eitaa logo
زندگی مومنانه
51.8هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
12 فایل
✨ ﷽ ✨ 💚مبلغ سبک زندگےاسلامےباشیم💚 🌷زندگی بدون طعم گناه🌷 💠خادم کانال: @abozar_zaman 💠فروشگاه کانال: @tebshia_store 💠تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/2574319627C71f3adb31c
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥هر چقدر دلت می‌خواد گناه کن اما...! 🎤حجت‌ الاسلام‌ رفیعی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
50.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 «سَـــــر»نامه با خوانش مژده لواسانی 🎤 aparat.com/v/Y2MyX youtu.be/HSiACqQRVLE instagram.com/p/CUUUuXwIBA ✍ داستان سفر سر مبارک امام حسین علیه‌السلام؛ از کربلا تا کربلا... از عاشورا تا اربعین (روز رسیدن گمشدگان، به آغوش امن امام)... ! 🎨 تصویرگر : ربابه قاسمی 🎼 موزیک متن : یحیی عباسی 🆔 @Ostad_Shojae
✨﷽✨ ⚜ حکایتهای پندآموز⚜ 🔹من‌دیگ‌نخریدم🔹 ✍آورده اند یکی از علما 40 شبانه روز چله گرفته بود تا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را زیارت کند 000تمام روزها روزه بود 000در حال اعتکاف 000از خلق الله بریده بود...!!!صبح به صیام و شب به قیام زاری و تضرع 👈شب 36 ندای در خود شنید که می گفت: فلانی ساعت 6 بعد از ظهر بازار مسگران در دکان فلان مسگر عالم می گفت: از ساعت 5 در بازار مسگران حاضر شدم در کوچه های بازار از پی دکان فلان می گشتم گمشده خویش را در آنجا زیارت کنم... پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و مسگران نشان می داد... قصد فروش آنرا داشت به هر مسگری نشان می داد ؛ وزن می کرد و می گفت : به 4 ریال و 20 شاهی پیرزن می گفت : نمیشه 6 ریال بخرید ؟مسگران می گفتند : خیر مادر برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید،همه همین قیمت را می دادند پیرزن می گفت : نمیشه 6 ریال بخرید ؟تا به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود مسگر به کار خود مشغول بود پیرزن گفت : این دیگ را برای فروشآوردم به 6 ریال می فروشم ؛ خرید دارید ؟ مسگر پرسید چرا به 6 ریال ؟پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت : پسری مریض دارم ؛ دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن 6 ریال می شود مسگر پیر ؛ دیگ را گرفت و گفت :این دیگ سالم و بسیار قیمتی است حیف است بفروشی امّا اگر اصرار داری بفروشی من آنرا به 25 ریال میخرم!!! پیر زن گفت:عمو مرا مسخره می کنی ؟! مسگر گفت : ابدا" دیگ را گرفت و 25 ریال در دست پیرزن گذاشت پیرزن که شدیدا" متعجب شده بود ؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شدعالم می گوید : من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات را فراموشم شده بود در دکان مسگر خزیدم و گفتم :عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی ؟!اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از 4 ریال و 20 شاهی ندادند آنگاه تو به 25 ریال می خری ؟! مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم. من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد *من دیگ نخریدم*عالم می گفت: از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که...‌ شخصی با صدای بلند صدایم زد و گفت:فلانی ؛ کسی با چله گرفتن به زیارت ما نخواهد آمد ....!!!