وقتی عقل، عاشق شود
عشق، عاقل می شود؛
و آن گاه تو شهید می شوی❤
۳۱ خرداد سالروز آسمانی شدن #شهید_مصطفی_چمران
✅ @montazar
🌸 #سرگذشت ارواح درعالم برزخ
(قسمت14)
#قسمت_چهارده
💥 گردباد شهوات
با اینکه راه زیادی را پس از آن پیمودیم، اما خبری از انتهای بیابان نبود. از دور، ستون سیاهی را دیدم که از پایین به زمین و از بالا به دود و آتش آسمان ختم میشد و در حال حرکت بود.
.
با نزدیک شدن ستون سیاه، متوجه شدم که همانند گردبادبه دور خود میچرخد.
با دیدن این صحنه، خود را به نیک رساندم و با ترسی که در وجودم رخنه کرده بود، پرسیدم: این ستون چیست؟
نیک گفت: این گردباد شهوات است، که چنین با سرعت عجیبی به دور خود میچرخد.
. با اضطراب گفتم: حالا دیگر، باید چه کنیم؟
نیک گفت: دستهایت را محکم به کمرم حلقه بزن و مراقب باش گردباد، تو را از من جدا نسازد. .
رفته، رفته آن گردباد وحشتناک با آن صدای رعب آورش، به ما نزدیک میشد و اضطراب مرا افزایش میداد، تا اینکه در یک چشم بر هم زدن، هوا تاریک شد. .
گردباد اطراف ما را فرا گرفته بود و سعی داشت ما را با خود همراه کند. نیک مانند کوه به زمین چسبیده بود و من در حالی که دستم را به دور کمر او قفل کرده بودم، به سختی خود را کنترل میکردم.
.
هر از گاهی صدای فریادهای نیک را میشنیدم، که در هیاهوی گردباد فریاد میکشید: مواظب باش گردباد تو ار از من جدا نسازد!
لحظات بسیار سختی را سپری میکردم و بیم آن داشتم که مبادا از نیک جدا شوم.
دستهایم سست و گوشهایم از صدای گردباد، سنگین شده بود. دیگر صدای نیک را نمیشنیدم. .
ناگهان دستم از نیک جدا شد و در یک چشم به هم زدن، کیلومترها از نیک دور گشته و به بالا پرتاب شدم! چندی نگذشت که از شدت هیاهو و گرمای طاقت فرسایش از حال رفتم...
.
وقتی چشمانم را گشودم هیکل سیاه و وحشتناک گناه را دیدم که بر بالای سرم ایستاده بود. بوی متعفنش به شدت آزارم میداد. .
به سرعت برخاستم و چون خواستم فرار کنم دستم را محکم گرفت و به طرف خود کشید و گفت: کجا؟ کجا دوست بیوفای من؟ هم نشینی با نیک را بر من ترجیح میدهی؟ و حال آنکه در دنیا مرا نیز به همنشینی با خود برگزیده بودی.
نیم نگاهی به صورت گناه افکندم، قیافهاش اندکی کوچکتر شده بود.
بدون توجه به سخنانش گفتم: چه شده که لاغر و نحیف گشتهای؟
. با ناراحتی گفت: هر چه میکشم از دست نیک است.
با تعجب پرسیدم: از نیک؟! گفت: آری، او تو را از من جدا کرده تا با عبور دادن تو از راههای مشکل و طاقت فرسا باعث زجر کوتاه مدت تو شود.
گفتم: خوب، زجر من چه ارتباطی با ضعیف شدن تو دارد؟ .
.
پرخاشگرانه پاسخ داد: هر چه تو سختی بکشی، من کوچکتر میشوم و گوشتهای بدنم ذوب میشود.
و چنانچه تو به وادی السلام برسی دیگر اثری از من بر جای نخواهد ماند...
#ادامه_دارد...
✅ @montazar
علیرضا پناهیان1_369490663.mp3
زمان:
حجم:
1.25M
✅ #تلنگر
✍دنیایی که به خاطر کرونایش در خانه بمانی و به خاطر زلزلهاش از خانه بیرون بروی ، ارزش آنچنانی ندارد . در کرونا قید دیدارها را زدیم و در زلزله قید مال و اموال را . همه این اتفاقهای بد نشان میدهد که نباید این دنیا را آنقدر جدی گرفت .نباید این روزها را فراموش کنیم .روزهای تلخ . تمام این اتفاقات تلخ به زبان ساده به ما میگوید با هم مهربان باشیم ، سخت نگیریم ، پول و مال دنیا را جدی نگیریم و از زندگی لذت ببریم .
سه ماهی است که عجیب دلمان برای زندگی کردن تنگ شده است پس قدر زندگی کردن را بدانیم .
✅ @montazar
منی که غرق نیازم ...
تـ❤️ـو لازمی به دلم
برای آمدنتـ❤️ـ ...
العجل بیا دارم
#شعر_مهدوی
#امام_زمان
✅ @montazar
🍀هرچه میگذرد،به ظهور امام زمان(عجل الله فرجه) و ولایت نزدیک میشویم.
🍀به همین دلیل امتحان امروز ما در #ولایتپذیری خلاصه میشود.
🍀 ما باید ولایتپذیری از امام زمان را با اطاعت از اوامر رهبری تمرین کنیم.
#حاج_حسین_یکتا
#حکومت_مهدوی
#امام_زمان
#ولایت_فقیه
✅ @montazar
7.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا