوشنبه تون معطر به عطر مهربانی 💕الهی دلتون شاد لبتون خندان 🌸قلبتون مملو از آرامش 💕هرجا هستین دلتون آروم 💕الهی آمین 👳 @mollanasreddin 👳