eitaa logo
اندیشه انقلاب اسلامی
837 دنبال‌کننده
406 عکس
22 ویدیو
128 فایل
انتشار همه یادداشتهای مرتبط با #اندیشه_انقلاب_اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد سید احمد غفاری قره باغ.mp3
32.45M
💠نشست "امتداد حکمت صدرایی در مسائل اجتماعی" 🔹حجةالاسلام‌ دکتر سیداحمد غفاری، در این نشست علمی، هم به ظرفیتها و هم به چالشهای موجود در حکمت صدرایی، در راستای امتداد اجتماعی پرداخته است. هرچند با ایشان اختلاف نظر داریم و نفس مبنای «اصالت وجود» را فاقد اقتضاء امتداد میدانیم، اما همین نکته که، با رویکردی واقع بینانه به ضعف و قوتهای اندیشه صدرایی پرداخته، خود گامی مهم در تحقق گفتمان امتداد حکمت خواهد بود. https://eitaa.com/monir_ol_din
🔹همایش ملی واقع گروی معرفتی در فلسفه اسلامی و چالشهای پیش روی آن 🔹به همت: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه 🔸به گزارش روابط عمومی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، همایش ملی «واقع‌گروی معرفتی در فلسفه اسلامی و چالش‌های پیش‌رو» در تاریخ 15 و 16 بهمن‌ماه 1402 توسط گروه فلسفه اسلامی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و با همکاری و حمایت دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی داخلی و خارجی، برگزار خواهد شد. شورای علمی همایش از فرهیختگان، پژوهشگران، و علاقه‌مندان فلسفه دعوت می‌کند تا چکیده مقالات خود را تا تاریخ 1402/04/30 در سایت همایش (https://er.irip.ac.ir) ثبت نمایند. ---------- 👈قطعاً، موضوع «واقع‌گروی معرفتی» یکی از مهمترین موضوعاتی است که در حوزه معرفت شناسی مطرح میشود. و چنین همایشی، در صورتی که فرصتی برای بررسی‌های انتقادی فراهم کرده باشد، حتماً مفید و مثمر ثمر خواهد بود. https://eitaa.com/monir_ol_din
❇️جین بنت، فیلسوفی که باور دارد اشیا زنده‌اند 💢عاملیت‌داشتنِ اشیا ایده‌ای است که شاید از کودکی با آن آشنا باشیم💢 🔹این مطلب در ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۳ با عنوان «The Philosopher Who Believes in Living Things» در وب‌سایت نیویورکر منتشر شده است و برای نخستین بار در تاریخ ۲۹ خردا ۱۴۰۲ با عنوان «جین بنت، فیلسوفی که باور دارد اشیا زنده‌اند» با ترجمۀ نسیم حسینی در وب‌سایت ترجمان علوم انسانی منتشر شده است: https://b2n.ir/a94301 https://eitaa.com/monir_ol_din
j-3895-1401-08-25-hamayesh-majmaee-ali-hikmat.mp3
8.2M
🎙آیت الله جوادی آملی (دام ظله) 🔹ایشان در این سخنان، به نکات مهمی اشاره دارند؛ از جمله نسبت میان «فلسفه» و «دین»: فلسفه میگوید: خالقی وجود دارد، اما دین خالق را نشان میدهد. https://eitaa.com/monir_ol_din