دست افتاده ای را بگیر و بلند کن ما به زیارت تو خواهیم آمد ...!!!! 📚مجموعه حکایتهای معنوی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✍امیرالمؤمنین عليه السلام: خوشبختى انسان، در قناعت و خشنودى است سَعادَةُ المَرءِ القَناعَةُ و الرِّضا 📚غررالحكم حدیث 5561 معمولا در زندگی سختی هایی وجود دارد و گاهی ما سخت ترش میکنیم گاهی آرامش داریم، خودمون خرابش میکنیم گاهی خیلی چیزارو داریم اما محو تماشای نداشته هامون میشیم گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش میکنیم گاهی میشه ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدیم و گاهی... گاهی... گاهی... تمام عمر اشتباه میکنیم و نمیدونیم یا نمیخوایم بدونیم؟! کاش بیشتر مراقب خودمون، تصمیماتمون و گاهی های زندگیمون باشیم... کاش یادمون نره که فقط یکبار زنده ایم و زندگی میکنیم فقط یکبار! 💠: @momenane313🌷
💌 خداوند به دل‌های شما آگاه است 📖 سوره فاطر آیه ۳۵ 💠: @momenane313🌷
✨﷽✨ ⚜داستان‌های پندآموز⚜ ✨امیر نگاهت باش تا اسیر گناهت نشوی✨ ✍در بنی‌اسرائیل زنی زناکار بود، که هرکس با دیدن جمال او، به گناه آلوده می‌شد! درب خانه‌اش به روی همه باز بود، در اطاقی نزدیک در، مشرف به بیرون نشسته بود و از این طریق مردان و جوانان را به دام می‌کشید، هرکس به نزد او می‌آمد، باید ده دینار برای انجام حاجتش به او می‌داد!عابدی از آنجا می‌گذشت، ناگهان چشمش به جمال خیره کننده زن افتاد، پول نداشت، پارچه‌ای نزدش بود فروخت، پولش را برای زن آورد و در کنار او نشست، وقتی چشم به او دوخت، آه از نهادش برآمد که‌ای وای بر من که مولایم ناظر به وضع من است، من و عمل حرام، من و مخالفت با حق! با این عمل تمام خوبی‌هایم از بین خواهد رفت!رنگ از صورت عابد پرید، زن پرسید این چه وضعی است. گفت: از خداوند می‌ترسم، زن گفت: وای بر تو! بسیاری از مردم آرزو دارند به اینجایی که تو آمدی بیایند. گفت: ای زن! من از خدا می‌ترسم، مال را به تو حلال کردم مرا رها کن بروم، از نزد زن خارج شد در حالی که بر خویش تأسف و حسرت می‌خورد و سخت می‌گریست! زن را در دل ترسی شدید عارض شد و گفت: این مرد اولین گناهی بود که می‌خواست مرتکب شود، این گونه به وحشت افتاد؛ من سال‌هاست غرق در گناهم، همان خدایی که از عذابش او ترسید، خدای من هم هست، باید ترس من خیلی شدیدتر از او باشد؛ در همان حال توبه کرد و در را بست و جامه کهنه‌ای پوشید و روی به عبادت آورد و پیش خود گفت: خدا اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد ازدواج می‌دهم، شاید با من ازدواج کند! و من از این طریق با معالم دین و معارف حق آشنا شوم و برای عبادتم کمک باشد. بار و بنه خویش را برداشت و به قریه عابد رسید، از حال او پرسید، محلّش را نشان دادند؛ نزد عابد آمد و داستان ملاقات آن روز خود را با آن مرد الهی گفت، عابد فریادی زد و از دنیا رفت، زن شدیداً ناراحت شد. پرسید از نزدیکان او کسی هست که نیاز به ازدواج داشته باشد؟ گفتند: برادری دارد که مرد خداست ولی از شدت تنگدستی قادر به ازدواج نیست، زن حاضر شد با او ازدواج کند و خداوند بزرگ به آن مرد شایسته و زن بازگشته به حق پنج فرزند عطا کرد که همه از تبلیغ کنندگان دین خدا شدند!! 📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی، جلد13 نوشته استاد حسین انصاریان ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✍️امام علی علیه السلام فرمودند: گناهی که اندوهگین‌ات کند، نزد خدا بهتر است از کار نیکی که به خود پسندی گرفتارت سازد. 📚حکمت ۴۶ نهج البلاغه 💠: @momenane313🌷
