✨﷽✨
✅خدايا
یادم بده آنقدر مشغول عیبهای خودم باشم
که عیب های دیگران رانبینم...
یادم بده اگر کسی را بد دیدم
قضاوتش نکنم، درکش کنم...
یادم بده بدی دیدم"ببخشم" ولی بدی نکنم!
چرا که نمیدانم بخشیده میشوم یا نه...
یادم بده اگر دلم شکست نفرین نکنم،
دعا کنم، نتوانستم سکوت کنم...
یادم بده اگر سخت بگیرم
"سخت میبینم"...
یادم بده به قضاوت کسی ننشینم چرا که
در تاریکی همه شبیه هم هستیم...
یادم بده چشمانم را روی بدیهاو تلخیها ببندم
چرا که چشمان زیبا، بیشک زیبا مى بيند همه دنيا را...
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
🌼خدا چند گناه را به سختي مي بخشد كه يكي از آنها آبرو بردن است.
✍استاد فاطمی نیا: حدیثی از امام باقر(علیه السلام) است که حضرت میفرمایند : کسی که از ریختن آبرو و حیثیت مردم چشمپوشی کرده و آبروی آنها را نریزد، خداوند در روز قیامت از گناهان او صرفنظر خواهد كرد.
روایت داریم که میفرماید اغلب جهنمیها، جهنمی زبان هستند! فکر نکنید همه شراب میخورند و از دیوار مردم بالا میروند. یک مشت مؤمن مقدس را میآورند جهنم به سبب اينكه آبرو مي برده اند! اسلام میخواهد آبروی فرد حفظ شود.
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
#پندانه
🌼«کار جبران ناپذیر»
✍زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و... سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرید بلکه بتواند این کار خود را جبران کند.
حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد.
فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی ۴ تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است. پس بهتر است از شایعه سازی دست برداری.
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
📖 #مادر_پرخاشگر
علامه دهخدا مادری داشت پرخاشگر و عصبی ، طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود. او مجرد بود و در کنار مادرش زندگی میکرد. نیمه شبی مادرش او را از خواب بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد . مادرش به بهانه ی گرم بودن آب لیوان را بر سر دهخدا کوبید. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشه ای از اتاق رفت و گریست. گفت خدایا من چه گناهی کرده ام بخاطر مادرم بر نفسم پشت پا زده ام. خود را مقطوع النسل کردم، این هم مزدی که مادر به من داد، خدایا صبرم را تمام نکن و شکیبایی ام را از من نگیر. گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش کرد. صدایی به او گفت برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم. از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامع ترین لغت نامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه و بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد.
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
💠سخن چین بدبخت هیزم کش است💠
✍آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
سخن جینی گناه خیلی عجیب و بدی است. حالا کسی عصبانی شده و پشت سر کسی حرف بدی زده است، شما نباید این حرف را انتقال بدهی. باید ساکت باشی و چیزی نگویی.
میان دو کس جنگ، چون آتش است
سخن چین بدبخت، هیزم کش است
یک نفر با شیطان شرط بندی کرد و گفت "ببینم که تا یک هفته کدامیک از ما بیشتر کار می کنیم" آن شخص رفت بین دو قبیله سخن چینی کرد و شصت هزار نفر را به کشتن داد. بعد از یک هفته آمد و به شیطان گفت: "تو چه کار کردی؟" شیطان گفت: "من یک مرد و زن را منحرف کردم تا از راه نامشروع با هم ارتباط برقرارکردند و زنا کردند" آن شخص به شیطان گفت: "شرط را من بردم" شیطان گفت:"چطور؟" گفت:"من شصت هزار نفر را به کشتن دادم، تو کاری نکردی، فقط باعث یک زنا شدی." شیطان به او گفت: "نه، تو نمی فهمی، من بردم" آن شخص گفت: "چطور؟" شیطان گفت:"من ریشه را باید درست کنم، باعث زنایی شوم تا مثل تویی به وجود بیاید که شصت هزار نفر را به کشتن بدهد. ریشه دست من است و من بردم"
↶【به ما بپیوندید 】↷
______________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✅مادر
✍مادرم مدرک پزشکی ندارد؛ ولی دستهایش کاری میکنند که هزار قرص و دوا نمیکند... شماره نظام مهندسی ندارد؛ ولی از منِ ویرانه با حرف هایش یک آدم نو می سازد... نقاش نیست؛ ولی با یک کلام لبخندی روی لبهایم میکشد که هزار نقاش از پسش بر نمی آیند... ندیده ام توی استدیو ضبط صدا وقت بگذراند، ولی آهنگِ صدایش از هر موسیقی گوش نواز تر است...
