eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
237.6هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
70 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
*طنز جبهه* 😁 🌱 در‌ زمان‌ اشغال‌ خرمشهر ... ! عراقی ها‌ روۍ‌ دیۅار‌ نوشتہ بودند : «جئنا‌ لنبقے‌‌!!"😐 آمدیم‌ تا بمانیم"🙄» بعد‌ از ،‌ آزادے‌ خرمشهر🌱 شهید‌ بهروز‌ مـرادی زیرش‌ نوشت «آمدیم ‌نبودید🤨🚶🏼‍♂😂» 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
🌸🍃🌸🍃 حکایت حکایت کرده اند که بزرگمهر وزیر دانشمند انوشیروان هر روز صبح زود خدمت پادشاه میرفت و در جواب وی که چرا اینقدر زود آمدی میگفت: سحرخیز باش تا کامروا شوی. روزی انوشیروان به عده ای از درباریان دستور داد تا نیمه شب بیدار شوند و سر راه بزرگمهر٬ منتظر بمانند. چون خواست به درگاه بیاید٬ از هر طرف به او حمله کنند و لباسهایش را درآورده و بگریزند. صبح روز بعد که بزرگمهر به درگاه میرفت مورد حمله دزدان قرار گرفت و چون لباسهایش را بردند مجبور شد به خانه برگشته و تجدید لباس کند. و چون به درگاه انوشیروان رسید شاه را خندان دید که میگفت: مگر هر روز نمی گفتی٬سحر خیز باش تا کامروا باشی؟ چرا امروز دیر آمدی؟ بزرگمهر گفت: امروز دزدان کامروا شدند زیرا سحرخیزتر از من بودند. 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
🌸🍃🌸🍃 !! خر،سلطان جنگل شد! خر همۀ حیوانات را مجبور کرد که ساعت 6 صبح بیدار شده و 6 عصر بخوابند! در هنگام توزیع غذا دستور داد که هر کدام از چارپایان و پرندگان و سایر حیوان ها فقط حق دارند 6 لقمه غذا بخورند. وقتی خواستند پینگ پونگ بازی کنند، هر تیم 6 بازیکن داشته باشد، و زمان بازی نیز 6 دقیقه باشد. کارها خوب پیش می رفت و خر قوانین ششگانه یی وضع کرد در یک روز دل انگیز پاییزی، خروس ساعت 5 و 20 دقیقه صبح بیدار شد و آواز خواند. خر خشمگین شد و در یک سخنرانی جنجالی گفت: قوانین ما از همه قوانین دیگران کامل تر است و خروج از اینها و تخلّف از قانون های ششگانه جرم محسوب و منجر به اشدّ مجازات می شود، و طی مراسمی خروس را اعدام کرد. همۀ حیوان ها از اعدام خروس ترسیدند و از آن پس با دقّت بیشتر قوانین را اجرا می کردند. بعد از گذشت چندین سال، خر بیمار شد و در حال مرگ بود. شیر به دیدارش رفت و گفت: من و تعدادی دیگر از حیوان ها می توانستیم قیام کنیم، ولی نخواستیم نظم جنگل به هم بریزد، حال بگو علّت ابلاغ قوانین ششگانه چه بود؟ و چرا در این سال ها سختگیری کردی؟ خر گفت: حالا من به خاطر خرّیت یک چیزهایی ابلاغ کردم، شماها چرا این همه سال عین بُـز اطاعت کردید؟!!! 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
🍃🌸🍃🌸 یک بنده خدایی تعریف میکرد؛ دختر 10ساله ای تو تاکسی بغل دستم نشسته بود، و لواشک میخورد بهش گفتم مگه نمیدونی لواشک بده و واسه سلامی مضره؟! چرا میخوری؟ گفت پدر بزرگم 115 سال عمر کرد! با تعجب پرسیدم؛ چون لواشک میخورده؟! گفت؛ نه ! چون سرش تو کار خودش بود...! چنان قانع شدم که الان سه روزه که با کسی حرف نزدم..😂 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌸 به نام خالق این روز قشنگ 🌸💕🌸 به نام خالق عشق های پاک 🌸💕🌸 به نام مهربان ترین مهربان ها🌸💕🌸 الهی امروز حال دلتون خوب ، خوب💖 وجودتون سبز و سلامت زندگیتون غرق در خوشبختی باشه 💕 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
پدری با دو فرزند کوچکش مشغول قدم زدن در پیاده رو بود. پسر بزرگتر پرسید: پدر جان ما چرا اتومبیل نداریم؟ پدر گفت: من یک پدر زن ثروتمند پیر دارم، اگر او فوت کند، ثروتش به مادر زن من خواهد رسید، پس از آنکه مادر زنم هم مرد، ثروت او به ما رسیده و من خواهم توانست که یک ماشین برای خودمان بخرم. پسر کوچک، پس از شنیدن حرف پدر گفت: پدر جان، من پهلوی شما خواهم نشست. پسر بزرگتر با ناراحتی جواب داد: تو باید عقب بنشینی، جای من در جلو است. دو برادر ناگهان شروع به دعوا و کتک زدن همدیگر کردند. پدر که خیلی عصبانی شده بود، گفت: بیایید پایین، بچه‌های بی تربیت. تقصیر من است که شما را سوار ماشین کرده‌ام. 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
1_704667568.mp3
1.14M
🔊 | 🔻 خمپاره - طنز فوتبال جبهه 🎙 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
🌸🍃🌸🍃 روستاييان تصميم گرفتند براى بارش باران دعا كنند در روزيكه براى دعا جمع شدند تنها يك پسربچه با خود چتر داشت این یعنی "ایمان... كودك يك ساله اى را تصور كنيد زمانيكه شما اورابه هوا پرت ميكنيد او ميخندد زيرا ميداند اورا خواهيد گرفت اين يعنى "اعتماد... هر شب ما به رختخواب ميرويم ما هيچ اطمينانى نداريم كه فردا صبح زنده برميخيزيم با اين حال هر شب ساعت را براى فرداكوك ميكنيم اين يعنى "اميد... برايتان "ایمان ، اعتماد و امید به خدا"را آرزو ميکنم…! 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