eitaa logo
ملاصدرای سیاسی
304 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
4.2هزار ویدیو
41 فایل
«سیاست ما عین دیانت ماست» کانال روبیکا: https://rubika.ir/mollasadrasyasi
مشاهده در ایتا
دانلود
1_6009017961.mp3
12.54M
🚨 مهم / کودتا در آفریقا، وحشت در اروپا/ نيجر اورانیوم اروپا را تامین میکرده، اما حالا آنجا کودتا شده... / وحشت اروپا از کودتای نيجر / نشریه تلگراف: ۵ درصد اورانیوم دنیا و بخش اعظم اورانیوم فرانسه را نیجر تامین می‌کند / بالارفتن پرچم روسیه در سرزمین تحت سیطره‌ی فرانسه نشان می‌دهد که روسیه در آن نقش داشته و ماجرا به جنگ اوکراین ربط دارد / آخرین قلعه های فرانسه در آفریقا در حال سقوط است / آقای تحلیلگر @orve313
سلام دوستان می خواهم یک کانالی را برایتان معرفی کنم به نام قصه ها وغصه ها که یکی از بزرگواران نویسنده ومدیر کانال می باشد من خودم دنبال کننده داستان ایشان هستم این داستان برای همه سنین و جنسیت ها مفید است من یک قسمت از آن را می فرستم ولی سفارش می کنم وارد کانال شوید از اول داستان آن را شروع به خواندن کنید فصل پنجم: جان به در(قسمت۱) حسین در حالی که سعید را بر دوش خود حمل کرده بود به خط رسید صدای توپخانهٔ دشمن قطع نمی‌شد مستقیم به سمت تدارکات رفت و سعید را کنار سنگر تدارکات پیاده کرد و عرق پیشانی خود را پاک کرد و به مش‌رسول سلام کرد مش‌رسول پیرمرد خوش مشرب تدارکات با همان لهجهٔ شیرین مشهدی جواب سلامش را داد و گفت: پس چرا دوباره سعید رو روی کولت آوردی وارتان؟ زخمی چیزی هم که برنداشته مادر مرده؟ - چیزیش نیست خستست - تو چی؟ خسته نیستی؟ - نه کاری داری انجام بدم؟ - من نه اما انگار توی فرماندهی منتظرت هستن - حاج اسماعیل اومده؟ - آره و چند نفر دیگه که نشناختم - پس تا به این رفیقمون برسی من برم گزارشم رو بدم بهشون - بیا یه لیوان آب بخور لبات خشک خشکه - آب رو برسون به سعید من هنوز جا دارم این را گفت و به طرف سنگر فرماندهی رفت مش‌رسول لیوان آبی به لبهای تفتیدهٔ سعید نزدیک کرد تا خنکای آب به لبهای سعید رسید چشمانش را باز کرد و آب را با ولع خورد آب که تمام شد مش‌رسول گفت: سلام سعید جان - سلام رسیدیم؟ - تو که دوباره روی کول وارتان برگشتی - هی اصرار می‌کنه تو باهام بیا بهش میگم من حتی عربی هم بلد نیستم توی شناسایی گیر بیفتیم نمیتونم عربی صحبت کنم حتی دشداشه هم بهم نمیاد هی دشداشه تنم می‌کنه و وادارم می‌کنه ادای کر و لالها رو در بیارم بابا من اصلا نمی‌تونم پا به پای این وارتان برم مش‌رسول باور کن دو روزه رفتیم شناسایی تا خود بصره راه رفتیم یک ساعت نخوابیده هر وقت هم بهش میگم استراحت کنیم میگه بیا رو کول من استراحت کن چشم باز میکنم میبینم ده کیلومتری راه اومده - بچهٔ وصلیه - مش‌رسول باید باهاش دم‌خور بشی تا بفهمی وصل بودن یعنی چی - بلند شو خودت رو جمع و جور کن ممکنه با تو هم کار داشته باشن حاج اسماعیل فرمانده لشکر امام رضا(ع) و حاج رضا فرمانده گردان حسین و بقیه فرمانده گردانهای لشکر دور کالک ایستاده بودند که با صدای سلام حسین رویشان را به طرف او برگرداندند راه را برای او باز کردند