مادرم سر آشپز و رستوران دار نیست؛ ولی عطرِ و طعم غذاهایش هوش از سر میپراند... بهشت را زیر پایش ندیدم، ولی شک ندارم بهشت زیر پایش نیست ؛بهشت نعمتِ وجودش است...
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
✅چشم، سیمِ رابطِ نوریِ دل...
✍ به عبارتی سادهتر: هر چیزی رو نگاه کنی رو قلبت حک میشه و هر چیزی حک بشه میشه جزئی از قلبت و هر چی شد جزئی از قلبت، میشه خودِ خودِ تو! حالا فکر کن دقیقا زمانی که فاصلهی تو تا روشن کردن فیلترشکن و دیدن چیزایی که نابودیِ تو هدف اوناست، فقط چند ثانیه است و لذت کاذب و ذلتبارِ حاصل از اون نگاه چند صدم ثانیه!
همه و همهی اینا زیر پنج دقیقه زمان میبره و تو محکومی به گذرِ ۲۰ سال زمان تا حافظه تصویریت اونا رو دیلِت کنه... و تو این بیست سال تو هستی و تصاویری که دریافتیِ قلبته و فیدبَکِش میشه ذهن نا آروم و اختلالِ زندگیِ مشترک و هزار تا آسیبِ روحی و جسمی، فقط به خاطر اون چند دقیقه...
جدا از اینا واقعا حالت بهم نمیخوره وقتی میدونی پشت صحنه و حقیقت اون تصاویر چه قدر کثیفه؟ مگه آدم سالم میتونه از چیز کثیف لذت ببره؟ نه! وقتی میگیم لذت کاذب یعنی همین! یعنی تَوَهم لذت داری!
همه اینا بررسی های فیزیولوژیکی بود. بحث گناه بودن و آسیب زدن به قلب امام زمان و... که خودش تباهیِ دنیا و آخرته رو هم که نکردم!... خودت بشین دو دوتا چهار تا کن ببین می ارزه؟ فقط فراموش نکن با این قلب سیاه و بیمار نمیشه عشق امام مهدی رو بیاری داخلش... یک خونه، در آنِ واحد نمیشه هم روشن باشه هم تاریک...
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✍امام صادق علیه السلام
مرده بخاطر طلب رحمت و آمرزشی که برای او میشود ، شادمان میگردد ، همانگونه که زنده با هدیه خوشحال می گردد.
📚الفقیه، ج1،ص117
پنج شنبه🕯
شادی روح پدران و مادران آسمانی و همه در گذشتگان بخوانیم فاتحه و صلوات
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
#تلنگر
✍تب تند بیماری کرونا این روزا خیلی منو به فکر انداخته. این چند روز کاملا فهمیدم که اگه بدونیم چیزی به ما آسیب میزنه با همه وجود سعی می کنیم از اون دور بشیم.
اما یه سوال! مگه نمیشه گفت گناه برای روح مثل کرونا برای جسمه؟ همون قدر خطرناک و حتی مُسری.مگه گناه روحمون رو آلوده به عفونت و زندگی مون رو مختل نمیکنه؟
پس چرا وقتی برای کرونا نگرفتن، مدام دست هامون رو میشوریم، فکری برای ضدعفونی کردن روحمون از گناهان نمی کنیم؟ اگه برای کرونا نگرفتن از افراد مشکوک به بیماری، فاصله می گیریم، چرا برای آلوده نشدن روحمون، از همنشینی با گناهکارا خودداری نمی کنیم؟
انگار بیماری روح رو بی اهمیت تر از بیماری جسم می دونیم و باور نداریم که آلودگی روح هم، اول از ویروس غفلت و گناه شروع میشه و بعد گناه آروم آروم تمام وجودمون رو می گیره.
باور کنید که روح هم مثل جسم حتی شاید بیشتر، به مراقب و مداوا احتیاج داره! چون همون طور که ویروس کرونا جسم رو ضعیف می کنه، ویروس گناه هم روح رو ضعیف می کنه.