📝گزارشی از یک نشست علمی (۱) 🔹عنوان نشست: رویکرد‌های مختلف در بسط معارف دینی 🔹ارائه کننده: استاد میرباقری (دام عزه) 🔹موضوع: نقد و بررسی دو رویکرد نسبت به «اجتهاد در معارف دین» ◻️رویکرد اول: دیدگاه اخباریین 🔶نکته مثبت این رویکرد این است که تلاش در استضائه حدأکثری از منابع دینی است و رویکرد تعبد به وحی است. می گویند باید تعدی از منابع دینی نکنیم و مواظب باشیم که ادبیات های دیگر آمیخته با ادبیات دینی نشود و خلوص فهم از دین باید توجه شود. این شاخصه مهم و مفیدی است. برای خلوص در فهم بین عقل فطری و عقل ساخته شده در فضای تاریخی و اجتماعی تفکیک کرده اند. اولی را حجت دانسته اند و دومی را دارای رسوبات فرهنگی می داند. به این نکته هم توجه دارند که وقتی شما وارد منابع دینی می شوید هم منابع و هم عقل حضور دارند؛ یعنی ولو اینکه عقل منبع مستقل نیست، ولی حتما در فرایند فهم دخیل است و اگر پیش فرض هایی داشته باشید نیز آن پیش فرض ها اثر می کند. اتفاقا می گویند اثر عقل در فهم بسیار بالا است. لذا خیلی از استدلال هایی که در اصول می شود را اخباریین مناقشه می کنند که این نوع استدلال تحت تأثیر فلسفه است. پس دغدغه خلوص در فهم و استناد به منابع دینی در نظریه اخباریین است. می گویند عقل یک منزلت فطری دارد ولی اینطور نیست که همه ادراکات عقل فطری باشد. گاهی تحت تأثیر نیز واقع می شود. گاهی خیلی از بدیهی هایی که انسان بدیهی می بیند نظریات دوره قبل بوده است که با ادبیات پخته شده و سرریز به فرهنگ عمومی جامعه شده و بدیهی شده است. 🔶اشکالات این دیدگاه 1⃣در توجه به رسوبات عقلی باید دقیق تر عنایت می کردند و این عقل متعین را به معنای عقل فطری نباید می گرفتند. اگر عقل تعینی پیدا کرده حتی در سطح روش، معنایش این نیست که این عقل فطری است. در کلیت توجه داشته اند و تفکیک مهمی داده اند، ولی این جزئی بینی نیز لازم بوده است. مثلا خود منطق نیز حاصل یک سلسله رسوبات عقلی است که خیلی هایش نیز مستند به رسوبات غیر دینی است. خیلی هایش نسبت بدخیم است و یک طرفش نیز اطلاق های بی دلیل است. چه کسی گفته که فهم یعنی آینه، این ها خودش خیلی هایش اول الکلام است. چه کسی گفته فهم یعنی فهم تطابقی با جهان خارج؟ یک طرفش می شود نسبت بدخیم که حق و باطل را خارج می کند. یک طرفش نیز فهم مومنانه و کافرانه از عالم خارج را تعطیل می کند. در حالی که تأثیر ایمان و اراده و اختیار انسان در کیفیت فهم نیز تأثیر گذار است. به نظر ما جهان قابل فهم است ولی اینکه خیال کنیم همه برابر می فهمند اول کلام است. حکمایی که خودشان را علماء می دانند و فقهاء را ظنناء می دانند، کلماتشان خیلی اوقات اصلا ظن نیز نیست. بنابراین اخباری ها توجه داشته اند که خلوص در منابع باید داشته باشیم ولی خب دقت بیشتری لازم دارد که این رسوبات خیلی عمیق تر است. 2⃣ اینکه گفته اند باید به خلوص منبع تکیه کرد در یک جاهایی در حوزه معارف خیلی خوب جلو رفته اند، ولی در حوزه تخصص که می رسد تحت عنوان قول خبره، قول صاحبان دانش را امضاء کرده اند. نیامده اند بگویند که پایگاه خبرویت او چیست؟ اگر پایگاه خبرویت شخص مناقشه داشت دیگر کلام وی حجت نمی شود. اگر کسی پایه خبرویتش مادی گرایی بود معلوم نیست حجت باشد. شهید صدر در اسس المنطقیه می گوید پایگاه حجیت علوم خبرویت نیست یقین است. بنابراین در یک مرتبه ای باز طبقه مقابل انبیاء را قبول می کنند، در حالی که همان را نیز نباید قبول کرد. به نظر ما اگر خود خبره پایگاه قولش استناد نداشته باشد نمی تواند آن را حجت بدانید. اخباریین در رجوع به موضوع شناسی ها و تخصص ها این دقت را نفرموده اند. ادامه در فرسته بعدی 👇👇👇