22.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥راز عبور از رنج های زندگی ‌و رسیدن ‌به ‌لذات بندگی" است. ✍استاد پناهیان.. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✨﷽✨ ✍کودکان خردسال به‌طور مداوم سوال می‌پرسند و همین امر باعث می‌شود سوال‌هایشان نادیده گرفته شود یا نصفه‌و‌نیمه شنیده شود. به مرور این حس به آن‌ها القا می‌شود که پرسش‌ها خوشایند نیستند زیرا ندانسته‌های ما را آشکار می‌کنند و این باعث شرمساری یا برآشفتگی می‌شود. به کلاسی در پایه‌ی ششم بروید، به روشنی می‌بینید که دانش‌آموزان پرسش‌ها را با نوعی تردید بیان می‌کنند که در مهدکودک نیست. آموزش مدارس پرسشگری را خاموش می‌کند. مدرسه به کودکان آموزش می‌دهد تا به جای "مسئله‌محور"، "پاسخ‌محور" شوند. مسئله، آگهی و اعلانی برای یک پاسخ است که باید پیدا شود و اغلب با بیرون کشیدن آن از دهان معلم یا با حدس زدن انجام می‌پذیرد به‌طوری‌که در مقابل معما قرار می‌گیرد که نیازمند تامل و تحلیل است. مدارس بر مدار "پاسخ‌"های درست می‌چرخد. وقتی معلم در کلاس سوالی می‌پرسد، تلاش نمی‌کند تا گفت‌وگویی را درباره‌ی سوال آغاز کند یا ارزش پرسشگری را نشان دهد، بلکه پاسخی خاص از دانش‌آموزان مطالبه می‌کند. دانش‌آموز بخش مهمی از تحصیل خود را صرف مشخص کردن پاسخ‌های درست برای سوال‌های معلم می‌کند. (چه در کلاس و با صدای بلند و چه در آزمون‌ها). 📚 از کتاب کودک فلسفی (پرورش توان فکری و فلسفی کودکان) اثر: جانا مورلون ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✍امام صادق علیه السلام مرده بخاطر طلب رحمت و آمرزشی که برای او میشود ، شادمان میگردد ، همانگونه که زنده با هدیه خوشحال می گردد. 📚الفقیه، ج1،ص117 پنج شنبه🕯 شادی روح پدران و مادران آسمانی و همه در گذشتگان بخوانیم فاتحه و صلوات 💠: @momenane313🌷
✍امیرالمومنین امام علی عليه السلام: كسى كه با نادان بنشيند، خردمند نيست. كسى كه با نادان بنشيند بايد خود را آماده قيل و قال كند 📚ميزان الحكمه جلد2 صفحه 232 💠: @momenane313🌷
✨﷽✨ 🔴 قديما و جدیدا ✍قديما شبا بالا پشت‌بوم می‌خوابيديم و ستاره‌ها رو می‌شمرديم و دلمون به وسعت يه آسمون بود... 🔸اين روزها چشم می‌ندازيم به سقف محقر اتاقمون و گرفتاری‌هامونو می‌شمريم. 🔹قديما يه تلويزيون سياه و سفيد داشتيم و يه دنيای رنگی... 🔸اين روزا تلويزيونای رنگی و سه بعدی و يه دنيای خاكستری. 🔹قديما اگه نون و تخم‌مرغ تموم می‌شد، راحت می‌پريديم و زنگ همسايه رو هر ساعتی از شبانه‌روز می‌زديم و كلی باهاش می‌خنديديم... 🔸اين روزها اگه همزمان، درب واحد همسایه‌مون باز بشه برمی‌گرديم تا مجبور نشيم باهاش سلام عليک كنيم. 🔹قديما از هر فرصتی استفاده می‌كرديم كه با دوستا و فاميل ارتباط داشته باشيم؛ چه با نامه، چه كارت‌پستال و چه حضوری... 🔸اين روزا با "بهترین دستگاه‌های رسانه‌ای" هم باهم ارتباط نداريم. 🔹قديما تو يه محله جديد كه می‌رفتيم با دقت و اشتياق به همه جا نگاه می‌كرديم... 🔸اين روزا دنيا رو از پشت دوربينای عكاسی و فيلمبرداری می‌بينيم. 🔹قدیما یه پنجشنبه و جمعه بود و یه خونه پدربزرگ با فک و فامیل... 🔸این روزا پر از تعطیلیه ولی کو پدربزرگ؟ کو اون فامیل؟ کو اون خونه؟ قديما توی قديما موند... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e