ملا نصر الدین و حکم حاکم در مورد ترس مرد ها
ملا نزد حاکم رفته گفت: حُکمی بنویس که من از هر کسی که از زن خود بترسد یک مرغ بگیرم. حاکم که به شوخی ملا عادت داشت دستور داد حکم را نوشته به دست ملا دادند. ملا چند روزی سفر کرده و
قریب صد مرغ همراه آورد. او در بدو ورود خانه حاکم شد. حاکم که او را با آنهمه مرغ دید تعجب کرده پرسید. ملا این همه مرغ را به وسیله آن حکم به دست آورده ای؟ ملا گفت: حوصله ام سر رفت ورنه به عدد تمام مردان قلمرو حکومت شما مرغ تهیه میکردم. حالا خدمت شما رسیدم که عرض کنم در فلان شهر کنیز بسیار زیبایی دارای آواز خوب که برای حاکم خیلی مناسب بود دیدم. حاکم دست به بینی خود گذاشته گُفت: ملا مواضب باش خانم از پشت درب گوش میدهد. ملا گفت: چون کار دارم خواهش دارم دستور بدهید یکی مرغ به مرغهای من اضافه کنند تا مرخص شوم. حاکم فهمید ملا خواسته خود او را امتحان کند. به او آفرین گفته امر کرد یک خروس به او بدهند. ملا هم خوشحال شده راه بازار را پیش گرفته مرغها را فروخته خانه رفت.
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
هنگام سحر، خروسی بالای درخت شروع به خواندن کرد و روباهی که از آن حوالی می گذشت به او نزدیک شد.
روباه گفت: تو که به این خوبی اذان می گویی، بیا پایین ب هم به جماعت نماز بخوانیم.
خروس گفت: من فقط مؤذن هستم و پیشنماز پای درخت خوابیده و به شیری که آنجا خوابیده بود، اشاره کرد.
شیر به غرش آمد و روباه پا به فرار گذاشت.
خروس گفت مگر نمی خواستی نماز بخوانیم؟ پس کجا می روی؟
روباه پاسخ داد: می روم تجدید وضو می کنم و برمی گردم!
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
عشق رو از گرگها یاد بگیریم ❤️
چندی پیش یک گرگ در طی یک عملیات شکار کشته شد ، همسرش به لانهاش که تولههایشان را در آنجا بزرگ کرده بودند برگشت و برای 3 روز متوالی در آنجا به زوزه کشیدن ادامه داد ! 6 ماه بعد اسکلت او در جایی پیدا شد که ماههای زیادی را در کنار همسرش در آنجا گذرانده بود !
چگونه مردن این گرگ مشخص نشد اما پژوهشگران معتقد هستند که شاید مرگ او براثر شکستن قلبش رخ داده باشد 💔
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
مصاحبه کننده : در هواپیمائی 500 عدد آجر داریم، 1 عدد آنها را از هواپیما به بیرون پرتاب میکنیم. الان چند عدد آجر داریم ؟
متقاضی : 499 عدد !
مصاحبه کننده : سه مرحله قرار دادن یک فیل داخل یخچال را شرح دهید.
متقاضی : مرحله اول: در یخچالو بازمیکنیم - مرحله دوم: فیلو میذاریم تو یخچال - مرحله سوم: در یخچالو میبندیم !!
مصاحبه کننده : حالا چهار مرحله قرار دادن یک گوزن در یخچال را توضی...ح دهید !
متقاضی : مرحله اول: در یخچالو بازمیکنیم - مرحله دوم: فیلو از تو یخچال در میاریم - مرحله سوم: گوزنو میذاریم تو یخچال - مرحله چهارم: در یخچالو میبندیم !!
مصاحبه کننده : شیر واسه تولدش مهمونی گرفته، همه حیوونا هستن جزیکی. اون کیه ؟
متقاضی : گوزنه که تو یخچاله !!
مصاحبه کننده : چگونه یک پیرزن از یک برکه پر از سوسمار رد میشود ؟
متقاضی : خیلی راحت، چون سوسمارا همشون رفتن تولد شیر !!
مصاحبه کننده : سوال آخر. اون پیرزن کشته شد، چرا ؟
متقاضی : امممممممم، نمیدونم، غرقشد ؟
مصاحبه کننده : نه، اون یه دونه آجری که از هواپیما انداختی پائین خورد تو سرش مرد !!! شما مردود شدین، نفر بعدی لطفا
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
الکسی سولینکوف شاهزاده روسی که حدود صد و چند سال قبل به ایرانی مسافرتی کرده در سیاحتنامه خود دربارۀ هموطنانمان مینویسد :
دروغ طوری در عادات و رسوم این مردم ریشه دوانیده که اگر احیانا یک نفر از آنها دروغ نگوید رسما از شما جایزه و پاداش میخواهد
گویی دروغگویی ناخوشی ملی و عیب فطری ایشان است و قسمهایشان شاهد بزرگ این امر ، شما قسمهایشان را ببینید سخن راست که احتیاج بهاین همه قسم ندارد :
به جان تو ،
به جان خودم ،
به مرگ اولادم ،
به روح پدر و مادرم ،
به سر شاه ،
به جقه شاه ،
به ریش ،
به سبیل ،
به سلاموعلیک ،
به نانونمک ،
به پیغمبر ،
به ائمه ،
به قبله ،
به دوازده امام
و هر آنچه که به زبانشان بیاید به راحتی سوگند میخورند تا تنها دروغ خود را به کرسی بنشانند.
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.
جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است
پیرزن گفت:اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود
جوان گفت: شنیده ام زبانش هم لکنت دارد
پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد
جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است
پیرزن گفت: درست است ، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد
جوان گفت: شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است
پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت ، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی ، خرج برایت نمی تراشد
جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد
پیرزن گفت: ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد.
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
هدایت شده از TRUST IN GOD
#جا_مانده_ایم
🏴ماجرای #اربعین رو از زبان عمو قصه گو در کانال زیر بشنوید👇🏴
✅ #روانخوانی_قرآن
✅#چرتکه
✅ #حفظ_قرآن
✅ #انگلیسی
✅ #عربی
✅ #نقاشی
✅ #احکام_پسران
✅ #احکام_دختران
✅ #خط_تحریری
✅#پاستل
✅#مداحی
🔆برای حضور در کانال 👇
https://eitaa.com/joinchat/3679125579Ce5d4042124