ادامه از فرسته قبلی 👆👆👆 3⃣نکته دیگر که مهم است و خلأ اصلی این اندیشه است این است که پایگاه حجیت عقل فطری چیست؟ چرا عقل فطری حجت است؟ آن ها به صنع الهی بر می گردانند که خدای متعال اینطور عقل را آفریده است. تا یک جایی درست است. ولی باید دقت شود که اختیار ما نیز در سطح فهم و کیف فهممان دخالت دارد. اگر فرایند جمعی باشد که مستند به فطرت باشد درست است. اختیار انسان تأثیر گذار است، می تواند در دستگاه شیطان بفهمد و می تواند در دستگاه انبیاء بفهمد. در دستگاه انبیاء طوری می فهمد و در دستگاه شیطان طور دیگری می فهمد اختیار در کیف فهم حضور دارد. بنابراین یک عاملی که در کیف فهم تأثیر دارد اختیار است. آیات قرآن مملو از این است که اگر اختیار انسان در مسیر سوء رفت، فهمش نیز تعطیل می شود. إنک لاتسمع الموتی...البته فهم سطوحی دارد، در یک لایه هایی از فهم، اختیار دخالت چندانی ندارد مثل سوختن دست وقتی در آب جوش برود، ولی خب در همین حد نیز یک مرتاض ریاضت می کند و نمی فهمد، معلوم است که اختیار در آنجا نیز تأثیری دارد. این لایه از فهم را کاری نداریم، ولی وقتی طرف یک دستگاه فلسفی می خواهد درست کند خیلی اختیار موثر است. البته این مطلب باید طوری توضیح داده شود که به نسبیت بدخیم منجر نشود. یک سطحی از فهم از اختیار بیرون است که پایگاه احتجاج است. در سطح های بعدی اختیار در فهم تأثیر دارد. این بحث باید در اصول بحث شود که یقین است یا یقین مستند به تسلیم است. تسلیم به خدای متعال اگر با اختیار بود و مقنن کرد، این تسلیم مقنن را نیز با اقران به تفاهم رساند معتبر است. پس فهم فقط مستند به عقل فطری نیست، مستند به عقلی است که با اختیار آمیخته می شود و با آن رشد پیدا می کند. لذا شما می توانید سطح فهم خود را رشد دهید و ارتقاء ببخشید. اتفاقا این کار ها را نیز عقل انجام می دهد. این ابزار با اختیار کار می کند و می توان آن را رشد داد. اگر عقل را رشد دهید سطح فهم از دین ارتقاء پیدا می کند. به نظر ما چیزی که حکماء به یک معنا نگران آن هستند این است که عقلانیت حضورش در فهم از دین نفی نشود، این یک اصل مهمی است. به نظر ما باید هم خلوص باشد و هم آن محاسبات دقیق عقلی و اندیشه های نظری انسان باشد. ولی نکته اینجاست که وقتی عقلانیت ما می خواهد در فهم حضور پیدا کند، فهم را ارتقاء می بخشد. عقل ما می خواهد بفهمد ولی ابزارش رشد می کند، این رشد ابزار گاهی در اثر رسوبات فاسد است که اخبارین به آن توجه دارند، گاهی نیز رسوبات فاسد نیست، اختیار ما است که در حال رشد از استضاء از دین است. https://eitaa.com/monir_ol_din
📝گزارشی از یک نشست علمی (۲) 🔹عنوان نشست: رویکردهای مختلف در بسط معارف دینی 🔹ارائه کننده: استاد میرباقری (دام عزه) 🔹موضوع: نقد و بررسی دو رویکرد نسبت به «اجتهاد در معارف دین» ◻️رویکرد دوم: دیدگاه فلسفه اسلامی و عرفان نظری 🔶مدل دوم این است که می گویند فهم از منابع و درک از منابع در حوزه معارف باید عمق پیدا کند. این حرف درستی است. می گویند اگر می خواهید عمیق بفهمید باید با کمک فلسفه و عرفان وارد شوید. علوم شهودی و علوم عقلی محض هستند که منابع دینی را برای شما عمیق باز می کنند و اگر شما فلسفه و عرفان ندانید نمی توانید معارف را بفهمید. 