تا بین آنها قرار گیرد حاج اسماعیل گفت: خسته نباشی برادر وارتان انگار برامون اخبار داغی داری حسین تعدادی از علامت‌های روی میز را برداشت و در قسمت‌هایی از نقشه گذاشت و گفت: اینها خیلی مشکوک میزنن با اینکه عملیات ایذائی ما از طرف هویزه بوده اما اونها ادوات خودشون رو توی جزیرهٔ بلجانیه و ام الرصاص و اون قسمت اروندرود بیشتر کردن حتی سنگرها و دژهاشون رو هم محکم‌تر کردن ممکنه دست ما رو خونده باشن حاج رضا که کنار حسین ایستاده بود گفت: مخبرین طاها چی میگن؟ حسین نگاهی به حاج اسماعیل کرد حاج اسماعیل گفت: همه خودی هستن بگو - بچه‌ها خبر دادن که ادوات نظامی زیادی از مرکز به بصره وارد شده اما هنوز اسمبل نشدن معلوم نیست مقصد بعدی این ادوات کجاست منتظر اخبار جدید بچه‌ها هستم حاج رضا گفت: دوباره با سعید رفتی؟ - آره - لابد دوباره برگشتنی کولش کردی؟ همه خندیدند حسین گفت: حاجی سعید ساکت و بی حاشیه اما دقیق و ریز بینه من هم توی شناسایی دنبال آدم ساکت میگردم که هر چی ببینه توی ذهنش ثبت کنه تا بعداً اطلاعاتمون رو به اشتراک بزاریم حاج رضا خندید و گفت: مطمئنی تنها دلیلش همینه؟ حسین سرش را پایین انداخت حاج اسماعیل لبخندی زد و گفت: این عملیات می‌تونه خطوط دشمن رو از هم جدا کنه و ما رو تا بصره جلو بکشونه اگر موفقیت آمیز باشه قطعا یکی از ارکان موفقیتش تویی برادر وارتان در همین لحظه بود که دو نفر وارد سنگر شدند و با سلامشان همه را متوجه خود کردند یکی از آن دو نفر فدایی فرد بود حسین با دیدن فدایی فرد یکباره برافروخته شد و به سمتش حمله کرد نفر دوم مقابل او ایستاد اما حسین او را به یک گوشهٔ سنگر پرت کرد و بی معطلی مشتی به صورت فدایی‌فرد کوبید و او را دم ورودی سنگر پرت کرد و بینی او را غرق به خون کرد اگر چند نفر از حاضرین جلوی حسین را نمی‌گرفتند احتمالا مشت‌های بعدی نیز از راه می‌رسید حسین با داد گفت: با چه رویی اومدی اینجا؟ دیگه چی برام گذاشتی که اومدی ازم بگیریش؟ اشکهای حسین فوران کرد گویی گریهٔ دو سالش را با هم جمع کرده است تا به یکباره آنها را بباراند فدایی‌فرد بلند شد و با دستمالی جلوی دماغش را گرفت و گفت: بزن حسین جان
من هم جای تو بودم بدتر از اینها می‌زدم خواهش می‌کنم برادرا رهاش کنید بزارید دل سیر من رو بزنه - چرا با من این کار رو کردی؟ تو که می‌دونستی من تشنهٔ یک نگاهش بودم - می‌دونستم حسین جان به خدا می‌دونستم برای همین نخواستم زمین‌گیرت کنم یکی روی لبهٔ مرگ و زندگی بود باید زندگی تو رو حداقل نجات می‌دادم - زندگی؟ تو فکر کردی من زنده هستم؟ من یه مردهٔ متحرکم یه مردهٔ متحرک که اومده هر جوری هست بمیره و از این زندگیی که تو براش ساختی راحت بشه حاج اسماعیل به همه غیر از حسین و فدایی فرد دستور داد سنگر فرماندهی را ترک کنند ادامه دارد @ghessehavaghosseha
میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است امام خمینی رضوان الله علیه: 👈من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام می‌کنم که اگر جهانخواران بخواهند در مقابلِ دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست، یا همه آزاد می‌شویم و یا به آزادی بزرگتری که شهادت است می‌رسیم و همان گونه که در تنهایی و غربت و بدون کمک و رضایت احدی از کشورها و سازمانها و تشکیلات جهانی، انقلاب را به پیروزی رساندیم، و همان گونه که در جنگ نیز مظلومانه‌تر از انقلاب جنگیدیم و بدون کمک حتی یک کشور خارجی متجاوزان را شکست دادیم، به یاری خدا باقیمانده راه پر نشیب و فراز رابا اتکای به خدا، تنها خواهیم پیمود و به وظیفه خویش عمل خواهیم کرد، یا دست یکدیگر را در شادی پیروزی جهان اسلام در کل گیتی می‌فشاریم و یا همه به حیات ابدی و شهادت روی می‌آوریم و ازمرگِ شرافتمندانه استقبال می‌کنیم ولی در هر حال پیروزی و موفقیت با ما است و دعا را هم فراموش نمی‌کنیم. 🔴 صفحات مجازی مهدی کوچک‌زاده Eitaa.com/kouchakzadeh Virasty.com/kouchakzadeh Kouchakzadeh.blogfa.com 🔴 ارتباط با مهدی کوچک زاده: Eitaa.com/saied195
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♻️ اگر شما از جمله کسانی هستید که یکی از سلبریتی‌های ورزشی یا سینمایی و هنری را در فضای مجازی دنبال می‌کنید این یک دقیقه را ببینید. 👈 یادداشت‌های حمید رسایی را   (اینجا)   بخوانید .
10.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. رییس جمهور محترم! وزیر محترم اقتصاد! رییس محترم بانک مرکزی! از دولت قبل توقعی نبود و اساسا آن دولت وظیفه خودش را این می‌دانست تا بر خلاف توصیه‌های امام و رهبر جامعه عمل کند. آیا شما در برابر بنگاهداری بانک‌ها نباید قیام کنید؟! 👈 یادداشت‌های حمید رسایی را   (اینجا)   بخوانید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیمارستان سینای اهواز است اینجا جانباز جنگ تحمیلی اعلام میکند در این لحظات آخر عمرم دلم برای صدای آهنگران تنگ شده است، مطلب و درخواست به اطلاع صادق آهنگران میرسد و او هم میاد در بیمارستان و کنار تخت جانباز اینگونه درد دل میکند، خوب است همه ما بدانیم چه عزیزانی که اینگونه از خود گذشتند تا به خود آییم و در مسیرشان حرکت و راهشان را تا سرانجام کار ادامه دهیم ..🌷🌷🌹🌹🌼
امروز سالروز شهادت شیخ فضل الله نوری بود. اون روز تقریبا همه علیه شیخ بودن، حتی پسرش، شنیدین دیگه میگن پسرش پای چوبه‌ی دار می‌ایسته کف می‌زنه. (البته بعضیام این روایت رو قبول ندارن) ولی خب سال‌ها گذشت و تاریخ ثابت کرد که شیخ فضل الله درست می‌گفت؛ شیخ فضل الله خودش از جمله رهبران انقلاب مشروطه بود، یجایی دید که این انقلاب از مسیر خودش منحرف شده، افتاده دست انگلیسی‌ها. اینجا دیگه راه خودشو از انقلابیون جدا کرد و تلاش کرد تا مسیر انقلاب اصلاح بشه. تلاش کرد... ولی راه به جایی نبرد. انقلابیون شیخ رو وسط تهران، جلوی چشم مردم دار زدن، کک کسی هم نگزید. سال‌ها گذشت و از دل همین انقلاب و از مجلس شورای ملیِ همین انقلاب، کسی مثل رضاخان اومد بیرون و شد شاه کشور. و دیگه خوندیم و شنیدیم که چه بلای خانمان‌سوزی به جون کشور افتاد... 🔺عماد داوری دولت‌آبادی
پاسخ به شبهه حجاب اجباری(۱).mp3
9.16M
سخنران: محمدرضا باقرزاده موضوع: پاسخ به شبهه حجاب اجباری (۱) زمان: ۱۴ محرم ۱۴۴۵ https://eitaa.com/MohamadRezaBagherzadeh