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
👈به بهانه شب جمعه،
خانه زاد روضه های هر شب جمعه منم
غرق ماتم های روز واقعه هر دم منم
نوکری بر درگهت را فخر بر عالم کنم
ای که بر عالم تویی آنکس که بر او نوکرم
محیی الاموات هستی یابن الزهرا یا حسین
معنی آیات هستی کاشف الکربی حسین
ای که اندر کربلا کار مسیحا می کنی
تو شفاعت از کرامت بهر ماها می کنی
ای که تو ثارالهی ،شاه شهید کربلا
خاک پایت مهر و تسبیح مناجات خدا
خاک تربت آبرو داده مرا مولا حسین
روضه هایت مجلس انس خدا آقا حسین
✋ السلام علیک یا اباعبدالله
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
🔥بدعت گزاری در دین🔥
✍امام صادق(ع) میفرماید: مردی در زمانهای گذشته در جستجوی این بود که دنیا را از راه حلال به دست آورد و ثروتی فراهم نماید. ولی نتوانست تا اینکه از راه حرام جدیت کرد باز هم نتوانست. تا اینکه شیطان برایش مجسم و آشکار شد و گفت: از راه حلال خواستی ثروتی فراهم کنی که نشد، و از راه حرام هم نتوانستی، اینک مایلی من به تو راهی بیاموزم که به خواستههای خود موفق شوی؟ گفت:
آری مایلم. شیطان گفت: از خود کیش و دینی اختراع کن، و مردم را به سوی کیش اختراعی دعوت نما، او به دستور شیطان رفتار کرد. مردم گردش را گرفته و پیرویاش کردند، و به آنچه مایل بود از ثروت دنیا رسید. روزی ناگاه متوجه شد چه کار ناشایستی کردم که مردم را گمراه نمودم، خیال نمیکنم توبهای داشته باشد مگر اشخاصی که به واسطه من گمراه شدهاند متوجه کنم که آنچه از من شنیدهاند باطل و ساخته شده خودم بود و آنها را برگردانم، شاید توبهام پذیرفته شود. به پیروان خود گوشزد نمود که آنچه من میگفتم باطل بوده، و اساس و پایهای نداشت که آنها جواب دادند دروغ میگویی. گفتار سابق تو حق بود. تو خود گمراه گشتهای. این جوابها را که از آنها شنید غل و زنجیری تهیه نمود و به گردن خود آویخت و گفت: باز نمیکنم تا خدا توبهام را بپذیرد، خداوند به پیامبر آن زمان وحی نمود که
بگو! به فلانی که به عزت و جلالم سوگند اگر آنقدر مرا بخوانی و ناله نمایی که بند بندت از هم جدا شود، دعایت را مستجاب نمیکنم مگر کسانی را که به کیش دروغی تو مردهاند و گمراه کرده بودی به حقیقت کار خود اطلاع دهی و از کیش تو برگردند. (1)
📚1- منبع: برگرفته از معارف کیهان، سخن خدا (کلیات احادیث قدسی)، ص 213
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✍امام صادق علیه السلام:
مؤمن، همواره به خانواده اش، احکام و معارف دینی و ادب و رفتار شایسته را به ارث میدهد تا در نتیجه تمام اعضای خانواده اش را وارد بهشت سازد، به گونه ای که جای هیچ کدام از اعضاء خانواده از کوچک و بزرگ و کارگر منزل و حتی همسایه، در بهشت خالی نباشد. درمقابل بنده نافرمان و معصیت کارِ خدا برای خانواده اش رفتار و ادب ناشایست به ارث میگذارد و در نتیجه تمام اعضای خانواده اش را جهنمی میسازد، به گونه ای که جهنم از وجود هیچ کدامشان از کوچک و بزرگ و خادم و همسایه خالی نمی باشد.
📚مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص ۲۰۱
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
✅دفترچه سفید
✍دفترچهی کوچکی همیشه همراهش بود. بعضی وقتها با عجله از جیبش در میآورد و علامتی در یکی از صفحات میگذاشت. میگفت: «اشتباهاتم رو توی این دفتر علامت میزنم». برایم عجیب بود که محمدرضا – اسوهی تقوا و اخلاق بچهها– آنقدر گناه داشته باشد که برای کم کردنش مجبور باشد دفتری کنار بگذارد. چند روز قبل از شهادتش به طور اتفاقی دفترچهاش را نگاه کردم. خوب که ورق زدم دیدم بیشترِ صفحاتِ دفتر، مثل قلبِ محمدرضا سفیدِ سفید است. شهید محمدرضا ایستان
📚مجموعه رسم خوبان،
کتاب مبارزه با نفس، ص۳۶
حضرت محمد(ص) :
از خود حساب بكشيد پيش از آن كه به حساب شما برسند واعمال خود را وزن كنيد پيش از آنكه آنها را بسنجند و براى روز قيامت خويشتن را آماده سازيد.
📚وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۹۹
↶【به ما بپیوندید 】↷
____________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✅حکایت
✍روزی لقمان با کشتی سفر میکرد، تاجری و غلامش نیز در آن کشتی بودند غلام بسیار بیتابی و زاری میکرد و از دریا میترسید. . مسافران خیلی سعی کردند او را آرام کنند اما توضیح و منطق راه به جایی نمیبرد. ناچار از لقمان کمک خواستند و لقمان گفت که غلام را با طنابی ببندند و به دریا بیندازند! آنان این کار را کردند و غلام مدتی دست و پا زد و آبِ دریا خورد تا این که او را بالا کشیدند. آنگاه او روی عرشه کشتی نشست، عرشه را بوسید و آرام گرفت.
این حکایت بسیاری از انسانها است... بسیاری قدر هیچ کدام از نعمت هایشان را نمیدانند و فقط شکایت میکنند... و تنها وقتی با مشکلی واقعی روبرو میشوند یادشان میافتد چقدر خوشبخت بودند...
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
◈۰۰〖شرایط دوست واقعی〗۰۰◈
✍امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: کسی که تمام شرایط را داشته باشد رفیق کامل است و الا به همان اندازه درجه دوستی او کم می شود، و اگر هیچ یک از آنها را نداشته باشد اساساً نام دوست نمی توان بر او گذاشت.
⓵ ظاهر و باطنش یکسان باشد. ( آنچه نسبت به تو ابراز می دارد در دل نیز همان باشد )
⓶ خوبی تو را خوبی خودش بداند و بدی تو را بدی خود، ( آبروی تو را آبروی خود بداند )؛
⓷ اگر در وضع مالی او بهبودی حاصل شد و به ثروتی دست یافت یا به مقامی رسید، با تو تغییر روش ندهد؛
⓸ به اندازه توانایی و قدرتش از مساعدت و همراهی با تو مضایقه نکند؛
⓹ تو را در روز گرفتاری و بدبختی به دست فراموشی نسپارد و تنهایت نگذارد
📚 وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۴۶
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
🔴 ترک عمدی نماز
✍ترک عمدی نماز از گناهان کبیره بوده و سبب خروج شخص از ذمهی خداوند و رسول او میشود. امام کاظم(ع) فرمود: عمرو بن عبید از امام صادق(ع) در مورد گناهان کبیره پرسید. امام(ع) نیز برخی از گناهان را برشمرد و فرمود: «ترک نماز از روی عمد یا ترک یکی از آن مواردی که خداوند واجب کرده است جزو گناهان کبیره است؛ زیرا که رسول خدا(ص)فرمود: «مَنْ تَرَک الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ اللَّهِ وَ ذِمَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ص»؛ هر کس نماز را عمدا ترک کند از ذمّه خدا و رسول و امانشان بیزاری جسته است.
📚کافی، ج 2، ص 287
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
🔴تلنگر
خداوند نمیپرسد .....
چه ماشینی سوار می شدید ،
بلکه میپرسد چند پیاده را سوار کردید؟
خداوند نمیپرسد ....
مساحت منزلتان چقدر بوده ،
بلکه میپرسد ..
در آن خانه به چند نفر خوش آمد گفتید
خداوند نمیپرسد ....
در کمد خود چه لباسهایی داشتید ،
بلکه میپرسد به چند نفر لباس پوشاندید .
خداوند نمیپرسد ....
بیشترین حقوق دریافتی شما چقدر بوده است،
بلکه میپرسد برای بدست آوردن آن چقدر
شخصیت خود را کنترل دادید .
خداوند نمیپرسد ...
عنوان شغلی شما چه بود ، بلکه می پرسد
چقدر سعی کردید با بیشترین توانتان بهترین
کار را انجام دهید .
خداوند نمیپرسد ...
که در همسایگی چه کسی زندگی می کردید،
بلکه می پرسد چه رفتاری با همسایگانتان
داشتید .
خداوند نمیپرسد ...
چند دوست داشتید، بلکه میپرسد با
دوستانتان چگونه رفتار کردید .
در مورد رنگ پوستتان نمیپرسد ، بلکه
از شخصیت شما سئوال می کند .
↶【به ما بپیوندید 】↷
__________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✍امام علی(علیه السلام)
راه نجات تو در دو چیز است: مشکلی که چاره دارد، باید چاره اندیشی کنی؛ و اگر چاره ای ندارد، باید صبر کنی.
📚بحار؛82:144
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
✅ضرب المثل از کیسه خلیفه میبخشد !
✍طبق اسناد بر جای مانده از زمانهای قدیم، هارون الرشید چندین سال در شهر ری حکومت کرد و فردی به اسم جعفر برمکی با ملیتی ایرانی بهعنوان وزیر وی خدمت میکرد. او بسیار تیزهوش و زرنگ بود و یکی از افراد مهم و باارزش برای هارون الرشید به حساب میآمد و اغلب امور کشور را در دست داشت. در روایات آمده است که عربزبانهایی که اطراف هارون الرشید کار میکردند چشم دیدن جعفر برمکی را نداشتند و همیشه در پی آن بودند تا وی را پیش حاکم بد جلوه بدهند. در نهایت تلاشهای عربها نتیجه میدهد و هارون الرشید به وزیرش بیاعتماد میشود و او را حتی در جلسات مهم هم دعوت نمیکند. جعفر روزهای سختی را میگذراند و همیشه با خود میگفت من کار خلافی نکردهام که حاکم آنقدر به من بیاعتنا شده است. در آن روزها حتی زیردستانش هم از وی حساب نمیبردند. جعفر اکثر روزهای هفته را در خانه سپری میکرد و دل و دماغ رفتن به دارالحکومه را نداشت.
در این حین که جعفر روزهای بد زندگیش را میگذراند، عموی هارون، عبدالملک، با حالتی غمگین به خانهی او رفت و با او درد و دل کرد. او به جعفر گفت کمکم کن تا بدهیام را پرداخت کنم و در عوضش من نزد فرمانروا میروم و چنان از تو سخن میگویم که تمام بدگوییهایی را که از تو شنیده کنار بگذارد و تو را با آغوش باز بپزیرد. جعفر به فکر فرو رفت و با خود گفت که من به زودی از مقامم برکنار میشوم و عموی هارون هم نمیتواند مشکلم را حل کند، اما این بهترین فرصت است تا بتوانم برای بار آخر خودم را پیش حاکم نشان دهم. سپس به عموی هارون قول داد که به او مقداری پول قرض میدهد تا بدهیهایش را پرداخت کند.
فردای آن روز جعفر برمکی به مأمور خزانه فرمان داد بدهی عبدالملک را پرداخت کند و چون آن مأمور از دوستان نزدیک جعفر بود بلافاصله دستورش را انجام داد. چند روز بعد تمام درباریان متوجه شدند که عموی حاکم وضع مالی بسیار خوبی پیدا کرده و باعث و بانی ثروتمند شدن او جعفر برمکی بوده است. این اخبار به گوش هارون الرشید رسید و با خود گفت به این بهانه جعفر را مواخذه میکنم. سپس فرمان داد تا او بیاورند. همین که جعفر برمکی را آوردند حاکم به او میگوید که تا آنجا که ما میدانیم تو مال و ثروتی نداری پس چگونه چنین پولی را به عموی من دادی؟ جعفر هم در پاسخ سؤال حاکم به او گفت شما درست فرمودید من مال و ثروتی ندارم و این پول را از کیسهی خلیفه بخشیدم. هارونالرشید با تعجب گفت من متوجه حرفهای تو نمیشوم! یعنی چه از کیسهی خلیفه بخشیدم؟ جعفر در پاسخ میگوید جلوهی قشنگی ندارد که عموی شما از زیر دست شما پول طلب کند و برای شان و مقام شما خوب نیست. به همین دلیل من از مأمور خزانه خواستم تا بدهی عموی شما را پرداخت کند. هارونالرشید پس از شنیدن اصل قضیه بار دیگر هوش و زکاوت جعفر را مورد ستایش قرار داد و از او خواست دوباره بهعنوان وزیر به او خدمت کند.
از آن دوران تا به امروز اگر کسی طوری رفتار کند که به جای استفاده از پول خودش در قبال خوشگذرانیهایش، شخص دیگری هزینهی آن را بپردازد ضرب المثل «از کیسهی خلیفه میبخشد» را برایش به کار میبرند.
↶【به ما بپیوندید 】↷
________________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی آقا مجتبی تهرانی(ره)
🎥موضوع: حضرت موسی به مناجات خدا میرفت که یه نفر اومد جلو و گفت به خدا بگو من گناه کردم و منو ببخشه...
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✨﷽✨
🌼حتما بخونید....
✍ آب دهان شیرین است تا انسان از خوردن و آشامیدن لذت ببرد.
آب چشم شور است برای محفوظ نگه داشتن پیه چشم زیرا اگر شور نبود پیه چشم آب می شدوفایده دیگرآن ضد عفونی کردن چشم است.
اما آب گوش و رطوبتش تلخ است برای جلوگیری ورود حشرات ریزکه به خاطر تلخی نمیتوانند وارد گوش و از آنجا وارد مغز شوند.
آب بینی هم خنک است به خاطر سالم ماندن مغز سر انسان تا طیلان و جاری نشود زیرا اگر آب بینی گرم بود باعث جاری شدن مغز به داخل بینی میگردید.
اللّه اکبر
خدا بزرگتر است از آنچه در تصور ماست.
هنگام به دنیا آمدن در گوشمان اذان می خوانند ولی نمازی نمی خوانند!
هنگام مرگ برایمان فقط نماز میخوانند...
بدون اذان ...
اذان هنگام تولد برای نمازی است که هنگام مرگ می خوانند...
چقدر کوتاهست این زندگی...
به فاصله یک اذان تا نماز .
به خیلی چیزا باید فکر کرد و عمیق شد...
قدر با هم بودن را بدانیم ...
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
#پندانه
✍آنقدر خوب باشيد که ببخشيد، امّا آنقدر ساده نباشيد که دوباره اعتماد کنید! قدر لحظه ها را بدانيد! زمانی می رسد که دیگر شما نمی توانید بگویید جبران می کنم. از کسی که به شما دروغ گفته نپرسيد: چرا؟ چون سعي مي كند با دروغ هاي پي در پي، شما را قانع كند!
هرچیزی در زمان خودش رخ میدهدباغبان حتی باغش را هم غرق آب کند، درختان خارج از فصل خود میوه نمیدهند. جاده زندگي نبايد صاف و هموار باشد وگرنه خوابمان مي برد! دست اندازها نعمت بزرگي هستند..
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
⚜حکایتهای پند آموز⚜
💠عیادت ناشنوا از مریض💠
✍ناشنوایی خواست به احوالپرسی بیماری برود.
با خودش حساب و کتاب کرد که نباید به دیگران درباره ناشنوایی اش چیزی بگوید و برای آن که بیمار هم نفهمد او صدایی را نمی شنود باید از پیش پرسش های خود را طراحی کند و جواب های بیمار را حدس بزند.
پس در ذهنش گفتگویی بین خودش و بیمار را طراحی کرد. با خودش گفت « من از او می پرسم حالت چه طور است و او هم خدا را شکر می کند و می گوید بهتر است . من هم شکر خدا می کنم و می پرسم برای بهتر شدن چه خورده ای . او لابد غذا یا دارویی را نام می برد. آنوقت من می گویم نوش جانت باشد پزشکت کیست و او هم باز نام حکیمی را می آورد و من می گویم قدمش مبارک است و همه بیماران را شفا می دهد و ما هم او را به عنوان طبیبی حاذق می شناسیم.
مرد ناشنوا با همین حساب و کتاب ها سراغ همسایه اش رفت و همین که رسید. پرسید حالت چه طور است ؟ اما همسایه بر خلاف تصور او گفت دارم از درد می میرم. ناشنوا خدا را شکر کرد. ناشنوا پرسید چه می خوری ؟ بیمار پاسخ داد زهر ! زهر کشنده ! ناشنوا گفت نوش جانت باشد. راستی طبیبت کیست؟ بیمار گفت عزرائیل ! ناشنوا گفت طبیبی بسیار حاذق است و قدمش مبارک. و سرانجام از عیادت دل کند و برخاست که برود اما بیمار بد حال شده بود و فریاد می زد که این مرد دشمن من است که البته طبیعتا همسایه نشنید و از ذوقش برای آن عیادت بی نظیر کم نشد.
💥مولانا در این حکایت می گوید بسیاری از مردم در ارتباط با خداوند و یکدیگر ، به شیوه ای رفتار می کنند که گرچه به خیال خودشان پسندیده است و باعث تحکم رابطه می شود اما تاثیر کاملاً برعکس دارد.
📚 مجموعه شهر حکایات
↶【به ما بپیوندید 】↷
____________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
🌼حکایت
✍ ﺭﻭﺯﯼ ﺷﯿﺦ ﺍﺑﻮﺳﻌﯿﺪ ﺍﺑﻮﺍﻟﺨﯿﺮ ﺑﺎ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﺳﯿﺎﯾﯽ ﻣﯽﮔﺬﺷﺖ. ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﺍﻧﺶ ﺑﺰﻧﺪ، لحظه ای ﺑﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﺩﺵ ﺳﻨﮓﻫﺎﯼ ﺁﺳﯿﺎب ﻭ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﻥ، ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻧﺶ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﻣﯽﺷﻨﻮﯾﺪ؟ ﻣﯽﺩﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﭼﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ؟»
ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻧﺶ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺟﺰ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﻧﻤﯽﺷﻨﯿﺪﻧﺪ، ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﻧﻪ، ﻣﺎ ﭼﯿﺰ ﺧﺎﺻﯽ ﻧﻤﯽﺷﻨﻮﯾﻢ.» ﺍﺑﻮﺳﻌﯿﺪ ﮔﻔﺖ: «ﺍﯾﻦ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮﻡ، ﺯﯾﺮﺍ ﺩﺭﺷﺖ ﻣﯽﺳﺘﺎﻧﻢ ﻭ ﻧﺮﻡ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﺩﻫﻢ.»
درشت می ستاند و نرم باز می دهد، یعنی اگر شما هم سخن درشت و تلخ و تند از کسی شنیدید، به او نرم و نازک پاسخ دهید؛ مانند آسیاب.
📚 اسرارالتوحید، محمد بن منور
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
🌼پروفسور حسابی: ۲۲ سال درس دادم
✍هیچگاه لیست حضور و غیاب نداشتم (چون کلاس باید اینقدر جذاب باشد که بدون حضور و غیاب شاگردت به کلاس بیاید)
هیچگاه سعی نکردم کلاسم را غمگین و افسرده نگه دارم! (چون کلاس، خانه دوم دانش آموز هست).
هر دانش آموزی دیر آمد، سر کلاس راهش دادم! (چون میدانستم اگر ۱۰ دقیقه هم به کلاس بیاید؛ یعنی احساس مسئولیت نسبت به کارش).
هیچگاه بیشتر از دو بار حرفم را تکرار نکردم (چون اینقدر جذاب درس میدادم که هیچکس نگفت بار سوم تکرار کن).
هیچگاه ۹۰ دقیقه درس ندادم! (چون میدانستم کشش دانش آموز متوسط و کم هوش و باهوش با هم فرق دارد).
هیچگاه تکلیف پولی برای کسی مشخص نکردم! (چون میدانستم ممکن است بچه ای مستضعف باشد یا یتیم).
هیچگاه دانشآموزی درب دفتر نفرستادم (چون میدانستم درب دفتر ایستادن یعنی شکستن غرور).
هیچگاه تنبیه تکی نکردم و گروهی تنبیه کردم! (چون میدانستم تنبیه گروهی جنبه سرگرمی هست ولی تنبیه تکی غرور را میشکند).
همیشه هر دانش آموزی را آوردم پای تخته، بلد بود (چون میدانستم که کجا گیر میکند نمیپرسیدم!)
↶【به ما بپیوندید 】↷
______________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✅ثابت قدمان
✍پیامبر فرمودند: « پروردگارا برادرانم را به من نشان بده! اصحاب گفتند مگر ما برادران تان نیستیم؟! حضرت فرمود: نه! شما اصحاب من هستید. برادرانِ من، مردمی در آخرالزمان هستند که به من ایمان می آورند با اینکه مرا ندیده اند. خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پیش از آنکه از صُلب پدران و از رحم مادرانشان بیرون بیایند، به من شناسانده است. ثابت ماندن یکی از آنها بر دینش... مانند کسی است که پاره ای از آتش چوبِ درختِ «غَضا» را در دست نگه دارد! »
پی نوشت:«غَضا» نام درختیست بسیار محکم که آتش آن سوزان و ذغالش خیلی با دوام است
📚 بحار الانوار، ج۲، ص۱۲۴
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
🔴چقدر ساده میشه دل کسی رو شکست!؟!!!....