🔶اشکالات این دیدگاه 1⃣این نظریه یک نقض دارد که خیلی نقض خوبی است. علامه طباطبایی هم در مقدمه هم در سورۀ مائده به تناسب می گوید اصلا نباید وحی را با فلسفه و عرفان فهمید. سه دستگاه معرفتی است و سه روش فهم است. یکی دستگاه جمع بندی شهود است و دیگری دستگاه وحی است و ادبیات آن متفاوت است. لذا در آغاز می گوید نه قرآن را می توان با زبان عرف فهمید، چون زبان عرف برای حقائق نیست، اگر قرآن را به عرف ارجاع دادید تنازل داده اید، نه می توان با عرفان و فلسفه فهمید زیرا دستگاه ادبی دیگری است. قرآن را باید با قرآن فهمید. حال اینکه کتاب و سنت باید با هم فهمیده شوند اشکالی است که به ایشان وارد کرده اند البته خود ایشان نیز با ترکیبی از آیات و روایات مطالب را می فهمند. سپس برای فهم قرآن با قرآن قواعدی را به صورت پیچیده به کار می گیرند که اگر کسی با نگاه درجه دو المیزان را کار کند سطح فهم از معارف، قواعدش ارتقاء پیدا می کند. این قواعد فوق قواعد اصولی موجود است. علامه در نسبت سنجی بین آیات از این ها عبور کرده اند و قواعد دیگری را به کار می گیرند. گاهی هیچ لفظ مشترکی نیز بین آیات نیست با هم جمع می کنند. قواعد لطیفی را ایشان به کار برده اند که واقعا علم اصول استنباط معارف را رشد می دهد. پس علامه طباطبایی از ناقضین این روش هستند. البته این را ایشان قائلند که هرسه طریق به واقع می رسند. سه طریق برای رسیدن به حق است. منتهی صراط قرآن نزدیک تر است و صراط مستقیم است. این نقض این روش است. 2⃣نقد اصلی این است که نظام معارف دین یک نظام است، با نظام دیگری نمی توان این نظاام را معنا کرد. نظام فلسفه و عرفان یک نظام مفاهیم به هم پیوسته است نمی توان با نظام مفاهیم فلسفه قرآن را معنا کرد. فلسفه و عرفان محتوا است که مبتنی بر روش است. غیر از محتوای وحی است. رشد عقلانیت در ابزار است نه در محتوا. محتوای معارف را باید از وحی گرفت. وقتی در پارادایم فلسفی قرآن را بنگربد، بخواهید یا نخواهید تحمیل صورت می گیرد. مهم این است که چطور پالایش فهم کنیم که فلسفه قرآن را معنا نکند. چطور قرآن نتواند فهم آن را به هم بزند ولی آن می تواند قرآن را به هم بزند. اینکه استظهارات فلسفی از عرفی عمیق تر است را قبول داریم، جمع بندی های فلسفی از عرفی دقیق تر است قبول داریم، ولی آیا صحیح تر است؟ معلوم نیست. شاید یکی ناقص باشد دیگری باطل باشد. یا حداقل آمیخته به باطل است. https://eitaa.com/monir_ol_din
📜 نسخه ای از کتاب الشفاء ابن سینا که [احتمالا] کهنترین نسخه شفای بوعلی باشد!؟ ✍ دو دهه ای است که پژوهشگران جهان در راستای کلان پروژه‌ای به حمایت اتحادیه اروپا به دنبال نسخه‌های شفای بوعلی سینا هستند. تا کنون حدود ۳۰۰ نسخه از این کتاب شناسایی شده است از سراسر دنیا. اما چند روزی است که خبر یافتن دستنوشته ای که کهنترین نسخه الشفاء شیخ رئیس دانسته شده، در فضای مجازی دست به دست می‌شود. ماجرا چیست؟ 📖 خلاصه داستان اینکه: مجموعه دارِ ثروتمند و اهل علم یهودی، آبراهام شالوم یهودا (Abraham Shalom Yahuda) دستنویسی از کتاب الشفاء را سال‌ها پیش خریداری نموده؛ فهرست نویس مجموعه او، افرایم وست (Ephraim West) تاریخ نسخه را که انجامه ندارد، ۱۰۵۰ تخمین زده است. به تازگی برای یافتن تاریخ این نسخه، بخشی از کاغذ آن با آزمایش کربن تاریخ‌گذاری شده است؛ فصدّق الخَبَرَ الخُبْرُ! آزمایش نیز حدود سال ۱۰۵۰ را برای نسخه تعیین کرده است. پس با عنایت به وفات ابن سینا در سال ۱۰۳۷ این نسخه به‌دلیلِ قدمت، اهمیت بسیاری می‌یابد. 🔹این دستنویس هم‌اکنون در کتابخانه ملّی فلسطین اشغالی نگهداری می‌شود. 🌐به نقل از کانال حکمت طبیعی https://eitaa.com/monir_ol_din
💢روشنفکرانی که از ابتدا اشتباهی بوده‌اند💢 📝در نقد متن «چرا حکومت با روشنفکران برخورد نمی‌کند؟» از دکتر محسن رنانی 🌀اشاره جناب دکتر رنانی که از توسعه گرایان بوده و چندوقتی است که لبه تیز قلم خود را به روی حکومت گشوده و با متن «سقوط» به گمان خویش، ساک زندان خود را هم بسته بود، در پاسخ به نقد یکی از منتقدین آن یادداشت، این پرسش را مطرح میکند که، با وجود نگارش متنی مانند متن «سقوط»، چرا حکومت با او و امثال او برخورد نمیکند؟ او خود در مقام پاسخ به این پرسش برآمده و نکاتی گفته است که اصل متن را میتوان در سایت او مشاهده نمود. رنانی در این یادداشت بر آن است که، حکومت دیگر از روشنفکران نمیترسد، زیرا میداند که آنها مخاطبینی دارند که هم سهم جمعیتی‌شان پایین است و هم سن‌شان بالاست و هم تجربه و سواد بالاتر از متوسط جامعه دارند. و مخاطبان حرفهای دانشگاهی و روشنفکری، این نسلِ جوانِ کنشگر و معترض که آماده است به خیابان بریزد، نیستند. اما امروز حکومت از دو چیز می‌ترسد که هیچ‌کدام را روشنفکران و دانشگاهیان ندارند: یکی «قدرت بسیج‌گری شبکه‌ای» و دیگری «کنش‌های الگو آفرین». او برای قدرت بسیج گری شبکه ای از «جمعیت امام علی» مثال میزند و درباره کنش های الگوآفرین هم به میرحسین موسوی. 💠 نقد این بیان از رنانی، خود گویای آن است که چرا حکومت با روشنفکران کاری ندارد و یا به عبارت دیگر از آنها نمیترسد؟ زیرا، اساساً رنانی و امثال او «اشتباهی» هستند و به «اشتباه» هم مانده اند. اشتباه نه به معنای غلط، بلکه به معنای «امر مشتبه». بر ایشان مشتبه شده است که، واقعاً جامعه خود را و «انسان ایرانی» را می شناسند. به دردهای او آگاهی دارند و میدانند راه چیست و چاه چیست؟ نه اینگونه نیست؛ ایشان از آغاز «مشروطه» امر برایشان مشتبه شد که دنیای جدیدی شکل گرفته و آنان پیشرانان دنیای جدید هستند. گاهی، نشانه ای و شاهدی پیدا میکردند بر تغییر جامعه ایرانی به سمت دنیای جدید، اما باز هم در صحنه ای و پیچ مهم تاریخی از جامعه بازمی ماندند. اگر، ایرانی به دنبال توسعه بود و حکومت پهلوی (به گفته مدافعان دولت مدرن) تمام مشخصات و مختصات دولت مدرن را در ایران تأسیس کرده بود، پس چرا همین ایرانی، تاریخ خونینی از ۱۵خرداد و ۱۷شهریور و .... به یادگار میگذارد و حاضر نیست با آن جریان توسعه و مدرنیته همراه شود و اتفاقاً به ندای برخاسته از قم و مرجعیت شیعه توجه میکند؟ رنانی، اشتباهی است. او تمنای دنیای مدرن را دارد و میخواهد همان دنیا در ایران برپاشود؛ چه امکاناتی برای تأسیس آن دنیا در این سرزمین باشد چه نباشد. و چون تمنای آن را دارد، در «وهم» به سرمیبرد و هر حادثه ای را نشانه ای برای عبور ایرانی به سمت مدرنیته و هم آواز شدن او با توسعه میداند. او از شورش سال 1401 به «جنبش مهسا» نام برده و از برخاستن نسلی معترض سخن میگوید که بیدار شده و میخواهد جریان را تغییر دهد. اما او یا نمیداند و یا نمیخواهد بداند که، اسس و اساس هر انقلابی بر «تحول اراده» است. تا اراده تحول نیابد، هیچ جنبشی به انقلاب ختم نخواهد شد و این جنبش نام، هم هیچ نشانه ای از اراده در آن نبود. اراده؛ یعنی «آرمان» و «روح الله». آیا چنین کسانی در آن جنبش سراغ دارید؟ رنانی، اشتباهی است. حتی آنجایی که میخواهد از شاخصها بهره بگیرد تا بگوید که حکومت به بن بست رسیده، رد پای خود را میگذارد. او با شاخصهای علوم انسانی و نظریات روان شناسی، جامعه شناسی، مدیریت، علوم سیاسی، اقتصاد، سیستم به تحلیل می نشیند. شاخصهایی که نه تنها نتوانستند «انسان غربی» را تحلیل کنند، بلکه او را در «بحرانی عظیم» فروغلطاندند. خیلی پیشتر است که، غرب فروریخته، نه خانواده ای دارد، نه مردمی که از آینده اش بیم نداشته باشد، نه اخلاقی و نه عقلانیتی و نه صلحی و سازشی با دنیا. اما رنانی، با تکیه بر داشته های همان غرب فروریخته، از شاخصهای علوم انسانی میگوید. شاخصهایی که برای قامت همان غرب دوخته شده بود و نهایت شد؛ بحران مدرنیته. رنانی، اشتباهی است. حتی آنجایی که به گمان باطل خویش، رهبری را خط قرمزی میداند که اگر بر علیه او بنویسی، دیگر حکومت تاب و توان خود را از دست داده و بر علیه تو میشورد. گویا خبر ندارد که سردمداران شورش مبتذل و شهوانی مهسا، چه قلم فرسایی ها و درفشانی هایی علیه رهبری داشته اند و هیچ گزند و آسیبی به ایشان نرسید. از قضا، آنها هم دنبال آنند که حکومت دستگیرشان کند که نخواهد کرد. و نمیدانند که چرا چنین نمیشود؛ زیرا اساساً نمیشناسند. ادامه در فرسته بعدی👇👇👇
ادامه از فرسته پیشین 👆👆👆 رنانی، اشتباهی است؛ زیرا افسرده است، زنده نیست و انتهای مبارزه اش، سکوت و خودکشی فکری است. اما چرا مبارزه مبارزان انقلاب اسلامی، هیچ به افسردگی نیانجامید و آنها در درون زندان، بینش هایشان عمیق، اراده هایشان پولادین، عزمهایشان بر انقلاب استوارتر میگردید؟ او اگر برای اعتلاء کلمه حق برمیخواست، بینش و اندیشه مبارزه را هم داشت، اینگونه به انتهای خط نمیرسید و به سکوت مرگبار فکر نمیکرد. جان کلام اینکه؛ جمهوری اسلامی به غلط راه رفته، اما نه آنگونه که رنانی وهم کرده، بلکه به این تفسیر که برای تمنیات انسان ایرانی مسلمان، دولتی برپانساخته؛ دولتی برآمده از آرزوهای انقلاب اسلامی 57: نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی. دولتها آمدند و از ظن خود یار ایرانی مسلمان شدند و چه غلط ها که نکردند و چه هزینه ها که بر جای نگذاشتند. ریل باید برگردد، اما به سویی دیگر و به راهی دیگر. باید ترمز مدرنیزاسیون کشیده شده و سودای تحقق اسلام به سرها بیافتد و نقشه راه برای آن ترسیم گردد، بلکه «ایران اسلامی» باشد که پیشران «عدالت و پیشرفت» در دنیا گردد. https://eitaa.com/monir_ol_din