✍مراسم تشیع جنازه یکی از آشنایان در یک روز سرد پاییزی در گورستان بودم. نوه متوفی اصلا گریه نمیکرد و محزون هم نبود. سالها این موضوع برای من جای سوال بود با اینکه او سنگدل هم نبود.
بعدها از او علت را جویا شدم، گفت: پدر بزرگ من هر چند انسان بدی نبود ولی روزی یاد دارم، عید نوروز بود و به نوههای خود عیدی میداد و ما کودک بودیم، ما نوه دختری او بودیم و او به نوه های پسریاش 1000 تومنی عیدی داد ولی به ما 200 تومنی داد و در پیش آنها گفت: پدربزرگ اصلی شما فلانی است و بروید و از او شما 1000 تومنی عیدی بگیرید. این حرکت او برای همیشه یاد من ماند و من تا زندهام او را پدربزرگ و خودم را نوه او هرگز نمیدانم.
برای نفوذ در دلها شاید صد کار نیک کم باشد ولی برای ایجاد نفرت ابدی، یک حرکت احمقانه کافی است. و بدانیم کودکان هرچند در مقابل محبت ما توان تشکر ندارند و خجالت میکشند و در برابر تندی و بیاحترامی ما، از ترس ما توان عکسالعمل ندارند و سکوت میکنند، ولی آنها تمام رفتار ما را میفهمند و محبتها و بدیهای ما را میبینند و میدانند و برای همیشه در ذهن خود حفظ میکنند و زمانی که بزرگ شدند، تلافی میکنند.
↶【به ما بپیوندید 】↷
__________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✍استـــاد فــاطمـــےنيــا :
مشـڪل ڪارهاي ما از ڪجـاست.
مشکل اکثر ما از ناحیهزبان است!
وقتیدرخانه، سرِیکموضوعساده
دل فرزند يا همسرت را میشکنـی
و با او تندی میڪنی، آیا متوجـہ
هستی که خودت را از برکاتالهـی
محــروم میڪنی؟!
پناه میبریم به خدا از این زبــان!
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
#پندانه
🔴 «کینه»
✍معلّم یک کودکستان به بچههاى کلاس گفت که میخواهد با آنها بازى کند. او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکى بردارند و درون آن، به تعداد آدمهایى که از آنها بدشان میآید، سیب زمینى بریزند و با خود به کودکستان بیاورند. فردا بچهها با کیسههاى پلاستیکى به کودکستان آمدند. در کیسه بعضیها ٢، بعضیها ٣، بعضیها تا ۵ سیب زمینى بود. معلّم به بچه ها گفت تا یک هفته هر کجا که میروند کیسه پلاستیکى را با خود ببرند.
روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردن به شکایت از بوى ناخوش سیب زمینی هاى گندیده. به علاوه، آنهایى که سیب زمینى بیشترى در کیسه خود داشتند از حمل این بار سنگین خسته شده بودند. پس از گذشت یک هفته، بازى بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند. معلّم از بچهها پرسید: «از این که سیب زمینیها را با خود یک هفته حمل میکردید چه احساسى داشتید؟» بچهها از این که مجبور بودند سیب زمینیهاى بدبو و سنگین را همه جا با خود ببرند شکایت داشتند.
آنگاه معلّم منظور اصلى خود از این بازى را این چنین توضیح داد: «این درست شبیه وقتی است که شما کینه آدمهایى که دوستشان ندارید را در دل خود نگاه میدارید و همه جا با خود میبرید. بوى بد کینه و نفرت، قلب شما را فاسد میکند و شما آن را همه جا همراه خود حمل میکنید. حالا که شما بوى بد سیب زمینی ها را فقط براى یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور میخواهید بوى بد نفرت را براى تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟» پس همیشه سعی کنیم کینه کسی رو به دل نگیریم بلکه به خوبیهای شخص بیشتر بیاندیشیم تا کینه ای از اون به دل بگیریم.
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلمی که تماشای آن حال آدم رو خوب می کند
✍هر کس دلی را شاد کند، خداوند از آن شادی لطفی برای او قرار دهد که به هنگام مصیبت چون آب زلالی بر او باریدن گرفته و تلخی مصیبت را بزداید.
📚 نهج البلاغه حکمت ۲۵۷
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e